پاسخ اجمالی: مسئله معاد و قیامت از نظر اهمیت بعد از مسئله توحید، مهمترین مسئله دینی و اسلامی است که بیش از یک سوم آیات قران در مورد آن نازل شده است. ادلّه اثبات قیامت: به دو بخش ادلّه عقلی و نقلی تقسیم می شوند: 1. ادلّه عقلی که شامل برهان حکمت و برهان عدالت و ... است. برهان حکمت یعنی مقتضای حکمت الهی این است که تمام موجودات به کمالات ذاتی خود برسند و اگر حیات دیگری بنام قیامت در کار نباشد لازمه اش این است که مانعی برای رسیدن شئ به کمالات ذاتی ایجاد شود که این بر خلاف حکمت الهی است . و برهان عدالت یعنی این جهان سرای آزمایش و تکلیف است و قابلیت برای عملی شدن همه کیفر ها و همه پاداش ها را ندارد پس باید جهان دیگری باشد که سرای پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال باشد و هر فردی به آنچه شایسته آن است نایل گردد تا عدالت الهی تحقق عینی یابد. 2. ادلهّ نقلی اثبات قیامت که شامل آیات قران کریم نظیر آیاتی که بر این نکته تأکید می کند که هیچ دلیلی بر نفی معاد وجود ندارد و آیاتی که به پدیده های مشابه معاد اشاره می کند و آیاتی که به رویش گیاهان اشاره دارد و....و روایات پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه معصومین (ع)است که اصل قیامت را اثبات و بسیاری از ویژگی های آنرا بیان فرموده است. پاسخ تفصیلی: در پاسخ به سؤال فوق باید به چند نکته توجه نمود: 1. تعریف قیامت و اهمیت اعتقاد به آن : مراد از قیامت این است که انسانها بعد از مرگ، در جهان دیگری زنده و محشور شده و برای دیدن نتیجه اعمال دنیوی خود به محکمه عدل الهی برای محاسبه اعمال فرا خوانده می شوند. اعتقاد به معاد و قیامت ، بعد از اعتقاد به توحید، مهمترین مسئله دینی و اسلامی است. پیامبران آمده اند برای اینکه مردم را به دو حقیقت یکی به خدا و مبدأ و دیگری به قیامت و معاد آشنا و معتقد کنند. بیش از یک سوم آیات قران، با معاد و زندگی ابدی انسان ارتباط داشته و در مورد ابعاد مختلف قیامت مثل لزوم ایمان به آخرت، پیامدهای انکار مسئله قیامت ، نعمت های ابدی، عذاب های جاودانی، رابطه بین اعمال نیک و بد با نتایج اخروی آنها بحث کرده و نیز با شیوه های گوناگونی امکان و ضرورت رستاخیز مورد تأکید و تبیین قرار گرفته و به شبهات منکران پاسخ داده شده، چنان که منشأ تبهکاری ها و کج روی ها فراموش کردن یا انکار قیامت و روز رستاخیز، معرفی شده است.[1] 2. ادله اثبات قیامت به دو دسته ادله عقلی و ادله نقلی تقسیم می شود: الف- ادله عقلی اثبات قیامت شامل برهان حکمت و برهان عدالت و... است. البته این دو برهان متوقف بر پذیرش اصل توحید بوده و مادامی که مسئله توحید اثبات نشود مسئله قیامت قابل اثبات نخواهد بود. 1- برهان حکمت: این برهان به دو صورت تقریر و بیان شده است خلاصه تقریر اول این برهان این است که آفرینش الهی بی هدف نبوده بلکه عشق به خیر و کمال که عین ذات الهی است هدف خلقت بوده و از این رو خدای متعال جهان را به گونه ای آفریده که بیشترین خیر و کمال ممکن برآن مترتّب شود و مخلوقات به غایت و کمال لایق خود برسند و از آنجایی که انسان دارای روح جاودان بوده و می تواند واجد کمالات ابدی و جاودانی گردد ، کمالاتی که از نظر مرتبه و ارزش وجودی، با کمالات مادی قابل مقایسه نیست. اگر حیات انسان منحصر به همین حیات دنیوی باشد با حکمت الهی سازگار نخواهد بود چرا که مقتضای حکمت الهی این است که تمام موجودات به کمالات ذاتی خود برسند و اگر حیات دیگری بنام قیامت در کار نباشد لازمه اش این است که مانعی برای رسیدن شئ به کمالات ذاتی ایجاد شود که این بر خلاف حکمت الهی است.[2] خلاصه تقریر دوم این برهان نیز این است که: "یکی از غرایز اصیل انسان، حبّ به بقاء و جاودانگی است که دست آفرینش الهی در فطرت او به ودیعت نهاده و حکم نیروی محرّکی را دارد که او را بسوی ابدیّت، سوق می دهد و همواره بر شتاب حرکتش می افزاید، اکنون اگر فرض شود که سرنوشت چنین متحرکی این است که در اوج شتاب حرکت، به صخره ای برخورد کند و متلاشی شود آیا ایجاد آن نیروی محرک با چنین عنایت و سرنوشتی متناسب خواهد بود؟ قطعا چنین نیست. پس وجود چنین میل فطری، هنگامی با حکمت الهی سازگار است که زندگی دیگری جز این زندگی محکوم به فنا و مرگ دنیوی در انتظار او باشد.[3] 2- برهان عدالت: محتوای این برهان این است که: انسان موجودی صاحب اختیار است و همه انسان ها در این جهان در انتخاب و انجام کارهای خوب و بد آزادند و در این میان کسانی یافت می شوند که تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او می کنند و در مقابل، تبهکارانی دیده می شوند که برای رسیدن به هوس های خودشان بدترین ستم ها را در حق خود و دیگران انجام داده و زشت ترین گناهان را مرتکب می گردند و اساساً هدف از آفرینش انسان و مجهز ساختن او به گرایش های متضاد و نیروی اراده و انتخاب و به انواع شناخت های عقلی و نقلی و فراهم کردن زمینه برای رفتارهای گوناگون و قراردادن وی بر سر دو راهی های حقیقت و باطل و خیر و شر در این جهان این است که در معرض آزمایش های فراوان قرار گرفته و مسیر تکامل خود را با اراده و اختیار برگزیند تا به نتایج اعمال اختیاری و پاداش و کیفر آنها برسد. اما می بینیم که در این جهان ، نیکو کاران و تبهکاران به پاداش و کیفری که متناسب اعمالشان باشد نمی رسند و چه بسا تبهکارانی که از نعمت های بیشتری برخور بوده و هستند و اساسا زندگی دنیا ظرفیت پاداش و کیفر بسیاری از کارها را ندارد آیا در این جهان می توان جنایت کاری را که هزاران انسان بی گناه را به قتل رسانیده جز یک بار قصاص کرد و قطعاً سایر جنایاتش بی کیفر می ماند. در صورتی که مقتضای عدل الهی این است که هر کس کوچکترین کار خوب یا بدی انجام دهد به نتیجه آن برسد، پس باید جهان دیگری باشد و هر فردی به آنچه از پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال استحقاق دارد برسد تا عدالت الهی تحقق عینی یابد. [4] ب: ادله نقلی اثبات قیامت : 1-آیات قران کریم: آیات قران کریم، پیرامون اثبات معاد و احتجاج با منکرین آن را می توان به چند دسته تقسیم کرد: دسته اول: آیاتی که بر این نکته تأکید می کند که برهانی بر نفی معاد وجود ندارد که این آیات به منزله خلع سلاح منکرین است. مثل این آیه شریفه: "و کافران گفتند جز این زندگانی دنیوی حیات دیگری نداریم که می میریم و زندگی می کنیم و جز روزگار چیزی ما را نابود نمی کند، در صورتیکه به این مطلب، علمی ندارند و تنها گمان می برند.[5] دسته دوم :آیاتی که به پدیده های مشابه معاد اشاره می کند مثل: الف) آیاتی که به رویش گیاهان اشاره دارد . قرآن می فرماید: "پس به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را بعد از مرگش زنده می کند تحقیقاً همان زنده کننده زمین، زنده کننده مردگان هم بوده و او بر هر چیزی توانا است."[6] ب) آیاتی که به خواب اصحاب کهف اشاره داشته و بعد از ذکر داستان شگفت انگیز اصحاب کهف می فرماید: بدین سان مردم را بر اصحاب کهف آگاه ساختیم تا بدانند که وعده خدا راست است و قیامت خواهد آمد و جای شکّی در آن نیست.[7] ج) زنده شدن حیوانات: در قران کریم به زنده شدن غیر عادی چند حیوان اشاره شده است که از جمله آن ها زنده شدن چهار مرغ به دست حضرت ابراهیم[8] و زنده شدن مرکب سواری حضرت عزیر (ارمیای) پیامبر (ص) است و هنگامی که زنده شدن حیوان ممکن باشد زنده شدن انسان هم ناممکن نخواهد بود. د) زنده شدن بعضی از انسان ها در همین جهان، مثل: زنده شدن یک نفر از بنی اسرائیل که در زمان حضرت موسی(ع) به قتل رسیده بود، به وسیله زدن پاره ای از پیکر گاو ذبح شده ای به او ( داستان آن در سوره بقره ذکر شده است).[9] ه) آیاتی که اشاره به برهان عقلی بر ضرورت معاد دارد مثل آیاتی که بر برهان عدالت[10] و حکمت برای اثبات معاد دلالت دارند.[11] و) آیاتی که آفرینش نخستین جهان را دلیلی بر اثبات قیامت قرار می دهد قرآن می فرماید: خداوندی که آفرینش را ایجاد نمود سپس آن ها را بر می گرداند و باز گرداندن برای خدا آسان است.[12] یک نفر عرب بیابانی قطعه استخوان پوسیده ای را از انسانی پیدا کرده با عجله به شهر آمده و سراغ پیغمبر اکرم (ع) آمد و فریاد زد چه کسی این استخوانهای پوسیده را زنده می کند، آیه نازل شد ای پیامبر بگو زنده می کند آنها را همان خدائی که اول بار آفرید و او بر هر خلقی داناست[13] 2- روایات ائمه معصومین(ع): روایات اهل بیت در مورد قیامت به مسائل و جهات متعددی توجه دارند که همگی آنها حکایت از انکار ناپذیری معاد و قیامت دارد. بعضی از موارد بیان شده در روایات عبارتند از: الف: درخواست ایمن بودن در قیامت : امام علی (ع) می فرمایند : خدایا از تو امان می طلبم در آن روزی که نه مال و ثروت به کار آید و نه فرزندان، مگر کسی که با دلی پاک بسوی خدا بیاید.[14] که ابزار ایمن بودن در قیامت را برخورداری از دل پاک می داند. ب: بیان موجبات سرور و خوشحالی در قیامت: امام رضا (ع) یکی از موجبات سرور در قیامت را چنین بیان می کنند: کسی که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد خداوند روز قیامت را روز شادی و سرورش می گرداند.[15] در روایت دیگری پیامبر(ص) می فرماید: هر کس کودک خردسالی از نسل خود را راضی کند تا خشنود شود خداوند در روز قیامت در پی خشنودی او باشد تا آنگاه که خشنود شود .[16] ج: بیان وسیله رفع اندوه در قیامت: امام رضا (ع) می فرماید: هر کس اندوه مؤمنی را بزداید خداوند در روز قیامت غم از دلش می زداید .[17] د:بیان چشم های گریان در قیامت: پیامبر (ص)در روایتی به فاطمه زهرا(س) می فرماید: ای فاطمه، همه چشمها در روز قیامت گریان است جز چشمی که بر مصیبت های حسین(ع) بگرید.[18] ر:بیان اینکه مرگ برای مؤمن موجب رسیدن به نعیم ابدی است، امام حسین (ع) در روز عاشورا خطاب به اصحاب باوفایش می فرماید: ای فرزندان کرامت و آقایی، اندکی صبر پیشه کنید که مرگ جز پلی نیست که از آن عبور داده می شوید و از زندگی نکبت بار و سخت این جهان و این شرایط، به سوی بهشت و نعمت های دائمی آن رهسپار می گردید.[19] در روایت دیگری امام حسن مجتبی (ع) می فرماید: مرگ بزرگترین شادی و خوشنودی است که بر مؤمن وارد می شود هنگامی که از این خانه و زندگی سخت و مشکل به سوی یک زندگی پر نعمت ابدی پرواز می کند.[20] و ..... اینها بخشی از روایاتی است که اصل قیامت را اثبات و بسیاری از ویژگی های آنرا بیان فرموده است. و بر این اساس با این ادله محکم هیچ گونه شک و تردیدی در امکان و وقوع معاد باقی نمی ماند. پی نوشتها: [1] مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، ج3 ص 11، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، 1374. [2] همان، ص 38. [3] همان، ص 39. [4] سبحانی ، جعفر، محاضرات فی الالهیات ص 405، مؤسسه الامام الصادق(ع)، 1423ه ق. [5] جاثیه، 24. [6] روم ، 10. [7] کهف ، 21. [8] بقره، 260. [9] بقره ، 67 – 73. [10] جاثیه ،21-22. [11] سجده، 18- قلم ، 35- 36 – ص، 28 – یونس ، 4. [12] روم ،27. [13] یس ، 80. [14] ربانی ، هادی و موسوی ، سید محسن ، آینه یادها ص 235 ح 988، مؤسسه فرهنگی دار الحدیث ، 1382 به نقل از بحار الانوار ، ج 94 ص 109. [15] آینه یادها، ص134 ح492 به نقل از میزان الحکمه ح 13011. [16] همان ، ص95 ح324 به نقل از میزان الحکمه ح 22632. [17] همان ، ص 152 ح 572 به نقل از کافی ج2 ص 200. [18] همان ، ص 135 ح 495 به نقل از بحار الانوار ، ج 44 ، ص 293. [19] ناطقی، محمد، آن سوی مرزها یا جهان پس از مرگ،ص 63 ، نسیم انتظار، 1382 به نقل از بحار الانوار ج 6 ص 155. [20] همان ص 62 به نقل از بحار الانوار ، ج6 ص 154. منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
مسئله معاد و قیامت از نظر اهمیت بعد از مسئله توحید، مهمترین مسئله دینی و اسلامی است که بیش از یک سوم آیات قران در مورد آن نازل شده است.
ادلّه اثبات قیامت: به دو بخش ادلّه عقلی و نقلی تقسیم می شوند:
1. ادلّه عقلی که شامل برهان حکمت و برهان عدالت و ... است. برهان حکمت یعنی مقتضای حکمت الهی این است که تمام موجودات به کمالات ذاتی خود برسند و اگر حیات دیگری بنام قیامت در کار نباشد لازمه اش این است که مانعی برای رسیدن شئ به کمالات ذاتی ایجاد شود که این بر خلاف حکمت الهی است . و برهان عدالت یعنی این جهان سرای آزمایش و تکلیف است و قابلیت برای عملی شدن همه کیفر ها و همه پاداش ها را ندارد پس باید جهان دیگری باشد که سرای پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال باشد و هر فردی به آنچه شایسته آن است نایل گردد تا عدالت الهی تحقق عینی یابد.
2. ادلهّ نقلی اثبات قیامت که شامل آیات قران کریم نظیر آیاتی که بر این نکته تأکید می کند که هیچ دلیلی بر نفی معاد وجود ندارد و آیاتی که به پدیده های مشابه معاد اشاره می کند و آیاتی که به رویش گیاهان اشاره دارد و....و روایات پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه معصومین (ع)است که اصل قیامت را اثبات و بسیاری از ویژگی های آنرا بیان فرموده است.
پاسخ تفصیلی:
در پاسخ به سؤال فوق باید به چند نکته توجه نمود:
1. تعریف قیامت و اهمیت اعتقاد به آن : مراد از قیامت این است که انسانها بعد از مرگ، در جهان دیگری زنده و محشور شده و برای دیدن نتیجه اعمال دنیوی خود به محکمه عدل الهی برای محاسبه اعمال فرا خوانده می شوند.
اعتقاد به معاد و قیامت ، بعد از اعتقاد به توحید، مهمترین مسئله دینی و اسلامی است. پیامبران آمده اند برای اینکه مردم را به دو حقیقت یکی به خدا و مبدأ و دیگری به قیامت و معاد آشنا و معتقد کنند.
بیش از یک سوم آیات قران، با معاد و زندگی ابدی انسان ارتباط داشته و در مورد ابعاد مختلف قیامت مثل لزوم ایمان به آخرت، پیامدهای انکار مسئله قیامت ، نعمت های ابدی، عذاب های جاودانی، رابطه بین اعمال نیک و بد با نتایج اخروی آنها بحث کرده و نیز با شیوه های گوناگونی امکان و ضرورت رستاخیز مورد تأکید و تبیین قرار گرفته و به شبهات منکران پاسخ داده شده، چنان که منشأ تبهکاری ها و کج روی ها فراموش کردن یا انکار قیامت و روز رستاخیز، معرفی شده است.[1]
2. ادله اثبات قیامت به دو دسته ادله عقلی و ادله نقلی تقسیم می شود:
الف- ادله عقلی اثبات قیامت شامل برهان حکمت و برهان عدالت و... است. البته این دو برهان متوقف بر پذیرش اصل توحید بوده و مادامی که مسئله توحید اثبات نشود مسئله قیامت قابل اثبات نخواهد بود.
1- برهان حکمت: این برهان به دو صورت تقریر و بیان شده است خلاصه تقریر اول این برهان این است که آفرینش الهی بی هدف نبوده بلکه عشق به خیر و کمال که عین ذات الهی است هدف خلقت بوده و از این رو خدای متعال جهان را به گونه ای آفریده که بیشترین خیر و کمال ممکن برآن مترتّب شود و مخلوقات به غایت و کمال لایق خود برسند و از آنجایی که انسان دارای روح جاودان بوده و می تواند واجد کمالات ابدی و جاودانی گردد ، کمالاتی که از نظر مرتبه و ارزش وجودی، با کمالات مادی قابل مقایسه نیست. اگر حیات انسان منحصر به همین حیات دنیوی باشد با حکمت الهی سازگار نخواهد بود چرا که مقتضای حکمت الهی این است که تمام موجودات به کمالات ذاتی خود برسند و اگر حیات دیگری بنام قیامت در کار نباشد لازمه اش این است که مانعی برای رسیدن شئ به کمالات ذاتی ایجاد شود که این بر خلاف حکمت الهی است.[2]
خلاصه تقریر دوم این برهان نیز این است که: "یکی از غرایز اصیل انسان، حبّ به بقاء و جاودانگی است که دست آفرینش الهی در فطرت او به ودیعت نهاده و حکم نیروی محرّکی را دارد که او را بسوی ابدیّت، سوق می دهد و همواره بر شتاب حرکتش می افزاید، اکنون اگر فرض شود که سرنوشت چنین متحرکی این است که در اوج شتاب حرکت، به صخره ای برخورد کند و متلاشی شود آیا ایجاد آن نیروی محرک با چنین عنایت و سرنوشتی متناسب خواهد بود؟ قطعا چنین نیست. پس وجود چنین میل فطری، هنگامی با حکمت الهی سازگار است که زندگی دیگری جز این زندگی محکوم به فنا و مرگ دنیوی در انتظار او باشد.[3]
2- برهان عدالت: محتوای این برهان این است که: انسان موجودی صاحب اختیار است و همه انسان ها در این جهان در انتخاب و انجام کارهای خوب و بد آزادند و در این میان کسانی یافت می شوند که تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او می کنند و در مقابل، تبهکارانی دیده می شوند که برای رسیدن به هوس های خودشان بدترین ستم ها را در حق خود و دیگران انجام داده و زشت ترین گناهان را مرتکب می گردند و اساساً هدف از آفرینش انسان و مجهز ساختن او به گرایش های متضاد و نیروی اراده و انتخاب و به انواع شناخت های عقلی و نقلی و فراهم کردن زمینه برای رفتارهای گوناگون و قراردادن وی بر سر دو راهی های حقیقت و باطل و خیر و شر در این جهان این است که در معرض آزمایش های فراوان قرار گرفته و مسیر تکامل خود را با اراده و اختیار برگزیند تا به نتایج اعمال اختیاری و پاداش و کیفر آنها برسد. اما می بینیم که در این جهان ، نیکو کاران و تبهکاران به پاداش و کیفری که متناسب اعمالشان باشد نمی رسند و چه بسا تبهکارانی که از نعمت های بیشتری برخور بوده و هستند و اساسا زندگی دنیا ظرفیت پاداش و کیفر بسیاری از کارها را ندارد آیا در این جهان می توان جنایت کاری را که هزاران انسان بی گناه را به قتل رسانیده جز یک بار قصاص کرد و قطعاً سایر جنایاتش بی کیفر می ماند. در صورتی که مقتضای عدل الهی این است که هر کس کوچکترین کار خوب یا بدی انجام دهد به نتیجه آن برسد، پس باید جهان دیگری باشد و هر فردی به آنچه از پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال استحقاق دارد برسد تا عدالت الهی تحقق عینی یابد. [4]
ب: ادله نقلی اثبات قیامت :
1-آیات قران کریم: آیات قران کریم، پیرامون اثبات معاد و احتجاج با منکرین آن را می توان به چند دسته تقسیم کرد:
دسته اول: آیاتی که بر این نکته تأکید می کند که برهانی بر نفی معاد وجود ندارد که این آیات به منزله خلع سلاح منکرین است. مثل این آیه شریفه: "و کافران گفتند جز این زندگانی دنیوی حیات دیگری نداریم که می میریم و زندگی می کنیم و جز روزگار چیزی ما را نابود نمی کند، در صورتیکه به این مطلب، علمی ندارند و تنها گمان می برند.[5]
دسته دوم :آیاتی که به پدیده های مشابه معاد اشاره می کند مثل:
الف) آیاتی که به رویش گیاهان اشاره دارد . قرآن می فرماید: "پس به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را بعد از مرگش زنده می کند تحقیقاً همان زنده کننده زمین، زنده کننده مردگان هم بوده و او بر هر چیزی توانا است."[6]
ب) آیاتی که به خواب اصحاب کهف اشاره داشته و بعد از ذکر داستان شگفت انگیز اصحاب کهف می فرماید: بدین سان مردم را بر اصحاب کهف آگاه ساختیم تا بدانند که وعده خدا راست است و قیامت خواهد آمد و جای شکّی در آن نیست.[7]
ج) زنده شدن حیوانات: در قران کریم به زنده شدن غیر عادی چند حیوان اشاره شده است که از جمله آن ها زنده شدن چهار مرغ به دست حضرت ابراهیم[8] و زنده شدن مرکب سواری حضرت عزیر (ارمیای) پیامبر (ص) است و هنگامی که زنده شدن حیوان ممکن باشد زنده شدن انسان هم ناممکن نخواهد بود.
د) زنده شدن بعضی از انسان ها در همین جهان، مثل: زنده شدن یک نفر از بنی اسرائیل که در زمان حضرت موسی(ع) به قتل رسیده بود، به وسیله زدن پاره ای از پیکر گاو ذبح شده ای به او ( داستان آن در سوره بقره ذکر شده است).[9]
ه) آیاتی که اشاره به برهان عقلی بر ضرورت معاد دارد مثل آیاتی که بر برهان عدالت[10] و حکمت برای اثبات معاد دلالت دارند.[11]
و) آیاتی که آفرینش نخستین جهان را دلیلی بر اثبات قیامت قرار می دهد قرآن می فرماید: خداوندی که آفرینش را ایجاد نمود سپس آن ها را بر می گرداند و باز گرداندن برای خدا آسان است.[12]
یک نفر عرب بیابانی قطعه استخوان پوسیده ای را از انسانی پیدا کرده با عجله به شهر آمده و سراغ پیغمبر اکرم (ع) آمد و فریاد زد چه کسی این استخوانهای پوسیده را زنده می کند، آیه نازل شد ای پیامبر بگو زنده می کند آنها را همان خدائی که اول بار آفرید و او بر هر خلقی داناست[13]
2- روایات ائمه معصومین(ع): روایات اهل بیت در مورد قیامت به مسائل و جهات متعددی توجه دارند که همگی آنها حکایت از انکار ناپذیری معاد و قیامت دارد. بعضی از موارد بیان شده در روایات عبارتند از:
الف: درخواست ایمن بودن در قیامت : امام علی (ع) می فرمایند : خدایا از تو امان می طلبم در آن روزی که نه مال و ثروت به کار آید و نه فرزندان، مگر کسی که با دلی پاک بسوی خدا بیاید.[14] که ابزار ایمن بودن در قیامت را برخورداری از دل پاک می داند.
ب: بیان موجبات سرور و خوشحالی در قیامت: امام رضا (ع) یکی از موجبات سرور در قیامت را چنین بیان می کنند: کسی که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد خداوند روز قیامت را روز شادی و سرورش می گرداند.[15] در روایت دیگری پیامبر(ص) می فرماید: هر کس کودک خردسالی از نسل خود را راضی کند تا خشنود شود خداوند در روز قیامت در پی خشنودی او باشد تا آنگاه که خشنود شود .[16]
ج: بیان وسیله رفع اندوه در قیامت: امام رضا (ع) می فرماید: هر کس اندوه مؤمنی را بزداید خداوند در روز قیامت غم از دلش می زداید .[17]
د:بیان چشم های گریان در قیامت: پیامبر (ص)در روایتی به فاطمه زهرا(س) می فرماید: ای فاطمه، همه چشمها در روز قیامت گریان است جز چشمی که بر مصیبت های حسین(ع) بگرید.[18]
ر:بیان اینکه مرگ برای مؤمن موجب رسیدن به نعیم ابدی است، امام حسین (ع) در روز عاشورا خطاب به اصحاب باوفایش می فرماید: ای فرزندان کرامت و آقایی، اندکی صبر پیشه کنید که مرگ جز پلی نیست که از آن عبور داده می شوید و از زندگی نکبت بار و سخت این جهان و این شرایط، به سوی بهشت و نعمت های دائمی آن رهسپار می گردید.[19]
در روایت دیگری امام حسن مجتبی (ع) می فرماید: مرگ بزرگترین شادی و خوشنودی است که بر مؤمن وارد می شود هنگامی که از این خانه و زندگی سخت و مشکل به سوی یک زندگی پر نعمت ابدی پرواز می کند.[20] و .....
اینها بخشی از روایاتی است که اصل قیامت را اثبات و بسیاری از ویژگی های آنرا بیان فرموده است. و بر این اساس با این ادله محکم هیچ گونه شک و تردیدی در امکان و وقوع معاد باقی نمی ماند.
پی نوشتها:
[1] مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، ج3 ص 11، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، 1374.
[2] همان، ص 38.
[3] همان، ص 39.
[4] سبحانی ، جعفر، محاضرات فی الالهیات ص 405، مؤسسه الامام الصادق(ع)، 1423ه ق.
[5] جاثیه، 24.
[6] روم ، 10.
[7] کهف ، 21.
[8] بقره، 260.
[9] بقره ، 67 – 73.
[10] جاثیه ،21-22.
[11] سجده، 18- قلم ، 35- 36 – ص، 28 – یونس ، 4.
[12] روم ،27.
[13] یس ، 80.
[14] ربانی ، هادی و موسوی ، سید محسن ، آینه یادها ص 235 ح 988، مؤسسه فرهنگی دار الحدیث ، 1382 به نقل از بحار الانوار ، ج 94 ص 109.
[15] آینه یادها، ص134 ح492 به نقل از میزان الحکمه ح 13011.
[16] همان ، ص95 ح324 به نقل از میزان الحکمه ح 22632.
[17] همان ، ص 152 ح 572 به نقل از کافی ج2 ص 200.
[18] همان ، ص 135 ح 495 به نقل از بحار الانوار ، ج 44 ، ص 293.
[19] ناطقی، محمد، آن سوی مرزها یا جهان پس از مرگ،ص 63 ، نسیم انتظار، 1382 به نقل از بحار الانوار ج 6 ص 155.
[20] همان ص 62 به نقل از بحار الانوار ، ج6 ص 154.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] براهین اثبات معاد کدامند؟
- [سایر] دلایل جسمانی بودن معاد و معراج کدامند؟ ما شیعیان و دیگر فرق اسلامی، چه عقیده ای داریم؟
- [سایر] طرقی که در قرآن برای امکان معاد وجود دارد، در چند موضوع خلاصه می شود؟
- [سایر] مقصود از ماواراءالطبیعه(متافیزیک) چیست؟ شمولش کدامند؟ دلایل مبنی بر امکان آن چیست و رابطه اش با شرایع( علی الخصوص شریعت اسلامی) چگونه است؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا ممکن است زنان و دختران (بدون عمل مقاربت) در خواب یا بیداری جنب شوند؟ در صورت امکان و وقوع این امر، چه وظیفهای دارند؟
- [سایر] آفات دین کدامند؟
- [سایر] مسبّحات ستّ کدامند؟
- [سایر] اقسام نکاح کدامند؟
- [سایر] بزرگترین فرایض کدامند؟
- [سایر] آفات دین کدامند؟
- [آیت الله سیستانی] مرد و زنی که با یکدیگر محرمند ، اگر قصد لذت نداشته باشند و خوف وقوع در حرام نباشد ، میتوانند غیر از عورت به تمام بدن یکدیگر نگاه کنند .
- [آیت الله وحید خراسانی] نگاه کردن مرد به بدن و موی زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون ان و چه با ترس وقوع در حرام و چه بدون ان حرام است و نگاه کردن بصورت و دستهای او اگر به قصد لذت باشد یا ترس وقوع در حرام داشته باشد حرام است و احتیاط مستحب ان است که بصورت و دستها تا مچ هر چند بدون قصد لذت و ترس وقوع در حرام نگاه نکند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است مگر به جاهایی که سیره متشرعه و متدینین بر پوشانیدن ان نیست مانند سر و صورت و گردن و دستها و ساق پاها که نگاه کردن زن به این مواضع بدون قصد لذت و ترس وقوع در حرام جایز است
- [آیت الله سیستانی] نگاه کردن مرد به بدن زنان نامحرم ، و همچنین نگاه کردن به موی آنان ، چه با شهوت باشد چه بدون آن ، چه با ترس از وقوع در حرام چه بدون آن ، حرام است ، و نگاه کردن به صورت آنان و دستهایشان تا مچ ، اگر با شهوت یا با ترس از و قوع در حرام باشد ، حرام است ، بلکه احتیاط مستحب آن است که بدون شهوت و ترس از وقوع در حرام هم به آنها نگاه نکند . و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم با شهوت و ترس از وقوع در حرام ، حرام میباشد ، بلکه بنابر احتیاط واجب بدون آن نیز نباید نگاه کند ، مگر به جاهائی از بدن که معمولاً مردها نمیپوشانند ، مثل سر و دستها و ساق پاها ، که نگاه کردن زن به این جاها اگر بدون شهوت و خوف وقوع در حرام باشد ، اشکال ندارد .
- [آیت الله شبیری زنجانی] عکس برداشتن مرد از زن نامحرم اگر همراه با کار حرامی همچون نگاه کردن به غیر از وجه و کفین و دست زدن به بدن، یا نگاه کردن با لذّت یا خوف وقوع در حرام نباشد حرام نیست و اگر زن نامحرمی را بشناسد نباید به عکس او نگاه کند مگر به وجه و کفین یا به زنهای بیحجابی که از آشکار شدن پرهیز ندارند که نگاه کردن به عکس بدون لذّت و خوف وقوع در حرام جایز است.
- [آیت الله نوری همدانی] بودن مرد و زن نا محرم در جائی که کسی در آنجا نیست و کسی هم نمی تواند وارد شود در صورتی که احتمال وقوع معصیت را بدهند ، حرام است و احتیاط مستحب آن است که در آنجا نماز نخوانند .
- [آیت الله سیستانی] اگر مرد زن نامحرمی را بشناسد ، چنانچه از زنهای مبتذله نباشد ، بنابر احتیاط واجب نباید به عکس او نگاه کند ، بجز صورت و دستها که نگاه بدون لذت و خوف وقوع در حرام جایز است .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر منکر از اموری است که شارع اقدّس به آن اهتمام می دهد وراضی نیست به وقوع آن به هیچ وجه ، جایز است دفع آن به هر نحو ممکن باشد ، مثلاً اگر کسی خواست یک شخص را که جایز القتل نیست بکشد باید از او جلوگیری کرد ، واگر ممکن نیست دفاع از قتل مظلوم مگر به قتل ظالم ، جائز است بلکه واجب است ، ولازم نیست از مجتهد اذن حاصل نماید . لکن باید مراعات شود که در صورت امکان جلوگیری به نحو دیگری که به قتل منجر نشود به آن نحو عمل کند ، واگر از حدّ لازم تجاوز کند معصیت کار واحکام متعدی بر او جاری خواهد بود .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر منکر از اموری است که شارع اقدس به آن اهتمام می دهد و به وقوع آن به هیچوجه راضی نیست، جایز است دفع آن بهر نحو که ممکن باشد، مثلا اگر کسی خواست یک شخص را که جایز القتل نیست بکُشد باید از او جلوگیری کرد و اگر ممکن نیست دفاع از قتل مظلوم مگر به قتل ظالم، جائز است بلکه واجب است، و لازم نیست از مجتهد اذن حاصل نماید لکن باید مراعات شود که در صورت امکان جلوگیری به نحو دیگری که به قتل منجر نشود به آن نحو عمل کند، و اگر از حد لازم تجاوز کند معصیت کار و احکام متعدی بر او جاری خواهد شد.
- [آیت الله اردبیلی] تقلید در احکام، این است که در حین عمل تصمیم و التزام داشته باشد به احکامی که مجتهد از ادله شرعی استنباط کرده است عمل نماید و تقلید به این معنا، موضوع جواز یا وجوب بقاء بر تقلید میت وعدم جواز عدول از تقلید مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر است. و از مجتهدی باید تقلید کرد که بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلال زاده، زنده، عادل و اعلم باشد (یعنی در فهمیدن حکم خدا از ادله شرعی و درک موضوعات از تمام مجتهدین زمان خود استادتر باشد) و دنیا طلب نباشد به طوری که منافات با عدالت داشته باشد و همچنین بنابر مشهور مرد باشد.
- [امام خمینی] اگر منکر از اموری است که شارع اقدس به آن اهتمام میدهد و راضی نیست به وقوع آن به هیچ وجه، جایز است دفع آن به هر نحو ممکن باشد، مثلًا اگر کسی خواست یک شخص را که جایز القتل نیست بکشد باید از او جلوگیری کرد، و اگر ممکن نیست دفاع از قتل مظلوم مگر به قتل ظالم، جایز است بلکه واجب است، و لازم نیست از مجتهد اذن حاصل نماید. لکن باید مراعات شود که در صورت امکان جلوگیری به نحو دیگری که به قتل منجر نشود به آن نحو عمل کند، و اگر از حد لازم تجاوز کند معصیت کار و احکام متعدّی بر او جاری خواهد شد.