این روایت، در کتاب اصول کافی[1] آمده است. روایات مشابه آن نیز در کتاب‌های دیگر که یک یا دو فقره بیشتر یا کمتر دارند نقل شده و با عبارت «شش نفر[2] یا هفت نفر[3] یا چهار[4] نفر که ملعون هستند»، آغاز می‌شود. پیامبر خدا(ص) در روایت مورد پرسش می‌فرماید: «پنج گروه هستند که من و دیگر پیامبرانی که مستجاب الدعوة هستند، آنان را لعن و نفرین کرده‌اند: اول، کسانی که اقدام به اضافه کردن چیزی به کتاب خدا که همان قرآن باشد، بکنند. دوم، کسانی که سنّتم را رها کند؛ (یعنی کسانی که راه و روش پیامبر را تغییر دهند و در دین او بدعت ایجاد کنند.[5] ). سوم، کسانی که قَدَر را تکذیب می‌کنند، [این افراد مفوضه نام دارند و معتقد هستند که خدا اعمال ما را به خودمان تفویض کرده و هیچ گونه تدبیری بر اعمال ما ندارد.[6] ]. چهارم، کسانی که در قبال اهل بیت او دست به کارهایی که خدا حرام کرده است می‌زنند، (یعنی کسانی که بجای تکریم و تعظیم این خاندان، آنان را از حق خود و مقام امامت محروم کردند و حق مودّت و محبت را نسبت به ایشان بجا نیاوردند، بلکه آنان را مورد اهانت و ضرب و شتم قرار داده و بالاتر از آن، دست خود را به خون پاک آنان آغشته کردند. این افراد هم مورد لعن قرار گرفته‌اند[7] ). گروه پنجم، کسانی هستند که فیء را، به خودشان اختصاص داده و به صورت حرام در آن تصرف می‌کنند».[8] «مستأثر»، به کسی گفته می‌شود که چیزی را به خود اختصاص بدهد و از تصرّف دیگران در آن جلوگیری کند.[9] «مستحل» به کسی گفته می‌شود که چیزی را برای خود حلال بداند.[10] «فیء» نیز به اموالی گفته می‌شود که بدون درگیری و جنگ از کافران به دست می‌آید.[11] همچنین به طور عام؛ به انفال و به غنائم جنگی و به خمس، «فیء» اطلاق می‌شود که همه آن اموال یا بخشی از آن متعلق به امام است.[12] در واقع گروه پنجم، به دلیل تصرّف بدون اجازه در اموالی که متعلق به امام است، ملعون واقع شده‌اند. [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 293، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم 1407ق. [2] . شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 338، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش. در این روایت، این عبارت اضافه دارد: «وَ الْمُتَسَلِّطُ بِالْجَبَرُوتِ لِیُذِلَّ مَنْ أَعَزَّهُ اللَّهُ وَ یُعِزَّ مَنْ أَذَلَّهُ اللَّهُ...». [3] . برقی، احمد بن محمد، المحاسن، محقق و مصحح: محدث، جلال الدین، ج 1، ص 11، دارالکتب الاسلامیة، قم، چاپ دوم، 1371ق. در این روایت علاوه بر اضافه‌ای که در روایت شش نفر آمده، عبارت «الْمُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ» نیز اضافه شده است. [4] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏27، ص 225، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق. [5] . مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج‏10، ص 86، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1404ق. [6] . مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی(الأصول و الروضة)، محقق و مصحح: شعرانی، ابوالحسن، ج ‏9، ص 275، المکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1382ق‏. [7] . مرآة العقول، ج 10، ص 86. [8] . الکافی، ج ‏2، ص 293. [9] . بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی - فارسی، ص 51، انتشارات اسلامی‏، تهران، چاپ دوم، 1375ش؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق و مصحح: میردامادی، جمال الدین، ج ‏4، ص 8، دار الفکر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق. [10] . فرهنگ ابجدی عربی - فارسی، ص 55؛ لسان العرب، ج ‏11، ص 167. [11] . اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان‌، محقق و مصحح: عراقی، آقا مجتبی، اشتهاردی، علی‌پناه، یزدی اصفهانی، آقا حسین، ‌ ج 4، ص 335، دفتر انشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1403ق. [12] . طباطبایی حائری، سید علی، ریاض المسائل، محقق و مصحح: بهره‌مند، محمد، قدیری، محسن، انصاری، کریم، مروارید، علی، ج 8، ص 82، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1418ق؛ مرآة العقول، ج 10، ص 87.
با توجه به روایت زیر، (مستأثر) و (مستحل) فیء را توضیح دهید. عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ مُیسِّرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) خَمْسَةٌ لَعَنْتُهُمْ وَ کلُّ نَبِی مُجَابٍ الزَّائِدُ فِی کتَابِ اللَّهِ وَ التَّارِک لِسُنَّتِی وَ الْمُکذِّبُ بِقَدَرِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَحِلُّ مِنْ عِتْرَتِی مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ الْمُسْتَأْثِرُ بِالْفَیءِ الْمُسْتَحِلُّ لَهُ.
این روایت، در کتاب اصول کافی[1] آمده است. روایات مشابه آن نیز در کتابهای دیگر که یک یا دو فقره بیشتر یا کمتر دارند نقل شده و با عبارت «شش نفر[2] یا هفت نفر[3] یا چهار[4] نفر که ملعون هستند»، آغاز میشود.
پیامبر خدا(ص) در روایت مورد پرسش میفرماید: «پنج گروه هستند که من و دیگر پیامبرانی که مستجاب الدعوة هستند، آنان را لعن و نفرین کردهاند: اول، کسانی که اقدام به اضافه کردن چیزی به کتاب خدا که همان قرآن باشد، بکنند. دوم، کسانی که سنّتم را رها کند؛ (یعنی کسانی که راه و روش پیامبر را تغییر دهند و در دین او بدعت ایجاد کنند.[5] ). سوم، کسانی که قَدَر را تکذیب میکنند، [این افراد مفوضه نام دارند و معتقد هستند که خدا اعمال ما را به خودمان تفویض کرده و هیچ گونه تدبیری بر اعمال ما ندارد.[6] ]. چهارم، کسانی که در قبال اهل بیت او دست به کارهایی که خدا حرام کرده است میزنند، (یعنی کسانی که بجای تکریم و تعظیم این خاندان، آنان را از حق خود و مقام امامت محروم کردند و حق مودّت و محبت را نسبت به ایشان بجا نیاوردند، بلکه آنان را مورد اهانت و ضرب و شتم قرار داده و بالاتر از آن، دست خود را به خون پاک آنان آغشته کردند. این افراد هم مورد لعن قرار گرفتهاند[7] ). گروه پنجم، کسانی هستند که فیء را، به خودشان اختصاص داده و به صورت حرام در آن تصرف میکنند».[8]
«مستأثر»، به کسی گفته میشود که چیزی را به خود اختصاص بدهد و از تصرّف دیگران در آن جلوگیری کند.[9] «مستحل» به کسی گفته میشود که چیزی را برای خود حلال بداند.[10] «فیء» نیز به اموالی گفته میشود که بدون درگیری و جنگ از کافران به دست میآید.[11] همچنین به طور عام؛ به انفال و به غنائم جنگی و به خمس، «فیء» اطلاق میشود که همه آن اموال یا بخشی از آن متعلق به امام است.[12] در واقع گروه پنجم، به دلیل تصرّف بدون اجازه در اموالی که متعلق به امام است، ملعون واقع شدهاند. [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 293، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم 1407ق. [2] . شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 338، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش. در این روایت، این عبارت اضافه دارد: «وَ الْمُتَسَلِّطُ بِالْجَبَرُوتِ لِیُذِلَّ مَنْ أَعَزَّهُ اللَّهُ وَ یُعِزَّ مَنْ أَذَلَّهُ اللَّهُ...». [3] . برقی، احمد بن محمد، المحاسن، محقق و مصحح: محدث، جلال الدین، ج 1، ص 11، دارالکتب الاسلامیة، قم، چاپ دوم، 1371ق. در این روایت علاوه بر اضافهای که در روایت شش نفر آمده، عبارت «الْمُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ» نیز اضافه شده است. [4] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 27، ص 225، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق. [5] . مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج10، ص 86، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1404ق. [6] . مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی(الأصول و الروضة)، محقق و مصحح: شعرانی، ابوالحسن، ج 9، ص 275، المکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1382ق. [7] . مرآة العقول، ج 10، ص 86. [8] . الکافی، ج 2، ص 293. [9] . بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی - فارسی، ص 51، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق و مصحح: میردامادی، جمال الدین، ج 4، ص 8، دار الفکر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق. [10] . فرهنگ ابجدی عربی - فارسی، ص 55؛ لسان العرب، ج 11، ص 167. [11] . اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، محقق و مصحح: عراقی، آقا مجتبی، اشتهاردی، علیپناه، یزدی اصفهانی، آقا حسین، ج 4، ص 335، دفتر انشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1403ق. [12] . طباطبایی حائری، سید علی، ریاض المسائل، محقق و مصحح: بهرهمند، محمد، قدیری، محسن، انصاری، کریم، مروارید، علی، ج 8، ص 82، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1418ق؛ مرآة العقول، ج 10، ص 87.
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای اختیال چیست؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَشَی علی الْأَرْضِ اخْتِیالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا. عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَیلٌ لِمَنْ یخْتَالُ فِی الْأَرْضِ یعَانِدُ جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
- [سایر] معنای حدیث زیر چیست؟ و عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبیعمیر، عن إبراهیم بن عبد الحمید، عن مصعب بن عبد الله النوفلی، عمن رفعه قال: قَدِمَ أعرابی بِإبل له علی عهد رسول الله(ص) ... فقال: فَاسْتَهْدِنِی یا رسول الله، قال: لا، قال: بَلی یا رسول الله فَلَم یَزَل یُکَلّمُه حتّی قال: أَهْدِ لَنَا نَاقَةً وَ لَا تَجْعَلْهَا وَلْهَی.
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای (جلال) و (جزار) و (قلائد) چیست؟ (مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ نَهَی رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَنْ یعْطَی الْجَزَّارُ مِنْ جُلُودِ الْهَدْی وَ جِلَالِهَا شَیئاً). (وَ فِی رِوَایةِ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ ینْتَفَعُ بِجِلْدِ الْأُضْحِیةِ وَ یشْتَرَی بِهِ الْمَتَاعُ وَ إِنْ تُصُدِّقَ بِهِ فَهُوَ أَفْضَلُ وَ قَالَ نَحَرَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) بُدْنَهُ وَ لَمْ یعْطِ الْجَزَّارِینَ جُلُودَهَا وَ لَا قَلَائِدَهَا وَ لَا جِلَالَهَا وَ لَکنْ تَصَدَّقَ بِهِ وَ لَا تُعْطِ السَّلَّاخَ مِنْهَا شَیئاً وَ لَکنْ أَعْطِهِ مِنْ غَیرِ ذَلِک). (مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَی بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یحْیی عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ ذَبَحَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِلَی أَنْ قَالَ وَ لَمْ یعْطِ الْجَزَّارِینَ مِنْ جِلَالِهَا وَ لَا مِنْ قَلَائِدِهَا وَ لَا مِنْ جُلُودِهَا وَ لَکنْ تَصَدَّقَ بِهِ).
- [سایر] با توجه به روایات زیر، (تتریب) را توضیح دهید. 1. (مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) أَنَّهُ کَانَ یُتَرِّبُ الْکِتَابَ وَ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ). 2. (عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ عَلِی بْنِ عَطِیةَ أَنَّهُ رَأَی کُتُباً لِأَبِی الْحَسَنِ مُتَرَّبَةً). 3. (عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیرِی فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا(ع) قَالَ کانَ أَبُو الْحَسَنِ(ع) یُتَرِّبُ الْکِتَابَ). 4. (مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ فِی الْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْوَرَّاقِ عَنْ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ دَارِمِ بْنِ قَبِیصَةَ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ(ع) عَنِ النَّبِی(ص) قَالَ بَاکِرُوا بِالْحَوَائِجِ فَإِنَّهَا مُیَسَّرَةٌ وَ تَرِّبُوا الْکِتَابَ فَإِنَّهُ أَنْجَحُ لِلْحَاجَةِ وَ اطْلُبُوا الْخَیْرَ عِنْدَ حِسَانِ الْوُجُوه).
- [سایر] لطفاً این روایت را اجمالاً توضیح دهید: (مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَاصِمِی عَنْ عَلِی بْنِ الْحَسَنِ التَّمِیمِی عَنْ عَلِی بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ ذَکرْتُ لَهُ مِصْرَ فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) اطْلُبُوا بِهَا الرِّزْقَ وَ لَا تَطْلُبُوا بِهَا الْمَکثَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مِصْرُ الْحُتُوفِ یقَیضُ لَهَا قَصِیرَةُ الْأَعْمَارِ).
- [سایر] (تیامَنوا) در این روایت به چه معنا است: (مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیمُونٍ بِإِسْنَادِهِ یعْنِی عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِذَا ضَلَلْتُمُ الطَّرِیقَ فَتَیامَنُوا).
- [سایر] چه چیزی در این روایت نهی شده است؟ آنرا توضیح دهید: (مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا یمْسَحْ أَحَدُکمْ بِثَوْبِ مَنْ لَمْ یکسُهُ).
- [سایر] با توجه به روایت زیر، (تَوَشُّح) را توضیح بدهید. (محمّد بن یحیی عن أحمد بن محمد عن علی بن الحکم عن هشام بن سالم عن أبی بصیر عن أبی عبد الله(ع) قال: لَا یَنْبَغِی أَنْ تَتَوَشَّحَ بِإِزَارٍ فَوْقَ الْقَمِیصِ وَ أَنْتَ تُصَلِّی وَ لَا تَتَّزِرْ بِإِزَارٍ فَوْقَ الْقَمِیصِ إِذَا أَنْتَ صَلَّیْتَ فَإِنَّهُ مِنْ زِیِّ الْجَاهِلِیَّةِ).
- [سایر] امام صادق(ع) در مورد محمّد بن حنفیّه میگوید: (أَتَزْعُمُ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَاقِرَ عَدُوُّ عَمِّهِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِیَّةِ؟ فَقَالَ: لَا. ثُمَّ قَالَ الصَّادِقُ(ع): یَا حَیَّانُ إِنَّکُمْ صَدَفْتُمْ عَنْ آیَاتِ اللهِ، وَ قَدْ قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: سَنَجْزِی الَّذِینَ یَصْدِفُونَ عَنْ آیاتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما کانُوا یَصْدِفُونَ). (کمال الدّین، ج 1، ص 36). آیا معنای این سخن این است که امام باقر(ع) محمّد بن حنفیّه را دشمن میداشتند؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، (نسل) را توضیح دهید. 1. (روی مُنذِر بن جَیفَر عن یحیی بن طلحة النَهدی قال: قال لنا أبو عبد الله(ع) سِیرُوا وَ انْسَلُّوا فَإِنَّهُ أَخَفُّ عَلَیْکُم). 2. (رُوِیَ أَنَّ قَوْماً مُشَاةً أَدْرَکَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَشَکَوْا إِلَیْهِ شِدَّةَ الْمَشْیِ فَقَالَ لَهُمُ اسْتَعِینُوا بِالنَّسْل). 3. (عن ابن مَحبوب عن هشام بن سالم عن أبی عبد الله(ع) قال: جَاءَتِ الْمُشَاةُ إِلَی النَّبِیِّ فَشَکَوْا إِلَیْهِ الْإِعْیَاءَ فَقَالَ عَلَیْکُمْ بِالنَّسَلَانِ فَفَعَلُوا فَذَهَبَ عَنْهُمُ الْإِعْیَاءُ فَکَأَنَّمَا نَشِطُوا مِنْ عِقَال). 4. (عن عبد الله بن سِنان عن أبی عبد الله(ع) مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ عَلَیْکُمْ بِالنَّسَلَانِ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ بِالْإِعْیَاءِ وَ یَقْطَعُ الطَّرِیق). 5. (عن ابن فَضّال عن القَدّاح عن أبی عبد الله(ع) عن أبیه (ع) أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ رَأَی قَوْماً قَدْ جَهَدَهُمُ الْمَشْیُ فَقَالَ اخْبُبُوا انْسِلُوا فَفَعَلُوا فَذَهَبَ عَنْهُمُ الْإِعْیَاء).
- [آیت الله خوئی] مستحب است قبر را به انداز قد انسان متوسط، گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد. مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند، و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند، و اگر میت مرد است در دفع سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد، و در دفع چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند، و اگر زن است در دفع سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای روی قبر بگیرند و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده، و پیش از دفن و موقع دفن بخوانند، و بعد از آن که میت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند، و صورت میت را روی خاک بگذارند، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند، و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد، و پیش از آن که لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میت بزنند، و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدت حرکت دهند و سه مرتبه بگویند:" اسْمَعْ افْهَمْ فُلانَ ابْنَ فُلانٍ". و بهجا ی فُلانَ ابْنَ فُلانٍ اسم میت و پدرش را بگویند. مثلًا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است، سه مرتبه بگویند:" اسْمَعْ افْهَمْ یا مُحَمَّدْ آبْنِ عَلی". پس از آن بگویند: " هَلْ انْتَ عَلی اْلعَهْدِ ألِذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَةِ انْ لا إلهَ الّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ وَ انَّ مُحَمَّداً صَلَی الله علیه و آله عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ وَ سَّیِّدُ النَّبِیِیِّنَ وَ خاتَمُ المُّرْسَلِیْنَ وَ أنَ عَلِیّاً امِیْرُ الُمُؤْمِّنْیِنَ وَ سَّیِّدُ اْلوَصِیّیْنَ وَ امامٌ اْفَتَرضَ اللهُ طاعَتَهُ عَلَی الْعالِمْینَ، وَ انَّ اْلحَسَنَ وَ اْلُحَسْینَ وَ عَلِیَّ بْنَ اْلُحُسْینَ وَ مُحَمَّد بْنِ عَلِّیٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَ مُوْسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِیَّ بْنَ مُوْسَی وَ مُحَمَّد بْنَ عَلِیَّ وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الُحَسَنَ بْنَ عَلِیَّ وَ الْقائمَ الْحُجَّةِ الْمَهْدِی صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ ائمّةُ الْمُؤمِنْیِنَ وَ حُجَجُ اللهِ عَلَی الْخَلْقِ اجْمَعِیْنَ وَ ائُمَّتُکَ ائمّةُ هُدیً ابْرارُ" یا" فُلانَ ابْنَ فُلانٍ" و بهجا ی فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید. و بعد بگوید:" اذا اتاکَ اْلمَلَکانِ اْلمُقَرَّبانِ رَسُوْلَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی وَ سَالاکَ عَنْ رَبِّکَ وَ عَنْ نِبِیِّکَ وَ عَنْ دِیْنِکَ وَ عَنْ کِتابِکَ وَ عَنْ قِبْلَتِکَ وَ عَنْ ائمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنٌ وَ قُلْ فِی جَوابِهما اللهُ رَبِیّ وَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَبِیّیْ والاسْلامُ دِیْنیٌ وَ اْلقُرآنُ کِتابِی وَ اْلکَعْبَةُ قِبَلتی وَ امِیْرُ الْمُؤْمِنْینَ عَلِیِّ بْنِ ابّیْ طالِبٍ امامِی وَ الْحَسَنٌ بْنُ عَلِیَ الْمُجْتَبی امامِیْ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا امامِی وَ عَلِیٌ زَیْنُ الْعابِدْینَ امامِی وَ مُحَمَّدُ الْباقِرُ امامِی وَ جَعْفَرُ الْصّادِقُ امِامِی وَ مُوْسیَ الْکاظِمُ امامِی وَ عَلِیُ الْرِضا امامِی وَ مُحَمَّدُ الْجَوادُ امامِی وَ عَلِیُ الْهادِی امامِی وَ الْحَسَنُ الْعَسْکَرِی امامِی وَ الْحُجَةُ الْمُنْتَظَرُ امامِی هؤُلآءِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ ائِمَتِیْ وَ سادَتِیْ وَ قادَتِیْ وَ شُفَعائِی بَهَمْ أَتوَلّی وَ مِنْ اعْدائهِمْ اتَبَرَّا فِی الْدُنْیا والاخِرَةِ، ثُمَّ اعْلَمْ فُلانَ ابْنَ فُلانٍ" بهجای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید. بعد بگوید:" ان الله تَبَارَکَ وَ تَعالی نِعْمَ الْرَبَّ، وَ انَّ مُحَمَّدُ صَلِی اللهُ عَلَیِهْ وَ آلِهِ نِعْمَ الْرَسُوْلٌ وَ انَّ عَلِیُ بْنَ ابِی طالِبٍ وَ اولادُهُ الْمَعْصُومِیْنةَ الائمة الاثنی عشر نعم اْلَائِمَّةُ، وَ انَّ ما جآءِ بِهِ مُحَمَّدُ صَلِی اللهُ عَلَیِهْ وَ آلِهِ حَقُّ وَ انَّ الْمُوْتَ حَقُّ وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیْرٍ فِی الْقَبْرِ حَقُّ وَ الْبَعْثَ حَقُّ وَ الْنُّشُوْرَ حَقُّ وَ الْصِّراطَ حَقُّ وَ الْمِیْزانَ حَقُّ وَ تَطایِرَ الْکُتُبِ حَقُّ وَ انَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ الْنّارَ حَقُّ وَ انَّ الْسّاعَةَ آتَیةُ لا رَیْبَ فِیْها وَ انَّ الله یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُوْرِ" پس بگوید:" افَهِمْتَ یا فُلانُ" و بهجا ی فلان اسم میت را بگوید. پس از آن بگوید:" ثَبَتَّکَ اللهُ بِالْقَوْلِ الثّابِتِ وَ هداکَ اللهَ الی صِراطٍ مُسْتَقِیْمٍ، عَرَّفَ الله بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أوْلیآئک فِیْ مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمِتَهِ" پس بگوید:" الّلهُمَّ جافِ اْلَارْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَ اصْعَدْ بِرُوْحِهِ الَیْکَ وَ لَقّهِ مُنْکَ بُرْهاناً الّلهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ".
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط؛ گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند؛ مگر آنکه قبرستان دورتر؛ از جهتی بهتر باشد؛ مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند؛ یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر؛ زمین بگذارند و سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچه ای روی قبر بگیرند. و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهائی که دستور داده شده؛ پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آنکه میت را در لحد گذاشتند گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت نگردد و پیش از آنکه لحد را پوشانند؛ دست راست را به شانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند اسمع افهم یا فلان ابن فلان و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگویند؛ مثلا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند اسمع افهم یا محمد بن علی؛ پس از آن بگویند: هل انت علی العهد الذی فارقتنا علیه من شهاده ان لا اله الا اللّه وحده لا شریک له و ان محمدا صلی اللّه علیه و آله عبده و رسوله و سید النبیین و خاتم المرسلین و ان علیا امیر المؤمنین و سید الوصیین و امام افترض اللّه طاعته علی العالمین و ان الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و القائم الحجه المهدی صلوات اللّه علیهم ائمه المؤمنین و حجج اللّه علی الخلق اجمعین و أئمتک أئمه هدی بک ابرار؛ یا فلان ابن فلان و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: اذا أتاک الملکان المقربان رسولین من عند اللّه تبارک و تعالی و سألاک عن ربک و عن نبیک و عن دینک و عن کتابک و عن قبلتک و عن أئمتک فلا تخف و لا تحزن و قل فی جوابهما: اللّه ربی و محمد (ص) نبیی و الاسلام دینی و القرآن کتابی و الکعبه قبلتی و امیر المؤمنین علی بن ابی طالب امامی و الحسن بن علی المجتبی امامی و الحسین بن علی الشهید بکربلا امامی و علی زین العابدین امامی و محمد الباقر امامی و جعفر الصادق امامی و موسی الکاظم امامی و علی الرضا امامی و محمد الجواد امامی و علی الهادی امامی و الحسن العسکری امامی و الحجه المنتظر امامی؛ هؤلاء صلوات اللّه علیهم أئمتی و سادتی و قادتی و شفعائی؛ به هم اتولی و من اعدائهم اتبرا فی الدنیا و الاخره. ثم اعلم یا فلان ابن فلان و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: ان اللّه تبارک و تعالی نعم الرب و ان محمدا (ص) نعم الرسول و ان علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین الائمه الاثنی عشر نعم الائمه و ان ما جاء به محمد (ص) حق و ان الموت حق و سؤال منکر و نکیر فی القبر حق و البعث حق و النشور حق و الصراط حق و المیزان حق و تطایر الکتب حق و ان الجنه حق و النار حق و ان الساعه آتیه لا ریب فیها و ان اللّه یبعث من فی القبور پس بگوید: افهمت یا فلان و به جای فلان اسم میت را بگوید؛ پس از آن بگوید: ثبتک اللّه بالقول الثابت و هداک اللّه الی صراط مستقیم عرف اللّه بینک و بین اولیائک فی مستقر من رحمته پس بگوید: اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد بروحه الیک و لقه منک برهانا اللهم عفوک عفوک. و اگر میت زن است تمام خطابها و ضمیرها و افعال؛ مؤنث ذکر شود.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است قبر را به اندازهی قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد، مثل آن که مردمان خوب در آن جا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحة اهل قبور بیشتر به آن جا بروند.نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است در دفعهی سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعهی چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعهی سوم طرف قبلة قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچه ای روی قبر بگیرند.و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و واردِ قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میت را در لحد گذاشتند، گرههای کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند، دست راست را به شانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند:(اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فُلانَ بنَ فُلانْ) و به جای (فلان بن فلان) اسم میت و پدرش را بگویند، مثلاً اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علیست سه مرتبه بگویند:(اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا محمّد بن عَلِی).پس از آن بگویند:(هَلْ اَنْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیهِ مِنْ شَهادَة اَنْ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسوُلُهُ وَ سَیدُ النّبِیینَ وَ خاتَمُ الْمُرْسَلِینَ وَ اَنَّ عَلیاً اَمِیرُ الْمُؤمِنینَ وَ سَیدُ الوَصِیینَ وَ اِمامٌ اِفْتَرَضَ اللهُ طاعَتَهَ عَلَی الْعالَمینَ وَ اَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ وَ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ علی بْنَ موُسی وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی وَ عَلِی بْنَ مُحَمّدٍ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ الْقائِمَ الْحُجَّة الْمَهْدِی صَلَواتُ الله عَلَیهِمْ اَئِمَّة الْمُؤْمِنینَ وَ حُجَجُ اللهِ عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعینَ وَ اَئِمَّتکَ اَئِمَّة هُدی بِکَ اَبْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلان).و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید.و بعد بگوید:(اِذا اَتاکَ الْمَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسوُلَینِ مِنْ عِنْدِ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی وَ سَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ و عَنْ نَبِیکَ وَ عَنْ دِینِکَ وَ عَنْ کِتابِکَ وَ عَنْ قِبْلَتِکَ وَ عَنْ اَئِمَّتِکَ فَلاْ تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ وَ قُلْ فِی جَوابِهِما: اللهُ رَبّی وَ مُحَمَّدٌ / نَبِیی وَ الاِْسْلامُ دِینِی وَ الْقُر آنُ کِتابِی وَ الْکَعْبَة قِبْلَتِی وَ اَمِیرُ الْمُؤمِنینَ عَلی بْنُ اَبِی طالبٍ اِمامِی وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلی الْمُجْتَبی اِمامی وَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی الشَّهیدُ بِکَرْبَلا اِمامِی وَ علِی زَینُ الْعابِدینَ اِمامِی وَ مُحَمَّدٌ الْباقِرُ اِمامِی وَ جَعْفَرٌ الصّادِقُ اِمامِی وَ مُوسَی الْکاظِمُ اِمامِی وَ عَلی الرِّضا اِمامِی وَ مَحَمّدٌ الْجَوادُ اِمامِی وَ عَلِی الْهادِی اِمامِی وَ الْحَسنُ الْعَسْکَری اِمامِی وَ الْحُجَّة الْمُنْتَظَرُ اِمامِی هؤُلاءِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِمْ اَجْمَعینَ اَئِمَّتِی وَ سادَتِی وَ قادَتِی وَ شُفَعْایی بِهِمْ اَتَوَلَّی وَ مِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَة، ثُمَّ اعْلَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلان).و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید.و بعد بگوید:(اِنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی نِعْمَ الرَّبُّ وَ اَنَّ مُحَمَّداً / نِعْمَ الرَّسوُلُ وَ اَنَّ عَلِی بْنَ اَبی طالِبٍ وَ أوْلادَهُ الْمَعْصوُمینَ الاَْئِمَّة الاِْثنی عَشَرَ نِعْمَ الائَمَّة وَ اَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ / حَقٌّ وَ اَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ فی القَبْرِ حَقُّ وَ الْبَعْثَ حَقٌ و النُشُورَ حَقٌ وَ الصِّراطَ حَقٌّ وَ الْمِیزانَ حَقٌّ وَ تَطایرَ الکُتُبِ حَقٌّ وَ اَنَّ الْجَنَّة حَقُّ وَ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَة آتِیة لا رَیبَ فیها وَ اَنَّ اللهَ یبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبوُرِ).پس بگوید:(اَفَهِمْتَ یا فُلانُ) و به جای فلان اسم میت را بگوید.پس از آن بگوید:(ثَبَّتَکَ اللهُ بِالْقوُلِ الثّابِتِ و هَداکَ اللهُ اِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ عَرَّفَ اللهُ بَینَکَ وَ بَینَ أَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ).پس بگوید:(اللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَیهِ وَ اصْعدْ بِروُحِهِ اِلَیکَ وَ لَقَِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَک).
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز غفیله از نمازهای مستحبی مشهور است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده می شود و در رکعت اول ان بعد از حمد باید به جای سوره این ایه را بخوانند و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این ایه را بخوانند و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و در قنوت ان بگویند اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و ال محمد و ان تفعل بی کذا و کذا و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند و بعد بگویند اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمد و ال محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی
- [آیت الله نوری همدانی] یکی از نماز های مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود ودر رکعت اول آن ، بعد از حمد باید بجای سوره این آیه را بخوانند : و ذاالنون اذ ذهب مغاصباً ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤ منین . ودر رکعت دوم بعد از حمد بجای سوره این آیه را بخوانند : و عنده مفاتح الفیب لا یعلمه الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و در قنوت آن بگوید : اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محّمدٍ و آل محّمدٍ و ان تفعل بی کذا و کذا ، و بجای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگوید و بعد بگوید : اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمّدٍ و آل محمّدٍ علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی .
- [آیت الله سبحانی] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده می شود. و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود و در رکعت اول آن، بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند: وَ ذَالنُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجِبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی المُؤمِنینَ. و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند:وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَیْبِ لا یَعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ یَعْلَمُ مَا فِی البَرِّ وَ البَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة اِلاَّ یَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّة فِی ظُلُماتِ الأرَضِ وَ لا رَطَب وَ لاَ یابِس اِلاَّ فِی کِتاب مُبِین و در قنوت آن بگویند: (اللّهُمَّ اِنّی أَسْألُکَ بِمَفاتِحِ الغَیْبِ الَّتِی لاَ یَعلَمُها اِلاّ أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذا و کَذا) و به جای کلمه کذا و کذا حاجت های خود را بگویند و بعد بگویند: (اللّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتِی وَ القادِرُ عَلی طَلِبَتِی تَعْلَمُ حاجَتِی فَأسألُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیْتَهَالِی). احکام قبله
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . یکی از نمازهای مستحب نماز غفیله است و وقت آن بین نماز مغرب و عشا است و در رکعت اول آن، بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند: وَذَا النّوُنِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادی فی الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ إنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنین و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُهَا إلاَّ هُو وَیَعْلَمُ مَا فِی البَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة إلا یَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّة فی ظُلُمَاتِ الأرْضِ وَلاَ رَطْب وَلاَ یَابِس إِلاَّ فی کِتَاب مُبِین و در قنوت آن بگویند: أَللّهُمَّ إنّی أَسْأَلُکَ بِمَفَاتِحِ الْغَیْبِ الَّتی لا یَعْلَمُهَا إِلاَّ أَنْتَ أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَأنْ تَفْعَلَ بی کَذَا وکَذَا و به جای کلمه کذا و کذا حاجت های خود را بگویند و بعد بگویند: أَللّهُمَّ أنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتی وَالْقَادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حَاجَتی فَأسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ السَّلاَمُ لَمَّا قَضَیْتَهَا لِی
- [آیت الله اردبیلی] نماز غفیله نمازی است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده میشود و بنابر احتیاط باید به قصد قربت مطلقه خوانده شود و ابتدای وقت آن بعد از نماز مغرب و انتهای آن بنابر احتیاط وقتی است که سرخی طرف مغرب از بین برود. در رکعت اوّل آن، بعد از حمد باید به جای سوره این آیات را بخوانند: (وَذَا النُّونِ إذْ ذَهَبَ مُغاضِبا فَظَنَّ أنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أنْ لا إلهَ إلاّ أنْتَ سُبْحانَکَ إنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ)(1) و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره، این آیه را بخوانند: (وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إلاّ هُوَ وَیَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّ یَعْلَمُها وَلا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الاْءرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا یابِسٍ إِلاّ فی کِتابٍ مُبینٍ)(2) و در قنوت آن بگویند: (اَللّهُمَّ إنّی أَسْأَلُکَ بِمَفاتِحِ الْغَیْبِ الَّتِی لا یَعْلَمُها إِلاّ أنْتَ أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَکَذا) و به جای کلمه (کذا و کذا)، حاجتهای خود را بگویند، و بعد ادامه دهند: (اَللّهُمَّ أنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتِی وَالْقادِرُ عَلی طَلِبَتِی تَعْلَمُ حاجَتِی فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیْتَها لِی).
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا نبوت است و یا معترف به آن نیست و یا برای خدا شریک قرار می دهد و همچنین غلاه (یعنی آنهائی که یکی از ائمه (ع) را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی آنهائی که با ائمه اطهار (ع) دشمنی می نمایند) نجسند و اما اهل کتاب (یعنی یهود و نصاری و مجوس) که پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه (ص) را قبول ندارند؛ نیز بنا بر مشهور نجس می باشند و این قول موافق احتیاط است و لکن بنا بر اظهر این طوایف پاکند و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود؛ چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است نجس می باشد.