این شعر را می‌توان با برخی روایات منطبق دانست، مانند: 1. «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْق‏»؛[1] امام علی(ع) می فرماید: آنان(مردم) دو دسته‌‏اند: یا به دین با تو برادرند و یا به آفرینش با تو برابرند. 2. «وَ رُوِیَ أَنَّهُ مَرَّ بِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ السَّوَادِ دَمِیمِ الْمَنْظَرِ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَ نَزَلَ عِنْدَهُ وَ حَادَثَهُ طَوِیلًا ثُمَّ عَرَضَ ع عَلَیْهِ نَفْسَهُ فِی الْقِیَامِ بِحَاجَةٍ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ تَنْزِلُ إِلَی هَذَا ثُمَّ تَسْأَلُهُ عَنْ حَوَائِجِکَ وَ هُوَ إِلَیْکَ أَحْوَجُ فَقَالَ ع عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ اللَّهِ وَ أَخٌ فِی کِتَابِ اللَّهِ وَ جَارٌ فِی بِلَادِ اللَّهِ یَجْمَعُنَا وَ إِیَّاهُ خَیْرُ الْآبَاءِ آدَمُ ع وَ أَفْضَلُ الْأَدْیَانِ الْإِسْلَام وَ لَعَلَّ الدَّهْرَ یَرُدُّ مِنْ حَاجَاتِنَا إِلَیْه فَیَرَانَا بَعْدَ الزَّهْوِ عَلَیْهِ‏ مُتَوَاضِعِینَ بَیْنَ یَدَیْه‏»؛[2] ‏ روایت شده است؛ امام کاظم(ع) به مرد دهاتی بدقیافه‌‏ای رسید. به او سلام کرد و کنار او نشست و زمانی دراز با او به گفت‌وگو پرداخت. سپس از او پرسید که آیا اگر نیازی داشته باشم، برایم انجام می دهی؟! اطرافیان گفتند: ای پسر رسول خدا! آیا نزد چنین کسی می‌‏نشینی، سپس با آنکه او به شما نیازمندتر است، خود را نیازمند او وانمود می کنی؟! امام فرمود: «بنده‌‏ای است از بندگان خدا، و برادری است به حکم کتاب خدا، و همسایه‌‏ای است در سرزمین‌های خدا، ما با او در بهترین‏ پدر یعنی آدم(ع)، و نیکوترین دین، یعنی اسلام شریکیم، و چه بسا روزگار ما را نیز به او نیازمند کرده و اگر امروز به او فخر بفروشیم شاید روزی ناچار به کرنش در برابرش شویم». [1] . شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 427، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [2] . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق، مصحح غفاری، علی اکبر، ص 413، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
این شعر را میتوان با برخی روایات منطبق دانست، مانند:
1. «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْق»؛[1]
امام علی(ع) می فرماید: آنان(مردم) دو دستهاند: یا به دین با تو برادرند و یا به آفرینش با تو برابرند.
2. «وَ رُوِیَ أَنَّهُ مَرَّ بِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ السَّوَادِ دَمِیمِ الْمَنْظَرِ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَ نَزَلَ عِنْدَهُ وَ حَادَثَهُ طَوِیلًا ثُمَّ عَرَضَ ع عَلَیْهِ نَفْسَهُ فِی الْقِیَامِ بِحَاجَةٍ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ تَنْزِلُ إِلَی هَذَا ثُمَّ تَسْأَلُهُ عَنْ حَوَائِجِکَ وَ هُوَ إِلَیْکَ أَحْوَجُ فَقَالَ ع عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ اللَّهِ وَ أَخٌ فِی کِتَابِ اللَّهِ وَ جَارٌ فِی بِلَادِ اللَّهِ یَجْمَعُنَا وَ إِیَّاهُ خَیْرُ الْآبَاءِ آدَمُ ع وَ أَفْضَلُ الْأَدْیَانِ الْإِسْلَام وَ لَعَلَّ الدَّهْرَ یَرُدُّ مِنْ حَاجَاتِنَا إِلَیْه فَیَرَانَا بَعْدَ الزَّهْوِ عَلَیْهِ مُتَوَاضِعِینَ بَیْنَ یَدَیْه»؛[2]
روایت شده است؛ امام کاظم(ع) به مرد دهاتی بدقیافهای رسید. به او سلام کرد و کنار او نشست و زمانی دراز با او به گفتوگو پرداخت.
سپس از او پرسید که آیا اگر نیازی داشته باشم، برایم انجام می دهی؟!
اطرافیان گفتند: ای پسر رسول خدا! آیا نزد چنین کسی مینشینی، سپس با آنکه او به شما نیازمندتر است، خود را نیازمند او وانمود می کنی؟!
امام فرمود: «بندهای است از بندگان خدا، و برادری است به حکم کتاب خدا، و همسایهای است در سرزمینهای خدا، ما با او در بهترین پدر یعنی آدم(ع)، و نیکوترین دین، یعنی اسلام شریکیم، و چه بسا روزگار ما را نیز به او نیازمند کرده و اگر امروز به او فخر بفروشیم شاید روزی ناچار به کرنش در برابرش شویم». [1] . شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 427، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [2] . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق، مصحح غفاری، علی اکبر، ص 413، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
- [سایر] این حدیث قدسی (یا بنی آدم إِنَّمَا أبعدنا إِبْلِیس لِأَجلِک لِأَنَّهُ لم یسْجد لَک فالعجب مِنْک کَیفَ صالحته و هجرتنا) در کدام مرجع روایی یافت میشود؟
- [سایر] در قرآن فرق بین بنی آدم و ناس چیست؟
- [سایر] قیامت برای بنی آدم چگونه ساعتی خواهد بود؟
- [سایر] در قرآن فرق بین بنی آدم و ناس چیست؟
- [سایر] بنی مخزوم چه طائفه ای بود و افراد معروف آن چه کسانی بودند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در بعضی روایات، شعر خواندن حتی اگر شعر حق باشد، عملی مکروه شمرده شده است در صورتیکه ما علما و بزرگانی در دین می شناسیم که شعر می گفتند. این دو چگونه قابل جمع است؟
- [سایر] میخواستم بپرسم طبق این روایت صحیح السند از امام صادق(ع) که میفرماید: خواندن شعر برای روزهدار و مُحرم و در حرم و در روز جمعه و در شب مکروه است. راوی میپرسد: اگر چه شعر حق باشد؟ امام(ع): بله اگر چه شعر حق باشد. بنابراین آیا شعرخواندن تمام شبها ایراد دارد و طبق نص روایت حتی اگر شعر حق باشد؟! پس تکلیف مداحی و شعرخواندن برای اهل بیت در شبهای مختلف و شب و روز جمعه چه میشود؟
- [سایر] آیا حدیث معروف به «حدیث کساء» [آنچه در آخر مفاتیح الجنان آمده ] معتبر است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اینکه در روایات اسلامی اینقدر در زمینه اهمیت امر به معروف و نهی از منکر تأکید شده است آیا از وظایف حکومتهاست یا از وظایف مسلمین و مردم؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] مرحوم حاج شیخ عباس قمی(ره) در (مفاتیح الجنان) از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند که (مکروه است روایت شعر برای روزه دار و مُحرم و در حرم و در روز جمعه و شبها و لو شعر حق باشد) حضرت عالی در این مورد چه می فرمایید؟
- [آیت الله وحید خراسانی] هر گاه شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر برای مکلف به علم یا اطمینان ثابت شد امر به معروف و نهی از منکر واجب می شود و اگر وجود یکی از شرایط مشکوک باشد واجب نیست
- [آیت الله علوی گرگانی] هدف امر به معروف برپایی واجب، وهدف نهی از منکر جلوگیری از حرام است; بنابراین در امر به معروف ونهی از منکر قصد قربت معتبر نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . چون مقصود از امر به معروف و نهی از منکر آن است که مرتکب فعل حرام و ترک واجب، این عمل را ترک کند، پس اگر به مجرد اظهار کراهت از این عمل - ولو به اعراض و ترک معاشرت و مراوده- مرتکب، مرتدع میشود و ترک میکند، کافی است در اداء وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، و حاجت به امر و نهی علاوه نیست، و این، درجه اول از امر به معروف و نهی از منکر است.
- [آیت الله مظاهری] در امر به معروف و نهی از منکر ارتکاب معصیت مثل فحش و دروغ و اهانت جایز نیست مگر آنکه آن معروف یا منکر اهم از آن معصیت باشد نظیر ترک نماز و تجاوز به عرض یا ناموس کسی.
- [آیت الله نوری همدانی] در امر به معروف و نهی از منکر قصد قربت معتبر نیست ، بلکه مقصود اقامة واجب و جلوگیری از حرام است . شرایط امر به معروف ونهی از منکر :
- [آیت الله وحید خراسانی] وجوب امر به معروف و نهی از منکر مشروط به شرایطی است اول ان که امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر عالم به معروف و منکر باشد پس جاهل به معروف و منکر نباید متصدی امر و نهی شود و امر و نهی جاهل به معروف و منکر خود منکری است که باید از ان نهی شود دوم ان که احتمال تاثیر بدهد و اگر بداند تارک معروف و فاعل منکر به امر و نهی ترتیب اثر نمی دهد واجب نیست سوم ان که تارک معروف و فاعل منکر از ترک و فعل منصرف نباشد ولی اگر برایش انصراف حاصل شده باشد یا احتمال انصراف باشد واجب نیست چهارم ان که در ترک معروف و فعل منکر معذور نباشد و معذور مثل ان است که مقلد کسی باشد که ان فعل را واجب یا حرام نمی داند هرچند به حسب اجتهاد یا تقلید امر یا ناهی امر کننده و نهی کننده واجب و حرام باشد پنجم ان که اگر نداند امر و نهی او تاثیر می کند ضرری از امر و نهی او بر جان یا عرض یا مال مسلمانی وارد نشود و اگر بداند تاثیر می کند باید اهم و مهم را ملاحظه نماید پس چنانچه امر به معروف و نهی از منکر از جهت اهمیت فعل معروف و ترک منکر شرعا اهم از ان ضرر باشد وجوب امر به معروف و نهی از منکر ساقط نمی شود
- [امام خمینی] بیان مسأله شرعیه کفایت نمیکند در امر به معروف و نهی از منکر بلکه باید مکلف امر و نهی کند. مگر آن که مقصود از امر به معروف و نهی از منکر، از بیان حکم شرعی حاصل شود و یا طرف مقابل از آن امر و نهی بفهمد.
- [آیت الله وحید خراسانی] امر به معروف در مستحبات مستحب است
- [آیت الله اردبیلی] در امر به معروف و نهی از منکر، قصد قربت معتبر نیست، بلکه مقصود اقامه واجب و جلوگیری از حرام است.
- [آیت الله مظاهری] امر به معروف و نهی از منکر با شرایطی که ذکر خواهد شد، واجب، و در مستحبّات و مکروهات مستحب است.