شبث بن ربعی بن حصین تمیمی[1] با کنیه أبو عبدالقدوس[2] شناخته می‌شود. شبث از جمله افرادی است که در طول تاریخ، شخصیتی متزلزل و مواضع متفاوتی داشت و در هر زمان، گرایشی نوین از خود بروز می‌داده است. در منابع تاریخی نقل شده است که او مؤذن یکی از مدعیان دروغین نبوّت بود و بر دین او می‌زیست،[3] اما بعد آنها را رها کرده و به اسلام روی آورد. وی، از اشراف به شمار می‌آمد و بزرگ قبیله خود در کوفه بود؛[4] به همین دلیل، تأثیر و نقش بسیاری در حوادث مرتبط با کوفه داشت که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم. شبث از مخالفان عثمان بود و به همراه برخی از دیگر کوفیان، خواهان کناره‌گیری او بود.[5] با به حکومت رسیدن امام علی(ع)، شبث به ایشان پیوست و در کنار امام باقی ماند. او در جنگ صفین در کنار امام علی(ع) حضور داشت و در نامه‌ای معاویه را به شدّت سرزنش کرده و او را در قتل عثمان دخیل می‌دانست.[6] اما بعد از داستان حکمیت، شبث رنگ عوض کرده و به همراه هوادارانش به خوارج پیوست.[7] البته پس از آن و در پی گفت‌وگویی با امام علی(ع)، او مجدّداً به سپاه امام پیوست[8] و در جنگ با خوارج حضور یافت و امام او را فرمانده سمت چپ سپاه قرار داد.[9] با مرگ معاویه و به حکومت رسیدن یزید، شبث مانند بسیاری از کوفیان به امام حسین(ع) نامه داد و او را به کوفه دعوت کرد.[10] امام حسین(ع) نیز در روز عاشورا خطاب به افرادی، مانند شبث، فریاد زد: «ای شبث بن ربعی!، ای حجّار بن أبجر!، ای...، مگر شما برایم ننوشته بودید: میوه‌ها رسیده، باغ‌ها سرسبز شده و نهرها لبریز گردیده، [اگر بیایی‏] بر سپاهی که برایت آماده شده، وارد خواهی شد، بیا؟!» ولی آنها در پاسخ امام حسین(ع) گفتند: ما چنین کاری نکرده‌ایم! حضرت فرمود: «نه و الله شما بودید که این عمل را انجام داده‌اید».[11] با آمدن ابن زیاد به کوفه، شبث دوباره تغییر موضع داد و به سمت او میل پیدا کرد. با این حال تمایل چندانی به جنگ علیه امام حسین(ع) نداشت. وقتی ابن زیاد از او و شمر خواست به سپاه عمر بن سعد بپیوندد، شمر سریع، اجابت کرد اما شبث تظاهر به بیماری کرد و ناخوشی را بهانه آورده تا در مقابل امام قرار نگیرد. اما ابن زیاد به او گفت تمارض به بیماری می‌کنی؟ اگر مطیع مایی به جنگ دشمن ما برو و وقتی شبث این سخن را شنید، به سمت کربلا حرکت کرد.[12] در روز عاشورا شبث فرماندهی بر پیادگان سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت[13] با این حال وقتی شمر خواست خیام را آتش بزند، شبث‏ در مقابل او ایستاد و گفت: [ای شمر] من سخنی بدتر از سخن تو و رویکردی زشت‌تر از رویکرد تو ندیده‌ام. مگر تو به جنگ آمدی تا زن‌ها را بترسانی؟‏[14] در نهایت شبث در حدود سال هفتاد هجری از دنیا رفت.[15] [1] . ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق: تدمری، عمر عبد السلام، ج 5، ص 416، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق. [2] . ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج 6، ص 241، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق. [3] . مقریزی، تقی الدین‏، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع‏، تحقیق: نمیسی، محمد عبد الحمید، ج 14، ص 242، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق. [4] . دینوری، ‌ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق: عبد المنعم عامر، مراجعه، جمال الدین شیال، ص 229،‌ قم، منشورات الرضی، 1368ش.‏ [5] . ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 3، ص 303، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق. [6] . ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون‏)، تحقیق: خلیل شحادة، ج 2، ص 627، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق. [7] . مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 5، ص 222، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا. [8] . تاریخ ‏الإسلام، ج ‏3، ص 554. [9] . الأخبار الطوال، ص 210. [10] . ابو مخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، محقق و مصحح: یوسفی غروی، محمد هادی‏، ص 95، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1417ق. [11] . وقعة الطف، ص 208. [12] . الأخبار الطوال، ص 254. [13] . همان، ص 256. [14] . بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 3، ص 194، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق. [15] . الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ‏3، ص 303.
لطفا درباره زندگینامه شبث بن ربعی و تأثیرگذاری آن در حوادث پس از رحلت پیامبر تا شهادت امام علی (ع) توضیح دهید.
شبث بن ربعی بن حصین تمیمی[1] با کنیه أبو عبدالقدوس[2] شناخته میشود. شبث از جمله افرادی است که در طول تاریخ، شخصیتی متزلزل و مواضع متفاوتی داشت و در هر زمان، گرایشی نوین از خود بروز میداده است.
در منابع تاریخی نقل شده است که او مؤذن یکی از مدعیان دروغین نبوّت بود و بر دین او میزیست،[3] اما بعد آنها را رها کرده و به اسلام روی آورد.
وی، از اشراف به شمار میآمد و بزرگ قبیله خود در کوفه بود؛[4] به همین دلیل، تأثیر و نقش بسیاری در حوادث مرتبط با کوفه داشت که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
شبث از مخالفان عثمان بود و به همراه برخی از دیگر کوفیان، خواهان کنارهگیری او بود.[5] با به حکومت رسیدن امام علی(ع)، شبث به ایشان پیوست و در کنار امام باقی ماند. او در جنگ صفین در کنار امام علی(ع) حضور داشت و در نامهای معاویه را به شدّت سرزنش کرده و او را در قتل عثمان دخیل میدانست.[6]
اما بعد از داستان حکمیت، شبث رنگ عوض کرده و به همراه هوادارانش به خوارج پیوست.[7]
البته پس از آن و در پی گفتوگویی با امام علی(ع)، او مجدّداً به سپاه امام پیوست[8] و در جنگ با خوارج حضور یافت و امام او را فرمانده سمت چپ سپاه قرار داد.[9]
با مرگ معاویه و به حکومت رسیدن یزید، شبث مانند بسیاری از کوفیان به امام حسین(ع) نامه داد و او را به کوفه دعوت کرد.[10] امام حسین(ع) نیز در روز عاشورا خطاب به افرادی، مانند شبث، فریاد زد: «ای شبث بن ربعی!، ای حجّار بن أبجر!، ای...، مگر شما برایم ننوشته بودید: میوهها رسیده، باغها سرسبز شده و نهرها لبریز گردیده، [اگر بیایی] بر سپاهی که برایت آماده شده، وارد خواهی شد، بیا؟!» ولی آنها در پاسخ امام حسین(ع) گفتند: ما چنین کاری نکردهایم! حضرت فرمود: «نه و الله شما بودید که این عمل را انجام دادهاید».[11]
با آمدن ابن زیاد به کوفه، شبث دوباره تغییر موضع داد و به سمت او میل پیدا کرد. با این حال تمایل چندانی به جنگ علیه امام حسین(ع) نداشت. وقتی ابن زیاد از او و شمر خواست به سپاه عمر بن سعد بپیوندد، شمر سریع، اجابت کرد اما شبث تظاهر به بیماری کرد و ناخوشی را بهانه آورده تا در مقابل امام قرار نگیرد. اما ابن زیاد به او گفت تمارض به بیماری میکنی؟ اگر مطیع مایی به جنگ دشمن ما برو و وقتی شبث این سخن را شنید، به سمت کربلا حرکت کرد.[12] در روز عاشورا شبث فرماندهی بر پیادگان سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت[13] با این حال وقتی شمر خواست خیام را آتش بزند، شبث در مقابل او ایستاد و گفت: [ای شمر] من سخنی بدتر از سخن تو و رویکردی زشتتر از رویکرد تو ندیدهام. مگر تو به جنگ آمدی تا زنها را بترسانی؟[14] در نهایت شبث در حدود سال هفتاد هجری از دنیا رفت.[15] [1] . ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق: تدمری، عمر عبد السلام، ج 5، ص 416، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق. [2] . ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 6، ص 241، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق. [3] . مقریزی، تقی الدین، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق: نمیسی، محمد عبد الحمید، ج 14، ص 242، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق. [4] . دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق: عبد المنعم عامر، مراجعه، جمال الدین شیال، ص 229، قم، منشورات الرضی، 1368ش. [5] . ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 3، ص 303، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق. [6] . ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون)، تحقیق: خلیل شحادة، ج 2، ص 627، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق. [7] . مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 5، ص 222، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا. [8] . تاریخ الإسلام، ج 3، ص 554. [9] . الأخبار الطوال، ص 210. [10] . ابو مخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، محقق و مصحح: یوسفی غروی، محمد هادی، ص 95، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1417ق. [11] . وقعة الطف، ص 208. [12] . الأخبار الطوال، ص 254. [13] . همان، ص 256. [14] . بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 3، ص 194، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق. [15] . الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 3، ص 303.
- [سایر] لطفاً درباره زندگینامه اشعث بن قیس و تأثیرگذاری آن در حوادث پس از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت امام علی(ع) توضیح دهید.
- [سایر] چرا مسلمین بعد از رحلت پیامبر (ص) با حضرت علی (ع) بیعت نکردند؟
- [سایر] آیا فرزند عمر (عبدالله بن عمر) در حوادث تاریخی دوران خلافت عثمان و حکومت حضرت علی(ع) تأثیرگذار بود؟ یا پس از مرگ پدر از سیاست فاصله گرفت؟
- [سایر] حمله به بیت وحی، خانه حضرت علی(ع) و فاطمه(س) چند روز پس از رحلت پیامبر(ص) بود؟
- [سایر] 1. در خطبهای از نهج البلاغه امیرالمؤمنین علی(ع)، عثمان را به عنوان داماد پیامبر معرفی میکند. آیا آن دو دختر واقعاً دختر پیامبر بودهاند یا ربیبه آن حضرت؟ 2. آیا در این خطبه، حضرت علی(ع)؛ ابوبکر و عمر را عمل کننده به سنت و به حق میداند؟
- [سایر] حضرت جبرئیل در محضر حضرت زهرا(س) بعد از رحلت نبی اکرم چه حکمتی داشته است؟ آیا در این هنگام امیرالمومنین(ع) نیز جبرئیل را می دیدند؟
- [سایر] چرا علی (ع) با عمر که از عوامل اصلی شهادت همسرش بود همکاری می کرد؟ در تاریخ هست که بارها عمر می گفت: "اگر علی نبود عمر هلاک می شد." با این دست آویز، برخی اهل سنت شهادت حضرت زهرا (س) را انکار می کنند. حتی شنیده ام امام حسن و امام حسین(ع) در جنگ های عمر علیه ایران شرکت داشتند. اگرمطالب فوق صحت دارد این همکاری ها را چگونه توضیح می دهید؟
- [سایر] لطفاً توضیحاتی پیرامون زندگینامه امام هادی(ع) ارائه فرمایید؟
- [سایر] زندگینامه حضرت امام حسن عسکری(ع) را بیان فرمایید.
- [سایر] چرا حضرت علی(علیه السلام) بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله) نتوانست حکومت را به دست گیرد؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله سیستانی] (أَشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّهِ) جزء اذان و اقامه نیست ، و لی خوب است بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر : یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست که او را وصف کنند . أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ : یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست . أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست . أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمْیر المُؤمنِین وَلیُّ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . حَیَّ عَلَی الصّلاةِ : یعنی بشتاب برای نماز . حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ : یعنی بشتاب برای رستگاری . حَیَّ عَلَی خَیْر الْعَمَلِ : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ : یعنی بتحقیق نماز برپا شد . لا إِله إِلاّ اللّهُ : یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست .
- [آیت الله سبحانی] اللّه اکبر یعنی خدای بزرگ تر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی شهادت می دهم که خدایی جز اللّه نیست. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله)پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمیرالمؤمنینَ وَلِیُّ اللّه، یعنی شهادت می دهم که حضرت علی(علیه السلام)امیرالمؤمنین، و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الفَلاَح، یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قًد قامَتِ الصَّلاةُ، یعنی نماز برپا شده است. لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی خدایی جز اللّه نیست.
- [امام خمینی] ترجمه اذان و اقامه اَللّههُ اَکْبَرُ یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. اَشْهَدُ اَنْ لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی شهادت میدهم که غیرخدایی که یکتا وبیهمتا است خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهه یعنی شهادت میدهم که حضرت محمد بن عَبْداللّهه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست. اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً امیرُالمُؤْمنینَ وَلِیُّ اللّههِ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصّلاة والسّلام امیرالمؤمنین و ولیّ خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلوة یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاهحِ یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلیه خَیْرِ الْعَمَلِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَدْ قهامَتِ الصّلوة یعنی به تحقیق نماز برپا شد. لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله وحید خراسانی] الله اکبر یعنی الله بزرگتر از ان است که وصف شود اشهد ان لا اله الا الله یعنی شهادت می دهم که نیست خدایی معبودی به غیر از الله اشهد ان محمدا رسول الله یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه واله وسلم فرستاده خداست حی علی الصلاه یعنی بشتاب برای نماز حی علی الفلاح یعنی بشتاب برای رستگاری حی علی خیر العمل یعنی بشتاب برای بهترین کارها قد قامت الصلاه یعنی به تحقیق که نماز بر پا شد لا اله الا الله یعنی نیست معبودی مگر الله
- [آیت الله اردبیلی] (أشْهَدُ أنَّ عَلِیّا أمیرَالْمُؤْمِنینَ وَلِیُّ اللّهِ)(9) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوبست بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ) به قصد قربت مطلقه گفته شود. =============================================================================== 1 یعنی: (خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند). 2 یعنی: (شهادت میدهم که معبودی جز خداوند یکتا و بیهمتا، نیست). 3 یعنی: (شهادت میدهم که حضرت محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیامبر و فرستاده خدا است). 4 یعنی: (بشتاب برای نماز). 5 یعنی: (بشتاب برای رستگاری). 6 یعنی: (بشتاب برای بهترین کارها که نماز است). 7 یعنی: (معبودی جز خدای یکتا و بیهمتا، نیست). 8 یعنی: (به تحقیق نماز بر پاشد). 9 یعنی: (شهادت میدهم که حضرت علی علیهالسلام امیرالمؤمنین، ولیّ خدا بر خلق است).
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله نوری همدانی] اشهدً انّ علیاً ولیً اللهِ جزء اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از اشهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ ، به قصد قربت گفته شود . و چون در امثال زمان ما ، شعا ر تشیع محسوب می شود در هر جا که اظهار این شعار مستحسن و لازم باشد ، گفتن آن هم مستحسن و لازم است . ترجمه اذان و اقامه اللهَ اکبرً یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند اشهدً ان لا الهَ الاّ اللهً یعنی شهادت می دهم که غیر خدائی که یکتا و بی همتا است خدای دیگر سزاوار پرستش نیست . اشَهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی علیه و آله و سلم پیغمبر و فرستادة خداست . اشهدً ان علیاً امیر المؤمنینَ ولیّ الله یعنی شهادت می دهم که حضرت علی (علیه الصلاهَ و السلام ) امیر المؤمنین ولی خدا بر همة خلق است حیّ علیَ الصلاهِ یعنی بشتاب برای نماز . حیّ علی الفلاحِ یعنی بشتاب برای رستگاری . حیّ علی خیرِ العملِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَد قامتِ الصلاهُ یعنی بتحقیق نماز بر پا شد . لا الهَ الاّ اللهُ یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است .
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.