خریداران، مالک واحدهای مذکور می‌شوند، ولی باید به شکلی رضایت مالک زمین را به دست آورند، در غیر این‌ صورت تصرف آنان در واحدها، جایز نیست. و برخی از فقها[1] در فرض عدم رضایت مالک زمین، معامله را از اساس باطل شمرده‌‌ و خریدار را مالک واحد ندانسته‌اند. ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[2] حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی): مالک چهار دیواری می‌شوند. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی): مشتریان، مالک واحدهای مذکور می‌شوند ولی باید رضایت مالک زمین را به دست آورند. حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی (مد ظله العالی): در فرض سؤال باید رضایت مالک را جلب کنند در غیر این‌ صورت تصرف جایز نیست. حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته): این معامله فضولی است و اگر صاحب زمین معامله را تأیید نکند، معامله باطل است. لینک به سایت استفتائات [1] . آیت الله هادوی تهرانی. [2] . استفتا از دفاتر آیات عظام: سیستانی مکارم شیرازی و نوری همدانی (مد ظلهم العالی)، توسط سایت اسلام کوئست.
اگر زمینی غصبی بوده و غاصب، با مصالح ساختمانی که ملک خود اوست، ساختمانی بسازد و واحدهای آپارتمانی ساخته شده را بفروشد، آیا مشتریان، مالک واحدهای آپارتمانی خریداری شده میشوند؟
خریداران، مالک واحدهای مذکور میشوند، ولی باید به شکلی رضایت مالک زمین را به دست آورند، در غیر این صورت تصرف آنان در واحدها، جایز نیست. و برخی از فقها[1] در فرض عدم رضایت مالک زمین، معامله را از اساس باطل شمرده و خریدار را مالک واحد ندانستهاند.
ضمائم:
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[2]
حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
مالک چهار دیواری میشوند.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
مشتریان، مالک واحدهای مذکور میشوند ولی باید رضایت مالک زمین را به دست آورند.
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی (مد ظله العالی):
در فرض سؤال باید رضایت مالک را جلب کنند در غیر این صورت تصرف جایز نیست.
حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته):
این معامله فضولی است و اگر صاحب زمین معامله را تأیید نکند، معامله باطل است.
لینک به سایت استفتائات [1] . آیت الله هادوی تهرانی. [2] . استفتا از دفاتر آیات عظام: سیستانی مکارم شیرازی و نوری همدانی (مد ظلهم العالی)، توسط سایت اسلام کوئست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شخصی جهت منزل مورد نیاز خود، قطعه زمینی خریده است و نمی تواند یکجا آنرا بسازد و ناچار است از درآمد و حقوق تدریجی خود پس انداز کند تا مصالح ساختمانی را سال بعد تهیه و بسازد. و اگر بخواهد در همین سال مصالح را خریداری کند ضایع می شود و چه بسا دزد ببرد. آیا اگر این درآمد را پس انداز کند به آن خمس تعلق می گیرد یا خیر؟
- [سایر] با توجه به اینکه در ساختمانهای آپارتمانی قسمتهایی به صورت مشاع، ملک کل مالکین است (مانند راه پله، آسانسور و حیاط) و قسمتهایی به صورت اختصاصی، ملک هر مالک است (مثل هر یک از واحدهای آپارتمانی و انبار)، آیا در هنگام فروش یک واحد آپارتمانی توسط یکی از مالکین، حق شفعه برای مالکین دیگر وجود دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] تهیه خانه مورد نیاز برای شخصی مقدور نیست. آیا میتواند از درآمد امسال خود زمین یا مقداری از لوازم (مانند مصالح ساختمانی و آهن) را خریداری کند تا در سال بعد خانه بسازد؟
- [آیت الله سبحانی] زمینی سال 79 به غیر عمد تصرف شده، سپس به فروش رفت اکنون که مالک فوت شده است طبق حکم دادگاه غصب شدن ملک محرز شده است وظیفه غاصب چیست؟
- [سایر] اگر ساختمانی آپارتمانی (که هر واحد آن ملک فردی از مالکین آن باشد) تخریب شود، در صورتی که مثل همان واحدها دو مرتبه ساخته شود، آیا هر یک از مالکین (بدون قرارداد جدید)، دو مرتبه، مالک همان واحد قبلی خود می باشد؟
- [سایر] الف: در یک ساختمان آپارتمانی، اگر یکی از تجهیزات که اختصاص به یکی از واحدهای آپارتمانی دارد ولی در دسترس مالک آن نیست (مثل لولههای آبی که در کانال میباشد یا سیم برق و ...) خراب شده و به ملک ساکنین دیگر خسارت وارد نماید، پرداخت هزینه خسارت به عهده کیست؟ ب: اگر این تجهیزات داخل خود واحد بوده و موجب خسارت به دیگر واحدها شود چطور؟ (مثل اینکه لوله آبی در کف اتاق واحد بالا سوراخ شده و موجب خسارت به سقف واحد پایین شود.)
- [سایر] چند سؤال درباره قسمت پارکینگ آپارتمانها دارم: الف. اگر سازنده، بخشی از مشاعات را برای پارکینگ تعیین کند و آن بخش را برای واحدهای آپارتمانی تقسیم کند ولی عرصهای بر آن بنا نکند و فقط صرف خط کشی باشد. در این صورت آیا هر یک از خریداران، مالک آن قسمت خواهند شد یا فقط حق انتفاع دارند؟ ب. در فرض فوق، در صورت اثبات حق انتفاع، آیا جایز است یکی از مالکین بدون اذن دیگران بنایی (همچون انباری) بر آن قسمت بسازد؟ ج. آیا جایز است یکی از مالکین حق خود را در قالب بیع یا اجاره به دیگری واگذار نماید. (حتی به افراد خارج از آن آپارتمان).
- [آیت الله اردبیلی] شخصی زمینی را در اطراف اصفهان خریداری کرده سپس از بخشداری و فرمانداری مجوز ساخت بخشی از آن را گرفته و ساختمان کرده است. بعد از مدتی چند متر دیگر به ساختمان اضافه کرده و الان یکی از ادارات (جهاد سازندگی) شاکی شده است و گفته این زمین زراعی است و همه ساختمان باید تخریب گردد. بر این اساس آیا الف: چنین ضرر و زیانی به مالک جایز است؟ ب: در صورت تخریب آیا باید هزینه ای که شخص قبلاً برای گرفتن مجوز ساختمان داده است به مالک برگردد؟ و همچنین هر شخص و یا نهادی اگر این ساختمان را تخریب کرد آیا نباید هزینه ساخت و مصالح را به مالک برگرداند؟
- [آیت الله خامنه ای] مردی به همسرش وکالت داده که یک قطعه زمین و بعضی از ساختمان های او را بفروشد و با پول آن یک آپارتمان مسکونی برای فرزند صغیرش بخرد و آن را به نام او نماید، ولی او از وکالت خود سوء استفاده نموده و آپارتمان را به نام خودش کرده است، آیا کارهایی که او انجام داده، شرعاً صحیح هستند؟ با توجه به اینکه آپارتمان با پول حاصل از فروش اموال موکّل خریداری شده است، آیا بعد از وفات او آپارتمان فقط ملک فرزند صغیر اوست یا ملک همه ورثه؟
- [آیت الله خامنه ای] زمینی در یک سند عادی به نام پدری است و بعد از مدتی سند رسمی آن به نام فرزند صغیرش صادر می شود، ولی هنوز زمین دراختیار پدر است و اکنون که فرزند به سن بلوغ رسیده، ادعا می کند که آن زمین ملک اوست زیرا سند رسمی به نام او ثبت شده است، ولی پدر او می گوید که زمین را با پول خودش و برای خودش خریده و فقط برای تخفیف مالیات، آن را به نام فرزندش نموده است. آیا اگر فرزند او زمین را بدون رضایت پدرش تصرّف کند غاصب محسوب می شود؟
- [آیت الله وحید خراسانی] عاریه دادن چیز غصبی و چیزی که مال انسان است ولی منفعت ان متعلق حق یا ملک دیگری است مثل ان که ان را اجاره داده باشد در صورتی صحیح است که مالک چیز غصبی یا کسی که منفعت ملک یا متعلق حق اوست به عاریه دادن راضی باشد
- [آیت الله اردبیلی] اگر زمینی را غصب کند و در آن ساختمان بسازد، چنانچه مالک به فروش یا مبادله آن راضی نشود و عین زمین خود را مطالبه نماید، غاصب باید ساختمان را خراب کند و زمین را به حالت اوّل برگرداند و تحویل صاحبش بدهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر انسان در زمینی که ملک کسی نیست گنجی پیدا کند و مالک آن گنج به هیچ وجه شناخته نیست مال خود اوست و باید خمس آن را بدهد و نیز اگر در زمینی که از دیگری خریده گنجی پیدا کند و بداند مال کسانی که قبلاً مالک آن زمین بوده اند نیست، مال خود او می شود و باید خمس آن را بدهد، ولی اگر احتمال می دهد که مال یکی از آنان است، بنابر احتیاط واجب باید به مالک قبلی اطلاع دهد چنانچه معلوم شود مال او نیست به کسی که پیش از او، مالک آن زمین بوده اطلاع می دهد و به همین ترتیب به تمام کسانی که پیش از او مالک زمین بوده اند و آنها را می شناسد خبر می دهد، اگر معلوم شود مال هیچ یک از آنان نیست مال خود او می شود و باید خمس آن را بدهد.
- [آیت الله مظاهری] اگر در زمینی که غصب کرده زراعت کند یا درخت بنشاند، زراعت و درخت و میوه آن مال خود اوست و چنانچه صاحب زمین راضی نباشد که زراعت و درخت در زمین بماند، کسی که غصب کرده باید فوراً زراعت یا درخت خود را گرچه ضرر نماید از زمین بکند، و نیز باید اجاره زمین را در مدّتی که زراعت و درخت در آن بوده به صاحب زمین بدهد و خرابیهایی را که در زمین پیدا شده، درست کند، و اگر به واسطه اینها قیمت زمین از اوّلش کمتر شود، باید تفاوت آن را هم بدهد و نمیتواند صاحب زمین را مجبور کند که زمین را به او بفروشد یا اجاره دهد، و نیز صاحب زمین نمیتواند او را مجبور کند که درخت یا زراعت را به او بفروشد. و همچنین است اگر با آهن غصبی خانه ساخته باشد، در صورتی که صاحب آهن همان را طلب کند غاصب باید آن را تحویل دهد گرچه موجب خرابی خانه شود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر در زمینی که غصب کرده زراعت کند، یا درخت بنشاند، زراعت و درخت و میوه آن مال خود اوست. و چنان چه صاحب زمین راضی نباشد که زراعت و درخت در زمین بماند، غاصب باید فوراً زراعت یا درخت خود را اگرچه ضرر نماید، از زمین بکند و نیز باید اجاره زمین را در مدتی که زراعت و درخت در آن بوده به صاحب زمین بدهد و خرابی هایی را که در زمین پیدا شده، درست کند، مثلاً جای درخت ها را پر نماید و اگر به واسطه اینها قیمت زمین از اولش کمتر شود، باید تفاوت آن را هم بدهد و نمی تواند صاحب زمین را مجبور کند که زمین را به او بفروشد، یا اجاره دهد. و نیز صاحب زمین نمی تواند او را مجبور کند که درخت یا زراعت را به او بفروشد.
- [آیت الله سیستانی] آثار بجا مانده پس از ویران کردن مسجد مانند سنگ و چوب و آهن، و وسایل آن مانند لوازم روشنایی، گرمایشی و سرمایشی، اگر وقف بر مسجد باشد، واجب است که صرف مسجد دیگری شود، و اگر این کار ممکن نباشد، در مصالح عمومی مصرف گردد، و اگر نتوان جز با فروششان از آنها استفاده کرد، باید متولّی یا آن که مانند او حق تصرف دارد آنها را بفروشد و صرف مسجد دیگری بکند. و در صورتی که آثار بجا مانده مسجد، ملک آن باشد، مثل آنکه از منافع عینِ وقف شده بر مسجد خریداری شده باشد، واجب نیست که خود این آثار صرف مسجد دیگری شود، بلکه جایز است که متولّی یا آن که مانند او حق تصرف دارد در صورت صلاحدید آنها را بفروشد، و بهای آنها را صرف مسجد دیگری کند. و حکم تفصیلی که گذشت درباره آثار بجا مانده اوقاف عام، مانند مدارس و حسینیهها که در راهها قرار میگیرند، نیز جاری است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] جنسی را که میفروشند و چیزی را که عوض آن میگیرند، شش شرط دارد: اوّل: آن که مقدار آن با وزن یا پیمانه یا شماره یا متر و مانند اینها معلوم باشد. دوم: آن که هر کدام از طرفین معامله بتوانند آنچه را که مالک میشوند در اختیار بگیرند ولی اگر اسبی را که فرار کرده و احتمال میدهد که میتواند به چنگ آورد، با چیزی که خریدار میتواند تحویل بگیرد، مثلاً با یک فرش بفروشد، معامله صحیح است، اگر چه آن اسب پیدا نشود و خرید و فروش جنسی که از تحویل گرفتن آن مأیوس است باطل است، هر چند با ضمیمه همراه باشد. سوم: خصوصیاتی را که در جنس و عوض میباشد و به واسطه آنها میل مردم به معامله فرق میکند، معیّن نمایند. چهارم: آن که کسی در جنس یا در عوض آن حقّی نداشته باشد، پس مالی را که انسان پیش کسی گرو گذاشته، بدون اجازه او نمیتواند بفروشد. پنجم: آن که ملک طلق باشد، پس کسانی که مالی وقف آنها شده، نمیتوانند آن را به فروش برسانند. مگر در چند مورد که در مسائل 2102 و 2103 خواهد آمد. ششم: خود جنس را بفروشد، نه منفعت آن را، پس اگر مثلاً منفعت یک ساله خانه را بفروشد، صحیح نیست، ولی اگر ثمن را منفعت قرار دهد مثلاً فرشی را از کسی بخرد و عوض آن منفعت یک ساله خانه خود را به او واگذار کند، اشکال ندارد. احکام این شرایط در مسائل آینده گفته خواهد شد.
- [آیت الله سیستانی] زکات در هشت مورد صرف میشود : اول : فقیر ، و او کسی است که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد ، ولی کسی که صنعت یا ملک یا سرمایهای دارد که میتواند مخارج سال خود را بگذارند فقیر نیست . دوم : مسکین ، و او کسی است که از فقیر سختتر میگذراند . سوم : کسی که از طرف امام علیهالسلام یا نائب امام مأمور است که زکات را جمع و نگهداری نماید ، و به حساب آن رسیدگی کند و آن را به امام یا نائب امام یا فقرا برساند . چهارم : کفاری که اگر زکات به آنان بدهند ، به دین اسلام مایل میشوند یا در جنگ یا غیر آن به مسلمانان کمک میکنند . و همچنین مسلمانانی که ایمان آنان به بعضی از آنچه پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم آوردهاند ضعیف است ، ولی چنانچه زکات به آنان داده شود موجب تقویت ایمانشان میگردد ، یا مسلمانانی که ایمان به ولایت امیر مؤمنان علیهالسلامندارند ، ولی اگر به آنان زکات داده شود به ولایت رغبت پیدا میکنند و به آن ایمان میآورند . پنجم : خریداری بندهها و آزاد کردن آنان ، به تفصیلی که در محل خود ذکر شده است . ششم : بدهکاری که نمیتواند قرض خود را بدهد . هفتم : فی سبیل اللّه ، یعنی کارهائی که نفعش به عموم مسلمین میرسد مثل ساختن مسجد ، و مدرسهای که علوم دینیّه در آن خوانده میشود ، و تنظیف شهر و آسفالت راهها ، وتوسعه آنها و مانند اینها . هشتم : ابن السبیل ، یعنی مسافری که در سفر درمانده شده . اینها مواردی است که زکات در آنها صرف میشود ، ولی مالک نمیتواند زکات را بدون اذن امام علیهالسلام یا نائبش ، در دو مورد سوم و چهارم مصرف نماید ، و در مورد هفتم نیز بنابر احتیاط لازم باید از حاکم شرع اذن بگیرد ، و احکام این موارد در مسائل آینده گفته خواهد شد .
- [آیت الله سیستانی] شکافتن قبر در چند مورد حرام نیست : اول : آنکه میّت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین راضی نشود که در آنجا بماند ، و نبش هم موجب حرج نباشد . و گرنه لازم نیست مگر بر خود غاصب ، و اگر نبش محذور مهمتری داشته باشد لازم نیست ، بلکه جایز نیست ، مانند این که موجب قطعه قطعه شدن بدن میت باشد ، بلکه اگر موجب هتک باشد بنابر احتیاط واجب جایز نیست ، مگر این که خود میت آن زمین را غصب کرده باشد . دوم : آنکه کفن یا چیز دیگری که با میّت دفن شده غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود که در قبر بماند ، و همچنین است اگر چیزی از مال خود میّت که به ورثه او رسیده با او دفن شده باشد و ورثه او راضی نشوند که آن چیز در قبر بماند ، ولی اگر میّت و صیّت کرده باشد که دعا یا قرآن یا انگشتری را با او دفن کنند ، و وصیّت او نافذ باشد ، برای بیرون آوردن اینها نمی توانند قبر را بشکافند . و در این مورد نیز استثنائی که در مورد قبل ذکر شد جاری است . سوم : آنکه شکافتن قبر موجب هتک حرمت نباشد و میّت بی غسل یا بی کفن دفن شده باشد ، یا بفهمند غسلش باطل بوده ، یا به غیر از دستور شرع کفن شده ، یا در قبر او را روبه قبله نگذاشتهاند . چهارم : آنکه برای ثابت شدن حقّی که مهمتر از نبش قبر باشد بخواهند بدن میّت را ببینند . پنجم : آنکه میّت را در جائی که بی احترامی به اوست مثل قبرستان کفّار ، یا جائی که کثافت و خاکروبه میریزند دفن کرده باشند . ششم : برای یک مطلب شرعی که اهمیّت آن از شکافتن قبر بیشتر است ، قبر را بشکافند ، مثلاً بخواهند بچه زنده را از شکم زن حاملهای که دفنش کردهاند بیرون آورند . هفتم : آنکه بترسند درندهای بدن میّت را پاره کند ، یا سیل او را ببرد ، یا دشمن بیرون آورد . هشتم : آنکه میّت و صیّت کرده باشد که او را به مشاهد مشرّفه نقل نمایند ، چنانچه نقل دادن او محذوری نداشته باشد ، ولی عمداً یا از روی جهل یا فراموشی در جائی دیگر دفن شده باشد میتوانند در صورتی که موجب هتک حرمتش نشود ، و محذور دیگری نداشته باشد ، قبر او را نبش کرده و بدنش را به مشاهد مشرّفه نقل دهند . بلکه در این فرض نبش و نقل واجب است .