اصل اولیه در ظنون و امارات، حرمت عمل بر اساس مؤدایشان است؛ زیرا ظنون نمی‌توانند انسان را به حق و واقع برسانند.[1] اما پروردگار حکیم، برای آسان‌گیری بر عموم بندگانش[2] برخی از امارات و ظنون[3] را از تحت عمومیت حرمت عمل به ظنّ خارج نموده و به آنها ارزش و اعتبار بخشیده و به مکلف اجازه داده احکام و مسائل دینی و شرعی خود را بر طبق آنها به ‌دست بیاورد، هر چند گاهی ممکن است از این راه به حکم واقعی نرسد.[4] در راستای این تجویز شارع، سؤالی در ذهن به وجود می‌آید، و آن این‌که احکام و دستورات دینی چه واجبات چه محرمات و...، بر اساس مصالح و مفاسدی که در آنها وجود دارد و شارع مقدس به آن آگاهی دارد، بر انسان‌ها واجب یا حرام و...، شده‌اند، حال اگر کسی با پیروی از این ظنون و امارات به حکم واقعی نرسد یا حتی بر خلاف حکم واقعی استنباط نماید، در حقیقت از مصلحت واقعی محروم شده و در برخی موارد نیز دچار مفسده می‌گردد. این فوت مصلحت یا افتادن در مفسده از سوی شارع مقدس با حجیت قرار دادن امارات و ظنون چگونه قابل توجیه و جمع می‌باشد؟! برای جواب از این اشکال و تصحیح حجیت امارات و ظنون معتبره، سه راه و جواب از سوی علما بیان گردیده که عبارت‌اند از: 1. جعل حجیت امارات بر نحو طریقیت: مراد از طریقیت این است که امارات، جعل شده‌اند تا فقط راهی برای رسیدن و کشف از واقع باشند که در این صورت اگر به واقع برسانند، واقع برای مکلف منجز و گردن‌گیر خواهد شد و سبب این منجزیت نیز اماره خواهد بود و اگر اماره خطا کرد و ما را به واقع نرساند عذری برای مکلف محسوب می‌شود تا در مقابل انجام خلاف واقع، عقاب نشود. بنابراین، امارات در صورت نرساندن مکلف به حکم واقعی جنبه مُعذّریّت برای مکلف دارند.[5] 2. جعل حجیت امارات بر نحو سببیت: مراد از سببیت این است که امارات جعل شده‌اند که در مؤدای(نتیجه) خودشان ایجاد مصلحت کنند که این مصلحت در صورت خطا و نرسیدن به واقع، مصلحت فوت شده واقعی را جبران می‌کند و شارع همین مؤدای اماره را به عنوان حکم ظاهری برای مکلف قرار می‌دهد.[6] بنابر نظر برخی از علما،[7] قول به سببیت و طریقیت هر دو دارای اشکال می‌باشند که قول به سببیت مستلزم تصویب بوده و تصویب نیز نزد شیعیان باطل است. [8] همچنین قول به طریقیت نیز در برخی از موارد مستلزم فوت مصلحت واقعیه از مکلف می‌شود بدون این‌که آن مصلحت برای او تدارک و جبران شده باشد و این هم نسبت به شارع مقدس معقول نخواهد بود. بنابراین راه سومی را انتخاب نموده‌اند تا هیچ‌کدام از اشکال طریقیت و سببیت بر آن وارد نباشد و آن راه عبارت است از: 3. مصلحت سلوکیه: آن است که در نفس تبعیت از دستور پروردگار بر سلوک و پیمودن راه اماره برای به دست آوردن احکام، مصلحت وجود دارد که این مصلحت در صورت نرسیدن به واقع، جایگزین مصلحت فوت شده واقعی می‌گردد و آن‌را جبران می‌کند. به عبارت دیگر، خداوند به جهت اطاعت و انقیاد مکلف نسبت به امر او در تبعیت کردن از اماره ثواب می‌دهد که این ثواب در صورت خطای اماره جایگزین ثواب و مصلحت واقعی می‌شود.[9] البته بر مصلحت سلوکیه که بنیان‌گذار آن شیخ مرتضی انصاری می‌باشد نیز اشکالاتی شده که برای اطلاع از آن و فرق آن با مسلک طریقیت و سببیت، به اصول فقه مرحوم مظفر مراجعه شود.[10] [1] . یونس، 36: «وَ ما یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی‏ مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً»؛ و بیشتر آنها، جز از گمان [و پندارهای بی‌اساس]، پیروی نمی‌کنند [در حالی که] گمان، هرگز انسان را از حقّ بی‌نیاز نمی‌سازد [و به حق نمی‌رساند]». [2] . «تسهیل نوعیه». [3] . مانند: خبر واحد عادل و ظواهر قرآن و روایات. [4] . مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، ج 2، ص 17 - 18،‏ قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم،‏ بی‌تا. [5] . همان، ص 39. [6] . همان. [7] . شیخ مرتضی انصاری(ره). [8] . تصویب دارای دو معنا می‌باشد: 1. این‌که اساساً خداوند متعال در لوح محفوظ حکمی ندارد بلکه هر حکمی را که مکلف(مجتهد) از راه تبعیت کردن از امارات یا اصول بدان رسیده همان را در لوح محفوظ به عنوان حکم واقعی قرار می‌دهد. بنابراین، هر حکمی که مکلف(مجتهد) بدان دست یافته باشد همان حکم الله واقعی خواهد بود. 2. این‌که اساساً خداوند متعال احکامی را در لوح محفوظ به عنوان احکام واقعی ثابت جعل کرده ولی آن‌را مقید به عدم قیام دلیل و حجت بر خلاف آن نموده است؛ یعنی در صورتی آن حکم واقعی بر مکلف منجز خواهد شد که مکلف(مجتهد) از راه دلیل و برهان به خلاف آن دست پیدا نکند. بنابراین، اگر مکلف(مجتهد) از راه دلیل و برهان به خلاف آن رسیده باشد آن حکم واقعی در لوح محفوظ تغییر کرده و تبدیل به حکمی می‌شود که مکلف از راه دلیل استنباط نموده است. هر دو قسم از تصویب نزد شیعیان باطل است»؛ صدر، سیدمحمد باقر، دروس فی علم الأصول، ج 3، ص 16، دار المنتظر، چاپ اول، 1405ق.‏ [9] . اصول الفقه، ج 2، ص 41 – 42. [10] . همان، ص 43 – 44.
اصل اولیه در ظنون و امارات، حرمت عمل بر اساس مؤدایشان است؛ زیرا ظنون نمیتوانند انسان را به حق و واقع برسانند.[1] اما پروردگار حکیم، برای آسانگیری بر عموم بندگانش[2] برخی از امارات و ظنون[3] را از تحت عمومیت حرمت عمل به ظنّ خارج نموده و به آنها ارزش و اعتبار بخشیده و به مکلف اجازه داده احکام و مسائل دینی و شرعی خود را بر طبق آنها به دست بیاورد، هر چند گاهی ممکن است از این راه به حکم واقعی نرسد.[4]
در راستای این تجویز شارع، سؤالی در ذهن به وجود میآید، و آن اینکه احکام و دستورات دینی چه واجبات چه محرمات و...، بر اساس مصالح و مفاسدی که در آنها وجود دارد و شارع مقدس به آن آگاهی دارد، بر انسانها واجب یا حرام و...، شدهاند، حال اگر کسی با پیروی از این ظنون و امارات به حکم واقعی نرسد یا حتی بر خلاف حکم واقعی استنباط نماید، در حقیقت از مصلحت واقعی محروم شده و در برخی موارد نیز دچار مفسده میگردد.
این فوت مصلحت یا افتادن در مفسده از سوی شارع مقدس با حجیت قرار دادن امارات و ظنون چگونه قابل توجیه و جمع میباشد؟!
برای جواب از این اشکال و تصحیح حجیت امارات و ظنون معتبره، سه راه و جواب از سوی علما بیان گردیده که عبارتاند از:
1. جعل حجیت امارات بر نحو طریقیت: مراد از طریقیت این است که امارات، جعل شدهاند تا فقط راهی برای رسیدن و کشف از واقع باشند که در این صورت اگر به واقع برسانند، واقع برای مکلف منجز و گردنگیر خواهد شد و سبب این منجزیت نیز اماره خواهد بود و اگر اماره خطا کرد و ما را به واقع نرساند عذری برای مکلف محسوب میشود تا در مقابل انجام خلاف واقع، عقاب نشود. بنابراین، امارات در صورت نرساندن مکلف به حکم واقعی جنبه مُعذّریّت برای مکلف دارند.[5]
2. جعل حجیت امارات بر نحو سببیت: مراد از سببیت این است که امارات جعل شدهاند که در مؤدای(نتیجه) خودشان ایجاد مصلحت کنند که این مصلحت در صورت خطا و نرسیدن به واقع، مصلحت فوت شده واقعی را جبران میکند و شارع همین مؤدای اماره را به عنوان حکم ظاهری برای مکلف قرار میدهد.[6]
بنابر نظر برخی از علما،[7] قول به سببیت و طریقیت هر دو دارای اشکال میباشند که قول به سببیت مستلزم تصویب بوده و تصویب نیز نزد شیعیان باطل است. [8]
همچنین قول به طریقیت نیز در برخی از موارد مستلزم فوت مصلحت واقعیه از مکلف میشود بدون اینکه آن مصلحت برای او تدارک و جبران شده باشد و این هم نسبت به شارع مقدس معقول نخواهد بود. بنابراین راه سومی را انتخاب نمودهاند تا هیچکدام از اشکال طریقیت و سببیت بر آن وارد نباشد و آن راه عبارت است از:
3. مصلحت سلوکیه: آن است که در نفس تبعیت از دستور پروردگار بر سلوک و پیمودن راه اماره برای به دست آوردن احکام، مصلحت وجود دارد که این مصلحت در صورت نرسیدن به واقع، جایگزین مصلحت فوت شده واقعی میگردد و آنرا جبران میکند. به عبارت دیگر، خداوند به جهت اطاعت و انقیاد مکلف نسبت به امر او در تبعیت کردن از اماره ثواب میدهد که این ثواب در صورت خطای اماره جایگزین ثواب و مصلحت واقعی میشود.[9]
البته بر مصلحت سلوکیه که بنیانگذار آن شیخ مرتضی انصاری میباشد نیز اشکالاتی شده که برای اطلاع از آن و فرق آن با مسلک طریقیت و سببیت، به اصول فقه مرحوم مظفر مراجعه شود.[10] [1] . یونس، 36: «وَ ما یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً»؛ و بیشتر آنها، جز از گمان [و پندارهای بیاساس]، پیروی نمیکنند [در حالی که] گمان، هرگز انسان را از حقّ بینیاز نمیسازد [و به حق نمیرساند]». [2] . «تسهیل نوعیه». [3] . مانند: خبر واحد عادل و ظواهر قرآن و روایات. [4] . مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، ج 2، ص 17 - 18، قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم، بیتا. [5] . همان، ص 39. [6] . همان. [7] . شیخ مرتضی انصاری(ره). [8] . تصویب دارای دو معنا میباشد: 1. اینکه اساساً خداوند متعال در لوح محفوظ حکمی ندارد بلکه هر حکمی را که مکلف(مجتهد) از راه تبعیت کردن از امارات یا اصول بدان رسیده همان را در لوح محفوظ به عنوان حکم واقعی قرار میدهد. بنابراین، هر حکمی که مکلف(مجتهد) بدان دست یافته باشد همان حکم الله واقعی خواهد بود. 2. اینکه اساساً خداوند متعال احکامی را در لوح محفوظ به عنوان احکام واقعی ثابت جعل کرده ولی آنرا مقید به عدم قیام دلیل و حجت بر خلاف آن نموده است؛ یعنی در صورتی آن حکم واقعی بر مکلف منجز خواهد شد که مکلف(مجتهد) از راه دلیل و برهان به خلاف آن دست پیدا نکند. بنابراین، اگر مکلف(مجتهد) از راه دلیل و برهان به خلاف آن رسیده باشد آن حکم واقعی در لوح محفوظ تغییر کرده و تبدیل به حکمی میشود که مکلف از راه دلیل استنباط نموده است. هر دو قسم از تصویب نزد شیعیان باطل است»؛ صدر، سیدمحمد باقر، دروس فی علم الأصول، ج 3، ص 16، دار المنتظر، چاپ اول، 1405ق. [9] . اصول الفقه، ج 2، ص 41 – 42. [10] . همان، ص 43 – 44.
- [سایر] اولاً، معنای إماره و جایگاه آن را در اصول فقه توضیح دهید. ثانیاً: چند مثال از اماره بزنید. ثالثاً: فرق دقیق بین اماره و اصل عملی در چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر فقیهی دارای علومی غیر از فقه و اصول باشد سبب ترجیح او در مقام تقلید می شود؟
- [سایر] تفاوت اصول عملیه با اصول لفظیه در چیست؟ چگونه میتوان اصول عملیه را با مسائل مبتلابه تطبیق نمود؟
- [سایر] مراد از تقلیدی نبودن اصول دین چیست و چگونه میتوان با تحقیق به این اصول رسید؟
- [سایر] اصول دین با اصول مذهب چه تفاوتی دارد و ترتیب صحیح آن کدام است؟
- [آیت الله بهجت] آیا اصول اسلام و اصول ایمان با هم فرق می کند؟
- [آیت الله بهجت] در این عصر مستضعف اعتقادی (در اصول اسلام و در اصول ایمان) به چه کسی اطلاق می شود؟
- [سایر] اصول گرایی یعنی چه؟
- [سایر] معیار و ملاک برای جدایی و مرز اصول و سلیقهها چیست؟ اصول را چگونه میتوان تشخیص داد؟
- [سایر] مجتهدین روی چه اصولی احکامی را تعیین می کنند؟ آیا برای اثبات این اصول، دلیل عقل پسندی دارند؟
- [آیت الله مظاهری] در غیر فروعات فقهیه مانند پرداخت وجوهات شرعیّه و تعیین قیّم یا سرپرست برای اوقاف و یا تعیین وصی برای کسی که وصی ندارد، رجوع به اعلم یا رجوع به مرجع تقلید شخص، لازم نیست و رجوع به مجتهد جامع الشرایط کفایت میکند. ______ 1) در بخش سوّم این رساله، مباحث مربوط به اصول دین تحت عنوان (اصول اعتقادی) آمده است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اسلام, اصولی دارد; مانند توحید، نبوت و معاد, و فروعی مانند نماز، روزه و..., و مسلمان باید برپایه دلیلِ هر چند ساده, به اصول دین یقین داشته باشد و تقلید در اصول دین, جایز نیست. احکام ضروری فروع دین; مانند واجب بودن نماز, مورد تقلید نیست. در احکام غیر ضروری و موضوعاتی که نیاز به استنباط دارد, باید طبق اجتهاد یا احتیاط و یا تقلید عمل کرد. احتیاط, آن است که اگر کسی یقین دارد عملی حرام نیست .بلکه واجب یا مستحب است، آن را انجام دهد و اگر یقین دارد که عملی واجب نیست؛ بلکه حرام یا مکروه است، آن را ترک کند. احتیاط, برای مجتهد و غیر مجتهد, جایز است. کسی که مجتهد نیست و نخواست احتیاط کند, باید از مجتهد واجد شرایط تقلید کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اعتقاد انسان به اصول دین اسلام باید بر پایه علم باشد و تقلید یعنی پیروی از غیر بدون حصول علم در اصول دین باطل است ولی در غیر اصول دین از احکامی که قطعی و ضروری نیست و همچنین موضوعاتی که محتاج به استنباط است باید یا مجتهد باشد که بتواند وظایف خود را از روی مدارک انها به دست اورد و یا به دستور مجتهدی که شرایط ان خواهد امد رفتار نماید و یا احتیاط کند یعنی به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف را انجام داده مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست ان عمل را ترک کند و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی جایز می دانند به جا اورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند باید تقلید نمایند
- [آیت الله مظاهری] مسلمان باید به اصول دین اطمینان داشته باشد (1)، و در احکام غیر ضروری یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که اطمینان پیدا کند تکلیف خود را انجام داده است.
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در اصول دین انسان باید یقین و اعتقاد جزمی داشته باشد و این یقین از هر دلیل و طریقی حاصل شود کفایت می کند. چه به واسطه استدلال و برهان باشد یا از گفته والدین و مبلّغین. هر چند نتواند استدلال کند.
- [آیت الله مظاهری] (اصالة الصحة) اصلی از اصول اسلامی است و معنای آن این است که اگر عملی را از مسلمانی دیدیم که از جهت ظاهر خوب نیست، آن را خوب بدانیم و کار او را به صورت صحیح و خوب توجیه کنیم، حتّی امام صادق(سلاماللهعلیه) فرمودهاند: هفتاد توجیه برای آن بکن تا سوءظن برای تو پیدا نشود.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [آیت الله اردبیلی] (کهانت) و (تنجیم)(1) اگر به این شکل باشد که برای غیر خداوند، به نحو استقلال یا اشتراک با خداوند، تأثیر قائل شوند، حرام بلکه شرک است، ولی اگر مشیّت خدای متعال را مؤثر مطلق بدانند و پیشبینیهای آنها به نحو حدس و تخمین و =============================================================================== 1 (کاهن) ادّعا میکند که وقایع را به واسطه خبردادن اجنّه وشیاطین یا به واسطه اسباب خفیّه دیگری میفهمد و (منجّم) به وسیله حرکات افلاک و تقارن کواکب از آینده خبر میدهد. مبنی بر این باشد که پروردگار عالم بعضی امور را سبب یا مقارن و هماهنگ بعضی امور دیگر قرار داده و بقیه سببیّت یا تقارن و سلب آن در قبضه قدرت مطلقه او میباشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی در احکام دینی که علم به حکم آن از جهت ضروری بودن آن پیدا نکرده است باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عدّه دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را بجا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.