نحوه تعلق روح به جنین چگونه است و چطور جنین قبل از حلول روح در آن رشد و نموّ دارد؟
پاسخ اجمالی: روح موجودی غیر مادی و مجرد است که در سیر تکاملی جنین ،به آن ملحق یا از آن حادث می شود و مراحل تکامل خود را طی می کند. روح هم مانند بدن انسان مخلوق خداوند است و اینکه می فرماید از روح خودم در او دمیدم از باب شرافت و بزرگی روح انسان است که آن را در مرتبه روح خود بیان کرده و از آن تعبیر به اضافه لامی یا تشریفی می کنند ،مثل نسبت دادن کعبه به خود در جایی که می فرماید "بیتی"یعنی خانه من . نداشتن روح انسانی هیچ منافاتی با زنده بودن و حیات داشتن جنین قبل از تعلق روح ندارد،زیرا انسان دارای سه مرتبه نفس ،یعنی نفس نباتی و حیوانی و انسانی است .نفس نباتی که مرتبه پایین نفس انسان است آن چیزی است که رشد و تغذیه دارد ولی بدون داشتن حس و حرکت ارادی و ادراک، مانند گیاهان که رشد می کنند ولی حس و حرکت ارادی و ادراک ندارند و وجود همین نفس نباتی در جنین قبل از تعلق روح دلیل بر رشد و نموّ و حیات داشتن آن می باشد. پاسخ تفصیلی: شکی نیست که روح جوهری غیر مادی (مجرد) است. در آیه مبارکه "وَ یسْئلُونَکَ عَن‌ِ الرُّوح‌ِ قُل‌ِ الرُّوح‌ُ مِن‌ْ أَمْرِ رَبِّی [1] ؛ و درباره روح از تو می‌پرسند. بگو: روح از سنخ فرمان پروردگار من است). روح را به امر خدا نسبت داده است . شهید مطهری می گوید چون روح امر بسیطی است و جزء ندارد تعریف به جنس و فصل برای آن ممکن نبود و گویا این تعریف که می گوید "من امر ربی" تعریف به فاعل است، حال امر خدا به چه معنایی است در آیات دیگر به آن اشاره شده است . از آن جمله در آیه "إِنَّمَآ أَمْرُه‌ُ إِذَآ أَرَادَ شَیئًا أَن یقُول‌َ لَه‌ُ کُن فَیکُون " [2] ؛ چون به چیزی اراده فرماید، کارش این بس که می‌گوید: باش‌؛ پس بی‌درنگ موجود می‌شود ، امر الاهی فعل متصف به ذات خداوند می باشد و چون ذات خداوند ماورای ماده و عاری از زمان و مکان می باشد ،و روح هم امر الهی است پس موجودی غیر مادی است . اما این روح آنگاه که به بدن تعلق می گیرد از آن به نفس تعبیر آورده می شود و در واقع نفس جنبه تعلقی روح به بدن است. البته در نحوه تعلق روح به بدن اختلاف است که مختصر اشاره ای می کنیم : برخی از محققان در باره چگونگی تعلق روح به بدن قائلند که روح آدمی از آغاز خلقت تا ابد مجرد است و وقتی که بدن آمادگی تعلق پیدا کرد روح به آن تعلق می گیرد. که این نظریه معروف به نظریه روحانیه الحدوث و البقا است که نفس هم در مرحله حدوث و ایجاد و هم در مرحله بقا روحانی و مجرد است . در مقابل فیلسوف بزرگ ملاصدرا قائل است روح در آغاز موجودی جسمانی است و به تدریج تکامل یافته مجرد می شود به اصطلاح روح جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا است یعنی روح در تکامل جسم مادی به وجود می آید ولی در بقا تابع جسم نیست و بعد از جسم باقی خواهد ماند . [3] در پاسخ به قسمت دوم سؤال باید گفت که نداشتن روح انسانی هیچ منافاتی با دارا بودن حیات جنین قبل از تعلق روح ندارد . فلاسفه می گویند سه قسم نفس داریم نفس نباتی، حیوانی، انسانی که انسانها هر سه را دارا هستند و حیوانات دو قسم اول و گیاهان فقط قسم اول را که هر نفسی دارای قوای خاصی است که موجب بروز افعال خاصی می شود ، نفس نباتی آن است که دائما تغذیه و رشد دارد و نفس حیوانی آن است که همیشه تغذیه، رشد، حس و تحرک ارادی دارد و نفس انسانی آن است که همواره تغذیه، رشد، تحرک ارادی، حس و ادراک دارد و هرموجودی که دارای نفس باشد ولو نفس نباتی، حی محسوب می شود .پس حیات معنایی است عام تر از داشتن نفس انسانی و ممکن است در جایی حیات باشد ولی روح انسانی حتی حیوانی نباشد. مثل جنین قبل از تعلق روح ؛ زیرا سلول های آن گرچه دارای نفس و روح انسانی نیستند ولی به دلیل داشتن نفس نباتی زنده هستند زیرا همانند دیگر نفس های نباتی دارای تغذیه و رشدند، چرا که از طریق مویرگ ها تغذیه می شوند و دارای رشد سلولی هستند. البته چنین سلول های زنده ای اندک اندک رشد می کند و با حرکت خودش قابلیت های خویش را به فعلیت می رساند تا این که جنین می شود و این جنین به قول ملاصدرا [4] نبات بالفعل است که قابلیت نفس حیوانی را پیدا می کند و اندک اندک نفس حیوانی قابلیت های خود را که احساس و تحرک ارادی است به فعلیت می رساند و با کامل شدن و بالفعل شدن تمامی بالقوه ها به قول ملاصدرا حیوان بالفعل می شود و قابلیت انسان شدن را پیدا می کند و اگر بتواند قابلیت های انسانی را بالفعل کند (جسما و روحا) انسان و الا مقام و برتر خواهد شد. پی نوشتها: [1] اسرأ، 85 [2] یس، 82 [3] برای آگاهی بیشتر، ترخان، قاسم، شخصیت و قیام امام حسین (ع) ، ص 25-48، انتشارات چلچراغ، قم ، 1388 ه.ش. [4] اسفار، ج 8، ص 136 منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

نحوه تعلق روح به جنین چگونه است و چطور جنین قبل از حلول روح در آن رشد و نموّ دارد؟


پاسخ:

پاسخ اجمالی:
روح موجودی غیر مادی و مجرد است که در سیر تکاملی جنین ،به آن ملحق یا از آن حادث می شود و مراحل تکامل خود را طی می کند. روح هم مانند بدن انسان مخلوق خداوند است و اینکه می فرماید از روح خودم در او دمیدم از باب شرافت و بزرگی روح انسان است که آن را در مرتبه روح خود بیان کرده و از آن تعبیر به اضافه لامی یا تشریفی می کنند ،مثل نسبت دادن کعبه به خود در جایی که می فرماید "بیتی"یعنی خانه من .
نداشتن روح انسانی هیچ منافاتی با زنده بودن و حیات داشتن جنین قبل از تعلق روح ندارد،زیرا انسان دارای سه مرتبه نفس ،یعنی نفس نباتی و حیوانی و انسانی است .نفس نباتی که مرتبه پایین نفس انسان است آن چیزی است که رشد و تغذیه دارد ولی بدون داشتن حس و حرکت ارادی و ادراک، مانند گیاهان که رشد می کنند ولی حس و حرکت ارادی و ادراک ندارند و وجود همین نفس نباتی در جنین قبل از تعلق روح دلیل بر رشد و نموّ و حیات داشتن آن می باشد.

پاسخ تفصیلی:
شکی نیست که روح جوهری غیر مادی (مجرد) است.
در آیه مبارکه "وَ یسْئلُونَکَ عَن‌ِ الرُّوح‌ِ قُل‌ِ الرُّوح‌ُ مِن‌ْ أَمْرِ رَبِّی [1] ؛ و درباره روح از تو می‌پرسند. بگو: روح از سنخ فرمان پروردگار من است). روح را به امر خدا نسبت داده است .
شهید مطهری می گوید چون روح امر بسیطی است و جزء ندارد تعریف به جنس و فصل برای آن ممکن نبود و گویا این تعریف که می گوید "من امر ربی" تعریف به فاعل است، حال امر خدا به چه معنایی است در آیات دیگر به آن اشاره شده است .
از آن جمله در آیه "إِنَّمَآ أَمْرُه‌ُ إِذَآ أَرَادَ شَیئًا أَن یقُول‌َ لَه‌ُ کُن فَیکُون " [2] ؛ چون به چیزی اراده فرماید، کارش این بس که می‌گوید: باش‌؛ پس بی‌درنگ موجود می‌شود ، امر الاهی فعل متصف به ذات خداوند می باشد و چون ذات خداوند ماورای ماده و عاری از زمان و مکان می باشد ،و روح هم امر الهی است پس موجودی غیر مادی است .
اما این روح آنگاه که به بدن تعلق می گیرد از آن به نفس تعبیر آورده می شود و در واقع نفس جنبه تعلقی روح به بدن است. البته در نحوه تعلق روح به بدن اختلاف است که مختصر اشاره ای می کنیم :
برخی از محققان در باره چگونگی تعلق روح به بدن قائلند که روح آدمی از آغاز خلقت تا ابد مجرد است و وقتی که بدن آمادگی تعلق پیدا کرد روح به آن تعلق می گیرد. که این نظریه معروف به نظریه روحانیه الحدوث و البقا است که نفس هم در مرحله حدوث و ایجاد و هم در مرحله بقا روحانی و مجرد است . در مقابل فیلسوف بزرگ ملاصدرا قائل است روح در آغاز موجودی جسمانی است و به تدریج تکامل یافته مجرد می شود به اصطلاح روح جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا است یعنی روح در تکامل جسم مادی به وجود می آید ولی در بقا تابع جسم نیست و بعد از جسم باقی خواهد ماند . [3]
در پاسخ به قسمت دوم سؤال باید گفت که نداشتن روح انسانی هیچ منافاتی با دارا بودن حیات جنین قبل از تعلق روح ندارد .
فلاسفه می گویند سه قسم نفس داریم نفس نباتی، حیوانی، انسانی که انسانها هر سه را دارا هستند و حیوانات دو قسم اول و گیاهان فقط قسم اول را که هر نفسی دارای قوای خاصی است که موجب بروز افعال خاصی می شود ، نفس نباتی آن است که دائما تغذیه و رشد دارد و نفس حیوانی آن است که همیشه تغذیه، رشد، حس و تحرک ارادی دارد و نفس انسانی آن است که همواره تغذیه، رشد، تحرک ارادی، حس و ادراک دارد و هرموجودی که دارای نفس باشد ولو نفس نباتی، حی محسوب می شود .پس حیات معنایی است عام تر از داشتن نفس انسانی و ممکن است در جایی حیات باشد ولی روح انسانی حتی حیوانی نباشد. مثل جنین قبل از تعلق روح ؛ زیرا سلول های آن گرچه دارای نفس و روح انسانی نیستند ولی به دلیل داشتن نفس نباتی زنده هستند زیرا همانند دیگر نفس های نباتی دارای تغذیه و رشدند، چرا که از طریق مویرگ ها تغذیه می شوند و دارای رشد سلولی هستند. البته چنین سلول های زنده ای اندک اندک رشد می کند و با حرکت خودش قابلیت های خویش را به فعلیت می رساند تا این که جنین می شود و این جنین به قول ملاصدرا [4] نبات بالفعل است که قابلیت نفس حیوانی را پیدا می کند و اندک اندک نفس حیوانی قابلیت های خود را که احساس و تحرک ارادی است به فعلیت می رساند و با کامل شدن و بالفعل شدن تمامی بالقوه ها به قول ملاصدرا حیوان بالفعل می شود و قابلیت انسان شدن را پیدا می کند و اگر بتواند قابلیت های انسانی را بالفعل کند (جسما و روحا) انسان و الا مقام و برتر خواهد شد.

پی نوشتها:
[1] اسرأ، 85
[2] یس، 82
[3] برای آگاهی بیشتر، ترخان، قاسم، شخصیت و قیام امام حسین (ع) ، ص 25-48، انتشارات چلچراغ، قم ، 1388 ه.ش.
[4] اسفار، ج 8، ص 136
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین