با تحقیق و جست‌وجویی که در منابع تاریخی انجام گرفت، به نام برخی از فرمانداران و کارگزاران عمر بن خطاب (خلیفه دوم) دست یافتیم. این افراد عبارت‌اند از: 1. «سلمان فارسی»: فرماندار مدائن.[1] مدائن؛ به مجموعه هفت شهر در کنار دجله گفته می‌شد که نزدیک به هم بودند. می‌گویند از بناهای انوشیروان است و تا زمان عمر بن خطاب، پایتخت پادشاهان ایران قدیم بود. این هفت شهر عبارت بودند از: تیسفون، اسبانبر(اسفابور)، ده جندیو خسرو، سلوکیه، درربندان، ساباط (ولاش آباد) و ماحوزا.[2] 2. «هرم بن حیّان العبدی»: فرماندار سرزمین‌های ایران؛[3] ‏ مانند ابرشهر[4] ‏ (نام باستانی نیشابور).[5] 3 و 4. «عثمان بن ابی العاص» و برادرش «حکم بن ابی العاص»‏: در «اخبار الطوال» چنین آمده است: «عمر بن خطاب؛ عثمان بن ابی العاص را به فرمانداری بحرین گماشت و وقتی خبر فتح اهواز به او رسید با همراهان خود حرکت کرد و وارد سرزمین‌های ایران شد، در فارس پیشروی کرد تا به منطقه توج[6] رسید و آن‌را پایگاه و محل هجرت قرار داد، مسجد جامعی در آن ساخت. با مردم شهر اردشیر جنگ کرد و بر بخشی از سرزمین‌های ایشان دست یافت. بر بخشی از نواحی شاپور، استخر و ارجان پیروز شد و سالی را آن‌جا گذراند. سپس برادر خود حکم بن ابی العاص را بر یاران خود گماشت و خودش به مدینه برگشت».[7] البته ممکن است افراد دیگری نیز باشند. [1] . طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج ‏1، ص 130، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج ‏7، ص 231، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق. [2] . ر. ک: قزوینی، زکریا بن محمد بن محمود، آثار البلاد و اخبار العباد، ص 526 – 527، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1373ش؛ زرینکوب، عبدالحسین. تاریخ ایران بعد از اسلام، ص 327، چاپ سوم، تهران، امیرکبیر، 1362ش. [3] . ذهبی، محمد بن أحمد، سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 48، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، 1405ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج ‏6، ص 418، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق. [4] . ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله‏، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج ‏4، ص 1537، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق. [5] . لغت‌نامه دهخدا، واژه «ابرشهر». [6] . شهری است در فارس نزدیک کازرون. [7] . دینوری‏، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق، عامر، عبد المنعم، شیال، جمال الدین، ص 133، قم، منشورات الرضی، 1368ش.
با تحقیق و جستوجویی که در منابع تاریخی انجام گرفت، به نام برخی از فرمانداران و کارگزاران عمر بن خطاب (خلیفه دوم) دست یافتیم. این افراد عبارتاند از:
1. «سلمان فارسی»: فرماندار مدائن.[1] مدائن؛ به مجموعه هفت شهر در کنار دجله گفته میشد که نزدیک به هم بودند. میگویند از بناهای انوشیروان است و تا زمان عمر بن خطاب، پایتخت پادشاهان ایران قدیم بود. این هفت شهر عبارت بودند از: تیسفون، اسبانبر(اسفابور)، ده جندیو خسرو، سلوکیه، درربندان، ساباط (ولاش آباد) و ماحوزا.[2]
2. «هرم بن حیّان العبدی»: فرماندار سرزمینهای ایران؛[3] مانند ابرشهر[4] (نام باستانی نیشابور).[5]
3 و 4. «عثمان بن ابی العاص» و برادرش «حکم بن ابی العاص»: در «اخبار الطوال» چنین آمده است: «عمر بن خطاب؛ عثمان بن ابی العاص را به فرمانداری بحرین گماشت و وقتی خبر فتح اهواز به او رسید با همراهان خود حرکت کرد و وارد سرزمینهای ایران شد، در فارس پیشروی کرد تا به منطقه توج[6] رسید و آنرا پایگاه و محل هجرت قرار داد، مسجد جامعی در آن ساخت. با مردم شهر اردشیر جنگ کرد و بر بخشی از سرزمینهای ایشان دست یافت. بر بخشی از نواحی شاپور، استخر و ارجان پیروز شد و سالی را آنجا گذراند. سپس برادر خود حکم بن ابی العاص را بر یاران خود گماشت و خودش به مدینه برگشت».[7]
البته ممکن است افراد دیگری نیز باشند. [1] . طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 130، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج 7، ص 231، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق. [2] . ر. ک: قزوینی، زکریا بن محمد بن محمود، آثار البلاد و اخبار العباد، ص 526 – 527، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1373ش؛ زرینکوب، عبدالحسین. تاریخ ایران بعد از اسلام، ص 327، چاپ سوم، تهران، امیرکبیر، 1362ش. [3] . ذهبی، محمد بن أحمد، سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 48، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، 1405ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 6، ص 418، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق. [4] . ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج 4، ص 1537، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق. [5] . لغتنامه دهخدا، واژه «ابرشهر». [6] . شهری است در فارس نزدیک کازرون. [7] . دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق، عامر، عبد المنعم، شیال، جمال الدین، ص 133، قم، منشورات الرضی، 1368ش.
- [سایر] چرا برای قبر قاتل عمر در ایران زیارتگاه ساختهاند؟
- [سایر] شنیده ام که عمر با حمله ای که در زمان یزدگرد سوم به ایران کرد، سبب شد تا ایرانی ها و بالطبع هم اکنون ما مسلمان باشیم! آیا این مطلب درست است ؟ و اگر این قضیه صحیح باشد، می توان گفت عمر سبب مسلمانی ما است؟
- [سایر] آیا امام علی(علیه السلام) در جنگ با ایران در زمان عمر نقشی داشتند؟
- [سایر] عمر بن خطاب را معرفی کنید.
- [سایر] عمر بن خطاب چگونه به خلافت رسید؟
- [سایر] آیا ازدواج دختر حضرت علی(ع) با عمر نشانه موافقت حضرت با عمر نیست؟
- [سایر] خلیفه دوم عمر بن الخطاب در چه تاریخی از دنیا رفت. لطفاً با اسناد و مدارک باشد؟
- [سایر] اطلاعاتی در مورد پدر ابوبکر و عمر میخواستم و اینکه ابوبکر و عمر چه نسبتی با هم داشتند؟
- [سایر] چرا علی (ع) با عمر که از عوامل اصلی شهادت همسرش بود همکاری می کرد؟ در تاریخ هست که بارها عمر می گفت: "اگر علی نبود عمر هلاک می شد." با این دست آویز، برخی اهل سنت شهادت حضرت زهرا (س) را انکار می کنند. حتی شنیده ام امام حسن و امام حسین(ع) در جنگ های عمر علیه ایران شرکت داشتند. اگرمطالب فوق صحت دارد این همکاری ها را چگونه توضیح می دهید؟
- [سایر] اهل سنت می گویند ضارب فاطمه (سلام الله علیها) عمر ابن هشام می باشد نه عمر بن خطاب آیا صحیح است ؟
- [آیت الله سبحانی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتّفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی دختر نابالغی را برای خود عقد کند و پیش از آن که نُه سال دختر تمام شود، با او نزدیکی و دخول کند، احتیاط واجب آن است که تا آخر عمر از دخول به او خود داری نماید.
- [آیت الله بهجت] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق میافتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند اداست.
- [آیت الله مظاهری] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتّفاق میافتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند اداست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هنگامی که زلزله یا صاعقه و مانند آن اتفاق می افتد باید بلافاصله نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و احتیاط مستحب آن است که تا آخر عمر هر وقت توانست بخواند.
- [امام خمینی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فورا نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله بروجردی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتّفاق میافتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله بروجردی] حج زیارت کردن خانهی خدا و انجام اعمالیست که دستور دادهاند در آن جا به جا آورده شود و در تمام عمر بر کسی که این شرایط را دارا باشد، یک مرتبه واجب میشود: