با توجه به روایات چند معنا برای حجیت حضرت زهرا سلام الله علیها بر سایر ائمه متصور است: 1. الگو بودن حضرت زهرا حضرت طهارت ویژه ای داشتند و خداوند نیز در آیه تطهیر به این طهارت ویژه اذعان می نماید. این طهارت در تمام ابعاد زندگی حضرت نمودار بوده است. حضرت در رفتار و منش و کردار خود به ویژه با تأسی ایشان به پدر بزرگوار خویش نبی مکرم اسلام الگویی ارزشمند برای سایر اهل بیت پیامبر و فرزندان طاهرینش بودند و امام زمان نیز در یکی از توقیعات شریف شان نیز به همین مطلب اشاره می نمایند.[1] 2. ملاک تمایز حق از باطل این معنا با توجه به روایاتی که ائمه علیهم السلام را به عنوان حجّت الهی معرفی کرده اند به دست می آید. مثلا حضرت امیرمؤمنان علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده است که آن حضرت فرمود: (من، علی، فاطمه، حسن، حسین و نُه فرزند حسین علیهم السلام حجت های خدا بر خلق او هستیم. دشمنان ما دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خدا هستند و خداوند به خاطر رضایت فاطمه، راضی می شود و به خاطر غضب فاطمه، غضب می کند).[2] طبق این دسته از روایات معنای حجت بودن ائمه بر مردم این است که آنها ملاک حق و باطل و ملاک دوستی و دشمنی با خداوند محسوب می شوند و بر همین اساس حجت بودن حضرت زهرا بر مردم و سایر اهل بیت و ائمه علیهم السلام این است که در منظر اهل بیت علیهم السلام نیز ملاک جدایی حق و باطل و دوستی و دشمنی با خداوند فاطمه سلام الله علیها می باشد. 3. نقش تکوینی حضرت زهرا در شکل گیری وجود اهل بیت حضرت زهرا به عنوان تنها کفو امیرالمؤمنین علی و همسر حضرت و مادر ائمه معصومین تنها فردی است که به لحاظ طهارت تکوینی و عصمت باطنی شایستگی همسری امیرالمؤمنین و بستری شایسته برای شکل گیری وجود دنیایی آن انوار ملکوتی را دارد. لذا می توان یکی از معانی حجت بودن حضرت بر سایر ائمه معصومین را در همین راستا و به عنوان واسطه شکل گیری وجود زمینی آن انوار ملکوتی تبیین کرد. لازم به ذکر است که گرچه حضرت علی ع زنان دیگر نیز گرفت و همین طور سایر ائمه، اما کفویت حضرت زهرا و علی در ازدواج با هم، کفویت در همه شئونات و فضایل است. و این است امتیاز ایشان در پیدایش این نسل پاک و برتر. و این است تفاوت ایشان با مادر سایر ائمه. چنان که در حدیث نبوی به این امتیاز اشاره شده است. و البته این حجیت به هر سه معنا ملازماتی دارد و آن برتری مقام عصمت کبری حضرت زهرا س از حیث مقامات باطنی و اخلاقی نسبت به فرزندان معصوم خویش می باشد. که البته با توجه به کفو بودن حضرت با امیر المؤمنین علیه السلام و هم رتبه بودن از حیث مقامات باطنی اخلاقی و از طرفی برتری و فضیلت امیرالمؤمنین بر سایر ائمه بیانگر برتری هم کفو او؛ یعنی حضرت زهرا سلام الله علیها نیز می باشد. پی نوشتها: [1]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، بی تا، ج53، ص180. [2]. همان، ج36، ص228 منبع: اندیشه قم
با توجه به روایات چند معنا برای حجیت حضرت زهرا سلام الله علیها بر سایر ائمه متصور است:
1. الگو بودن حضرت زهرا
حضرت طهارت ویژه ای داشتند و خداوند نیز در آیه تطهیر به این طهارت ویژه اذعان می نماید. این طهارت در تمام ابعاد زندگی حضرت نمودار بوده است. حضرت در رفتار و منش و کردار خود به ویژه با تأسی ایشان به پدر بزرگوار خویش نبی مکرم اسلام الگویی ارزشمند برای سایر اهل بیت پیامبر و فرزندان طاهرینش بودند و امام زمان نیز در یکی از توقیعات شریف شان نیز به همین مطلب اشاره می نمایند.[1]
2. ملاک تمایز حق از باطل
این معنا با توجه به روایاتی که ائمه علیهم السلام را به عنوان حجّت الهی معرفی کرده اند به دست می آید. مثلا حضرت امیرمؤمنان علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده است که آن حضرت فرمود: (من، علی، فاطمه، حسن، حسین و نُه فرزند حسین علیهم السلام حجت های خدا بر خلق او هستیم. دشمنان ما دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خدا هستند و خداوند به خاطر رضایت فاطمه، راضی می شود و به خاطر غضب فاطمه، غضب می کند).[2]
طبق این دسته از روایات معنای حجت بودن ائمه بر مردم این است که آنها ملاک حق و باطل و ملاک دوستی و دشمنی با خداوند محسوب می شوند و بر همین اساس حجت بودن حضرت زهرا بر مردم و سایر اهل بیت و ائمه علیهم السلام این است که در منظر اهل بیت علیهم السلام نیز ملاک جدایی حق و باطل و دوستی و دشمنی با خداوند فاطمه سلام الله علیها می باشد.
3. نقش تکوینی حضرت زهرا در شکل گیری وجود اهل بیت
حضرت زهرا به عنوان تنها کفو امیرالمؤمنین علی و همسر حضرت و مادر ائمه معصومین تنها فردی است که به لحاظ طهارت تکوینی و عصمت باطنی شایستگی همسری امیرالمؤمنین و بستری شایسته برای شکل گیری وجود دنیایی آن انوار ملکوتی را دارد. لذا می توان یکی از معانی حجت بودن حضرت بر سایر ائمه معصومین را در همین راستا و به عنوان واسطه شکل گیری وجود زمینی آن انوار ملکوتی تبیین کرد.
لازم به ذکر است که گرچه حضرت علی ع زنان دیگر نیز گرفت و همین طور سایر ائمه، اما کفویت حضرت زهرا و علی در ازدواج با هم، کفویت در همه شئونات و فضایل است. و این است امتیاز ایشان در پیدایش این نسل پاک و برتر. و این است تفاوت ایشان با مادر سایر ائمه. چنان که در حدیث نبوی به این امتیاز اشاره شده است.
و البته این حجیت به هر سه معنا ملازماتی دارد و آن برتری مقام عصمت کبری حضرت زهرا س از حیث مقامات باطنی و اخلاقی نسبت به فرزندان معصوم خویش می باشد. که البته با توجه به کفو بودن حضرت با امیر المؤمنین علیه السلام و هم رتبه بودن از حیث مقامات باطنی اخلاقی و از طرفی برتری و فضیلت امیرالمؤمنین بر سایر ائمه بیانگر برتری هم کفو او؛ یعنی حضرت زهرا سلام الله علیها نیز می باشد.
پی نوشتها:
[1]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، بی تا، ج53، ص180.
[2]. همان، ج36، ص228
منبع: اندیشه قم
- [سایر] منظور از حجت بودن حضرت فاطمه زهرا (س) بر سایر معصومین (ع) چیست؟
- [سایر] منظور از حجت بودن حضرت فاطمه زهرا (س) بر سایر معصومین (ع) چیست؟
- [سایر] آیا مقام حضرت زهرا(س) از سایر ائمه معصومین(ع) بالاتر است؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] آیا پاکی معصومان(علیهم السلام) ، پاکی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از عادت زنانگی را نیز شامل می شود؟
- [سایر] با عرض سلام وتسلیت به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)مطالب زیادی وجود دارد مخواستم از شما خواهش کنم نحوه ی چگونگی شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)؟؟؟؟ واین که حضرت علی(ع)وفرزندانشان اصحاب وکنیزانی که در خانه وجود داشتند چرا حضرت فاطمه زهرا(س)در را باز کردند؟؟؟؟؟ و بعد از اینکه خانم فاطمه زهرا(س)را زدندچراکسی کاری نکرد ؟؟
- [سایر] منبع و سند حدیث فاطمه حجت بر حجت های خداست از امام حسن عسکری (ع) چیست؟
- [سایر] منبع و سند حدیث فاطمه حجت بر حجت های خداست از امام حسن عسکری (ع) چیست؟
- [سایر] حضرت فاطمه (س) چگونه به همسری امام علی (ع) رسیدند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).