روایت موجود در پرسش[1] نشانگر آن است که اگر فردی عبادتی داشته باشد که قبول ابتدایی شده و این قبولی تا روز قیامت ادامه داشته باشد، عذاب نخواهد شد؛ زیرا در بسیاری از موارد، عملی از انسان قبول می‌شود، اما خود او با رفتاری دیگر، عمل قبول شده قبلی خود را نابود می‌کند. برای توضیح بیشتر پاسخ را در قالب چند پرسش پی ‌می‌گیریم. چه نماز و حسنه‌ای قبول می‌شود؟ آیا صرف قرائت صحیح برای قبولی نماز کافی است؟ اگر نمازی که ابتداً قبول شده پرونده‌اش بسته می‌شود؟ الف. نماز نیز مانند همه عبادات شرایطی دارد که بسیاری از آن شرایط در قبولی آن نقش دارند؛ از این‌رو اگر آن شرایط محقق نشود، عبادت پذیرفته نمی‌شود؛ مانند رعایت حقوق والدین، دوری از مشروبات الکلی و ... . ب. صحت و قبولی مترادف هم نیستند؛ یعنی این‌طور نیست که هر عملی که صحیح واقع شد قبول هم باشد، چه بسا عبادتی شرایط صحت را داشته باشد، امّا شرایط قبولی در آن نباشد. ج. برخی از شرایط قبولی تا زمان مرگ استمرار دارند. این‌طور نیست که اگر عبادتی در زمان انجامش قبول شده باشد، پس لزوماً تا آخر عمر به صورت قبول‌شده باقی می‌ماند؛ بلکه مثلاً اگر عملی با اخلاص انجام شده و بر این اساس، مورد قبول واقع شده، اما پس از مدّتی نسبت به آن ریا شود آن عمل رد می‌شود. د. همان طور که حسنات، گناهان را از بین می‌برند،[2] همچنین گناهان نیز حسنات را از بین می‌برند که در اصطلاح به آن «حبط اعمال» می‌گویند که به دو روایت در این زمینه اشاره می‌شود. 1. رسول خدا(ص) فرمود: هر کس «سبحان الله» بگوید خدا درختی در بهشت برایش می‌کارد. همچنین است اگر «الحمد لله»، یا «لا اله الا الله» و یا «الله اکبر» بگوید. یکی از قریش گفت: یا رسول الله! پس ما در بهشت درخت بسیار داریم، فرمود: آری مبادا آتشی فرستید تا آنها را بسوزانید که خدای عز و جل می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آوردید خدا و رسول خدا را فرمان برید و کارهای خود را باطل مکنید».‏[3] ، [4] 2. امام باقر(ع) فرمود: هرگاه روز قیامت شود، گروهی از مردم برای حساب به سوی خدای با عزت و جلال روی می‌آورند، اما حسنات و کارهای خیری که در دنیا به جای آورده بودند را نمی‌یابند پس [با تعجب] می‌گویند: ای خدا و مولای ما، کارهای خیر ما چه شد؟ خدای متعال می‌فرماید: غیبت آنها را نابود کرد. همانا غیبت نابود می‌کند حسنات و کارهای خیر را، همچنان که آتش، هیزم نابود می‌سازد.[5] بر این اساس میان یک کار نیک و سایر رفتارهای انسان یک رابطه تنگاتنگی وجود دارد که اگر کسی بخواهد به عنوان نمونه،‌ نمازش قبول شده و تا آخر عمر قبول باقی بماند، باید علاوه بر شرایط قبولی اولیه برای حفظ قبولی آن نیز بکوشد. پس اگر کسی توانست قبولی یک نماز و یا یک حسنه را تا زمان مرگ حفظ کند؛ این نشانگر آن است که وی در دیگر رفتارها، کردارها و نیت‌هایش دقت نموده و همواره مراقب خود بوده و طبیعتاً چنین فردی مستحق بهشت خواهد بود. علاوه بر این، اگر خداوند بخواهد از گناهان برخی بگذرد و عباداتش را بپذیرد، این نشان از فیاض بودن و رحمت نامحدود او است. [1] . صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 211، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1413 ق. [2] . هود، 114. [3] . محمد، 33. [4] . صدوق، محمد بن علی، امالی، ص 607 و 608، بیروت، اعلمی، 1400ق. [5] . ورام بن ابی فراس، مسعود بن عیسی‏، مجموعه ورام، ج ‏2، ص 26 و 27، قم‏، مکتبه فقیه‏، چاپ اول، 1410ق‏.‏
توضیح این حدیث چیست؟ قال الصادق(ع): (من قبل الله منه صلاهً واحدهً لم یعذبه، ومن قبل الله له حسنهً لم یعذبه).
روایت موجود در پرسش[1] نشانگر آن است که اگر فردی عبادتی داشته باشد که قبول ابتدایی شده و این قبولی تا روز قیامت ادامه داشته باشد، عذاب نخواهد شد؛ زیرا در بسیاری از موارد، عملی از انسان قبول میشود، اما خود او با رفتاری دیگر، عمل قبول شده قبلی خود را نابود میکند.
برای توضیح بیشتر پاسخ را در قالب چند پرسش پی میگیریم.
چه نماز و حسنهای قبول میشود؟
آیا صرف قرائت صحیح برای قبولی نماز کافی است؟
اگر نمازی که ابتداً قبول شده پروندهاش بسته میشود؟
الف. نماز نیز مانند همه عبادات شرایطی دارد که بسیاری از آن شرایط در قبولی آن نقش دارند؛ از اینرو اگر آن شرایط محقق نشود، عبادت پذیرفته نمیشود؛ مانند رعایت حقوق والدین، دوری از مشروبات الکلی و ... .
ب. صحت و قبولی مترادف هم نیستند؛ یعنی اینطور نیست که هر عملی که صحیح واقع شد قبول هم باشد، چه بسا عبادتی شرایط صحت را داشته باشد، امّا شرایط قبولی در آن نباشد.
ج. برخی از شرایط قبولی تا زمان مرگ استمرار دارند. اینطور نیست که اگر عبادتی در زمان انجامش قبول شده باشد، پس لزوماً تا آخر عمر به صورت قبولشده باقی میماند؛ بلکه مثلاً اگر عملی با اخلاص انجام شده و بر این اساس، مورد قبول واقع شده، اما پس از مدّتی نسبت به آن ریا شود آن عمل رد میشود.
د. همان طور که حسنات، گناهان را از بین میبرند،[2] همچنین گناهان نیز حسنات را از بین میبرند که در اصطلاح به آن «حبط اعمال» میگویند که به دو روایت در این زمینه اشاره میشود.
1. رسول خدا(ص) فرمود: هر کس «سبحان الله» بگوید خدا درختی در بهشت برایش میکارد. همچنین است اگر «الحمد لله»، یا «لا اله الا الله» و یا «الله اکبر» بگوید. یکی از قریش گفت: یا رسول الله! پس ما در بهشت درخت بسیار داریم، فرمود: آری مبادا آتشی فرستید تا آنها را بسوزانید که خدای عز و جل میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردید خدا و رسول خدا را فرمان برید و کارهای خود را باطل مکنید».[3] ، [4]
2. امام باقر(ع) فرمود: هرگاه روز قیامت شود، گروهی از مردم برای حساب به سوی خدای با عزت و جلال روی میآورند، اما حسنات و کارهای خیری که در دنیا به جای آورده بودند را نمییابند پس [با تعجب] میگویند: ای خدا و مولای ما، کارهای خیر ما چه شد؟ خدای متعال میفرماید: غیبت آنها را نابود کرد. همانا غیبت نابود میکند حسنات و کارهای خیر را، همچنان که آتش، هیزم نابود میسازد.[5]
بر این اساس میان یک کار نیک و سایر رفتارهای انسان یک رابطه تنگاتنگی وجود دارد که اگر کسی بخواهد به عنوان نمونه، نمازش قبول شده و تا آخر عمر قبول باقی بماند، باید علاوه بر شرایط قبولی اولیه برای حفظ قبولی آن نیز بکوشد.
پس اگر کسی توانست قبولی یک نماز و یا یک حسنه را تا زمان مرگ حفظ کند؛ این نشانگر آن است که وی در دیگر رفتارها، کردارها و نیتهایش دقت نموده و همواره مراقب خود بوده و طبیعتاً چنین فردی مستحق بهشت خواهد بود.
علاوه بر این، اگر خداوند بخواهد از گناهان برخی بگذرد و عباداتش را بپذیرد، این نشان از فیاض بودن و رحمت نامحدود او است. [1] . صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 211، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1413 ق. [2] . هود، 114. [3] . محمد، 33. [4] . صدوق، محمد بن علی، امالی، ص 607 و 608، بیروت، اعلمی، 1400ق. [5] . ورام بن ابی فراس، مسعود بن عیسی، مجموعه ورام، ج 2، ص 26 و 27، قم، مکتبه فقیه، چاپ اول، 1410ق.
- [سایر] (تیامَنوا) در این روایت به چه معنا است: (مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیمُونٍ بِإِسْنَادِهِ یعْنِی عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِذَا ضَلَلْتُمُ الطَّرِیقَ فَتَیامَنُوا).
- [سایر] لطفاً این روایت را اجمالاً توضیح دهید: (مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَاصِمِی عَنْ عَلِی بْنِ الْحَسَنِ التَّمِیمِی عَنْ عَلِی بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ ذَکرْتُ لَهُ مِصْرَ فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) اطْلُبُوا بِهَا الرِّزْقَ وَ لَا تَطْلُبُوا بِهَا الْمَکثَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مِصْرُ الْحُتُوفِ یقَیضُ لَهَا قَصِیرَةُ الْأَعْمَارِ).
- [سایر] وهابی میگوید حضرت امام علی علیه السلام حکم مذی را نمیدانست!!!ووهابیون نیز این متن را میدهند: صحیحة ابن بزیع عن أبی الحسن (ع) قال سئلته عن المذی فأمرنی بالوضوء منه ثم أعدت علیه سنة أخری فأمرنی بالوضوء منه وقال إن علیا (ع) امر المقداد ان یسئل رسول الله صلی الله علیه وآله واستحی ان یسئله فقال فیه الوضوء قلت وإن لم أتوضأ قال لا بأس
- [سایر] آیا این حدیث معتبر است که شیخ صدوق، در کتاب علل الشرائع این روایت را از امام صادق(ع) نقل کرده است: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّیْسَابُورِیُّ الْعَطَّارُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ النَّیْسَابُورِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا حَمْدَانُ بْنُ سُلَیْمَانَ النَّیْسَابُورِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْمَدَائِنِیُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ الْهَاشِمِیِّ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ(ع) یَقُولُ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَةً لَا بُدَّ مِنْهَا یَرْتَابُ فِیهَا کُلُّ مُبْطِلٍ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ لِأَمْرٍ لَمْ یُؤْذَنْ لَنَا فِی کَشْفِهِ لَکُمْ قُلْتُ فَمَا وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِی غَیْبَتِهِ قَالَ وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِی غَیْبَتِهِ وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِی غَیْبَاتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ إِنَّ وَجْهَ الْحِکْمَةِ فِی ذَلِکَ لَا یَنْکَشِفُ إِلَّا بَعْدَ ظُهُورِهِ کَمَا لَا یَنْکَشِفُ وَجْهُ الْحِکْمَةِ لَمَّا أَتَاهُ الْخَضِرُ(ع) مِنْ خَرْقِ السَّفِینَةِ وَ قَتْلِ الْغُلَامِ وَ إِقَامَةِ الْجِدَارِ لِمُوسَی(ع) إِلَّا وَقْتَ افْتِرَاقِهِمَا یَا ابْنَ الْفَضْلِ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اللَّهِ وَ مَتَی عَلِمْنَا أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَکِیمٌ صَدَّقْنَا بِأَنَّ أَفْعَالَهُ کُلَّهَا حِکْمَةٌ وَ إِنْ کَانَ وَجْهُهَا غَیْرَ مُنْکَشِفٍ لَنَا. آیا (محمد بن قتیبه) و (احمد بن عبد الله بن جعفر المدائنی)، واقعاً غیر موثّق هستند؟
- [سایر] در روایتی که در ذیل ذکر میشود، امام سجاد(ع) خطاب به مسلم بن عقبه و بنا به نقلی دیگر خطاب به یزید میگوید: (من بنده تو هستم)، در حالیکه این کلام از امام معصوم جایز نیست. این روایت در کتاب (تشیّع علوی و تشیّع صفوی) آمده است. متن روایت: (ابن محبوب، عن أبی أیوب، عن بُرید بن معاویة قالَ: سَمِعتُ أبَا جعفرٍ(ع) یقولُ: إنَّ یَزیدَ بنَ مُعاویةَ دَخَلَ المَدینَةَ وَ هُوَ یُریدُ الحَجَّ، فَبَعَثَ إلَی رجُلٍ مَن قُریشٍ فَأتَاهُ فَقَالَ لَهُ یَزید: أَتُقِرُّلی أَنَکَ عَبدٌ لِی، إن شئتُ بِعتُک وَ إِن شئتُ استَرقَیتُکَ فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ: و الله یا یَزیدُ مَا أَنتَ بِأکرَمَ مِنِّی فی قُریشٍ حَسَباً و لا کَانَ أَبُوکَ أَفضَلَ مِن أَبی فی الجاهِلِیةِ وَ الإسلامِ وَ مَا أَنتَ بأَفضَلَ مِنِّی فی الدِینِ وَ لا بِخَیرٍ مِنِّی فَکَیفِ أُقِرُّ لکَ بما سأَلتَ؟ فَقالَ لَهُ یزید: إِن لَم تُقِرَّ لی و الله قَتَلتُکَ فقالَ لَهُ الرَّجُلُ: لیسَ قَتَلُکَ إیایَ بأعظَمَ مَن قَتلِکَ الحُسینَ بنَ عَلِیٍ(ع) ابنَ رسولُ الله صَلّی الله علیهِ و آلِه فأمَرَ بِهِ فَقُتِلَ. حَدیث عَلِی بن الحُسینِ(ع) مَعَ یَزید لعنَهُ الله ثُمَّ أرسَلَ إلی عَلی بن الحُسینِ(ع) فَقالَ لَهُ مَثلَ مَقالَتِهِ لِلقُرَشی؛ فَقَالَ لَهُ عَلِی بن الحُسینِ(ع): أرَأیتَ اِن لَم أُقرَّ لکَ أَلیس تقتلِنی کَما قَتَلتَ الرَّجُلَ بالامس؟ فَقالَ لَهُ یَزیدُ لَعَنَهُ الله : بَلی فَقَالَ لَهُ علیُّ بنُ الحُسین(ع): قَد أَقرَرتُ لکَ بما سألتَ؛ أَنا عبدٌ مُکرَه، فَاِن شَئتَ فأَمسِک وَ إن شئتَ فَبع، فَقالَ لهُ یزید لَعَنَهُ الله : أَوَلی لکَ حَقَنتَ دَمَکَ و لم ینقصکَ ذلکَ مَن شَرَفِک).
- [سایر] آیا حدیث زیر از نظر علم حدیثشناسی از احادیث درست و قابل اعتماد هستند؟ معنایش چیست؟ قالَ الصَّادِقُ(ع): (کَانَ الْقَلْبُ کَحَبِّ الصَّنَوْبَرِ لِأَنَّهُ مُنَکَّسٌ فَجَعَلَ رَأْسَهُ دَقِیقاً لِیَدْخُلَ فِی الرِّئَةِ فَتَرَوَّحَ عَنْهُ بِبَرْدِهَا لِئَلَّا یَشِیطَ الدِّمَاغُ بِحَرِّهِ).
- [سایر] معنا و منظور امام صادق(ع) در روایت زیر در مورد عایشه و حفصه چیست؟ آیا این روایت از نظر سند اعتبار دارد؟ (مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْکَشِّیُّ فِی کِتَابِ الرِّجَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَیْهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ الله عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ دَخَلَ زُرَارَةُ عَلَی أَبِی عَبْدِ الله فَقَالَ یَا زُرَارَةُ مُتَأَهِّلٌ أَنْتَ قَالَ لَا قَالَ وَ مَا یَمْنَعُکَ مِنْ ذَلِکَ قَالَ لِأَنِّی لَا أَعْلَمُ تَطِیبُ مُنَاکَحَةُ هَؤُلَاءِ أَمْ لَا فَقَالَ فَکَیْفَ تَصْبِرُ وَ أَنْتَ شَابٌّ قَالَ أَشْتَرِی الْإِمَاءَ قَالَ وَ مِنْ أَیْنَ طَابَ لَکَ نِکَاحُ الْإِمَاءِ قَالَ لِأَنَّ الْأَمَةَ إِنْ رَابَنِی مِنْ أَمْرِهَا شَیْءٌ بِعْتُهَا قَالَ لَمْ أَسْأَلْکَ عَنْ هَذَا وَ لَکِنْ سَأَلْتُکَ مِنْ أَیْنَ طَابَ لَکَ فَرْجُهَا قَالَ لَهُ فَتَأْمُرُنِی أَنْ أَتَزَوَّجَ فَقَالَ لَهُ ذَلِکَ إِلَیْکَ قَالَ فَقَالَ لَهُ زُرَارَةُ هَذَا الْکَلَامُ یَنْصَرِفُ عَلَی ضَرْبَیْنِ إِمَّا أَنْ لَا تُبَالِیَ أَنْ أَعْصِیَ الله إِذْ لَمْ تَأْمُرْنِی بِذَلِکَ وَ الْوَجْهُ الْآخَرُ أَنْ یَکُونَ مُطْلَقاً لِی قَالَ فَقَالَ لِی عَلَیْکَ بِالْبَلْهَاءِ قَالَ فَقُلْتُ مِثْلُ الَّذِی یَکُونُ عَلَی رَأْیِ الْحَکَمِ بْنِ عُتَیْبَةَ وَ سَالِمِ بْنِ أَبِی حَفْصَةَ قَالَ لَا الَّتِی لَا تَعْرِفُ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ وَ لَا تَنْصِبُ قَدْ زَوَّجَ رَسُولُ الله أَبَا الْعَاصِ بْنَ الرَّبِیعِ وَ عُثْمَانَ بْنَ عَفَّانَ وَ تَزَوَّجَ عَائِشَةَ وَ حَفْصَةَ وَ غَیْرَهُمَا قُلْتُ لَسْتُ أَنَا بِمَنْزِلَةِ النَّبِیِّ ص الَّذِی کَانَ یَجْرِی عَلَیْهِمْ حُکْمُهُ وَ مَا هُوَ إِلَّا مُؤْمِنٌ أَوْ کَافِرٌ قَالَ الله عَزَّ وَ جَلَّ فَمِنْکُمْ کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ الله فَأَیْنَ أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ وَ أَیْنَ الْمُؤَلَّفَةُ قُلُوبُهُمْ وَ أَیْنَ الَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً وَ أَیْنَ الَّذِینَ لَمْ یَدْخُلُوهَا وَ هُمْ یَطْمَعُونَ...).
- [سایر] با توجه به روایت زیر، (مستأثر) و (مستحل) فیء را توضیح دهید. عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ مُیسِّرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) خَمْسَةٌ لَعَنْتُهُمْ وَ کلُّ نَبِی مُجَابٍ الزَّائِدُ فِی کتَابِ اللَّهِ وَ التَّارِک لِسُنَّتِی وَ الْمُکذِّبُ بِقَدَرِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَحِلُّ مِنْ عِتْرَتِی مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ الْمُسْتَأْثِرُ بِالْفَیءِ الْمُسْتَحِلُّ لَهُ.
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای (جلال) و (جزار) و (قلائد) چیست؟ (مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ نَهَی رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَنْ یعْطَی الْجَزَّارُ مِنْ جُلُودِ الْهَدْی وَ جِلَالِهَا شَیئاً). (وَ فِی رِوَایةِ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ ینْتَفَعُ بِجِلْدِ الْأُضْحِیةِ وَ یشْتَرَی بِهِ الْمَتَاعُ وَ إِنْ تُصُدِّقَ بِهِ فَهُوَ أَفْضَلُ وَ قَالَ نَحَرَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) بُدْنَهُ وَ لَمْ یعْطِ الْجَزَّارِینَ جُلُودَهَا وَ لَا قَلَائِدَهَا وَ لَا جِلَالَهَا وَ لَکنْ تَصَدَّقَ بِهِ وَ لَا تُعْطِ السَّلَّاخَ مِنْهَا شَیئاً وَ لَکنْ أَعْطِهِ مِنْ غَیرِ ذَلِک). (مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَی بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یحْیی عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ ذَبَحَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِلَی أَنْ قَالَ وَ لَمْ یعْطِ الْجَزَّارِینَ مِنْ جِلَالِهَا وَ لَا مِنْ قَلَائِدِهَا وَ لَا مِنْ جُلُودِهَا وَ لَکنْ تَصَدَّقَ بِهِ).
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای اختیال چیست؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَشَی علی الْأَرْضِ اخْتِیالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا. عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَیلٌ لِمَنْ یخْتَالُ فِی الْأَرْضِ یعَانِدُ جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
- [آیت الله مکارم شیرازی] بسْم الله الرحْمن الرحیم: به نام خداوند بخشنده بخشایشگر قلْ هو الله احدٌ: بگو اوست خدای یکتا. الله الصمد: خداوندی است که همه نیازمندان قصد او می کنند; لمْ یلدْ و لمْ یولدْ: (هرگز) نزاد و زاده نشد; و لمْ یکنْ له کفواً احدٌ و برای او هیچ گاه شبیه و مانندی نبوده است.
- [آیت الله وحید خراسانی] ترجمه سوره قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم معنای ان گذشت قل هو الله احد یعنی بگو ای محمد صلی الله علیه واله وسلم که او خدایی است یگانه الله الصمد یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز و همه به او نیازمندند لم یلد و لم یولد یعنی فرزند ندارد و فرزند کسی نیست و لم یکن له کفوا احد یعنی هیچ کسی همتای او نیست
- [آیت الله اردبیلی] (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (آغاز میکنم به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید.) (قُلْ هُوَ اللّهُ أحَدٌ) یعنی: (بگو ای محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم که خداوند، یگانه است.) (اَللّهُ الصَّمَدُ) یعنی: (خدا از تمام موجودات بینیاز است و همه به او نیازمندند.) (لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ) یعنی: (فرزند ندارد و فرزند کسی نیست.) (وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوا أحَدٌ) یعنی: (و هیچ کس مثل او نیست.)
- [آیت الله بروجردی] در نماز آیات ممکن است انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد آیههای یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همینطور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، مثلاً به قصد سورهی قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ بِسْمِ اللّهِ اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ بگوید و به رکوع رود، بعد بایستد و بگوید:قُل هُوَ اللهُ أَحَدٌدوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید:اَللهُ الصَّمَدُباز به رکوع رود و بایستد و بگوید:لَمْ یلِدْ وَ لَمْ یولَدْو به رکوع رود، باز هم سر بردارد و بگوید:وَ لَمْ یکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدو بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اوّل به جا آورد و بعد از سجدهی دوم تشهّد بخواند و نماز را سلام دهد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در نماز آیات ممکن است انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد؛ آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا کمتر یا بیشتر آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون اینکه حمد بخواند؛ قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید؛ مثلا به قصد سوره قل هو اللّه احد؛ بسم اللّه الرحمن الرحیم قل هو اللّه احد بگوید و به رکوع رود؛ بعد بایستد و بگوید اللّه الصمد دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید لم یلد باز به رکوع رود و بایستد و بگوید و لم یولد و برود به رکوع باز هم سر بردارد و بگوید و لم یکن له کفوا احد و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن؛ دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول به جا آورد و بعد از سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد. و نیز جایز است که به کمتر از پنج قسمت تقسیم نماید؛ لکن هر وقت سوره را تمام کرد لازم است حمد را قبل از رکوع بعدی بخواند و بنا بر احتیاط لازم با (بسمله) تنها رکوع نکند.
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز با جماعت افضل است از نماز فرادی به بیست و چهار درجه و برابر است با بیست و پنج نماز و در بعضی از روایات قریب به این مضمون وارد شده است که رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود کسی که به مسجدی برود به طلب نماز جماعت برای او به هر قدمی هفتاد هزار حسنه است و مثل ان از درجات پس اگر بمیرد و او بر این حال باشد خداوند موکل می کند بر او هفتاد هزار ملک را که به قبر او بروند و بشارت به او بدهند و در تنهایی قبر مونس او باشند و استغفار کنند برای او تا روزی که مبعوث می شود
- [آیت الله وحید خراسانی] در نماز ایات ممکن است انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد ایه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک ایه یا بیشتر یا کمتر از ان را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید مثلا به قصد سوره قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و به رکوع رود بعد بایستد و بگوید قل هو الله احد دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید الله الصمد باز به رکوع رود و بایستد و بگوید لم یلد و لم یولد و به رکوع برود و سر بردارد و بگوید و لم یکن له کفوا احد و بعد از ان به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول به جا اورد و بعد از سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و نیز جایز است به کمتر از پنج قسمت تقسیم کند ولی هر وقت سوره را تمام کرد لازم است حمد را قبل از رکوع بعدی بخواند و بعد از ان یک سوره یا بعض از یک سوره را نیز بخواند
- [آیت الله سبحانی] در نماز آیات ممکن است انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون اینکه حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، مثلاً به قصد سوره قل هو الله احد. بسم اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم بگوید و به رکوع رود; بعد بایستد و بگوید: قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: اَللهُ الصَّمَدُ باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: لَمْ یَلِدْ و لَمْ یوُلَدْ و برود به رکوع باز هم سر بردارد و بگوید: وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول به جا آورد و بعداز سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
- [آیت الله خوئی] در نماز آیات ممکن است انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیههای یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، به قصد سوره (قل هو الله احد)، (بسم الله الرحمن الرحیم) بگوید و به رکوع رود، بعد بایستد و بگوید: (قل هو الله احد) دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: (الله الصمد) باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: (لم یلد و لم یولد) و برود به رکوع بازهم سر بردارد و بگوید: (و لم یکن له کفوا احد) و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بهجا آورد و بعد از سجده دوم، تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
- [امام خمینی] در نماز آیات ممکن است انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد،آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند وبه رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند قسمت دوم همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، مثلا به قصد سوره "قل هو الله احد" بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و به رکوع رود، بعد بایستد و بگوید: "قل هو الله احد" دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: "الله الصمد" باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: "لم یلد و لم یولد" و برود به رکوع بازهم سر بردارد و بگوید: "و لم یکن له کفوا احد" و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعداز سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بجا آورد و بعد از سجده دوم، تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.