قرآن کریم در چند آیه در ارتباط با کسانی که آیات روشن الهی را به تمسخر می‌گیرند و امر به معروف و نهی از منکر در آنها تأثیر نمی‌کند، می‌فرماید از آنها فاصله بگیرید و اگر در مجلس آنها نشسته‌اید جلسه را ترک و آنها را به حال خود رها کنید: 1. «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فی‏ حَدیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُم»؛[1] و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرد که هر گاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا می‌‏کنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند! و گر نه، شما هم مثل آنان خواهید بود. 2. «وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فی‏ آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فی‏ حَدیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْری‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ»؛ [2] هر گاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزا می‌‏کنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیّت ستمگر منشین! خداوند به پیامبر اسلام(ص) دستور داده است، اگر مشاهده کردی کسانی آیات قرآن را به تمسخر گرفته و نسبت به آن سخنان ناروا می‌گویند، از آنها دوری کن. بدیهی است که این حکم اختصاصی به پیامبر(ص) ندارد، بلکه یک دستور عمومی است که در شکل خطاب به پیامبر اسلام(ص) بیان شده است. آیات مورد بحث این حکم اسلامی را تأکید می‌کند و به مسلمانان هشدار می‌دهد هنگامی که بشنوید افرادی نسبت به آیات قرآن کفر می‌‏ورزند و استهزاء می‌کنند با آنها ننشینید تا از این کار صرف‌نظر کرده، به مسائل دیگری بپردازند. فلسفه آن هم کاملاً روشن است؛ زیرا این یک نوع مبارزه عملی به شکل منفی در برابر این‌گونه کارها است؛ زیرا اگر مسلمانان در مجالس آنها شرکت می‌‏کردند، آنها برای انتقام گرفتن و ناراحت ساختن ایشان به سخنان باطل و ناروای خود ادامه می‌‏دادند، اما هنگامی که با بی‌‏اعتنایی از کنار آنها بگذرند، طبعاً سکوت خواهند کرد و به مسائل دیگر خواهند پرداخت؛ چرا که تمام هدف آنها ناراحت ساختن پیامبر(ص) و مسلمانان بود. این موضوع به اندازه‌‏ای اهمیت دارد که در آیه دوم اضافه می‌کند، اگر شیطان ترا به فراموشی افکند و با این‌گونه اشخاص سهواً همنشین شدی به مجرد این‌که متوجه موضوع شدی فوراً از آن مجلس برخیز و با این ستم‌کاران منشین.[3] در روایات نیز در بیان یکی از مصادیق این آیات از امامان نقل شده است که مراد این آیات، آن است که هر گاه کسی حق را انکار کند و زبان خود را به مذمت ائمه(ع) بگشاید باید از او اجتناب نمود، هر جا و به هر نوع که باشد. بنابر این، مراد از «آیاتِ اللَّهِ» اهل ائمه(ع) هستند، چنانچه علی بن ابراهیم روایت کرده که «آیات اللَّه هم الأئمة علیهم السلام».[4] رسول خدا(ص) در این ارتباط فرمود: «من کان یؤمن باللَّه و الیوم الآخر فلا یجلس فی مجلس یسب فیه إمام أو یغتاب فیه مسلم»؛[5] کسی که به خدا و روز جزا ایمان داشته باشد، در مجلسی که در آن به امام ناسزا گفته می‌شود، یا غیبت مسلمانی صورت می‌گیرد نمی‌نشیند. از امام رضا (ع) نیز در تفسیر آیه 140 سوره نساء آمده است: «إذا سمعت الرجل یجحد الحق و یکذب به و یقع فی أهله فقم من عنده و لا تقاعده»؛[6] هر گاه بشنوید که حق مورد انکار و تکذیب قرار می‌‏گیرد و اهل مجلس به این کار سرگرم هستند، از آن مجلس برخیزید. برای آگاهی بیشتر: پاسخ‌های 27144 و 40206 را مطالعه کنید. [1] . نساء، 140. [2] . انعام، 68. [3] . ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏4، ص 172؛ ج ‏5، ص 289، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [4] . قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج ‏1، ص 156، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق. [5] . همان، ص 204. [6] . عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج ‏1، ص 281، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
سلام. اگر کسی آیات الهی را به تمسخر بگیرد و به پیامبر(ص) و امامان(ع)توهین کند، چگونه باید در مقابلش عکس العمل نشان داد؟! چون این افراد بیشتر کسانی هستند که به ارشاد و توضیحات منطقی گوش نمیدهند. یا آنقدر از حقیقت دور شدهاند که بحث دین برایشان کوته فکری تام است.
قرآن کریم در چند آیه در ارتباط با کسانی که آیات روشن الهی را به تمسخر میگیرند و امر به معروف و نهی از منکر در آنها تأثیر نمیکند، میفرماید از آنها فاصله بگیرید و اگر در مجلس آنها نشستهاید جلسه را ترک و آنها را به حال خود رها کنید:
1. «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُم»؛[1] و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرد که هر گاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا میکنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند! و گر نه، شما هم مثل آنان خواهید بود.
2. «وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْری مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ»؛ [2] هر گاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزا میکنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیّت ستمگر منشین!
خداوند به پیامبر اسلام(ص) دستور داده است، اگر مشاهده کردی کسانی آیات قرآن را به تمسخر گرفته و نسبت به آن سخنان ناروا میگویند، از آنها دوری کن. بدیهی است که این حکم اختصاصی به پیامبر(ص) ندارد، بلکه یک دستور عمومی است که در شکل خطاب به پیامبر اسلام(ص) بیان شده است.
آیات مورد بحث این حکم اسلامی را تأکید میکند و به مسلمانان هشدار میدهد هنگامی که بشنوید افرادی نسبت به آیات قرآن کفر میورزند و استهزاء میکنند با آنها ننشینید تا از این کار صرفنظر کرده، به مسائل دیگری بپردازند.
فلسفه آن هم کاملاً روشن است؛ زیرا این یک نوع مبارزه عملی به شکل منفی در برابر اینگونه کارها است؛ زیرا اگر مسلمانان در مجالس آنها شرکت میکردند، آنها برای انتقام گرفتن و ناراحت ساختن ایشان به سخنان باطل و ناروای خود ادامه میدادند، اما هنگامی که با بیاعتنایی از کنار آنها بگذرند، طبعاً سکوت خواهند کرد و به مسائل دیگر خواهند پرداخت؛ چرا که تمام هدف آنها ناراحت ساختن پیامبر(ص) و مسلمانان بود.
این موضوع به اندازهای اهمیت دارد که در آیه دوم اضافه میکند، اگر شیطان ترا به فراموشی افکند و با اینگونه اشخاص سهواً همنشین شدی به مجرد اینکه متوجه موضوع شدی فوراً از آن مجلس برخیز و با این ستمکاران منشین.[3]
در روایات نیز در بیان یکی از مصادیق این آیات از امامان نقل شده است که مراد این آیات، آن است که هر گاه کسی حق را انکار کند و زبان خود را به مذمت ائمه(ع) بگشاید باید از او اجتناب نمود، هر جا و به هر نوع که باشد. بنابر این، مراد از «آیاتِ اللَّهِ» اهل ائمه(ع) هستند، چنانچه علی بن ابراهیم روایت کرده که «آیات اللَّه هم الأئمة علیهم السلام».[4]
رسول خدا(ص) در این ارتباط فرمود: «من کان یؤمن باللَّه و الیوم الآخر فلا یجلس فی مجلس یسب فیه إمام أو یغتاب فیه مسلم»؛[5] کسی که به خدا و روز جزا ایمان داشته باشد، در مجلسی که در آن به امام ناسزا گفته میشود، یا غیبت مسلمانی صورت میگیرد نمینشیند.
از امام رضا (ع) نیز در تفسیر آیه 140 سوره نساء آمده است: «إذا سمعت الرجل یجحد الحق و یکذب به و یقع فی أهله فقم من عنده و لا تقاعده»؛[6] هر گاه بشنوید که حق مورد انکار و تکذیب قرار میگیرد و اهل مجلس به این کار سرگرم هستند، از آن مجلس برخیزید.
برای آگاهی بیشتر: پاسخهای 27144 و 40206 را مطالعه کنید. [1] . نساء، 140. [2] . انعام، 68. [3] . ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 172؛ ج 5، ص 289، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [4] . قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 1، ص 156، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق. [5] . همان، ص 204. [6] . عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 281، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
- [آیت الله علوی گرگانی] لطفانظرتان را درباره استعمال موادّ مخدّر و کلّیه مقدمات آن از قبیل: کشت، تولید، وارد کردن، صادر کردن، نگهداری، حمل، اختفاء توزیع، خرید و فروش، دایر کردن محلّ برای استعمال، تشویق افراد به استعمال، تولید آلات و ادوات استعمال، مخفی کردن افرادی که مرتکب اعمال فوق شدهاند و از بین بردن آثار ارتکاب بطور مشروح به نحوی که متن فتوا علاوه بر موارد فوق الذکر شامل هر موضوعی که ذکر آن را برای ارشاد مسلمین لازم میدانید اعلام فرمائید؟
- [سایر] با سلام؛ چرا در اسلام امر به معروف و نهی از منکر از واجبات است و همه خود را موظف میدانند مرا به راه راست هدایت کنند؟ به طور مثال منظورم عوامل گشت ارشاد است که از جوانها به خاطر پوشش و روابط ایراد گرفته و ... البته اگر موضوع امنیتی بود درست، ولی اگر من بخواهم عقیدهام را راحت سر کلاس درس بیان کنم، یا آنطور که میخواهم زندگی خودم را بسازم؛ چرا باید با مخالفت مسلمانان مواجه شوم؟
- [سایر] سلام شبهه ای مطرح میکنند و میکویند که شب عاشورا حضرت علی اکبر(ع)و تعدادی از یاران امام حسین(ع) رفتند و آب اوردند و با این وجود تشنکی اهل حرم و اصحاب امام حسین(ع)را در روز عاشورا دروغ میدانند و یا حداقل از آن برای کاهش مصیبت اهل حرم امام حسین (ع)استفاده میکنند و میکویند که این روایت در منتهی الآمال شیخ عباس قمی و ارشاد شیخ مفید آمده و شهید مطهری این روایت را در کتاب حماسه حسینی آورده است؟
- [سایر] با سلام گوش دادن به چه نوع موسیقی هایی اشکال شرعی ندارد؟ آیا شنیدن موسیقی های شادی که از تلویزیون پخش می شود و نیز سیدیهای موسیقی که دارای مجوز ارشاد هستند جایز است؟ آیا گوش دادن به موسیقی های رپی که دارای مجوز ارشار نیستند ولی در داخل ایران ساخته می شوند و دارای مضامین اجتماعی هستند اشکال دارد؟ به طور کلی آیا شنیدن آهنگهای بدون مجوز (چه ساخت داخلی و چه ساخت خارج) که در بنده حالت از خود بیخود شدن ایچاد نمی کنند اشکال دارد؟ با تشکر
- [آیت الله خامنه ای] برای مقابله با تهاجم فرهنگ غیر اسلامی، حدود سی دانش آموز را از گروه ابتدایی و متوسطه به شکل گروه سرود در مسجد جمع کرده ایم که این افراد درسهایی از قرآن کریم، احکام و اخلاق اسلامی را به مقتضای سن و سطح فکری شان فرامی گیرند. اقدام به این کار چه حکمی دارد؟ استفاده از آلت موسیقی اُرک توسط گروه چه حکمی دارد؟ انجام تمرین به وسیله آن در مسجد با رعایت موازین شرعی و مقررات مربوطه و متعارف رادیو و تلویزیون و وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران دارای چه حکمی است؟
- [سایر] در تفسیر سوره بینه، در معنای آیه (خیرُ البَریة) در سایت وزارت اوقاف و ارشاد عربستان سعودی، که تفاسیر وترجمه های قرآن کریم را دارد: به این آدرس بروید: http://quran.al-islam.com/Page.aspx?pageid=221&BookID=13&Page=598 آخر صفحه، خط آخر و جمله آخر صفحه را ببینید: *{7}ﺇِﻥَّ الَّذِینَ ﺁمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ اُولَیِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ* یَقُول : مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ مِنْ النَّاﺱ فَهُمْ خَیْر الْبَرِیَّه . وَقَدْ : 29208 - حَدَّثَنَا اِبْن حُمَیْد , قَالَ : ثنا عِیسَی بْن فَرْقَد , عَنْ اَبِی الْجَارُود , عَنْ مُحَمَّد بْن عَلِیّ { اُولَیِکَ هُمْ خَیْر الْبَرِیَّه } فَقَالَ النَّبِیّ صَلَّی اللَّه عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : \\\" اَنْتَ یَا عَلِیّ وَ شِیعَتک \\\" پیامبر(ص) فرمود: منظور از خیرالبریة، علی جان تو هستی و شیعیان تو. البته قبل از اینکه خبر دار بشن و برش دارن برید ببینید!
- [سایر] یکی از مواردی که در کتب عرفانی مثل رساله لب اللباب" و "رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم" از لوازم قطعی برای سیر الی الله، شمرده شده است؛ عزلت می باشد. ظاهراً این عزلت، عزلت از دنیاپرستان و عدم برقراری مودت و دوستی با آنان است، تا صبر و اراده سالک متزلزل نشود؛ و از این رو تا سالک "سیر من الخلق الی الحق" و" سیر فی الحق بالحق" را تمام کند، لازم است که این عزلت نسبی را ادامه دهد: (فاعرض عن من تولی عن ذکرنا و لم یرد الا الحیاه الدنیا) نجم، آیه 29 و حاصل آنکه: کسی که از نفس خود مطمئن نباشد که مخالطه با مردم آن را فاسد نسازد و از آمد و شد ایشان اخلاق ردیه از برای او هم نرسد خلوت و تنهایی از برای او افضل است. بلکه هر که از قدر ضروری از کسب علم و عمل خود فارغ شود لا محاله ابتدا خلوت و تنهایی از برای او افضل است تا نفس خود را به اخلاق حسنه بیاراید و ازمفاسد اختلاط با مردم ایمن شود. و بعد از آن اگر در اختلاط با ایشان فایده ببیند اختلاط کند. و همچنین کسی که به مقام انس با پروردگار رسید و مرتبه استغراق از برای او حاصل شد و هنوز نفس او به مقامی نرسیده که با وجود مخالطه با مردم، انس و استغراق را ازدست ندهد و آمد و شد با ایشان مانع امر او نشود، خلوت و عزلت از برای او بهتر؛ زیرا از فواید مخالطه با مردم هیچ نیست که با این، مقاومت تواند کرد. و به این جهت بود که بسیاری از دوستان خدا کنج خلوت را گزیده و در خود را بهروی خلق بستهاند. و به آشنایی یک کس از همه بی گانه شدهاند. و در گوشه تنهایی سر بهخود فرو برده میگویند: ما را هوس انجمنی نیست که عشاق جز خلوت و در دل گله از یار نخواهند. علاوه بر این عزلت که خاص سالکان است؛ دستوراتی در احادیث برای دوری از اهل فسق آمده که عمومی است و دائمی. از طرف دیگر با توجه به توصیه های اولیای خدا، تا سالک از سیر الی الله و فی الله، فارغ نشده است، نباید به ارشاد و موعظه دیگران به طور عمومی و رودررو بپردازد. البته خود می دانید که در هر صورت امر به معروف که به معنای واکنشی در برابر کوتاهی دیگران در اتیان واجبات یا دوری از گناهان است، با وجود شرایطش بر همگان واجب است؛ و بحثش با ارشاد که امری ابتدا به ساکن و کنشی است؛ فرق دارد. از طرف دیگر بنابر گفته یکی از استادان اخلاق؛ کارهای فرهنگی که نیاز به ارتباط تنگاتنگ و رو در رو با مخاطبان ندارد از بحث ممنوعیت ارشاد، مستثنا است، پس با توجه به لزوم عزلت عام و خاص برای سالک، آنچه عجیب است این عبارت (بند اول) از کتاب ارزشمند "معراج السعاده" می باشد؛ که ملا احمد نراقی (ره)، نه تنها عزلت خاص، بلکه به نوعی عزلت عام را نیز منتفی کرده است. علاوه بر این، بین دو بند این عبارت، ربطی نیست؛ چنان که اولی مربوط به امر به معروف و دومی مربوط به مراحل ارشاد می باشد. فصل: مختصری از محرمات شایعه در میان مردم صفت پنجم: کوتاهی و مسامحه کردن در امر به معروف و نهی از منکر پس اگر از برای مؤمن دین داری میسر شود که: بعضی از اینها را دفع کند، از برای او جایز نیست که در خانه خود بنشیند و از مردم کناره جوید، بلکه بر او واجب است که بیرون آید و دامن بر میان بندد و دین خدا را اعانت کند. بلکه از برای هر مسلمی سزاوار آن است که: ابتدا از خودشروع کند و خود را به صلاح آورد. و مواظبت بر طاعات نماید. و محرمات را ترک کند، بعد از آن، به اهل و اولاد و اقارب و خویشان خود پردازد. و ایشان را ارشاد کند، و از اعمال ناشایسته باز دارد. و چون از ایشان فارغ شد تعدی به همسایگان و اهل محله خود کند. و از ایشان به اهل شهر خود. و همچنین تا به هر جای از عالم که دست اوبرسد. و چنانچه کسی با وجود قدرت در یکی از اینها، اهمال و مسامحه کند باید مستعد مؤاخذه پروردگار در موقف قیامت باشد.(معراج السعاده با ویرایش محمد نقدی،انتشارات هجرت). با عذر خواهی از طولانی شدن سوال، خواهشمندم که بند اول عبارت بالا را توضیح داده و ارتباط آن را با عزلت عام و خاص شرح دهید؛ زیرا در صورت درست دانستن عبارت بالا، همواره باید حضور در محیط هایی را که احتمال انجام گناه بیشتر است را بر محیط های سالم (در صورت تاثیر امر و نهی و عدم تاثیر پذیری بد ما از محیط) ترجیح دهیم و مثلا در این صورت سکونت در شهرهایی چون تهران بر شهرهای مذهبی چون قم و مشهد، ترجیح دارد یا رفت و آمد از مسیرهایی که منکرات بیشتری در آن اتفاق می افتد لازم است، یا هم نشینی با گناهکاران برای اصلاحشان واجب می شود و... "تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل".
- [آیت الله مکارم شیرازی] دامنه فعالیّتهای انجمن حمایت از زندانیان در خصوص خانواده های زندانیان بسیار گسترده، و شامل تعلیم، تربیت، اصلاح و ارشاد، نگهداری و سرپرستی، کمک به مسکن و اجاره ماهیانه، لوازم معیشت، بهداشت و درمان، مراقبت بعد از خروج، ایجاد اشتغال و تهیّه فرصتهای شغلی یا کمک مالی، ترغیب و تشویق به فعالیّت های فرهنگی و مانند آن می باشد. لکن به لحاظ ضعف بنیه مالی قادر به انجام رسالت خویش نمی باشد. به استناد مفاد اساسنامه و آیین نامه، مبنی بر جذب کمک های مردمی، اعم از نقدی و غیر نقدی، فعالیّت های عام المنفعه، خیریّه و اقتصادی، انجمن مجاز است به منظور سر و سامان بخشیدن به امور معیشتی و رفع معضلات این خانواده ها، که حجم وسیعی را در سطح کشور در بر می گیرد، تحت عنوان جذب کمکهای مردمی مبادرت به فروش اوراق بهاداری به نام (امید آوران ابتسام) به افراد خیّر و نیکوکار نماید، و بخشی از وجوه حاصل از فروش اوراق را با اذن خریداران آن صرف اهدای جوایز به قید قرعه بین خریداران جهت ترغیب و تشویق افراد به این امر خیر نماید. این امر مستلزم کسب مجوّز شرعی است. نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟
- [سایر] سلام استاد بنده به مدت ده شب در حسینیه ی ارشاد اصفهان خداتوفیق دادو اومدم پای صحبت های شماوتوی این ده شب مطالب جدید بسیاری ازتون یاد گرفتم ومهمتر از همه بی ریای ونداشتن غرور در وجودتون بهم درس بزرگی داد. استاد این ایمیل رواصلآبرای شما ننوشتم هیچ جوابی هم نداره فقط اگه صلاح دونستید منتشرش کنید تا اونایی که باید بخونن بخونن! روی سخنم به(آقای بخت آور)وامثال ایشونه شاید اگه این ده شب بایک خود کار ویک دفتر چه یاداشت می اومدن واز لابه لای صحبت هاتون فقط وفقط نکته برداری می کردن شب آخرمتوجه می شدن که کلاس درس شما فوق العاده بوده.نمی دونم چرا ما جماعت مومن وپرهیزگار فکر می کنیم جلسات اباعبدالله(ع)فقط برای گریه کردن برگزار میشه وجنبه ی مهمترش یعنی (خود سازی)رو فراموش کردیم یا این که چرا زبون تشکر نداریم یعنی باید مرتب نق بزنیم و بنالیم .استاد می دونم شما اینقدر بزرگوارید که این ایمیل ها چیزی از این بزرگی کم نمی کنه ولی...ما باید یاد بگیریم قدرشناس باشیم .باید یاد بگیریم که خودمون رو اصلاح کنیم وآماده برای ظهور بشیم واگه همین طور پیش بریم باید ترس از این داشته باشیم که رو در روی مهدی فاطمه(عج) بایستیم وخوارج زمان خودمون بشیم.خیلی وقتتون رو گرفتم باآرزوی سلامتی برای شما وهمه ی کاربران محترم .یاعلی
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا دین مقیاس عدالت است، یا عدالت مقیاس دین؟ به بیان دیگر، آیا دین به هر چه که عدالت باشد امر می کند، یا هر چه که دین به آن امر کند، عدالت است؟ و به بیان فنّی، آیا عدالت در سلسله علل احکام است، یا در سلسله معالیل آن؟ توضیح بیشتر این که: آیا انسانها، مصادیق بارز ظلم و عدالت را از طریق شریعت می شناسند، یا عدالت و ظلم برای همه روشن است، و توصیه های دین ارشاد به حکم عقل است؟ مستحضرید شیعه نیز مثل معتزله معتقد است که عدالت، مقیاس دین است، و اشاعره دین را مقیاس عدالت می دانند. حال سؤال این است که اگر شیعه عدالت را مقیاس دین می داند، چرا در استنتاجات فقهی به احکامی می رسد که هر عُرفی آن را مصداق بیّن ظلم می داند. بعضی از احکام نکاح چنین است; توجّه فرمایید: 1 اجماعی است که طلاق به دست مرد است، و مرد می تواند هرگاه که اراده کند زنش را طلاق بدهد، هر چند هیچ عذر موجّهی نداشته باشد! طلاق غیابی و بدون هیچ عذر موجّه، در هر عرفی ظلم محسوب می شود. 2 در بحث عیوب زوجین می گویند: (اگر مرد بعد از عقد بفهمد زنش کور یا شل است، خوره یا برص دارد، می تواند عقد را فسخ کند. ولی اگر زن بعد از عقد بفهمد که شوهرش یکی از این عیوب را دارد حق فسخ ندارد; باید بسوزد و بسازد!) 3 مرد هر وقت تمایل داشته باشد زن باید خود را در اختیار او قرار دهد; حتّی اگر وسط نماز باشد. ولی زن فقط سالی سه مرتبه حقّ آمیزش دارد، آن هم چنان کوتاه و مختصر که مجال بیان آن نیست! 4 اگر مرد در شب عروسی همسرش را ترک کند و مسافرت برود، و بعد از ده سال برگردد (در صورتی که نفقه داده باشد،) زن حق اعتراض ندارد! چگونه می توان با حفظ مبنای کلامی شیعه، این قبیل احکام را پذیرفت؟ آیا می گویید همه عقلا اشتباه می کنند که می گویند طلاقِ مبنی بر هوس و بدون عذر موجّه ظلم است؟ همه عقلا که برای زن نیز (در شرایط تدلیس مرد در موارد فوق) حق فسخ قائلند اشتباه می کنند؟