می‌دانیم که فساد در مقابل صحت است. لازمه فساد(بطلان) عبادت، مجزی نبودن (کافی نبودن فعل) و لزوم اعاده‌ی (تکرار) آن است، چه به صورت «ادا» در داخل وقت و چه به شکل «قضا» در خارج وقت. صحت در معاملات؛ وصف عملی است که همه اجزا و شرایط معتبر را دارا باشد و معامله فاسد(باطل)، معامله‌ای است که برخی از اجزا و شرایط را نداشته باشد. در همین راستا، منظور از بحث «دلالت نهی بر فساد» و یا عدم دلالت آن؛ این است که اگر عبادت یا معامله‌ای مورد نهی شارع مقدس واقع شود، آیا این نهی بر فساد (بطلان) آن عبادت یا معامله دلالت می‌کند یا نه؟ برای مثال؛ اگر شارع بگوید: «لا تصلّ فی المکان المغصوب»(در مکان غصبی نماز نخوان!) آیا نماز که یک فعل عبادی است، اگر در مکان غصبی و در حالت اختیار، تحقق پیدا کند؛ به علت نهی از خواندن نماز در مکان غصبی، باطل خواهد بود؟ یا در بحث معاملات اگر شارع بگوید: «لا تبع بیع الربا»(خرید و فروشی را که در آن ربا است انجام نده!) در فرض انجام این نوع از خرید و فروش؛ آیا معامله باطل است یا نه؟ معنای «فساد»[1] 1. فساد در عبادات: فساد در مقابل صحت است و صحت و فساد به حسب امور مختلف، معانی متفاوتی دارند؛ بنابراین، عمل صحیح در عبادات، عملی است که از لحاظ دارا بودن اجزا و شرایط لازم با مأمورٌ به مطابقت کند، و فساد به معنای مطابق نبودن آنچه بدان امر شده؛ با آنچه که مکلف انجام داده است. لازمه فساد عبادت، مجزی نبودن (کافی نبودن فعل) و لزوم اعاده (تکرار) آن است، چه به صورت «ادا» در داخل وقت و چه به شکل «قضا» در خارج وقت. 2. صحت در معاملات: صحت در این‌جا؛ وصف عملی است که همه اجزا و شرایط معتبر را دارا باشد و معامله فاسد، معامله‌ای است که برخی از اجزا و شرایط را نداشته باشد. لازمه صحت معامله، ترتب اثر است؛ یعنی اگر بیع (فروش) است، نقل و انتقال دارد؛ و اگر نکاح (ازدواج) است، علقه و پیوند زوجیت می‌آورد و لازمه فساد آن، عدم ترتب این آثار است؛ مثلاً از ازدواج با دو خواهر در روایات منع شده است، آیا این منع و نهی موجود در روایات دلالت بر فساد و بطلان چنین ازدواجی دارد یا خیر؟ معنای نهی از جایی که دو نوع نهی داریم؛ نهی تنزیهی و نهی تحریمی؛[2] سؤال این است که آیا هر دو نوع نهی، دلالت بر فساد دارد یا تنها نهی تحریمی دلالت بر فساد دارد. بحث از دلالت یا عدم دلالت نهی تنزیهی بر فساد مقابل دلالت نهی تحریمی بر فساد بوده و مراد از آن این است: آیا نهی تنزیهی به معامله یا عبادتی تعلق بگیرد، مقتضای آن فساد و بطلان معامله یا عبادت است یا نه؟ برای نمونه؛ اگر شارع بگوید: «لا تصلّ فی الحمام»(در حمام نماز نخوان) یا «لا تبع وقت النداء»(در وقت نماز جمعه خرید و فروش نکن)؛ آیا این نهی تنزیهی بر فساد (بطلان) نماز در حمام و بیع هنگام نماز جمعه دلالت می‌کند یا نه؟ در این‌باره دو نظر وجود دارد، برخی؛ فقط دلالت نهی تحریمی را بر فساد قبول دارند و برخی دیگر دلالت هر دو نهی را بر فساد بدون اشکال می‌دانند.[3] در دلالت نهی بر فساد یا عدم فساد، سه دیدگاه عمده بین اندیشمندان اصولی وجود دارد: 1. نهی در هیچ فرضی دلالت بر فساد نمی‌کند. «فخر رازی» این قول را به اکثر فقها و «آمدی» آن‌را به اکثر محققان نسبت می‌دهد. 2. نهی به‌طور کلی دلالت بر فساد متعلق می‌کند که فاضل تونی، شهید اول، محقق ثانی(کرکی) و ابن حاجب این قول را برگزیده‌اند. سید مرتضی علم الهدی می‌گوید: «نهی شرعاً دلالت بر فساد می‌کند، اما از نظر لغت چنین دلالتی وجود ندارد».[4] 3. عده‌ای؛ مانند علامه حلی و نائینی می‌گویند: نهی در عبادت موجب فساد عبادت است. اما نهی از معامله باعث فساد آن معامله نخواهد بود. نهی در عبادت؛ مانند نهی از نماز در مکان غصبی. با توجه به این‌که در نماز قصد قربت شرط است در نتیجه چنین عبادتی فاسد و باطل است.[5] [1] . عده‌ای از مؤلفین، فرهنگ‌نامه اصول فقه، ص 462، قم، مرکز مطالعات و مدارک اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی‏، 1389ش. [2] . ر. ک: «معیار دلالت امر و نهی، بر وجوب و حرمت یا استحباب و کراهت»، سؤال 51655. [3] . فرهنگ‌نامه اصول فقه، ص 464. [4] . علم الهدی، علی بن حسین‏، الذریعة إلی أصول الشریعة، ج ‏1، ص 180، تهران، دانشگاه تهران(مؤسسه انتشارات و چاپ‏)، چاپ اول، 1376ش.‏ [5] . ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص 330، تهران، نشر نی، 1387ش.
میدانیم که فساد در مقابل صحت است. لازمه فساد(بطلان) عبادت، مجزی نبودن (کافی نبودن فعل) و لزوم اعادهی (تکرار) آن است، چه به صورت «ادا» در داخل وقت و چه به شکل «قضا» در خارج وقت. صحت در معاملات؛ وصف عملی است که همه اجزا و شرایط معتبر را دارا باشد و معامله فاسد(باطل)، معاملهای است که برخی از اجزا و شرایط را نداشته باشد.
در همین راستا، منظور از بحث «دلالت نهی بر فساد» و یا عدم دلالت آن؛ این است که اگر عبادت یا معاملهای مورد نهی شارع مقدس واقع شود، آیا این نهی بر فساد (بطلان) آن عبادت یا معامله دلالت میکند یا نه؟ برای مثال؛ اگر شارع بگوید: «لا تصلّ فی المکان المغصوب»(در مکان غصبی نماز نخوان!) آیا نماز که یک فعل عبادی است، اگر در مکان غصبی و در حالت اختیار، تحقق پیدا کند؛ به علت نهی از خواندن نماز در مکان غصبی، باطل خواهد بود؟
یا در بحث معاملات اگر شارع بگوید: «لا تبع بیع الربا»(خرید و فروشی را که در آن ربا است انجام نده!) در فرض انجام این نوع از خرید و فروش؛ آیا معامله باطل است یا نه؟
معنای «فساد»[1]
1. فساد در عبادات: فساد در مقابل صحت است و صحت و فساد به حسب امور مختلف، معانی متفاوتی دارند؛ بنابراین، عمل صحیح در عبادات، عملی است که از لحاظ دارا بودن اجزا و شرایط لازم با مأمورٌ به مطابقت کند، و فساد به معنای مطابق نبودن آنچه بدان امر شده؛ با آنچه که مکلف انجام داده است. لازمه فساد عبادت، مجزی نبودن (کافی نبودن فعل) و لزوم اعاده (تکرار) آن است، چه به صورت «ادا» در داخل وقت و چه به شکل «قضا» در خارج وقت.
2. صحت در معاملات: صحت در اینجا؛ وصف عملی است که همه اجزا و شرایط معتبر را دارا باشد و معامله فاسد، معاملهای است که برخی از اجزا و شرایط را نداشته باشد. لازمه صحت معامله، ترتب اثر است؛ یعنی اگر بیع (فروش) است، نقل و انتقال دارد؛ و اگر نکاح (ازدواج) است، علقه و پیوند زوجیت میآورد و لازمه فساد آن، عدم ترتب این آثار است؛ مثلاً از ازدواج با دو خواهر در روایات منع شده است، آیا این منع و نهی موجود در روایات دلالت بر فساد و بطلان چنین ازدواجی دارد یا خیر؟
معنای نهی
از جایی که دو نوع نهی داریم؛ نهی تنزیهی و نهی تحریمی؛[2] سؤال این است که آیا هر دو نوع نهی، دلالت بر فساد دارد یا تنها نهی تحریمی دلالت بر فساد دارد. بحث از دلالت یا عدم دلالت نهی تنزیهی بر فساد مقابل دلالت نهی تحریمی بر فساد بوده و مراد از آن این است: آیا نهی تنزیهی به معامله یا عبادتی تعلق بگیرد، مقتضای آن فساد و بطلان معامله یا عبادت است یا نه؟ برای نمونه؛ اگر شارع بگوید: «لا تصلّ فی الحمام»(در حمام نماز نخوان) یا «لا تبع وقت النداء»(در وقت نماز جمعه خرید و فروش نکن)؛ آیا این نهی تنزیهی بر فساد (بطلان) نماز در حمام و بیع هنگام نماز جمعه دلالت میکند یا نه؟
در اینباره دو نظر وجود دارد، برخی؛ فقط دلالت نهی تحریمی را بر فساد قبول دارند و برخی دیگر دلالت هر دو نهی را بر فساد بدون اشکال میدانند.[3]
در دلالت نهی بر فساد یا عدم فساد، سه دیدگاه عمده بین اندیشمندان اصولی وجود دارد:
1. نهی در هیچ فرضی دلالت بر فساد نمیکند. «فخر رازی» این قول را به اکثر فقها و «آمدی» آنرا به اکثر محققان نسبت میدهد.
2. نهی بهطور کلی دلالت بر فساد متعلق میکند که فاضل تونی، شهید اول، محقق ثانی(کرکی) و ابن حاجب این قول را برگزیدهاند. سید مرتضی علم الهدی میگوید: «نهی شرعاً دلالت بر فساد میکند، اما از نظر لغت چنین دلالتی وجود ندارد».[4]
3. عدهای؛ مانند علامه حلی و نائینی میگویند: نهی در عبادت موجب فساد عبادت است. اما نهی از معامله باعث فساد آن معامله نخواهد بود. نهی در عبادت؛ مانند نهی از نماز در مکان غصبی. با توجه به اینکه در نماز قصد قربت شرط است در نتیجه چنین عبادتی فاسد و باطل است.[5] [1] . عدهای از مؤلفین، فرهنگنامه اصول فقه، ص 462، قم، مرکز مطالعات و مدارک اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1389ش. [2] . ر. ک: «معیار دلالت امر و نهی، بر وجوب و حرمت یا استحباب و کراهت»، سؤال 51655. [3] . فرهنگنامه اصول فقه، ص 464. [4] . علم الهدی، علی بن حسین، الذریعة إلی أصول الشریعة، ج 1، ص 180، تهران، دانشگاه تهران(مؤسسه انتشارات و چاپ)، چاپ اول، 1376ش. [5] . ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص 330، تهران، نشر نی، 1387ش.
- [سایر] منظور از (دلالت حدیث) چیست؟
- [سایر] منظور از شایع شدن فساد قبل از ظهور چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] منظور از فساد عضو که در فقه مطرح است چیست؟
- [آیت الله بهجت] منظور از عدم مفسده در امر به معروف و نهی ازمنکر چیست؟
- [سایر] منظور امام حسین علیه السلام از جمله: «من برای زنده نگه داشتن دین اسلام و امر به معروف و نهی از منکر قیام می کنم» چه بود؟
- [سایر] منظور امام حسین علیه السلام از جمله: «من برای زنده نگه داشتن دین اسلام و امر به معروف و نهی از منکر قیام می کنم» چه بود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] منظور از مفسده در مقام ترک یا وجوب عمل به امر به معروف و نهی از منکر چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] گاهی در اثنای امر به معروف و نهی از منکر مواردی پیش می آید که شخص گناهگار بر اثر عدم آگاهی از واجبات و احکام اسلامی، با نهی از منکر، نسبت به اسلام بدبین می شود، و اگر هم او را به حال خود رها کنیم، زمینه فساد و ارتکاب گناه توسط دیگران را فراهم می کند، تکلیف ما در این موارد چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] اگر شخصی دارای نفوذ و موقعیت اجتماعی خاصی باشد که اگر بخواهد می تواند بر معترضین به خود ضرر وارد سازد، و شواهدی هم دلالت کند بر اینکه وی مرتکب گناه و کارهای خلاف و دروغگویی می شود، با این وضع، آیا جایز است امر به معروف و نهی از منکر را در مورد او ترک کنیم یا اینکه با وجود ترس از ضرر رساندن او، واجب است او را امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟
- [سایر] لطفاً از ابتدای آیه 4 تا انتهای آیه 7 سوره اسراء را توضیح دهید. منظور از فساد بنیاسرائیل در آیه 4 این سوره چیست؟
- [آیت الله بهجت] امر به معروف و نهی از منکر با وجود شرایط ذیل واجب میشود: اول: علم؛ پس کسی که عالم به حکم شرعی نیست، نمیتواند امر به معروف و یا نهی از منکر بنماید، بنابراین در ابتدا لازم است شخص آمر و یا ناهی خودش از احکام شرعی اطلاع کافی داشته باشد. دوم: احتمال تأثیر؛ پس در صورتی که انسان میداند سخن او تأثیری در دیگری ندارد، بر او لازم نیست امر به معروف و یا نهی از منکر بنماید، اما جواز بلکه رجحان آن در صورت عدم خوف ضرر، خالی از وجه نیست. سوم: اصرار بر ترک واجب و یا انجام دادن معصیت؛ پس در صورتی که انسان بداند شخصی از معصیتی که انجام داده توبه کرده است و یا نشانههایی بر پشیمانی او دلالت کند، امر به معروف و یا نهی از منکر واجب نیست. چهارم: عدم مفسده؛ پس اگر کسی بهخاطر امر به معروف و یا نهی از منکر ترس از وقوع مفسدهای دارد، و آن مفسده عبارت از ضرر جانی یا آبرویی و یا مالی قابل اعتنایی است، این کار بر او واجب نیست. بنابراین با وجود این شرایط، امر به معروف و نهی از منکر واجب میشود، و در امر به معروف و نهی از منکر عدالت شرط نیست.
- [آیت الله اردبیلی] بیان مسأله شرعی در امر به معروف و نهی از منکر کفایت نمیکند، بلکه باید مکّلف امر و نهی کند؛ مگر آن که مقصود از امر به معروف و نهی از منکر، با بیان حکم شرعی حاصل شود و یا طرف مقابل، از آن امر و نهی بفهمد.
- [امام خمینی] بیان مسأله شرعیه کفایت نمیکند در امر به معروف و نهی از منکر بلکه باید مکلف امر و نهی کند. مگر آن که مقصود از امر به معروف و نهی از منکر، از بیان حکم شرعی حاصل شود و یا طرف مقابل از آن امر و نهی بفهمد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بعضی امر و نهی کنند و مؤثر نشود و بعض دیگر احتمال بدهند که امر یا نهی آنها مؤثر است واجب است امر و یا نهی کنند.
- [آیت الله مظاهری] اگر بعضی امر و نهی کنند و مؤثّر نشود و بعض دیگر احتمال بدهند که امر یا نهی آنها مؤثّر است واجب است امر و نهی کنند.
- [آیت الله مظاهری] در امر به معروف و نهی از منکر بیان مسئله شرعیه کفایت میکند و لازم نیست به صورت امر و نهی باشد.
- [امام خمینی] اگر بعضی امر و نهی کنند و مؤثر نشود و بعض دیگر احتمال بدهند که امر آنها یا نهی آنها مؤثر است واجب است امر و نهی کنند.
- [آیت الله وحید خراسانی] هر گاه شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر برای مکلف به علم یا اطمینان ثابت شد امر به معروف و نهی از منکر واجب می شود و اگر وجود یکی از شرایط مشکوک باشد واجب نیست
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . چون مقصود از امر به معروف و نهی از منکر آن است که مرتکب فعل حرام و ترک واجب، این عمل را ترک کند، پس اگر به مجرد اظهار کراهت از این عمل - ولو به اعراض و ترک معاشرت و مراوده- مرتکب، مرتدع میشود و ترک میکند، کافی است در اداء وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، و حاجت به امر و نهی علاوه نیست، و این، درجه اول از امر به معروف و نهی از منکر است.
- [آیت الله علوی گرگانی] هدف امر به معروف برپایی واجب، وهدف نهی از منکر جلوگیری از حرام است; بنابراین در امر به معروف ونهی از منکر قصد قربت معتبر نیست.