بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ با سلام. الف. فرق بین منصوب بودن کلمه به خاطر (اسقاط حرف جر) و (منصوب بودن به نزع خافض) چیست؟ اگر می‌‌شود برای هر یک مثالی بزنید. ب. فرق بین (اجوف)، (معتلّ) و (ناقص) چیست؟ اگر می‌‌شود برای هر یک مثالی بزنید. با تشکّر
1. منصوبٌ بِنَزعِ الخافِض یعنی اسمی که نصب داده شده به سبب کنده شدن حرف جر، بنابراین «منصوب به اسقاط حرف جر» با «منصوب بنزع الخافض» فرقی ندارد. مانند قوم در آیه: «وَ اخْتَارَ مُوسیَ‏ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا.»[1] در این‌جا «قوم» منصوب بنزع الخافض است و در اصل «مِن قَومِهِ» بوده، «من» از کلام حذف و کنده شده؛ لذا «قوم» منصوب شده است.[2] 2. به هر کلمه‌‌ای که دارای حرف عله(واو، یا، الف) باشد در علم صرف به آن کلمه «معتل» گفته می‌شود. حال اگر این حرف عله فاء الفعل کلمه باشد به آن «معتل الفاء» یا «مثال» می‌‌گویند؛ مانند وَعَدَ، یَسَرَ، وَعدٌ. اگر حرف عله عین الفعل کلمه باشد به آن کلمه «معتل العین» یا «اجوف» گفته می‌شود؛ مانند قَوَلَ(قالَ)، بَیَعَ(باعَ)، قَولٌ، بَیعٌ. و اگر حرف عله لام الفعل کلمه باشد به آن کلمه «معتل اللام» یا «ناقص» می‌گویند؛ مانند رَمَیَ(رَمی)، دَعَوَ(دَعا)، رَمیٌ، دَعوٌ.   [1] . اعراف، 155. [2] . دعاس، حمیدان، قاسم، اعراب القرآن الکریم، ج 1، ص 39، دمشق، دارالمنیر و دارالفارابی، چاپ اول، 1425ق.
عنوان سوال:

بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ با سلام. الف. فرق بین منصوب بودن کلمه به خاطر (اسقاط حرف جر) و (منصوب بودن به نزع خافض) چیست؟ اگر می‌‌شود برای هر یک مثالی بزنید. ب. فرق بین (اجوف)، (معتلّ) و (ناقص) چیست؟ اگر می‌‌شود برای هر یک مثالی بزنید. با تشکّر


پاسخ:

1. منصوبٌ بِنَزعِ الخافِض یعنی اسمی که نصب داده شده به سبب کنده شدن حرف جر، بنابراین «منصوب به اسقاط حرف جر» با «منصوب بنزع الخافض» فرقی ندارد. مانند قوم در آیه: «وَ اخْتَارَ مُوسیَ‏ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا.»[1] در این‌جا «قوم» منصوب بنزع الخافض است و در اصل «مِن قَومِهِ» بوده، «من» از کلام حذف و کنده شده؛ لذا «قوم» منصوب شده است.[2]
2. به هر کلمه‌‌ای که دارای حرف عله(واو، یا، الف) باشد در علم صرف به آن کلمه «معتل» گفته می‌شود.
حال اگر این حرف عله فاء الفعل کلمه باشد به آن «معتل الفاء» یا «مثال» می‌‌گویند؛ مانند وَعَدَ، یَسَرَ، وَعدٌ.
اگر حرف عله عین الفعل کلمه باشد به آن کلمه «معتل العین» یا «اجوف» گفته می‌شود؛ مانند قَوَلَ(قالَ)، بَیَعَ(باعَ)، قَولٌ، بَیعٌ.
و اگر حرف عله لام الفعل کلمه باشد به آن کلمه «معتل اللام» یا «ناقص» می‌گویند؛ مانند رَمَیَ(رَمی)، دَعَوَ(دَعا)، رَمیٌ، دَعوٌ.   [1] . اعراف، 155. [2] . دعاس، حمیدان، قاسم، اعراب القرآن الکریم، ج 1، ص 39، دمشق، دارالمنیر و دارالفارابی، چاپ اول، 1425ق.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین