در برخی روایات یکی از نام‌های امام علی(ع) «حیدر» معرفی شده است. یکی از آن روایات، روایتی است که داستان جنگ خیبر را نقل می‌کند. بر اساس این روایت امام علی(ع) هنگام مواجهه با مرحب (پهلوان یهودیان خیبر) خود را به نام «حیدر» معرفی می‌کند.[1] البته ذکر چنین لقبی برای حضرتشان اختصاص به این مورد ندارد؛ در موارد دیگری نیز تصریح به این نام شده است.[2] به نظر می‌رسد «حیدر» یکی از نام‌های تقریباً مشهور امام علی است. شاهد این مدعا این است که بسیاری از فرهنگ نویسان زبان عربی نیز تصریح می‌کنند که «حیدر» یا «حیدره» یکی از نام‌های امام علی(ع) است.[3] معنای حیدر در زبان عربی حیدر به معنای «شیر»(نماد شجاعت و شکست ناپذیری) است. البته با این توضیح که از ویژگی‌های زبان عربی آن است که برای یک چیز به لحاظ ویژگی‌های مختلف نام‌های متعدد قرار می‌دهد. در مورد علت نام‌گذاری شیر به حیدر دو نظریه مطرح کرده‌اند؛ یک این‌که شیر را به جهت داشتن مقام فرمانروایی و سلطنت «حیدر» می‌گویند. دلیل دیگر نامیدن شیر به حیدر؛ این است دارای گردنی کلفت و دست (ساعد و بازوی) قوی است. به همین جهت به جوانی که دارای بدنی پر و محکم و قدرتی سترک باشد جوان حادر می‌گویند.[4] البته بعضی نیز در مورد معنای حیدر می‌گویند حیدر به معنای دور اندیش و کسی است که در ظرافت‌ها و نکته‌های دقیق امور و کارها اندیشه می‌کند.[5] صفت کرار «کرار» به معنای کسی است که در هنگام جنگ، پی در پی و بسیار حمله کند.[6] این وصف و لقب یکی از القابی است که پیامبر اکرم(ص) به امام علی(ع) داده است. خلاصه داستان به این صورت است که پیامبر اکرم(ص) پس از این‌که چند فرمانده برای گشایش قلعه خیبر تعیین نمودند و همه آنها بدون این‌که موفقیتی به دست آورند عقب نشینی کردند، فرمودند: «فردا مردی همانند خودم را به سوی ایشان [یهود خیبر] می‌‏فرستم که هم او؛ خدا و رسولش را دوست می‌‏دارد، و هم خدا و رسولش او را دوست می‌‏دارند. او حمله‏کننده‌‏ای بی‌‏گریز (کرار غیر فرار) است، و باز نگردد تا آن‌که خدا فتح و پیروزی را به وی ارزانی دارد». پیامبر اسلام پیش از اعزام، نوید فتح و پیروزی داد، پس یاران آن‌حضرت در پی این کلام [برای آن‌که انتخاب شوند] گردن کشیدند، و چون فردا شد، رسول خدا(ص) علی را فراخوانده و به سوی یهودیان خیبر فرستاد، پس علی(ع) را بدین فضیلت برگزید و او را «حیدر کرّار» «حمله ‏کننده‌‏ای بی‌‏گریز» نامید.[7] [1] . خلاصه جریان این‌گونه است: مرحب یهودی، مردی شجاع و بلند قد بود و هیچ کسی نمی‏‌توانست در برابر او ایستادگی کند. دایه‌‏ای داشت که کتاب‌های گذشتگان را بر او می‌‏خواند و می‏‌گفت: هر کس مقابل تو قرار گرفت با او جنگ کن مگر کسی که اسمش حیدر است. اگر در مقابل او مقاومت کنی، به هلاکت می‌‏رسی. در جنگ خیبر، وقتی که مردم از مقابله با دشمن عاجز شدند، به پیامبر(ص) شکایت بردند و از حضرتش تقاضا کردند تا علی(ع) را به مصاف دشمن بفرستد. چشم علی درد می‌‏کرد. پیامبر اکرم در چشم ایشان از آب دهان مبارکش انداخت، خوب شد. سپس فرمود: «یا علی! شرّ مرحب را از ما دفع کن». وقتی که علی(ع) به طرف او رفت، مرحب نیز با سرعت به طرف آن‌حضرت آمد و هیچ اعتنایی نکرد و گفت: «من کسی هستم که مادرم مرا مرحب نامیده است». علی نیز فرمود: «و من کسی هستم که مادرم مرا حیدر نامیده است». وقتی که مرحب، این سخن را شنید به خاطر آورد آنچه را که از دایه‌‏اش شنیده بود؛ لذا فرار کرد. (دایه‏اش گفته بود: با کسی که اسمش حیدر است جنگ نکن و الا کشته خواهی شد). ابلیس به صورت انسانی جلو او را گرفت و گفت: کجا فرار می‌‏کنی؟ گفت: به من گفته شده که از حیدر بترسم‏. ابلیس گفت: حیدر که تنها این شخص نیست و حیدر نام در دنیا زیاد است، بر گرد شاید او را بکشی و اگر او را بکشی سرور قومت می‏‌شوی و من نیز پشتیبان تو هستم. مرحب برگشت و در اندک زمانی، علی(ع) او را کشت. ر. ک: مفید، محمد بن محمد، الإرشاد للمفید، ترجمه، ساعدی خراسانی، محمد باقر، ص 113، تهران، اسلامیه، چاپ اول، 1380ش. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، محرمی، غلام حسن، جلوه‌‏های اعجاز معصومین علیهم السلام (ترجمه الخرائج و الجرائج)، ص 176، قم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1378ش. .[2] ر. ک: ابن شاذان قمی، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل، الفضائل، ص 170، قم، رضی، چاپ دوم، 1363ش. [3] . «الحَیْدَرَةُ: من أَسْمَاءِ الأسَدِ، و به سُمِّیَ عَلیُّ بنُ أبی طالبٍ- رضی اللَّه عنه- حَیْدَرَةَ». صاحب بن عباد، إسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغة، ج 3، ص 36، بیروت، عالم الکتاب، چاپ اول، 1414ق. ابن منظور نیز در لسان العرب تصریح می‌کند یکی از نام‌های امام علی(ع) حیدر بوده است. ابن منظور، لسان العرب، ج 3، ص 261، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق. [4] . الحَادُورُ، و الحَیْدَرُ، و الحَیْدَرَةُ: الأَسَدُ. و من مجازِهِ: رماهُ اللّهُ‏ بِالْحَیْدَرَةِ، أی بالهَلَکَةِ و بالدّاهیةِ الشّدیدةِ، کأنّها [الأسد فی شدّتها] الحَیْدَرَةُ: الأَسد؛ قال: و السَّنْدَرَةُ مکیال کبیر؛ و قال ابن الأَعرابی: الحَیْدَرَة فی الأُسْدِ مثل المَلِکِ فی الناس؛ قال أَبو العباس: یعنی لغلظ عنقه و قوّة ساعدیه؛ و منه غلام‏ حادر إِذا کان ممتلئ البدن شدید البطش؛ قال و الیاء و الهاء زائدتان. ر. ک: لسان العرب، ماده «حدر». [5] . قَالَ جَابِرٌ الْجُعْفِیُ‏ الْحَیْدَرُ هُوَ الْحَازِمُ النَّظَّارُ فِی دَقَائِقِ الْأَشْیَاءِ. ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام(لابن شهرآشوب)، ج ‏3، ص 110، قم، علامه، چاپ: اول، 1379ق. [6] . سیاح، احمد، فرهنگ جامع، ماده «کرر». [7] . ابن شعبه، حسن بن علی، تحف العقول، ترجمه، جعفری، بهراد، ص 341، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1381ش.
در برخی روایات یکی از نامهای امام علی(ع) «حیدر» معرفی شده است. یکی از آن روایات، روایتی است که داستان جنگ خیبر را نقل میکند. بر اساس این روایت امام علی(ع) هنگام مواجهه با مرحب (پهلوان یهودیان خیبر) خود را به نام «حیدر» معرفی میکند.[1] البته ذکر چنین لقبی برای حضرتشان اختصاص به این مورد ندارد؛ در موارد دیگری نیز تصریح به این نام شده است.[2]
به نظر میرسد «حیدر» یکی از نامهای تقریباً مشهور امام علی است. شاهد این مدعا این است که بسیاری از فرهنگ نویسان زبان عربی نیز تصریح میکنند که «حیدر» یا «حیدره» یکی از نامهای امام علی(ع) است.[3]
معنای حیدر
در زبان عربی حیدر به معنای «شیر»(نماد شجاعت و شکست ناپذیری) است. البته با این توضیح که از ویژگیهای زبان عربی آن است که برای یک چیز به لحاظ ویژگیهای مختلف نامهای متعدد قرار میدهد. در مورد علت نامگذاری شیر به حیدر دو نظریه مطرح کردهاند؛ یک اینکه شیر را به جهت داشتن مقام فرمانروایی و سلطنت «حیدر» میگویند. دلیل دیگر نامیدن شیر به حیدر؛ این است دارای گردنی کلفت و دست (ساعد و بازوی) قوی است. به همین جهت به جوانی که دارای بدنی پر و محکم و قدرتی سترک باشد جوان حادر میگویند.[4]
البته بعضی نیز در مورد معنای حیدر میگویند حیدر به معنای دور اندیش و کسی است که در ظرافتها و نکتههای دقیق امور و کارها اندیشه میکند.[5]
صفت کرار
«کرار» به معنای کسی است که در هنگام جنگ، پی در پی و بسیار حمله کند.[6] این وصف و لقب یکی از القابی است که پیامبر اکرم(ص) به امام علی(ع) داده است. خلاصه داستان به این صورت است که پیامبر اکرم(ص) پس از اینکه چند فرمانده برای گشایش قلعه خیبر تعیین نمودند و همه آنها بدون اینکه موفقیتی به دست آورند عقب نشینی کردند، فرمودند: «فردا مردی همانند خودم را به سوی ایشان [یهود خیبر] میفرستم که هم او؛ خدا و رسولش را دوست میدارد، و هم خدا و رسولش او را دوست میدارند. او حملهکنندهای بیگریز (کرار غیر فرار) است، و باز نگردد تا آنکه خدا فتح و پیروزی را به وی ارزانی دارد». پیامبر اسلام پیش از اعزام، نوید فتح و پیروزی داد، پس یاران آنحضرت در پی این کلام [برای آنکه انتخاب شوند] گردن کشیدند، و چون فردا شد، رسول خدا(ص) علی را فراخوانده و به سوی یهودیان خیبر فرستاد، پس علی(ع) را بدین فضیلت برگزید و او را «حیدر کرّار» «حمله کنندهای بیگریز» نامید.[7] [1] . خلاصه جریان اینگونه است: مرحب یهودی، مردی شجاع و بلند قد بود و هیچ کسی نمیتوانست در برابر او ایستادگی کند. دایهای داشت که کتابهای گذشتگان را بر او میخواند و میگفت: هر کس مقابل تو قرار گرفت با او جنگ کن مگر کسی که اسمش حیدر است. اگر در مقابل او مقاومت کنی، به هلاکت میرسی. در جنگ خیبر، وقتی که مردم از مقابله با دشمن عاجز شدند، به پیامبر(ص) شکایت بردند و از حضرتش تقاضا کردند تا علی(ع) را به مصاف دشمن بفرستد. چشم علی درد میکرد. پیامبر اکرم در چشم ایشان از آب دهان مبارکش انداخت، خوب شد. سپس فرمود: «یا علی! شرّ مرحب را از ما دفع کن».
وقتی که علی(ع) به طرف او رفت، مرحب نیز با سرعت به طرف آنحضرت آمد و هیچ اعتنایی نکرد و گفت: «من کسی هستم که مادرم مرا مرحب نامیده است». علی نیز فرمود: «و من کسی هستم که مادرم مرا حیدر نامیده است». وقتی که مرحب، این سخن را شنید به خاطر آورد آنچه را که از دایهاش شنیده بود؛ لذا فرار کرد. (دایهاش گفته بود: با کسی که اسمش حیدر است جنگ نکن و الا کشته خواهی شد). ابلیس به صورت انسانی جلو او را گرفت و گفت: کجا فرار میکنی؟ گفت: به من گفته شده که از حیدر بترسم. ابلیس گفت: حیدر که تنها این شخص نیست و حیدر نام در دنیا زیاد است، بر گرد شاید او را بکشی و اگر او را بکشی سرور قومت میشوی و من نیز پشتیبان تو هستم. مرحب برگشت و در اندک زمانی، علی(ع) او را کشت. ر. ک: مفید، محمد بن محمد، الإرشاد للمفید، ترجمه، ساعدی خراسانی، محمد باقر، ص 113، تهران، اسلامیه، چاپ اول، 1380ش. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، محرمی، غلام حسن، جلوههای اعجاز معصومین علیهم السلام (ترجمه الخرائج و الجرائج)، ص 176، قم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1378ش. .[2] ر. ک: ابن شاذان قمی، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل، الفضائل، ص 170، قم، رضی، چاپ دوم، 1363ش. [3] . «الحَیْدَرَةُ: من أَسْمَاءِ الأسَدِ، و به سُمِّیَ عَلیُّ بنُ أبی طالبٍ- رضی اللَّه عنه- حَیْدَرَةَ». صاحب بن عباد، إسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغة، ج 3، ص 36، بیروت، عالم الکتاب، چاپ اول، 1414ق. ابن منظور نیز در لسان العرب تصریح میکند یکی از نامهای امام علی(ع) حیدر بوده است. ابن منظور، لسان العرب، ج 3، ص 261، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق. [4] . الحَادُورُ، و الحَیْدَرُ، و الحَیْدَرَةُ: الأَسَدُ. و من مجازِهِ: رماهُ اللّهُ بِالْحَیْدَرَةِ، أی بالهَلَکَةِ و بالدّاهیةِ الشّدیدةِ، کأنّها [الأسد فی شدّتها] الحَیْدَرَةُ: الأَسد؛ قال: و السَّنْدَرَةُ مکیال کبیر؛ و قال ابن الأَعرابی: الحَیْدَرَة فی الأُسْدِ مثل المَلِکِ فی الناس؛ قال أَبو العباس: یعنی لغلظ عنقه و قوّة ساعدیه؛ و منه غلام حادر إِذا کان ممتلئ البدن شدید البطش؛ قال و الیاء و الهاء زائدتان. ر. ک: لسان العرب، ماده «حدر». [5] . قَالَ جَابِرٌ الْجُعْفِیُ الْحَیْدَرُ هُوَ الْحَازِمُ النَّظَّارُ فِی دَقَائِقِ الْأَشْیَاءِ. ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام(لابن شهرآشوب)، ج 3، ص 110، قم، علامه، چاپ: اول، 1379ق. [6] . سیاح، احمد، فرهنگ جامع، ماده «کرر». [7] . ابن شعبه، حسن بن علی، تحف العقول، ترجمه، جعفری، بهراد، ص 341، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1381ش.
- [سایر] چرا لقب امام علی(ع) امیرالمومنین نامیده شد؟
- [سایر] چرا به امام موسی کاظم(ع) و امام رضا(ع) لقب (ابا الحسن) را دادهاند؟
- [سایر] بارها در روایات مختلف حضرت زهرا (س) از حضرت علی (ع) با عنوان پسر عمو یاد کرده اند؛ دلیل عدم استفاده از لقب همسر چیست؟
- [سایر] بارها در روایات مختلف حضرت زهرا (س) از حضرت علی (ع) با عنوان پسر عمو یاد کرده اند؛ دلیل عدم استفاده از لقب همسر چیست؟
- [سایر] چرا لقب امیرالمؤمنین را فقط می توان به امام علی(علیه السلام) نسبت داد؟چه کسی این لقب را به آن حضرت داده است ؟
- [سایر] چرا لقب امیرالمؤمنین را فقط می توان به امام علی(علیه السلام) نسبت داد؟چه کسی این لقب را به آن حضرت داده است ؟
- [سایر] چرا به امیرالمومنین غضنفر می گویند؟ چرا اطلاع رسانی درباره این لقب حضرت علی کم است؟
- [سایر] قصیده ای از یکی از شاعران شنیدم که در آن ابیاتی به این مضمون آمده است: "کوه ها علی است. زمین علی است. آسمان علی است، ملائکه علی است. بهشت علی است، حشر، حساب، صراط، آدم، نوح و..... محمد، فاطمه، علی(ع) است و.... این شاعر همه اینها را علی (ع) قرار داد است؛ یعنی علی (ع) همه اینها است! نظر شرعی شما در این باره چیست؟
- [سایر] حضرت فاطمه (س) چگونه به همسری امام علی (ع) رسیدند؟
- [سایر] ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)چگونه بوده است؟
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد بگوید : (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط لازم نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او ، از هم جدا شدیم پس او رها است . و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : (عَنْ قِبَلِ مُوَکّلِی بارَأْتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و در هر دو صورت اگر بجای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل انچه او بذل کرده از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید بارات زوجه موکلی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یا بگوید عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و لزوم گفتن فهی طالق در صیغه های ذکر شده مبنی بر احتیاط واجب است و اگر به جای علی ما بذلت بما بذلت بگوید اشکال ندارد
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شوهر بخواهد صیغة مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطم باشد ، باید بگوید : بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل همر او پس او رها است ، و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : بارأْتُ زَوْجَهَ مُوَکِلی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . و در هر دو صورت به جای دو کلمه ( عَلی مَهْرِها ) ( بِمَهْرِها ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، بگوید: )بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: )بارَأتُ زَوْجََْ مُوَکِّلی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( و در هر دو صورت اگر به جای کلمه )عَلی مَهْرِها( )بِمَهْرِها( بگوید، اشکال ندارد.