مفهوم شناسی (ناس)، اسم جمع است[1] و به معنای مردم یا جماعت مردم میآید.[2] اصل (النّاس)، (أناس) از (انس) است، در اثر دخول الف و لام تعریف، همزه آن ساقط شده و لام تعریف در نون ادغام شده است.[3] در قرآن مجید، آیهای وجود ندارد که لفظ ناس، بدون (الف و لام)، ذکر شده باشد، بلکه در تمام آیاتی که این لفظ، ذکر شده همراه با (الف و لام)، بیان شده است. (ابن)، مفرد است، به معنای پسر که دارای دو جمع است؛ یکی، (ابناء) و دیگری (بنون)[4] که در حالت نصبی و جری به جای (واو)، (یاء) میگیرد. (بنی)، در اصل، (بنین)، بوده که در حالت اضافه شدن به آدم، نون آن حذف شده است. (آدَم)، کلمه‌ای است غیر عربی که اکثر اهل لغت آنرا عَلَمِ شخص گرفته و گفته‌اند نام آدم ابوالبشر است.[5] برخی هم احتمال دادهاند که آدم؛ مانند انسان و بشر، عَلَمِ نوع باشد.[6] که منافاتی با هم ندارند. مقصود از (النّاس)، در قرآن کریم در قرآن کریم از واژه (الناس)، دو معنا اراده شده است. الف. معنای عموم: (رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ)؛[7] پروردگارا! تو مردم را، برای روزی که تردیدی در آن نیست، جمع خواهی کرد؛ زیرا خداوند از وعده خود، تخلّف نمی‌ کند. بدون تردید خداوند سبحان، در روز قیامت، تمام انسانهای اولین و آخرین از مرد و زن، حتی جنین سقط شده و دیوانگان را جمع میکند نه گروه خاصی از آنان را، پس کلمه (الناس)، در این آیه به معنای عموم مردم آمده است.[8] ب. اراده گروه خاصی از مردم؛ مانند: 1. ( قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ)؛[9] بگو: پناه می‌برم به پروردگار مردم. برخی از مفسران معتقدند؛ در این آیه از لفظ ناس اراده بچههای در شکم مادر شده است نه تمام مردم.[10] 2. (وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحین)؛[11] و با مردم، در گاهواره و در حالت کهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت و از شایستگان است. مراد از ناس در آین آیه، بنی اسرائیل و افراد حاضر در زمان زندگانی حضرت عیسی(ع) است.[12] 3. (أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی‌ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه)؛[13] یا اینکه نسبت به مردم [پیامبر و خاندانش‌]، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می‌ورزند؟ از نگاه شیعه مراد از ناس، در این آیه، پیامبر اسلام(ص) و خاندان پاکش میباشد.[14] بنی آدم در قرآن کریم لفظ (بنی آدم)، چندین مرتبه در قرآن کریم ذکر شده است.[15] این لفظ، عام، است، به معنای تمامی فرزندان آدم و حوا(ع) می باشد، چه کسانی که زندهاند و چه کسانی که مردهاند و چه کسانی که بعداً موجود میشوند تا روز قیامت، اعم از مرد و زن.[16] زراره از امام باقر و امام صادق(ع) نقل میکند که این دو بزرگوار در تفسیر (بنی آدم) فرمودند: (بنی آدم عام است و شامل تمامی فرزندان آدم(ع) میشود).[17] در اینجا به عنوان نمونه تعدادی از آیات قرآن را که در آن واژه بنی آدم آمده ذکر میشود: 1. (وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی‌ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی‌ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ.)[18] و (به خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) (آیا من پروردگار شما نیستم؟) گفتند: (آری، گواهی می‌دهیم!) (چنین کرد مبادا) روز رستاخیز بگویید: (ما از این، غافل بودیم (و از پیمان فطری توحید بی‌خبر ماندیم). مراد از بنی آدم در این آیه تمامی فرزندان آدم تا روز قیامت است.[19] 2. (وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‌ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی‌ کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً)؛[20] ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا، (بر مرکبهای راهوار) حمل کردیم و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کرده‌ایم، برتری بخشیدیم. در این آیه، مراد نوع فرزندان آدم(ع) است که شامل تمام آنان میشود بدون اختصاص به گروه خاصی از انسانها.[21] 3. (أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی‌ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ)؛[22] آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟ در این آیه نیز بنی آدم، شامل تمامی اولاد آدم از کافر و مسلمان و... میشود.[23] نتیجه: (ناس)، اسم جمع و به معنای مردم است. در قرآن کریم گاه در عموم استعمال شده، و گاهی در گروه خاصی از افراد بشر بکار رفته است. بر خلاف (بنی آدم) که لفظ عام است و دلالت بر عموم افراد بشر از زن و مرد، کوچک و بزرگ و... دارد، و در استعمالات قرآنی همیشه در معنای عموم بکار رفته است. پی نوشت: [1]. یعنی دلالت بر مجموعی از افراد میکند و دارای معنای جمعی است، ولی از جنس خودش مفرد ندارد؛ مانند نساء که به معنای زنان است ولی از جنس خودش مفرد ندارد؛ سیوطی، جلال الدین، البهجة المرضیه، ج 1، ص 32، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، چاپ ششم، 1370 ش،(پاورقی). [2]. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی- فارسی، ص 890؛ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 7، ص 129، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1371 ش. [3]. قاموس قرآن، ج ‌7، ص 129؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 7، ص 303، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410 ق. [4]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 148، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق. [5]. المفردات، ص 70؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 6، ص 6، کتابفروشی مرتضوی، تهران، 1375 ش؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 1، ص 51، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360 ش. [6]. قاموس قرآن، ج ‌1، ص 38. [7]. آل عمران، 9. [8]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 117، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378ش. [9]. ناس، 1. [10]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 869، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372ش. [11]. آل عمران، 46. [12]. بروجردی، سید محمد ابراهیم، تفسیر جامع، ج 1، ص 432 - 433، انتشارات صدر، تهران، چاپ ششم، 1366ش. [13].نساء، 54. [14]. مکارم، شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 421، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374ش. [15]. اعراف، 26، 27، 31، 35، ،172؛ اسرا، 70؛ یاسین، 60. [16]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌4، ص 631؛ سبزواری نجفی، محمد بن حبیب الله، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ج 3، ص 131، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اوّل، 1406ق. [17]. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی،‌ محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 11،‌ المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، 1380ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق، مصحح، جمعی از محققان‌، ج 60، ص 220، دار إحیاء التراث العربی‌، بیروت‌، چاپ دوم‌، 1403ق. [18]. اعراف، 172. [19]. مجمع البیان، ج ‌4، ص 765-766؛ أطیب البیان، ج ‌6، ص 25. [20]. اسراء، 70. [21]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن،ج 13، ص 156، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق؛ بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 7، ص 339، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361ش. [22]. یاسین، 60. [23]. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌11، ص 95. منبع:islamquest.net
مفهوم شناسی
(ناس)، اسم جمع است[1] و به معنای مردم یا جماعت مردم میآید.[2] اصل (النّاس)، (أناس) از (انس) است، در اثر دخول الف و لام تعریف، همزه آن ساقط شده و لام تعریف در نون ادغام شده است.[3]
در قرآن مجید، آیهای وجود ندارد که لفظ ناس، بدون (الف و لام)، ذکر شده باشد، بلکه در تمام آیاتی که این لفظ، ذکر شده همراه با (الف و لام)، بیان شده است.
(ابن)، مفرد است، به معنای پسر که دارای دو جمع است؛ یکی، (ابناء) و دیگری (بنون)[4] که در حالت نصبی و جری به جای (واو)، (یاء) میگیرد.
(بنی)، در اصل، (بنین)، بوده که در حالت اضافه شدن به آدم، نون آن حذف شده است.
(آدَم)، کلمهای است غیر عربی که اکثر اهل لغت آنرا عَلَمِ شخص گرفته و گفتهاند نام آدم ابوالبشر است.[5] برخی هم احتمال دادهاند که آدم؛ مانند انسان و بشر، عَلَمِ نوع باشد.[6] که منافاتی با هم ندارند.
مقصود از (النّاس)، در قرآن کریم
در قرآن کریم از واژه (الناس)، دو معنا اراده شده است.
الف. معنای عموم: (رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ)؛[7] پروردگارا! تو مردم را، برای روزی که تردیدی در آن نیست، جمع خواهی کرد؛ زیرا خداوند از وعده خود، تخلّف نمی کند.
بدون تردید خداوند سبحان، در روز قیامت، تمام انسانهای اولین و آخرین از مرد و زن، حتی جنین سقط شده و دیوانگان را جمع میکند نه گروه خاصی از آنان را، پس کلمه (الناس)، در این آیه به معنای عموم مردم آمده است.[8]
ب. اراده گروه خاصی از مردم؛ مانند:
1. ( قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ)؛[9] بگو: پناه میبرم به پروردگار مردم. برخی از مفسران معتقدند؛ در این آیه از لفظ ناس اراده بچههای در شکم مادر شده است نه تمام مردم.[10]
2. (وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحین)؛[11] و با مردم، در گاهواره و در حالت کهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت و از شایستگان است.
مراد از ناس در آین آیه، بنی اسرائیل و افراد حاضر در زمان زندگانی حضرت عیسی(ع) است.[12]
3. (أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه)؛[13] یا اینکه نسبت به مردم [پیامبر و خاندانش]، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد میورزند؟
از نگاه شیعه مراد از ناس، در این آیه، پیامبر اسلام(ص) و خاندان پاکش میباشد.[14]
بنی آدم در قرآن کریم
لفظ (بنی آدم)، چندین مرتبه در قرآن کریم ذکر شده است.[15] این لفظ، عام، است، به معنای تمامی فرزندان آدم و حوا(ع) می باشد، چه کسانی که زندهاند و چه کسانی که مردهاند و چه کسانی که بعداً موجود میشوند تا روز قیامت، اعم از مرد و زن.[16]
زراره از امام باقر و امام صادق(ع) نقل میکند که این دو بزرگوار در تفسیر (بنی آدم) فرمودند: (بنی آدم عام است و شامل تمامی فرزندان آدم(ع) میشود).[17]
در اینجا به عنوان نمونه تعدادی از آیات قرآن را که در آن واژه بنی آدم آمده ذکر میشود:
1. (وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ.)[18] و (به خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) (آیا من پروردگار شما نیستم؟) گفتند: (آری، گواهی میدهیم!) (چنین کرد مبادا) روز رستاخیز بگویید: (ما از این، غافل بودیم (و از پیمان فطری توحید بیخبر ماندیم).
مراد از بنی آدم در این آیه تمامی فرزندان آدم تا روز قیامت است.[19]
2. (وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً)؛[20] ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا، (بر مرکبهای راهوار) حمل کردیم و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کردهایم، برتری بخشیدیم.
در این آیه، مراد نوع فرزندان آدم(ع) است که شامل تمام آنان میشود بدون اختصاص به گروه خاصی از انسانها.[21]
3. (أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ)؛[22] آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟
در این آیه نیز بنی آدم، شامل تمامی اولاد آدم از کافر و مسلمان و... میشود.[23]
نتیجه: (ناس)، اسم جمع و به معنای مردم است. در قرآن کریم گاه در عموم استعمال شده، و گاهی در گروه خاصی از افراد بشر بکار رفته است. بر خلاف (بنی آدم) که لفظ عام است و دلالت بر عموم افراد بشر از زن و مرد، کوچک و بزرگ و... دارد، و در استعمالات قرآنی همیشه در معنای عموم بکار رفته است.
پی نوشت:
[1]. یعنی دلالت بر مجموعی از افراد میکند و دارای معنای جمعی است، ولی از جنس خودش مفرد ندارد؛ مانند نساء که به معنای زنان است ولی از جنس خودش مفرد ندارد؛ سیوطی، جلال الدین، البهجة المرضیه، ج 1، ص 32، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، چاپ ششم، 1370 ش،(پاورقی).
[2]. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی- فارسی، ص 890؛ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 7، ص 129، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1371 ش.
[3]. قاموس قرآن، ج 7، ص 129؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 7، ص 303، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410 ق.
[4]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 148، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق.
[5]. المفردات، ص 70؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 6، ص 6، کتابفروشی مرتضوی، تهران، 1375 ش؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 1، ص 51، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360 ش.
[6]. قاموس قرآن، ج 1، ص 38.
[7]. آل عمران، 9.
[8]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 117، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378ش.
[9]. ناس، 1.
[10]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 869، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372ش.
[11]. آل عمران، 46.
[12]. بروجردی، سید محمد ابراهیم، تفسیر جامع، ج 1، ص 432 - 433، انتشارات صدر، تهران، چاپ ششم، 1366ش.
[13].نساء، 54.
[14]. مکارم، شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 421، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374ش.
[15]. اعراف، 26، 27، 31، 35، ،172؛ اسرا، 70؛ یاسین، 60.
[16]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 631؛ سبزواری نجفی، محمد بن حبیب الله، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ج 3، ص 131، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اوّل، 1406ق.
[17]. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 11، المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، 1380ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق، مصحح، جمعی از محققان، ج 60، ص 220، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[18]. اعراف، 172.
[19]. مجمع البیان، ج 4، ص 765-766؛ أطیب البیان، ج 6، ص 25.
[20]. اسراء، 70.
[21]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن،ج 13، ص 156، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق؛ بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 7، ص 339، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361ش.
[22]. یاسین، 60.
[23]. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 11، ص 95.
منبع:islamquest.net
- [سایر] در قرآن فرق بین بنی آدم و ناس چیست؟
- [سایر] قیامت برای بنی آدم چگونه ساعتی خواهد بود؟
- [سایر] آیا شعر معروف (بنی آدم اعضای یک پیکرند) از حدیث گرفته شده است؟
- [سایر] چرا علمای بنی اسرائیل در قرآن مورد لعن واقع شدهاند؟
- [سایر] آیا قرآن برای قوم بنی اسرائیل فضیلتی قائل است؟
- [آیت الله خوئی] نظر حضرت عالی راجع به این آیه چیست (وإذ أخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم وأشهدهم علی أنفسهم ألست بربّکم قالوا بلی) آیا آیه بر ظاهر آن باید تفسیر کرد یا برای او باطن است، چون بعضی از مفسرین استبعاد نمودهاند که خداوند متعال ذریهای از آدم خارج کرده باشد از کمر او، پس قرار دادهاند برای آیه باطنی را؟
- [سایر] این حدیث قدسی (یا بنی آدم إِنَّمَا أبعدنا إِبْلِیس لِأَجلِک لِأَنَّهُ لم یسْجد لَک فالعجب مِنْک کَیفَ صالحته و هجرتنا) در کدام مرجع روایی یافت میشود؟
- [سایر] چرا آیات زیادی از قرآن به ماجراهای بنی اسرائیل مربوط می شود؟
- [سایر] داستان مسخ بعضی از بنی اسرائیل در قرآن را بیان کنید؟
- [سایر] با سلام چرا در قران فرموده به قوم بنی اسراییل برتری دادم ؟؟؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آدم سفیهی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف میکند یا مفلس اگر مثلاً نذر کند چیزی به فقیر بدهد ، صحیح نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . آدم سفیهی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف می کند، اگر نذر کند مالش را به مصرفی برساند، صحیح نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] شخص مفلس و آدم سفیه (کسی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف می کند) اگر مثلا نذر کند چیزی به فقیر بدهد صحیح نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شخص مفلّس و آدم سفیه (کسی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف می کند) چنانچه نذر کند چیزی به فقیر بدهد صحیح نیست.
- [آیت الله بروجردی] آدم سفیهی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف میکند، اگر مثلاً نذر کند چیزی به فقیر بدهد صحیح نیست.
- [آیت الله خوئی] شخص مفلس و آدم سفیه (کسی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف میکند) اگر مثلًا نذر کند چیزی به فقیر میدهد صحیح نیست.
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.