1. گفتن جمله‌ی مذکور به معنی بخشیدن زمان باقی مانده نیست. 2. در ازدواج موقت، اگر مدت عقد به صورت دقیق مشخص نشده باشد، برخی از مراجع[1] آن عقد را باطل دانسته‌اند؛ یعنی گویا هیچ عقدی بین زن و مرد بسته نشده است، پس برای ازدواج مجدد نیازی به طلاق نیست. برخی دیگر[2] می‌فرمایند: عقد ازدواج موقت تبدیل به ازدواج دائم می‌شود. لذا در فرض سؤال، فقهایی که این عقد را مبدل به ازدواج دائم می‌شمرند، جهت ازدواج مجدد زن، اجرای طلاق توسط مرد را لازم می‌دانند. ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[3] حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی): صِرف آن، حکم بخشیدن بقیه مدت عقد را ندارد و در فرض سؤال اگر مدت عقد به صورت دقیق مشخص نشده باشد، عقد مذکور حکم عقد دائم را دارد و برای جدایی باید صیغه طلاق به صورت صحیح شرعی با حضور دو عادل خوانده شود. حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی): اگر مدت عقد را معین نکرده باشید و [مدت] در عقد هر چند اجمالاً ذکر نشده باشد، عقد باطل است. حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی): چنانچه قبل از عقد زمان و مدت معین شده و بعد از عقد جمله صریحی که دال بر بذل مدت باشد، نبوده محرمیت کما کان باقی است تا زمان عقد منقضی شود. حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته): 1. برای صحت عقد موقت، باید مدت عقد مشخص باشد و الا عقد باطل است در این مورد ظاهراً زمان مشخص نبوده است، مگر اینکه مرد زمان را برای خود مشخص کرده باشد و زن هم به همان راضی شده ولو دقیقاً نمی‌داند که مرد چه مدتی را تعیین کرده است. 2. گفتن آن جمله به معنی بخشیدن زمان باقی مانده نیست و اگر عقد صحیح واقع شده باشد، باید مرد باقی‌مانده زمان را به زن ببخشد و قبل از بخشیدن باقی‌مانده مدت، این ازدواج باقی است. 3. در ازدواج موقت با پایان یافتن زمان یا بخشیدن باقی‌مانده زمان از سوی مرد، ازدواج تمام می‌شود و زن تا از بخشش باقی‌مانده مدت یا تمام شدن مدت عقد مطمئن نشده ، نمی‌تواند با دیگری ازدواج کند. لینک به سایت استفتائات [1] . آیات عظام سیستانی و هاوی تهرانی. [2] . آیات عظام خامنه ای و مکارم شیرازی. [3] . استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنه‌ای، سیستانی، نوری همدانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست.
با سلام سه سال پیش عقد موقت بین من و آقایی شکل گرفت که در پاسخ به سؤال من در مورد زمان عقد ایشان گفتند تا هر زمان که تو بخواهی! آیا این جمله به معنی بخشیدن زمان باقی مانده عقد است؟ آیا با اراده من بر اتمام این محرمیت زمان عقد پایان میگیرد؟ این ارتباط فقط در حد صحبت و به مدت یک ماه ادامه پیدا کرد، آیا من برای ازدواج باید مجدداً از این آقا تقاضای طلاق نمایم؟
1. گفتن جملهی مذکور به معنی بخشیدن زمان باقی مانده نیست.
2. در ازدواج موقت، اگر مدت عقد به صورت دقیق مشخص نشده باشد، برخی از مراجع[1] آن عقد را باطل دانستهاند؛ یعنی گویا هیچ عقدی بین زن و مرد بسته نشده است، پس برای ازدواج مجدد نیازی به طلاق نیست. برخی دیگر[2] میفرمایند: عقد ازدواج موقت تبدیل به ازدواج دائم میشود. لذا در فرض سؤال، فقهایی که این عقد را مبدل به ازدواج دائم میشمرند، جهت ازدواج مجدد زن، اجرای طلاق توسط مرد را لازم میدانند.
ضمائم:
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[3]
حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):
صِرف آن، حکم بخشیدن بقیه مدت عقد را ندارد و در فرض سؤال اگر مدت عقد به صورت دقیق مشخص نشده باشد، عقد مذکور حکم عقد دائم را دارد و برای جدایی باید صیغه طلاق به صورت صحیح شرعی با حضور دو عادل خوانده شود.
حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
اگر مدت عقد را معین نکرده باشید و [مدت] در عقد هر چند اجمالاً ذکر نشده باشد، عقد باطل است.
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):
چنانچه قبل از عقد زمان و مدت معین شده و بعد از عقد جمله صریحی که دال بر بذل مدت باشد، نبوده محرمیت کما کان باقی است تا زمان عقد منقضی شود.
حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته):
1. برای صحت عقد موقت، باید مدت عقد مشخص باشد و الا عقد باطل است در این مورد ظاهراً زمان مشخص نبوده است، مگر اینکه مرد زمان را برای خود مشخص کرده باشد و زن هم به همان راضی شده ولو دقیقاً نمیداند که مرد چه مدتی را تعیین کرده است.
2. گفتن آن جمله به معنی بخشیدن زمان باقی مانده نیست و اگر عقد صحیح واقع شده باشد، باید مرد باقیمانده زمان را به زن ببخشد و قبل از بخشیدن باقیمانده مدت، این ازدواج باقی است.
3. در ازدواج موقت با پایان یافتن زمان یا بخشیدن باقیمانده زمان از سوی مرد، ازدواج تمام میشود و زن تا از بخشش باقیمانده مدت یا تمام شدن مدت عقد مطمئن نشده ، نمیتواند با دیگری ازدواج کند.
لینک به سایت استفتائات [1] . آیات عظام سیستانی و هاوی تهرانی. [2] . آیات عظام خامنه ای و مکارم شیرازی. [3] . استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنهای، سیستانی، نوری همدانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست.
- [سایر] من نزدیک 2 ماه است با پسری نامزد کردم البته زیر نظر خانواده ها و صیغه محرمیت بین ما خوانده شده است و این در حالی است که قرار شده یکسال نامزد بمانیم و بعد از اتمام زمان عقد و عروسی به صورت همزمان برگزار شود. می خواستم بدانم از لحاظ ارتباط جنسی تا چه حد می توانیم انجام دهیم که مشکلی از لحاظ شرعی پیش نیاید؟
- [سایر] سلام حاج آقا، من هر روز سایت رو چک می کنم به این امید که جنابعالی سؤال من رو پاسخ فرموده باشید اما کماکان نتیجه ای نداشته و در برنامه مردم ایران سلام هم به این سؤال یا سؤال مشابه پاسخ ندادید . علی ای حال مایلم نظر جنابعالی رو بدونم که اگر من 26 سال سن داشته باشم و با آقایی که 10-15 سال از من بزرگتره و ممکنه ازدواج قبلی منجر به طلاق یا جدایی به دلیل فوت همسر داشته باشه ازدواج کنم ، آیا این تصمیم اشتباهه و در هر صورت چه اثرات خوب و بدی داره ؟ اگر راهنمایی بفرمایید لطف می کنید و در هر حال از راهنمایی های شما سپاسگزارم. لطفاً صبر و پشتکار من رو امتحان نفرمایید (البته مزاح کردم). در پناه خدا محفوظ باشید.
- [سایر] با سلام بنده 5 سال است که ازدواج نموده ام و دختری چهار ساله دارم. چند روز پس از عروسی متوجه ارتباط شوهرم با زنان بسیار زیادی شدم. البته او در دوران مجردی طبق گفته همه پسر بسیار خوبی بوده است و در دوران عقد هم مورد خیلی خاصی از او ندیدم ولی چند روز پس از عروسی متوجه این موضوع شدم. طی این مدت چندین بار به حالت قهر خانه پدرم بوده ام هر بار بازگشته ام ولی تغییری نداده است. حدود سه سال پیش گفت این کارها دست خودش نیست ولی باز هم ادامه می دهد. الان دو ماه است منزل پدرم هستم و تقاضای طلاق داده ام. جهیزیه ام را هم اورده ام. او مدام می گوید که طلاق نمی دهم . حالا عده ای می گویند به خاطر بچه فرصت دیگری این بار به او بده شاید تغییر کرده باشد به نظر شما این کار درست است یا خیر؟ اگر این کار اعتیاد جنسی باشد قابل درمان است یا خیر؟
- [سایر] با سلام. همانطور که می دانیم یکی از امورمهم در زندگی هر فردی ازدواج است.و اسلام نیز در این زمینه بسیار تاکید کرده و نوعی از ازدواج را نیز به عنوان ازدواج موقت تعریف کرده است.احادیث و روایاتی در این زمینه وجود دارد .از جمله :((امام باقر (ع) فرمودند : زنی که مالک نفس خود ( آزاد) باشد و سفیه ، مجنون و کودک نباشد . در چنین حالی شوهر کردن او بدون اجازه ولی جائز است.امام صادق (ع) فرمودند : هر زنی که بخواهد اگر مالک نفس خود باشد ( یعنی کنیز یا دیوانه نباشد ) می تواند ازدواج کند و اگر آن زن بخواهد می تواند وکیل بگیرد.امام صادق (ع) فرمودند : بکر و غیر بکر مساوی است که باید نکاح به اذن آنها باشد و هیچ زنی را نکاح نمی توان کرد مگر به امر و رخصت او .ابو عبد الله (ع) فرمودند : باکره می تواند بدون اجازه پدرش ازدواج کند.امام صادق (ع) فرمودند : اگر دختر راضی شود بدون رضایت پدرش ازدواج موقت نماید اشکالی ندارد.امام صادق (ع) فرمودند :ازدواج موقت با دختر اشکالی ندارد . تا زمانی که دختر از باکره بودن خارج نشود . به خاطر آنکه ممکن است باکره نبودن دختر برای خانواده دختر یک عیب حساب شود.و روایتی را در این زمینه شنیده ام که ائمه صیغه های موقتی که شرط عدم مقاربت در آنها باشد را بدون اذن ولی برای دیگران می خواندند. ازدواج موقت بین دختر و پسر از نظر اسلامی مانند ازدواج دائم است ولی اسلام شناسان و مراجع تقلید از زمان کهن تا به حال درباره اینکه دختر بتواند بدون اذن ولی ازدواج نماید اختلاف نظر داشته اند و بسیاری از آنان به خاطر دوری از هرج و مرج و فساد اذن ولی را شرط عقد می دانسته اند و می دانند . ولی بسیاری بر این عقیده اند که در اسلام بنابر حکم اولیه اذن ولی در عقد دختر بالغ و رشیده شرط نیست چرا که ائمه اطهار (ع) در بسیاری از اخبار رسیده اذن ولی را در ازدواج باکره رشیده شرط نمی دانند و حتی در برخی از روایات ازدواج موقت دختران را بدون اذن ولی و در صورت عدم ازاله بکارت جایز می دانند.حال بسیاری از مراجع به علت مسائل اجتماعی ازدواج موقت را با اذن پدر احتیاط واجب یا واجب و لازم دانسته اند.که به حق می توان گفت صحیح است.با وجوداینکه حکم مراجع تقلید سند است و باید به آن عمل شود از حضرت عالی می خواستم بپرسم آیا گفته های مرا تایید می کنید یا در برخی جملات آن ایراداتی مشاهده می کنید.لطفا آنها را ذکر کنید. من مشغول به تحقیق در این زمینه هستم. سوال دوم من این است.من و دختر خانومی که به هم علاقه داشتیم،از طریق تلفن و پیام کوتاه و گاهی نیز به شکل حضوری ارتباط داشتیم. ارتباط ما فقط در حد صحبت کردن با یکدیگر بود.اما مرجع تقلیدم این ارتباط را جایز نمی دانستند.من در آن زمان حکم دقیق مرجع تقلیدم را در مورد ازدواج موقت نمی دانستم و بی اذن ولی دختر او را به عقد موقت خود در آوردم. شرط عقد ما این بود که ارتباط ما به احترام پدر دختر با وجود محرم بودن در همان حد صحبت کردن باقی بماند واز آن حد تجاوز نکند. (آیا تا اینجا به دلیل اینکه که عالم نبودیم گناهی مرتکب شدیم؟) اما بعدا فهمیدم که ما می بایست تکلیفا از پدر دختر اجازه می گرفتیم.و عقد ما صحیح است اما دختر مرتکب گناه شده است. ولی ما عقدمان را به هم نزدیم و ارتباط خودمان را به همان شکل حفظ کردیم.و از حد صحبت تجاوز نکرد.به یکدیگرجملات عاشقانه می گفتیم اما از گفتن خیلی از جملات نیز خودداری می کردیم.آیا با بر هم نزدن عقد بعد از آگاه شدن از حکم صحیح آن،مرتکب گناه شدیم؟آیا با گفتن جملات عاشقانه به یکدیگرمرتکب گناه شدیم؟لازم به ذکر است که بعدا به لطف خداوند خانواده های خود را از علاقه مان به یکدیگر آگاه ساختیم و الان نیز با هم زن و شوهر هستیم.
- [سایر] سلام، مدت سه سال است که با مردی ازدواج موقت کردم. اول در دفترخانه محرم شدیم و در آن زمان قبل از اجرای خطبه من از ایشان خواستم من نیز به وکالت از وی حق فسخ داشته باشم و او پذیرفت و در این مدت مبلغی را ماهیانه (با اینکه جزء مهر نبوده و شرطی هم نبوده) به حساب من واریز نموده که خیلی بیشتر از مهری بوده که تعیین شده است. به این جهت من حرفی از مهریه نزدم، او هم چیزی به عنوان مهریه پرداخت نکرد، من هم قلبا راضیام و چیزی طلب ندارم. تا اینکه دو ماه قبل، مدت زمان عقدمان تمام شد. خودمان 6 ماه صیغه محرمیت خواندیم ولی حرفی از مهر و یا حق فسخ نشد، اما قلبا من همان مبلغ که ماهیانه میدهد جای مهریه میدانم و او نیز هر ماه مبلغ را پرداخت می نماید. چهار ماه از مدت عقدمان باقی است و من شرایط ازدواج دائم برایم فراهم شده است. حال آیا میتوانم طبق گفتگوی اولیه که شرط اصلی من حق فسخ بوده مدت باقی مانده را بخشیده و بعد از اینکه ازدواجم قطعی شد به ایشان خبر دهم؟ یا حتماً او باید مدت را به من ببخشد؟
- [سایر] سلام. با خواهر زاده زنم بدون اذن زنم ازدواج کردم بعدها گفتند حرام است. حالا نه می توانیم جدا شویم و نه می توانیم با آرامش به زندگی خودمان ادامه دهیم. لذا از شما که نسبت به امور دین مطلع هستید راهی را می خواهم نشانم دهید که معصیت نکنم. حتی اگر قرار است زنم را طلاق موقت داده و او را عقد کنم، و بعد از عقد و قبل از اتمام مدت به زنم رجوع نمایم این کار را هم می کنم. حالا کاریست که ندانسته شده است، چندین سالست که با هر دو زندگی می کنم، ولی اولی نمی داند، لذا باید راهی داشته باشد و این راه کار را نمی دانم و به شما احتیاج دارم. به دینم معتقد هستم ولی ندانسته تو چاه افتادم. اگر مانع فقط مردم بودند مهم نبود اما اینجا مانع شخص دیگری است که همه چیز را او به من داده است.
- [سایر] با سلام بنده مجرد و در حال گذراندن دوره کارآموزی قضاوت هستم.(استخدام قوه قضاییه)قصد ازدواج دارم.در این مورد سوالاتی دارم، که ممنون میشوم پاسخ گو باشید.1.شرایط و حداقل ها برای ازدواج چیست؟ 2.تا سه سال دیگر دوره کارموزی من طول می کشد، با این شرایط تا آن زمان ماهیانه 700 هزار تومان درآمد دارم و آمادگی عروسی گرفتن و رفتن به خانه خود را ندارم.اکنون یا شما توصیه به عقد کردن با دختر خانمی که دانشجو هستند می کنید یا نه؟(محل کارآموزی با تحصیل همسر یکی باشد و متفاوت با محل زندگی خانواده)3.ازدواج با کسی که چند ماه از من کوچک تر است ، موردی دارد؟4. دوره عقد سه ساله مضرر است؟ اگر طرف مقابل دانشجو باشد و در خوابگاه متاهلی زندگی کنیم چه طور؟5.در جلسه خواستگاری چه سوالاتی مطرح کنم؟6. سوال پرسیدن به صورت غیر مستقیم چه طور است؟(مشابه سوالات مطرح شده در مصاحبه های دانشگاه ها)
- [سایر] هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله . حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد . التماس دعا سلام خدا عاقبت بخیرتون کنه ،من تازه با سایتتون آشنا شدم بعضی از پیامها ویادداشتاتونوخوندم یادداشت هشدارها وستارشو ستارشوخیلی عالی بود .خیلی خیلی باید ببخشید که سری قبل سریع سوال پرسیدم ،سوال برای یکی از آشناها بود وخیلی عجله داشت .خواهش میکنم این سری جواب دهید . آقا پسری 26 ساله که 5 سال است ازدواج کرده وهم اکنون یک دختر 3 ساله دارد .یک سال است که با خانمی مطلقه آشنا شده وبا وی رابطه زناشویی دارد.همسر این آقا پسر میگوید شبها خیلی دیر به خانه میآید وبا وی صحبت نکرده ورابطه نداردوالان با بهانه جویی وزدن همسر گفته میخواهم طلاق بدهم .(آقا پسر فکر میکند همسرش وبقیه از آشنا شدن با خانم مطلقه خبری ندارند )خانواده این آقا پسر مذهبی بوده ودر دوران قبلی در تربیت کمی کم کاری کردهاند .از شما خواهش میکنم در این امر ما را راهنمایی کنید که چطور با پسر روبه رو شویم ؟آیا به مشاوره نیاز است ؟(امکان دارد به ما مشاوره معرفی کنید)چگونه ما باید رفتار کنیم؟اجرتان با سیدالشهدا
- [سایر] با سلام خدمت شما من یک دختر کاملا مذهبی و بزرگ شده در خانواده مذهبی هستم..... اسفند سال 93 به طور اتفاقی با آقایی 28 ساله در اینترنت و صفحه اجتماعی آشنا شدم... بعد از مدتی صحبت کردن ایشون به نظر بنده انسان معقول با ویژگی های مشترک با بنده بودن.... باید بگم که قبلا هم با آقایون در دنیای مجازی صحبت کرده بودم ولی ایشون کاملا انسان مودب و معقولی بودن... به همین منوال رابطه ما ادامه داشت تا 15 فروردین.... البته در حد چت کردن.... ولی من ترسی از شروع رابطه جدی داشتم و براشون بهانه آوردم و تمام شد ولی دو هفته بعد ایشون دگباره پیام دادن و منم که بی نیل نبودم مخالفت نکزدم.... با گذشت زمان و شناخت بیشتر ایشون نظر منو به خودشون جلب کردن و ازشون خ.وشم اومد.... ایشون هم مثل من مذهبی... تحصیلکرده و اهل کار هستن..... ولی متاسفانه هیچ پیشنهاد جدی حتی در حد دوستی هم ندادن.... ما فقط دوستان معمولی خیلی خوبی هستیم و من دوست دارم از این حد فراتر بریم حتی برای ازدواج...... چون به نظر بنده ایشون جای فکر کردن دارن.... و می تونن برای من مناسب باشند.... اولین بار هم هست که با آقایی روابط اینچنینی دارم و بی تجربه ام.... در ضمن میدونم ایشون دختری در زندگیشون بودن که به هم علاقه داشتن ولی دختر رابطه خوبشون رو کات کرده و این آقا یه بی اعتمادی به دختر ها پیدا کردن.... از شما کمک میخوام برای ادامه این رابطه... اصلا به آینده اش میشه امیدوار بود؟ چجوری هدایت کنم به جهت درست و جلب نظر ایشون؟
- [سایر] سلام پسری هستم 21 ساله دانشجوی دوره کارشناسی.بنده 1سال و نیم پیش با دختر خانم دانشجویی در دانشگاه اشنا شدم که 1 سال از من کوچکتر هستند و به دلیل اعتقادات مذهبی که هردو داشتیم از همان ابتدا برای ازدواج رابطه برقرار کردیم و در زمان پیدا کردن شناخت از هم، با صحبت و پرسیدن سوال رفته رفته علاقه شدیدی بین ما ایجاد شد و بعد از شناخت هم، مساله را هر دو با خانواده هایمان مطرح کردیم هر دو خانواده با دیدار ما در دانشگاه مخالفتی نکردند و به دلیل دور بودن مسافت محل سکونتمان از هم در تعطیلات عید و تابستان واقعا عذاب کشیدیم از دوری، و من در تابستان از پدرم خواستم به خواستگاری برویم که قبول نکردند و گفتند بیشتر آشنا بشید اما وقتی در صحبت های بعدی گفتم شناختمان از هم در حد دیدار و صحبت کامل شده متوجه شدم بخاطر کار نداشتن من و بقول خودشان نداشتن شرایط که فقط منظورشان کار و پول است اقدامی تا پایان تحصیلم که 3 سال دیگر است نمی کنند. اما ادامه دادن ما به رابطه ی مان تنها در دانشگاه با وجود دوری در تعطیلات طولانی واقعا دشوار است، و دچار برخی مشکلات روحی نیز شده ایم مثلا فکرم اکثرا مشغول است و تمرکز کافی ندارم.این دخت خانم از من میخوان که به خواستگاری بریم شاید پدرش قبول کند که عقد کنیم و همدیگرو ببینیم اگر هم مخالف باشد میتوانند تاحدی راضیش کنند چون ما رابطه داریم فقط عقد کنیم رسمی میشود حال چگونه پدرم را راضی کنم تا با همین شرایطم اقدام کند او از صحبت کردن در این موضوع فرار می کند؟من هم می توانم بعد عقد با انگیزه و انرژی در کنار همسرم به دنبال کار باشم و کار پیدا کنم یک نکته را هم اضافه کنم مادرم 3 سال پیش فوت شده و اطرافیانم هم، با پدرم هم عقیده هستند یعنی خودم به تنهایی باید او را راضی کنم لطفا کمکم کنین با تشکر فراوان