با سلام. لطفاً تفاوت مقام حضرات معصومان(ع) با مقربانی؛ مانند حضرت عباس و زینب کبری(س) را بیان فرمایید. با تشکر
به اعتقاد ما امامت ادامه نبوت است و امام غیر از مقام نبوت و دریافت وحی، سایر مقامات و جایگاه­‌ها را دارد، همان طور که پیامبر از طرف خداوند انتخاب می‌شود، امام نیز از طرف خدا انتخاب می‌‌شود. ابو ایوب انصاری می‌گوید: پیامبر خدا(ص) بیمار شد، فاطمه(س) به عیادت او آمد. بیماری پیامبر سخت بود، چون فاطمه رنج و ناتوانی پیامبر را دید گریه او را گلوگیر کرد و اشکش بر گونه‏‌هایش جاری شد. پیامبر ص) به او گفت: ای فاطمه، خداوند یک‌بار به زمین متوجه شد و از آن، پدرت را انتخاب کرد و بار دوم به زمین متوجه شد و از آن، شوهر تو را انتخاب کرد ... .[1] امامان معصوم(ع) از تمام مردم برترند و واسطه فیض الهی می‌باشند، علمشان نیز مانند علم ما اکتسابی نیست؛ بر این اساس هیچ‌کس را نمی‌‌توان با شخص معصوم مقایسه نمود. عباد بن صهیب می‌‌گوید: به امام صادق(ع) گفتم: مرا از ابوذر خبر دهید، آیا او افضل و برتر است یا شما اهل بیت؟ حضرت فرمودند: ای ابن صهیب ماه‌‌های سال چند تا است؟ گفتم: دوازده تا. فرمودند: چند ماه از این ماه‌‌ها، حرام است؟ گفتم: چهار ماه. فرمودند: آیا ماه رمضان داخل ماه‌‌های حرام است؟ گفتم: خیر. فرمودند: ماه رمضان افضل است یا ماه‌‌های حرام؟ گفتم: ماه رمضان افضل است. فرمودند: به ما اهل بیت احدی قیاس نمی‌‏شود.[2] یعنی همان‌گونه که ماه رمضان را نمی‌­توانیم با ماه‌‌های دیگر – حتی ماه‌‌های حرام – مقایسه کنیم، اهل بیت نیز با بهترین افراد هم قابل مقایسه نیستند. امام رضا(ع) می‌‌فرماید: خداوند به محمد و آل محمد(ص) فضیلتی داده است که هیچ فردی نمی­‌تواند کاملاً آن‌را درک کند، مگر این‌که اهل تعقل باشد و آن این است که خداوند تنها بر انبیای خود سلام می‌‌دهد و می‌‌فرماید: «سلام بر نوح باد در میان جهانیان»،[3] «سلام بر ابراهیم»[4] و «سلام بر موسی و هارون».[5] نمی‌‌فرماید: سلام بر آل نوح و یا سلام بر آل ابراهیم، یا سلام بر آل بر موسی و هارون، ولی می‌فرماید: «سلام بر آل یاسین؛ یعنی آل محمد(ص)». [6] ، [7] گفتنی است یکی از راه‌‌های تشخیص و تمییز ایمان و تقوای افراد، درک مقدار تبعیت و پیروی آنان از معصوم(ع) است. با توجه به مقدار پیروی آنان از معصومان می‌‌توان درجه ایمان آنان را فهمید؛ از این‌رو هرچه اطاعتشان بیشتر باشد، قربشان به خداوند نیز بیشتر است. محمّد بن حسن بن عمار می‌‌گوید: در مدینه خدمت علی بن جعفر بن محمّد (فرزند امام صادق) نشسته بودم، دو سال بود که شاگردش بودم و هرچه از برادرش موسی بن جعفر(ع) حدیث شنیده بود، می‌‏فرمود من هم می‌‏نوشتم. ناگاه حضرت ابو جعفر محمّد بن علی (امام نهم) وارد مسجد شد، علی بن جعفر بدون رداء و کفش، پای برهنه از جا پرید دست او را بوسید و بسیار احترام کرد. حضرت جواد فرمود: عمو جان بنشین خدا ترا رحمت کند. عرض کرد آقا! چطور بنشینم با این‌که شما ایستاده هستید. وقتی علی بن جعفر به محل خود برگشت اطرافیان و اصحابش او را سرزنش کردند ‏گفتند: تو عموی پدر او هستی! چرا این چنین نسبت به او خود را کوچک می‌‌کنی؟ فرمود: ساکت باشید! سپس دست به ریش خود گرفت و گفت: وقتی با این ریشم، خداوند مرا شایسته امامت نداند و این جوان شایسته مقام امامت باشد و او را به این مقام مفتخر فرماید من چگونه منکر مقام او شوم! به خدا پناه می‌‏برم از پیشنهاد شما، بلکه چاکر و غلام او هستم.[8] از این‌رو، افرادی؛ مانند حضرت عباس و حضرت زینب با این‌که از فضیلت‌‌های بالایی برخوردار هستند، امّا هرگز به مقام معصوم(ع) نمی‌‌رسند.   [1] . «... عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ مَرِضَ مَرْضَةً فَأَتَتْهُ فَاطِمَةُ (ع) تَعُودُهُ وَ هُوَ نَاقِهٌ مِنْ مَرَضِهِ فَلَمَّا رَأَتْ مَا بِرَسُولِ اللَّهِ (ص) مِنَ الْجَهْدِ وَ الضَّعْفِ خَنَقَتْهَا الْعَبْرَةُ حَتَّی جَرَتْ دَمْعَتُهَا عَلَی خَدِّهَا فَقَالَ النَّبِیُّ (ص) لَهَا یَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ اطَّلَعَ عَلَی الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَارَ مِنْهَا أَبَاکَ وَ اطَّلَعَ ثَانِیَةً فَاخْتَارَ مِنْهَا بَعْلَکِ»، شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ‏2، ص 412، جامعه مدرسین‏، چاپ اول، قم‏، 1362ش. [2] . «... حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ صُهَیْبٍ قَالَ قُلْتُ لِلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع) أَخْبِرْنِی عَنْ أَبِی ذَرٍّ أَ هُوَ أَفْضَلُ أَمْ أَنْتُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ فَقَالَ یَا ابْنَ صُهَیْبٍ کَمْ شُهُورُ السَّنَةِ فَقُلْتُ اثْنَیْ عَشَرَ شَهْراً فَقَالَ وَ کَمِ الْحُرُمُ مِنْهَا قُلْتُ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ قَالَ فَشَهْرُ رَمَضَانَ مِنْهَا قُلْتُ لَا قَالَ فَشَهْرُ رَمَضَانَ أَفْضَلُ أَمْ أَشْهُرُ الْحُرُمِ فَقُلْتُ بَلْ شَهْرُ رَمَضَانَ قَالَ فَکَذَلِکَ نَحْنُ أَهْلَ الْبَیْتِ لَا یُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ»، شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 177، داوری، قم، چاپ اول. [3] . صافات، 79. [4] . صافات، 109. [5] . صافات، 120. [6] . صافات، 130. (ناظر به اختلاف قرائتی از این آیه است). [7] . «فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ نَعَمْ أَخْبِرُونِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ  إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ  عَلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ فَمَنْ عَنَی بِقَوْلِهِ یس قَالَتِ الْعُلَمَاءُ یس مُحَمَّدٌ (ص) لَمْ یَشُکَّ فِیهِ أَحَدٌ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْطَی مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ مِنْ ذَلِکَ فَضْلًا لَا یَبْلُغُ أَحَدٌ کُنْهَ وَصْفِهِ إِلَّا مَنْ عَقَلَهُ وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یُسَلِّمْ عَلَی أَحَدٍ إِلَّا عَلَی الْأَنْبِیَاءِ (ص) فَقَالَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَلامٌ عَلی‏ نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ وَ قَالَ سَلامٌ عَلی‏ إِبْراهِیمَ وَ قَالَ سَلامٌ عَلی‏ مُوسی‏ وَ هارُونَ وَ لَمْ یَقُلْ سَلَامٌ عَلَی آلِ نُوحٍ وَ لَمْ یَقُلْ سَلَامٌ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ لَا قَالَ سَلَامٌ عَلَی آلِ مُوسَی وَ هَارُونَ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ سَلَامٌ عَلَی آلِ یس یَعْنِی آلَ مُحَمَّدٍ (ص)»، شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 236 و 237، جهان، چاپ اول‏، 1378ق. [8] . «مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ جَالِساً بِالْمَدِینَةِ وَ کُنْتُ أَقَمْتُ عِنْدَهُ سَنَتَیْنِ أَکْتُبُ عَنْهُ مَا یَسْمَعُ مِنْ أَخِیهِ یَعْنِی أَبَا الْحَسَنِ (ع) إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الرِّضَا (ع) الْمَسْجِدَ- مَسْجِدَ الرَّسُولِ (ص) فَوَثَبَ عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ بِلَا حِذَاءٍ وَ لَا رِدَاءٍ فَقَبَّلَ یَدَهُ وَ عَظَّمَهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) یَا عَمِّ اجْلِسْ رَحِمَکَ اللَّهُ فَقَالَ یَا سَیِّدِی کَیْفَ أَجْلِسُ وَ أَنْتَ قَائِمٌ فَلَمَّا رَجَعَ عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ إِلَی مَجْلِسِهِ جَعَلَ أَصْحَابُهُ یُوَبِّخُونَهُ وَ یَقُولُونَ أَنْتَ عَمُّ أَبِیهِ وَ أَنْتَ تَفْعَلُ بِهِ هَذَا الْفِعْلَ فَقَالَ اسْکُتُوا إِذَا کَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَبَضَ عَلَی لِحْیَتِهِ لَمْ یُؤَهِّلْ هَذِهِ الشَّیْبَةَ وَ أَهَّلَ هَذَا الْفَتَی وَ وَضَعَهُ حَیْثُ وَضَعَهُ أُنْکِرُ فَضْلَهُ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِمَّا تَقُولُونَ بَلْ أَنَا لَهُ عَبْدٌ»، شیخ کلینی، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج‏1، ص 322، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق‏.
عنوان سوال:

با سلام. لطفاً تفاوت مقام حضرات معصومان(ع) با مقربانی؛ مانند حضرت عباس و زینب کبری(س) را بیان فرمایید. با تشکر


پاسخ:

به اعتقاد ما امامت ادامه نبوت است و امام غیر از مقام نبوت و دریافت وحی، سایر مقامات و جایگاه­‌ها را دارد، همان طور که پیامبر از طرف خداوند انتخاب می‌شود، امام نیز از طرف خدا انتخاب می‌‌شود.
ابو ایوب انصاری می‌گوید: پیامبر خدا(ص) بیمار شد، فاطمه(س) به عیادت او آمد. بیماری پیامبر سخت بود، چون فاطمه رنج و ناتوانی پیامبر را دید گریه او را گلوگیر کرد و اشکش بر گونه‏‌هایش جاری شد. پیامبر ص) به او گفت: ای فاطمه، خداوند یک‌بار به زمین متوجه شد و از آن، پدرت را انتخاب کرد و بار دوم به زمین متوجه شد و از آن، شوهر تو را انتخاب کرد ... .[1]
امامان معصوم(ع) از تمام مردم برترند و واسطه فیض الهی می‌باشند، علمشان نیز مانند علم ما اکتسابی نیست؛ بر این اساس هیچ‌کس را نمی‌‌توان با شخص معصوم مقایسه نمود.
عباد بن صهیب می‌‌گوید: به امام صادق(ع) گفتم: مرا از ابوذر خبر دهید، آیا او افضل و برتر است یا شما اهل بیت؟ حضرت فرمودند: ای ابن صهیب ماه‌‌های سال چند تا است؟ گفتم: دوازده تا. فرمودند: چند ماه از این ماه‌‌ها، حرام است؟ گفتم: چهار ماه. فرمودند: آیا ماه رمضان داخل ماه‌‌های حرام است؟ گفتم: خیر. فرمودند: ماه رمضان افضل است یا ماه‌‌های حرام؟ گفتم: ماه رمضان افضل است. فرمودند: به ما اهل بیت احدی قیاس نمی‌‏شود.[2]
یعنی همان‌گونه که ماه رمضان را نمی‌­توانیم با ماه‌‌های دیگر – حتی ماه‌‌های حرام – مقایسه کنیم، اهل بیت نیز با بهترین افراد هم قابل مقایسه نیستند.
امام رضا(ع) می‌‌فرماید: خداوند به محمد و آل محمد(ص) فضیلتی داده است که هیچ فردی نمی­‌تواند کاملاً آن‌را درک کند، مگر این‌که اهل تعقل باشد و آن این است که خداوند تنها بر انبیای خود سلام می‌‌دهد و می‌‌فرماید: «سلام بر نوح باد در میان جهانیان»،[3] «سلام بر ابراهیم»[4] و «سلام بر موسی و هارون».[5] نمی‌‌فرماید: سلام بر آل نوح و یا سلام بر آل ابراهیم، یا سلام بر آل بر موسی و هارون، ولی می‌فرماید: «سلام بر آل یاسین؛ یعنی آل محمد(ص)». [6] ، [7]
گفتنی است یکی از راه‌‌های تشخیص و تمییز ایمان و تقوای افراد، درک مقدار تبعیت و پیروی آنان از معصوم(ع) است. با توجه به مقدار پیروی آنان از معصومان می‌‌توان درجه ایمان آنان را فهمید؛ از این‌رو هرچه اطاعتشان بیشتر باشد، قربشان به خداوند نیز بیشتر است.
محمّد بن حسن بن عمار می‌‌گوید: در مدینه خدمت علی بن جعفر بن محمّد (فرزند امام صادق) نشسته بودم، دو سال بود که شاگردش بودم و هرچه از برادرش موسی بن جعفر(ع) حدیث شنیده بود، می‌‏فرمود من هم می‌‏نوشتم. ناگاه حضرت ابو جعفر محمّد بن علی (امام نهم) وارد مسجد شد، علی بن جعفر بدون رداء و کفش، پای برهنه از جا پرید دست او را بوسید و بسیار احترام کرد. حضرت جواد فرمود: عمو جان بنشین خدا ترا رحمت کند. عرض کرد آقا! چطور بنشینم با این‌که شما ایستاده هستید.
وقتی علی بن جعفر به محل خود برگشت اطرافیان و اصحابش او را سرزنش کردند ‏گفتند: تو عموی پدر او هستی! چرا این چنین نسبت به او خود را کوچک می‌‌کنی؟ فرمود: ساکت باشید! سپس دست به ریش خود گرفت و گفت: وقتی با این ریشم، خداوند مرا شایسته امامت نداند و این جوان شایسته مقام امامت باشد و او را به این مقام مفتخر فرماید من چگونه منکر مقام او شوم! به خدا پناه می‌‏برم از پیشنهاد شما، بلکه چاکر و غلام او هستم.[8]
از این‌رو، افرادی؛ مانند حضرت عباس و حضرت زینب با این‌که از فضیلت‌‌های بالایی برخوردار هستند، امّا هرگز به مقام معصوم(ع) نمی‌‌رسند.   [1] . «... عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ مَرِضَ مَرْضَةً فَأَتَتْهُ فَاطِمَةُ (ع) تَعُودُهُ وَ هُوَ نَاقِهٌ مِنْ مَرَضِهِ فَلَمَّا رَأَتْ مَا بِرَسُولِ اللَّهِ (ص) مِنَ الْجَهْدِ وَ الضَّعْفِ خَنَقَتْهَا الْعَبْرَةُ حَتَّی جَرَتْ دَمْعَتُهَا عَلَی خَدِّهَا فَقَالَ النَّبِیُّ (ص) لَهَا یَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ اطَّلَعَ عَلَی الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَارَ مِنْهَا أَبَاکَ وَ اطَّلَعَ ثَانِیَةً فَاخْتَارَ مِنْهَا بَعْلَکِ»، شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ‏2، ص 412، جامعه مدرسین‏، چاپ اول، قم‏، 1362ش. [2] . «... حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ صُهَیْبٍ قَالَ قُلْتُ لِلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع) أَخْبِرْنِی عَنْ أَبِی ذَرٍّ أَ هُوَ أَفْضَلُ أَمْ أَنْتُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ فَقَالَ یَا ابْنَ صُهَیْبٍ کَمْ شُهُورُ السَّنَةِ فَقُلْتُ اثْنَیْ عَشَرَ شَهْراً فَقَالَ وَ کَمِ الْحُرُمُ مِنْهَا قُلْتُ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ قَالَ فَشَهْرُ رَمَضَانَ مِنْهَا قُلْتُ لَا قَالَ فَشَهْرُ رَمَضَانَ أَفْضَلُ أَمْ أَشْهُرُ الْحُرُمِ فَقُلْتُ بَلْ شَهْرُ رَمَضَانَ قَالَ فَکَذَلِکَ نَحْنُ أَهْلَ الْبَیْتِ لَا یُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ»، شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 177، داوری، قم، چاپ اول. [3] . صافات، 79. [4] . صافات، 109. [5] . صافات، 120. [6] . صافات، 130. (ناظر به اختلاف قرائتی از این آیه است). [7] . «فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ نَعَمْ أَخْبِرُونِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ  إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ  عَلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ فَمَنْ عَنَی بِقَوْلِهِ یس قَالَتِ الْعُلَمَاءُ یس مُحَمَّدٌ (ص) لَمْ یَشُکَّ فِیهِ أَحَدٌ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْطَی مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ مِنْ ذَلِکَ فَضْلًا لَا یَبْلُغُ أَحَدٌ کُنْهَ وَصْفِهِ إِلَّا مَنْ عَقَلَهُ وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یُسَلِّمْ عَلَی أَحَدٍ إِلَّا عَلَی الْأَنْبِیَاءِ (ص) فَقَالَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَلامٌ عَلی‏ نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ وَ قَالَ سَلامٌ عَلی‏ إِبْراهِیمَ وَ قَالَ سَلامٌ عَلی‏ مُوسی‏ وَ هارُونَ وَ لَمْ یَقُلْ سَلَامٌ عَلَی آلِ نُوحٍ وَ لَمْ یَقُلْ سَلَامٌ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ لَا قَالَ سَلَامٌ عَلَی آلِ مُوسَی وَ هَارُونَ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ سَلَامٌ عَلَی آلِ یس یَعْنِی آلَ مُحَمَّدٍ (ص)»، شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 236 و 237، جهان، چاپ اول‏، 1378ق. [8] . «مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ جَالِساً بِالْمَدِینَةِ وَ کُنْتُ أَقَمْتُ عِنْدَهُ سَنَتَیْنِ أَکْتُبُ عَنْهُ مَا یَسْمَعُ مِنْ أَخِیهِ یَعْنِی أَبَا الْحَسَنِ (ع) إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الرِّضَا (ع) الْمَسْجِدَ- مَسْجِدَ الرَّسُولِ (ص) فَوَثَبَ عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ بِلَا حِذَاءٍ وَ لَا رِدَاءٍ فَقَبَّلَ یَدَهُ وَ عَظَّمَهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) یَا عَمِّ اجْلِسْ رَحِمَکَ اللَّهُ فَقَالَ یَا سَیِّدِی کَیْفَ أَجْلِسُ وَ أَنْتَ قَائِمٌ فَلَمَّا رَجَعَ عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ إِلَی مَجْلِسِهِ جَعَلَ أَصْحَابُهُ یُوَبِّخُونَهُ وَ یَقُولُونَ أَنْتَ عَمُّ أَبِیهِ وَ أَنْتَ تَفْعَلُ بِهِ هَذَا الْفِعْلَ فَقَالَ اسْکُتُوا إِذَا کَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَبَضَ عَلَی لِحْیَتِهِ لَمْ یُؤَهِّلْ هَذِهِ الشَّیْبَةَ وَ أَهَّلَ هَذَا الْفَتَی وَ وَضَعَهُ حَیْثُ وَضَعَهُ أُنْکِرُ فَضْلَهُ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِمَّا تَقُولُونَ بَلْ أَنَا لَهُ عَبْدٌ»، شیخ کلینی، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج‏1، ص 322، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق‏.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین