اگر انسان تنها برای رضای خدا از گناهان بزرگ و کوچک - حتی یک نگاه حرام - پرهیز کند، اثر مثبتی در وجود وی پدید خواهد آمد و روایاتی وجود دارند که این موضوع را تایید می‌کنند، مانند: «النَّظْرَهُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ اِبْلِیسَ مَسْمُومٌ مَنْ تَرَکَهَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا لِغَیْرِهِ اَعْقَبَهُ اللهُ اِیمَاناً یَجِدُ طَعْمَه»؛[1] امام صادق(ع) فرمود: «نگاه به نامحرم تیری از تیرهای مسموم شیطان است. کسی که آن‌را برای خدا ترک کند - نه برای غیر خدا- خداوند به وی ایمانی می‌دهد که لذت آن‌را می‌چشد». گفتنی است؛ این روایات بدان معنا نیست که هر فردی که گناه یا گناهانی را ترک کرده، انتظار داشته باشد که معجزات و کراماتی به او هدیه شود، بلکه بستگی به شرایط فرد و محیط و مقدار مبارزه با نفسی که شخص برای دوری از گناه انجام داده و ...، گاه اثر دوری از گناه، یک پیشرفت کوچک معنوی و یک لذت درونی و گاه کراماتی بزرگ خواهد بود و در هر حال، ترک گناه – نه در دنیا و نه در آخرت – بی‌اثر نخواهد بود. [1] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ‏4، ص 18 قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
آیا اگر ما هم بتوانیم خود را در هنگام گناه بخصوص گناهان جنسی محفوظ داریم و به خاطر خدا گناه نکنیم، معجزاتی که در مورد پیامبران(ع) و یا افراد خاص اتفاق افتاده برای ما نیز اتفاق میافتد؟!
اگر انسان تنها برای رضای خدا از گناهان بزرگ و کوچک - حتی یک نگاه حرام - پرهیز کند، اثر مثبتی در وجود وی پدید خواهد آمد و روایاتی وجود دارند که این موضوع را تایید میکنند، مانند:
«النَّظْرَهُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ اِبْلِیسَ مَسْمُومٌ مَنْ تَرَکَهَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا لِغَیْرِهِ اَعْقَبَهُ اللهُ اِیمَاناً یَجِدُ طَعْمَه»؛[1] امام صادق(ع) فرمود: «نگاه به نامحرم تیری از تیرهای مسموم شیطان است. کسی که آنرا برای خدا ترک کند - نه برای غیر خدا- خداوند به وی ایمانی میدهد که لذت آنرا میچشد».
گفتنی است؛ این روایات بدان معنا نیست که هر فردی که گناه یا گناهانی را ترک کرده، انتظار داشته باشد که معجزات و کراماتی به او هدیه شود، بلکه بستگی به شرایط فرد و محیط و مقدار مبارزه با نفسی که شخص برای دوری از گناه انجام داده و ...، گاه اثر دوری از گناه، یک پیشرفت کوچک معنوی و یک لذت درونی و گاه کراماتی بزرگ خواهد بود و در هر حال، ترک گناه – نه در دنیا و نه در آخرت – بیاثر نخواهد بود. [1] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 18 قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
- [سایر] بر اساس تعالیم قرآن شرک بدترین گناهان شمرده میشود، و در (سوره 4 آیه 48، 116) میگوید خدا شرک را نمیبخشد! ابراهیم(ع) با پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش دچار شرک میشود:(سوره 6 آیه 76-78)، اما مسلمانان فکر میکنند که پیامبران گناه نمیکنند. آیا الله شرک را میبخشد؟
- [سایر] وقتی بچه بودم مورد اذیت جنسی قرار گرفتم (البته نه در حد لواط) و ترسو بودم بعد در سن 15 سالگی با پسر عمویم راجع به مسائل جنسی صحبت می کردیم و با هم رابطه داشتیم (البته باز نه در حد لواط) حالا سوال من این است چرا من که بچه بودم خدا کمکم نکرد تا گرفتار آن آدم ها نشوم؟ آیا اگر یک آدم خوبی مثلا یک امامزاده (فرزند امام) بود خدا می گذاشت برایش این اتفاق بیافتد؟ حالا با این اتفاق و کاری که انجام داده ام از خودم بدم می آید و از خدا هم گله مند هستم! چیزی که مرا می سوزاند این است که من که عاشق حضرت علی )ع( هستم چه جوری فردای قیامت تو روی آن حضرت نگاه کنم؟ رویم نمی شود با حضرت علی حرف بزنم آخه مگر می شود یک آدم پست به کمالی برسد که با آن حضرت ارتباط برقرار کند تو رو خدا جواب مرا برایم ایمیل کنید.
- [سایر] سنّت های تکوینی و تشریعی شهادت می دهند که پیروان هر پیامبری بهترین افراد آن امت می باشند، اگر از پیروان هر دینی پرسیده شود که بهترین افراد امت شما چه کسانی هستند خواهند گفت: یاران پیامبران. اگر از پیروان تورات پرسیده شود که بهترین افراد امت شما چه کسانی هستند خواهند گفت یاران موسی (ع) ، و اگر از پیروان انجیل پرسیده شود که بهترین افراد امت شما چه کسانی هستند می گویند: یاران عیسی (ع)، و هم چنین اصحاب سایر پیامبران از دیگر پیروان شان بهتر و برترند. چون که یاران پیامبران در دوران وحی می زیسته اند و پیامبری و پیامبران را بهتر می شناختند. پس چرا یاران و اصحاب پیامبر ما (ص) را شما شیعیان کافر می دانید و حال آنکه رسالت پیامبر رسالتی جاودانی و فراگیر است. و او شریعت ساده و کامل را به ارمغان آورده است. و پیامبران و کتاب های آسمانی گذشته به آمدن او مژده داده اند، باز می پرسیم چگونه اصحاب او را که ایشان (ص) را یاری کردند، و به او ایمان آوردند، کافر قرار می دهید؟! پس شما چه چیزی برای رسالت محمدی گذاشته اید؟ وقتی شما می گوئید نزدیکترین یاران پیامبر (ص) مرتد شده اند چه ارزشی برای این شریعت الاهی قایل هستید؟ زیرا اگر چنان باشد که شما می گویید مسلمانانی که بعد از اصحاب آمده اند به طریق اولی کفر خواهند ورزید، چون شما می گوئید که آنان که به خاطر خدا و پیامبرش از جان و مال خود گذشتند، و با پدران و برادرانشان جنگیدند، و بعد از وفات پیامبر (ص) شهرها و آبادی ها را با شمشیر فتح نمودند، و علم و قرآن را به همه جا رساندند، مرتد شده اند!
- [سایر] با سلام و عرض (خدا قوت!) من پسری 18 ساله هستم و جدیدا خیلی نسبت به وضعیت ظاهریم حساس شده ام. از رنگ پوست گرفته تا طول قد و مدام برای خودم عیب تراشی می کنم. این موضوع هم تمام فکر من را مشغول کرده است. حتی موقع درس خواندن به سراغم می آید و مرا دلسرد می مند. البته این موضوع اخیرا اتفاق افتاده و قبلا چنین مشکلی نداشتم. برای رفع آن چه راهکاری پیشنهاد می کنید. بسیار متشکرم. (این هشتمین سوالی بود که امروز از بخش مشاوره پرسیدم و امیدوارم تبیان به خاطر زحمت دادن به مشاوران عضویتم را لغو نکند!)
- [سایر] تعداد زیادی سایت، احادیثی بدون منبع و سند منتشر کردند که واقعا باعث تاسف من شد. لطفا صحت و عدم صحت تک تک آنها را بررسی و اعلام کنید! 1. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هرکس یک بار در زندگی خود متعه کند، درجه اش به مانند درجه حسن مجتبی (ع) خواهد بود، و هر کس دوبار متعه کند، درجه اش به مانند حسین سید الشهدا (ع) خواهد بود و هرکس سه بار این کار را انجام دهد، به درجه علی مرتضی (ع) نایل می آید و هرکس چهار بار متعه بگیرد، درجه اش همانند من خواهد بود. 3. در حدیثی از امام باقر (ع) نقل شده که از حضرت سوال کردند: آیا بر کسی که ازدواج موقت می کند ثوابی هم می دهند؟ و آن حضرت در پاسخ فرمودند :هر گاه کسی به خاطر رضایت خدا و مخالفت با تحریم کننده آن زنی را به عقد موقت خود درآورد . به خاطر هر کلمه ای که با آن زن سخن بگوید . برایش حسنه نوشته می شود . دستش را به سوی او دراز نمی کند مگر اینکه خداوند به خاطر آن ثوابی برای او ثبت می کند، و اگر به او نزدیک شد خداوند به میمنت آن گناهی از او می بخشد، پس اگر غسل جنابت نمود. به عدد موهای بدنش که آب غسل از روی آن جریان پیدا می کند خداوند گناه از او می بخشد .راوی با تعجب می پرسد: به تعداد موها؟ حضرت فرمودند:بله به تعداد موها.
- [سایر] 1. چرا امام معصوم(ع) از جان بیگناه زائر و میهمان خود محافظت نمیکند؟ مگر امام به قصد هدایت و حفاظت از جان و مال و دین افراد نیامده است؟ چطور زائران آن که به قصد دیدار و زیارت به خدمت امام رسیدند (نه شرکت در جهاد و به قصد شهادت) در معرض حوادث تروریستی قرار میگیرند و امام(ع) حافظ جان آنان نمیشود؟ 2. چگونه خداوند متعال در حفظ قرآن خود شخصاً ضمانت حفظ او را به عهده میگیرد و در امر کعبه به عنوان یک موضوع بر اساس اقتضائات و به سبب امور خاص به حفاظت بر خواسته ولی برای حفظ مرقدهای مطهر ائمه اطهار(ع) اقدامی نمیکند؟ تشکر میکنم اگر مستند پاسخ داده شود و بتواند اینجانب و دوستان حقیر را قانع نمایید.
- [سایر] سلام علیکم! در علوم پزشکی و روانشناسی میگویند احتلام در آقایان و قاعدگی در بانوان امری کاملاً طبیعی است؛ یعنی جزئی از ساختار بدن آنها و اتفاقاً نشانه سلامت دستگاه جنسی در آقایان و سلامت رحم در بانوان است. اما ما در روایات داریم که ائمه(ع) جنب نمیشدند و دختران انبیا(ع) نیز حیض نمیشوند. حال با توجه به این روایات، سؤال من این است که اگر احتلام در مردان و قاعدگی در زنان، امری طبیعی و جزء ساختار بدن آنهاست چرا ائمه(ع) احتلام نداشتند؛ و حضرت فاطمه(س) و سایر دختران انبیا(ع) قاعدگی نداشتند؟! آیا ساختار بدنی آنها با ما متفاوت بوده است، یا مسئله دیگری است؟! مخصوصاً اینکه ما میگوئیم که جنبه بشری آن بزرگواران با ما تفاوتی ندارد. در جنبههای معنوی و روحانی با ما متفاوت هستند. اگر ساختار بدنی آنها با ما متفاوت بوده، چه تفاوتی داشته؟! مثلاً تا آنجا که من میدانم خون حیض به خاطر تخریب دیواره رحم در هر ماه و جایگزینی دیواره جدید است. حال در مورد حضرت فاطمه(س) اصولاً این اتفاق نمیافتاده یا نه این اتفاق میافتاده، اما دیواره تخریب شده به شکل دیگری دفع میشده؟! یا برای مثال در مورد احتلام به لحاظ پزشکی میگویند وقتی منی بدن از طریق آمیزش دفع نشد اضافی منی تولیدی از طریق احتلام شبانه دفع میشود. حال آیا بدن ائمه(ع) در دوران مجردی اصلاً منی تولید نمیکرده یا تولید میکرده اما دفع نمیشد؟! اگر دفع نمیشد پس چه اتفاقی میافتاد؟! البته بنده از برخی از اساتید اخلاق شنیدهام که پسری که ذهنش مطلقاً مطلقاً پاک باشد جنب نمیشود و جنب نشانه آلودگی ذهن است. مخصوصاً اگر احتلام کسی با دیدن خواب همراه باشد. حتی شنیدهام از قول برخی از اولیاء الله که آنها نیز در طول عمرشان هرگز احتلام شبانه نداشتند. البته میتوان برای این قول این اساتید اخلاق موید روائی نیز آورد. در دعائی که برای جنب نشدن در مفاتیح است که البته از منابع حدیثی گرفته شده است میخوانیم: (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا خِفْتَ الْجَنَابَةَ فَقُلْ فِی فِرَاشِکَ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الِاحْتِلَامِ وَ مِنْ سُوءِ الْأَحْلَامِ وَ مِنْ أَنْ یَتَلَاعَبَ بِیَ الشَّیْطَانُ فِی الْیَقَظَةِ وَ الْمَنَامِ). حال در اینجا اولاً خوابهای جنسی به خواب سوء تعبیر شده است؛ ثانیاً احتلام ناشی از بازی شیطان است. پس میتوان گفت که واقعاً احتلام عملکرد طبیعی بدن و نشانه سلامت دستگاه جنسی نیست. بلکه این نشان از نوعی تسلط شیطان بر ما دارد. پس ائمه(ع) و شاید برخی از اولیاءالله که شیطان بر آنها هیچ تسلطی ندارد و به مقام مخلصین رسیدهاند؛ محتلم نیز نمیشوند. نظر شما چیست؟!
- [سایر] با سلام خدمت شما عزیزان و عرض خدا قوت که وقت خود را برای کمک به من و دیگر دوستان گذاشته اید. من مشکلات و اتفاق هایی درطول زندگی داشتم که از خوب و بد بودن و نحوه ی برخورد با آنها بی خبر بودم واز شما درخواست راهنمایی د ارم. من 2 سال پیش اتفاقهای زیادی در رابطه با جن و... برایم افتاد که به شما مختصراً می گویم. قبل از خواب یکبار روحم از تنم جدا شد و همیشه قبل و بعد از اون هم این رو داشتم ولی مقاومت کردم و فقط یکبار این برام اتفاق افتاده و به طوری بود که از سینه ام روحم جدا می شد و انگار که کسی دارد آن را می کشد بیرون! و یکبار هم خیلی زود از زیر فشارش آمدم بیرون . نمی دانم چه بگویم شاید یک جن بود زیر چشم چپ من.! شاید خنده دار باشد ولی یک جلیقه مشکی با یک شلوار مشکی تنش بود و وقتی من او را دیدم داد کشید و تمام صورت منو گرفت من متقابلا داد کشیدم ولی بی صدا این کار را کردم. من در شهر سنندج زندگی می کنم و با یکی از دوستام که فکر می کنم تو این وادی ها می تواند باشد صحبت کردم گفت تو باید اجازه بدهی روحت را از تنت جدا کند. او می خواهد یک محبتی به تو بکند.! نمی دانم شاید راست می گفت، شما بهتر می دانید و به خاطر همین مدتی بود که این اتفاق برایم نیفتاده بود پیش خودم گفتم: بیا من به تو اجازه می دهم روح مرا بکشی بیرون و جالب همان شب آمد ولی من بازهم ترسیدم و اجازه ندادم. و اتفاقات دیگری مثل داد زدنِ شاید جن تو گوشم و... برایم افتاده لطفا راهنمایی ام کنید. با تشکر
- [سایر] مدت ها برایم عجیب و مسخره بود که چرا کسی به خاطر این که فکر می کرد عدد 13 نحس است، پلاک خانه خود را 1 + 12 می گذاشت؟ یا این که روز 13 فروردین از خانه اش بیرون می رفت. آن موقع پیش خودم می گفتم همین که سیزدهمین روز رجب، روز میلاد امیرالمومنین (ع) است باید دلیل خوبی باشد تا این عدد را نحس ندانیم. اما حالا حدود 9 ماه است که به خاطر اتفاق وحشتناکی که برایم در سیزدهمین روز یک ماه افتاده بود نسبت به این عدد حساس شده ام. کلا در هر کاربردی! وقتی پشت چراغ قرمز ایستاده ام و تایمر آن به عدد 13 می رسد، وقتی به سیزدهمین روز از هر ماه می رسم، وقتی به سیزدهمین ساعت از هر روز می رسم، همین طور در مورد 13 دقیقه یا 13 ثانیه و ... . وقتی کالایی را 1300 تومان یا 13000 تومان یا ... می خرم، وقتی با کسی 13 دقیقه حرف می زنم و ... . آقای مرادی عزیز، این افکار حقیقتا آرامش را از من گرفته است. چه کنم که این مشکل حل شود؟ ممنونم. (ضمنا من صداقت در گفتار را رعایت کردم و مشخصاتم را درست نوشتم. شما قبلا جواب یک سوال من را داده بودید، اگر این را هم لطف کنید ممنون می شوم. حقیقتا بدجوری مشغولش شدم.)
- [سایر] در تعریف عبادت گفته شده است: یعنی، خضوع در برابر کسی که اعتقاد به خالقیت یا ربوبیت یا تأثیر استقلالی او وجود دارد. احساس می شود این تعریف جامع افراد نیست؛ مثلاً کسی را تصور کنید که نماز می خواند، ولی اصلاً حضور قلب ندارد. در مورد چنین فردی می دانیم که به هر حال عبادت می کند، ولی واقعاً می توان گفت که چنین فردی حالت خضوع دارد؟ یا کسی را تصور کنید که در حال تفکر به یک امر گناه، وضو می گیرد یا بر یزید لعنت می فرستد، یا برای کسب ثواب به 10 نفر از فقرا غذا می دهد یا زنی را فرض کنید به خاطر خدا در حال خانه داری است؛ آیا واقعاً در چنین مواردی می توان تعریف فوق را جاری دانست؟ مثلاً در مورد وصیتی که همراه با فکر گناه است، ولی صحیح است چگونه می توان گفت حالت خضوع در برابر خدا دارد؟ لطفاً تعریف دقیق از عبادت را ذکر کنید. و تک تک این مثالها را پاسخ دهید.