پاسخ اجمالی: از منظر ما، تشکیل حکومت پیامبر اکرم (ص)، یک امر الاهی بود، اما نکته ای که این امر را اقتضا می کند، تأثیر حکومت در تمام ابعاد زندگی انسان است، و این تعبیر از امام باقر (ع) که فرمود: (...وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‌ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَة)،[1] ناظر به همین است؛ یعنی هیچ کس دعوت و فریاد زده نشده است به چیزی مثل ولایت. بنابر این حکومت است که به همه چیز معنا می دهد. اهداف انبیا، اهداف دنیایی نبود. پیغمبر (ص) از تشکیل حکومت دنبال قدرت، جاه طلبی و ثروت نبود، بلکه آن حضرت دنبال ساختن آدم ها و ارتقا معنوی آنها بود و حکومت دینی، این گونه است. ادامه وجودی مبارک پیغمبر (ص) در روز غدیر در امامت تجلی پیدا می کند. سپس این ادامه وجودی در وجود مبارک امام مجتبی (ع) بعد از علی بن ابی طالب (ع) و دیگر امامان (ع) تجلی پیدا کرد. به اعتقاد ما ولایت فقیه، به عنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده است که در دوران غیبت حضرت حجّت (عج) که در دسترس ما نیست و ما نمی توانیم مستقیم از وجود مبارک آن معصوم استفاده کنیم، فقهای جامع الشرایط ولایت دارند و ولایت فقیه، تجلی و امتداد همان امامت معصومان (ع) و تجلی و ادامه و امتداد همان ولایت نبی خاتم (ص) است. پاسخ تفصیلی: نبی خاتم (ص) در زمان نبوتش دوران های مختلفی را سپری کردند: 1. دوران اختفا: یعنی، دوره ای که رسالت ایشان مخفیانه بود و فقط در محدوده های خاصی تبلیغ صورت می گرفت و این دوره سه سال به طول انجامید. 2. دوران علنی و آشکار: یعنی، دورانی که رسالت به صورت عمومی جریان پیدا کرد که ده سال طول کشید. بعد از سپری شدن این دوره سیزده ساله در مکه، با هجرت پیغمبر (ص) به مدینه، فضای تازه ای برای اسلام و مسلمانان فراهم شد و به محض فراهم شدن این فضا، آن حضرت (ص) به تشکیل یک حکومت کامل با تمام شاخصه ها و ویژگی ها اقدام کردند؛ هر چند در ابتدا این حکومت در محدوده کوچکی صورت گرفت؛ در روایتی که در اسناد تاریخی نقل شده، آن حضرت در سال دوم هجرت، دستور به سر شماری از مردان مسلمان دادند و عددی که برای مردان مسلمان در این سرشماری ذکر شده، عدد چشم گیری نیست. به نظر ما کمتر از هزار است و اگر به این تعداد زنان و کودکان را اضافه کنیم شاید 5 – 6 هزار مسلمان بودند؛ اما در عین حال، پیغمبر (ص) با همین جمع اندک، یک حکومت کامل را تشکیل داد. البته، در دوران خاتمه حیات مبارک پیغمبر (ص) تعداد مسلمان ها بسیار افزایش پیدا کرد، و آیه شریفه ( و ببینی مردم گروه گروه وارد دین خدا می‌شوند )، [1] ناظر به همین داستان است. حال، چرا این حکومت تشکیل شد؟ چرا پیغمبر (ص) در اولین زمان ممکن اقدام به چنین کاری کرد؟ از منظر ما، این یک امر الاهی بود، اما نکته ای که این امر را اقتضا می کند، تأثیر حکومت در تمام ابعاد زندگی انسان است، و این تعبیر از امام باقر (ع) که فرمود: (...وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‌ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَة) [2] ، ناظر به همین است؛ یعنی، هیچ کس دعوت و فریاد زده نشده است به چیزی مثل ولایت. پس، حکومت است که همه چیز را معنا دار می کند. امام خمینی (ره)، در اشاره به اهداف انبیا (ع) می فرماید:( انبیا آمده‌اند برای این که این قدرت ها را بشکنند، این قدرت های شیطانی را سرکوب کنند و نبی اکرم هم آمده بودند و آمدند برای این که این قدرت ها را بشکنند. این یکی از کارهایی است که انبیا دارند، نه اینکه فقط این است. کار مهم انبیا این است که مردم را برسانند به آن نقطه کمال و سایر کارها وسیله است. غایت، کمال مطلق است... این طور نیست که انبیا برای دنیا آمده باشند. دنیا یک وسیله‌ای است برای کمال؛ چنانکه اهل دنیا هم این وسیله را به ضد کمال استعمال می‌کنند... آنکه برای قدرت طلبی و شیطنت فعالیت می‌کند با آنکه برای خدا فعالیت می‌کند، ذاتاً این دو تا با هم فرق دارند و کارهایشان ذاتاً فرق دارد. انبیا برای ثروت و قدرت و دنیا و رسیدن به دنیا و رسیدن به حکومت ابداً یک قدم برنداشتند. و اگر کسی گمان کند که انبیا یا اولیای بزرگ قدمی برای مَسند برداشتند، این نمی‌شناسد آنها را؛ این انبیا را نشناخته...). [3] پس، اهداف انبیا، اهداف دنیایی نبود؛ پیغمبر (ص) از تشکیل حکومت دنبال قدرت، جاه طلبی و ثروت نبود، بلکه آن حضرت دنبال ساختن آدم ها و ارتقای معنوی آنها بود و حکومت دینی، این گونه است. و ادامه وجودی مبارک پیغمبر (ص) در روز غدیر در امامت تجلی پیدا می کند. اگر روز غدیر فرمود: (...الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‌ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً...) [4] ، به معنای این است که همه آنچه را اسلام در برداشت یک طرف، و این عنصر ادامه ولایت که ادامه وجودی پیغمبر (ص) بوده و در وجود مبارک علی بن ابی طالب (ع) تجلی پیدا کرد، در طرف دیگر. این نعمت بزرگی بود که دین با او کامل و نعمت با او تمام شد. سپس این ادامه وجودی در وجود مبارک امام مجتبی (ع) بعد از علی بن ابی طالب (ع) و دیگر امامان (ع) تجلی پیدا کرد. حدیث کساء، از احادیث مشهوری است که بین خاصه و عامه در کتب فریقین (شیعه و اهل سنت [5] ) به طرق و اسانید مختلف بیان شده است، و مقدار مسلم و مورد اتفاق این حدیث در تمامی آثار شیعه و سنی چنین است: "روزی پیامبر اکرم (ص) و حضرت امام علی و فاطمه زهرا و حسن و حسین (ع) در منزل ام سلمه گرد هم آمدند، و پیامبر عبایی بر سر خود و آن چهار تن دیگر افکند، و در آن حال چنین دعا کرد: (خدایا اینان اهل بیت و وابستگان خاص من هستند، پس هر پلیدی را از ایشان بزدای و آنان را (از هر عیب و گناه) پاک و مطهر بدار) پس از آن جبرئیل فرود آمد، و آیه شریفه تطهیر: (...إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً) [6] ، را فرود آورد . وقتی همسر پیغمبر اکرم (ص) سؤال کرد که اهل بیت چه کسانی هستند، آن حضرت پاسخ فرمودند: (انا و علی و فاطمه و الحسن و الحسین). [7] اگر کسی کمترین دقتی در این آیه داشته باشد، متوجه می شود که این آیه دلالت بر منزلت عصمت این پنج بزرگوار دارد. به اعتقاد ما ولایت فقیه، به عنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده است که در دوران غیبت حضرت حجّت (ع) که در دسترس ما نیست و ما نمی توانیم مستقیم از وجود مبارک آن معصوم استفاده کنیم، فقهای جامع الشرایط ولایت دارند و ولایت فقیه، تجلی و امتداد همان امامت معصومان (ع) و تجلی و ادامه و امتداد همان ولایت نبی خاتم (ص) است. [8] ممکن است کسی بگوید: قبل از انقلاب هم مردم نماز می خواندند، روزه می گرفتند، و حج می رفتند؛ پس با تحقق انقلاب اسلامی، چه اتفاقی افتاده است؟ در پاسخ می گوییم: اولاً: باید توجه داشت که قبل از انقلاب چه مقدار از مردم نماز می خواندند و در چه حال و هوایی نماز خوانده می شد و امروزه چگونه است؟ در دانشگاه قبل از انقلاب، دانشجوها و حتی اساتید متدیّن، مخفیانه نماز می خواندند. نماز در نظر عرف عمومی مردم قبل از انقلاب، علاوه بر این که ارزش نبود، ضد ارزش بود و از باب این که مبادا از چشم همکاران و دوستان بیفتند، مخفیانه نماز می خواندند. خلاصه، دین داری برایشان یک افتخار نبود؛ چون ارزش های اجتماعی حاکم، ارزش های غیر دینی، بلکه ضد دینی بود. وقتی ارزش ها عوض شد، دیگر نماز و دین داری برای ما افتخار است. ثانیاً: آنهایی که امروزه، مردد هستند، جوّ حاکم بر اجتماع، آنها را به سمت دین هدایت می کند، در حالی که در گذشته این جو آنها را به سمت دیگری می برد. در نتیجه، دین با حکومت یک جریان ایجاد می کند و از سوی دیگر، حکومت به نماز، روزه و ... معنا می بخشد و نمازی که در چنین حکومتی خوانده می شود، فقط ارتباط شخصی با خدا نیست، بلکه آثار فراوانی در زندگی فردی و نیز اجتماعی نمازگزار دارد. نکته قابل توجه این است که، قرآن و اسلام برای ما شاخص داده و ما با این شاخص می توانیم میزان موفقیت خودمان را در دست یابی به اهداف ارزیابی کنیم؛ مثلاً وقتی قرآن کریم فرموده: (...وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ)، [9] نماز و میزان فحشا و منکر یک نسبتی با هم دارند؛ هر چه نماز در جامعه افزایش و عمق پیدا کند، فحشا و منکر کمتر می شود. بنابراین، ما معیار داریم و می توانیم با این معیار پی ببریم که واقعاً چه مقدار در تعمیق ارزش های دینی موفق هستیم. پی نوشتها: [1]کلینی، الکافی، ج 2، ص 18، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش. [2] نصر، 2: ( وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی‌ دینِ اللَّهِ أَفْواجاً ). [3] الکافی، ج 2، ص 18، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش. [4] خمینی، سید روح الله، صحیفه امام، ج 12، ص 425 – 426، دفتر نشر آثار امام خمینی (ره)، تهران، چاپ چهارم، 1386ش. [5] مائده، 3:(... امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم‌...). [6]. مسند، احمد بن حنبل، ج 2، ص 292؛ فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج 1، ص 214. [7] احزاب، 33:(...خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد). [8] ر.ک: نمایه های (سند حدیث کساء در مفاتیح الجنان)؛ سؤال 8909 (سایت: 8928)؛ ( اهل بیت پیامبر اسلام (ص) )؛ سؤال 1249 (سایت: 1257). [9] ر.ک: هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، بحث ولایت فقیه، مؤسسه فرهنگی خرد، قم. [10] عنکبوت، 45:( و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه بازمی‌دارد). منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
از منظر ما، تشکیل حکومت پیامبر اکرم (ص)، یک امر الاهی بود، اما نکته ای که این امر را اقتضا می کند، تأثیر حکومت در تمام ابعاد زندگی انسان است، و این تعبیر از امام باقر (ع) که فرمود: (...وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَة)،[1] ناظر به همین است؛ یعنی هیچ کس دعوت و فریاد زده نشده است به چیزی مثل ولایت. بنابر این حکومت است که به همه چیز معنا می دهد.
اهداف انبیا، اهداف دنیایی نبود. پیغمبر (ص) از تشکیل حکومت دنبال قدرت، جاه طلبی و ثروت نبود، بلکه آن حضرت دنبال ساختن آدم ها و ارتقا معنوی آنها بود و حکومت دینی، این گونه است. ادامه وجودی مبارک پیغمبر (ص) در روز غدیر در امامت تجلی پیدا می کند. سپس این ادامه وجودی در وجود مبارک امام مجتبی (ع) بعد از علی بن ابی طالب (ع) و دیگر امامان (ع) تجلی پیدا کرد.
به اعتقاد ما ولایت فقیه، به عنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده است که در دوران غیبت حضرت حجّت (عج) که در دسترس ما نیست و ما نمی توانیم مستقیم از وجود مبارک آن معصوم استفاده کنیم، فقهای جامع الشرایط ولایت دارند و ولایت فقیه، تجلی و امتداد همان امامت معصومان (ع) و تجلی و ادامه و امتداد همان ولایت نبی خاتم (ص) است.
پاسخ تفصیلی:
نبی خاتم (ص) در زمان نبوتش دوران های مختلفی را سپری کردند:
1. دوران اختفا: یعنی، دوره ای که رسالت ایشان مخفیانه بود و فقط در محدوده های خاصی تبلیغ صورت می گرفت و این دوره سه سال به طول انجامید.
2. دوران علنی و آشکار: یعنی، دورانی که رسالت به صورت عمومی جریان پیدا کرد که ده سال طول کشید.
بعد از سپری شدن این دوره سیزده ساله در مکه، با هجرت پیغمبر (ص) به مدینه، فضای تازه ای برای اسلام و مسلمانان فراهم شد و به محض فراهم شدن این فضا، آن حضرت (ص) به تشکیل یک حکومت کامل با تمام شاخصه ها و ویژگی ها اقدام کردند؛ هر چند در ابتدا این حکومت در محدوده کوچکی صورت گرفت؛ در روایتی که در اسناد تاریخی نقل شده، آن حضرت در سال دوم هجرت، دستور به سر شماری از مردان مسلمان دادند و عددی که برای مردان مسلمان در این سرشماری ذکر شده، عدد چشم گیری نیست. به نظر ما کمتر از هزار است و اگر به این تعداد زنان و کودکان را اضافه کنیم شاید 5 – 6 هزار مسلمان بودند؛ اما در عین حال، پیغمبر (ص) با همین جمع اندک، یک حکومت کامل را تشکیل داد. البته، در دوران خاتمه حیات مبارک پیغمبر (ص) تعداد مسلمان ها بسیار افزایش پیدا کرد، و آیه شریفه ( و ببینی مردم گروه گروه وارد دین خدا میشوند )، [1] ناظر به همین داستان است.
حال، چرا این حکومت تشکیل شد؟ چرا پیغمبر (ص) در اولین زمان ممکن اقدام به چنین کاری کرد؟
از منظر ما، این یک امر الاهی بود، اما نکته ای که این امر را اقتضا می کند، تأثیر حکومت در تمام ابعاد زندگی انسان است، و این تعبیر از امام باقر (ع) که فرمود: (...وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَة) [2] ، ناظر به همین است؛ یعنی، هیچ کس دعوت و فریاد زده نشده است به چیزی مثل ولایت. پس، حکومت است که همه چیز را معنا دار می کند.
امام خمینی (ره)، در اشاره به اهداف انبیا (ع) می فرماید:( انبیا آمدهاند برای این که این قدرت ها را بشکنند، این قدرت های شیطانی را سرکوب کنند و نبی اکرم هم آمده بودند و آمدند برای این که این قدرت ها را بشکنند. این یکی از کارهایی است که انبیا دارند، نه اینکه فقط این است. کار مهم انبیا این است که مردم را برسانند به آن نقطه کمال و سایر کارها وسیله است. غایت، کمال مطلق است... این طور نیست که انبیا برای دنیا آمده باشند. دنیا یک وسیلهای است برای کمال؛ چنانکه اهل دنیا هم این وسیله را به ضد کمال استعمال میکنند... آنکه برای قدرت طلبی و شیطنت فعالیت میکند با آنکه برای خدا فعالیت میکند، ذاتاً این دو تا با هم فرق دارند و کارهایشان ذاتاً فرق دارد. انبیا برای ثروت و قدرت و دنیا و رسیدن به دنیا و رسیدن به حکومت ابداً یک قدم برنداشتند. و اگر کسی گمان کند که انبیا یا اولیای بزرگ قدمی برای مَسند برداشتند، این نمیشناسد آنها را؛ این انبیا را نشناخته...). [3]
پس، اهداف انبیا، اهداف دنیایی نبود؛ پیغمبر (ص) از تشکیل حکومت دنبال قدرت، جاه طلبی و ثروت نبود، بلکه آن حضرت دنبال ساختن آدم ها و ارتقای معنوی آنها بود و حکومت دینی، این گونه است. و ادامه وجودی مبارک پیغمبر (ص) در روز غدیر در امامت تجلی پیدا می کند. اگر روز غدیر فرمود: (...الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً...) [4] ، به معنای این است که همه آنچه را اسلام در برداشت یک طرف، و این عنصر ادامه ولایت که ادامه وجودی پیغمبر (ص) بوده و در وجود مبارک علی بن ابی طالب (ع) تجلی پیدا کرد، در طرف دیگر. این نعمت بزرگی بود که دین با او کامل و نعمت با او تمام شد. سپس این ادامه وجودی در وجود مبارک امام مجتبی (ع) بعد از علی بن ابی طالب (ع) و دیگر امامان (ع) تجلی پیدا کرد.
حدیث کساء، از احادیث مشهوری است که بین خاصه و عامه در کتب فریقین (شیعه و اهل سنت [5] ) به طرق و اسانید مختلف بیان شده است، و مقدار مسلم و مورد اتفاق این حدیث در تمامی آثار شیعه و سنی چنین است: "روزی پیامبر اکرم (ص) و حضرت امام علی و فاطمه زهرا و حسن و حسین (ع) در منزل ام سلمه گرد هم آمدند، و پیامبر عبایی بر سر خود و آن چهار تن دیگر افکند، و در آن حال چنین دعا کرد: (خدایا اینان اهل بیت و وابستگان خاص من هستند، پس هر پلیدی را از ایشان بزدای و آنان را (از هر عیب و گناه) پاک و مطهر بدار) پس از آن جبرئیل فرود آمد، و آیه شریفه تطهیر: (...إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً) [6] ، را فرود آورد . وقتی همسر پیغمبر اکرم (ص) سؤال کرد که اهل بیت چه کسانی هستند، آن حضرت پاسخ فرمودند: (انا و علی و فاطمه و الحسن و الحسین). [7] اگر کسی کمترین دقتی در این آیه داشته باشد، متوجه می شود که این آیه دلالت بر منزلت عصمت این پنج بزرگوار دارد.
به اعتقاد ما ولایت فقیه، به عنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده است که در دوران غیبت حضرت حجّت (ع) که در دسترس ما نیست و ما نمی توانیم مستقیم از وجود مبارک آن معصوم استفاده کنیم، فقهای جامع الشرایط ولایت دارند و ولایت فقیه، تجلی و امتداد همان امامت معصومان (ع) و تجلی و ادامه و امتداد همان ولایت نبی خاتم (ص) است. [8]
ممکن است کسی بگوید: قبل از انقلاب هم مردم نماز می خواندند، روزه می گرفتند، و حج می رفتند؛ پس با تحقق انقلاب اسلامی، چه اتفاقی افتاده است؟
در پاسخ می گوییم: اولاً: باید توجه داشت که قبل از انقلاب چه مقدار از مردم نماز می خواندند و در چه حال و هوایی نماز خوانده می شد و امروزه چگونه است؟ در دانشگاه قبل از انقلاب، دانشجوها و حتی اساتید متدیّن، مخفیانه نماز می خواندند. نماز در نظر عرف عمومی مردم قبل از انقلاب، علاوه بر این که ارزش نبود، ضد ارزش بود و از باب این که مبادا از چشم همکاران و دوستان بیفتند، مخفیانه نماز می خواندند.
خلاصه، دین داری برایشان یک افتخار نبود؛ چون ارزش های اجتماعی حاکم، ارزش های غیر دینی، بلکه ضد دینی بود. وقتی ارزش ها عوض شد، دیگر نماز و دین داری برای ما افتخار است.
ثانیاً: آنهایی که امروزه، مردد هستند، جوّ حاکم بر اجتماع، آنها را به سمت دین هدایت می کند، در حالی که در گذشته این جو آنها را به سمت دیگری می برد. در نتیجه، دین با حکومت یک جریان ایجاد می کند و از سوی دیگر، حکومت به نماز، روزه و ... معنا می بخشد و نمازی که در چنین حکومتی خوانده می شود، فقط ارتباط شخصی با خدا نیست، بلکه آثار فراوانی در زندگی فردی و نیز اجتماعی نمازگزار دارد.
نکته قابل توجه این است که، قرآن و اسلام برای ما شاخص داده و ما با این شاخص می توانیم میزان موفقیت خودمان را در دست یابی به اهداف ارزیابی کنیم؛ مثلاً وقتی قرآن کریم فرموده: (...وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ)، [9] نماز و میزان فحشا و منکر یک نسبتی با هم دارند؛ هر چه نماز در جامعه افزایش و عمق پیدا کند، فحشا و منکر کمتر می شود. بنابراین، ما معیار داریم و می توانیم با این معیار پی ببریم که واقعاً چه مقدار در تعمیق ارزش های دینی موفق هستیم.
پی نوشتها:
[1]کلینی، الکافی، ج 2، ص 18، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش.
[2] نصر، 2: ( وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفْواجاً ).
[3] الکافی، ج 2، ص 18، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش.
[4] خمینی، سید روح الله، صحیفه امام، ج 12، ص 425 – 426، دفتر نشر آثار امام خمینی (ره)، تهران، چاپ چهارم، 1386ش.
[5] مائده، 3:(... امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم...).
[6]. مسند، احمد بن حنبل، ج 2، ص 292؛ فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج 1، ص 214.
[7] احزاب، 33:(...خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد).
[8] ر.ک: نمایه های (سند حدیث کساء در مفاتیح الجنان)؛ سؤال 8909 (سایت: 8928)؛ ( اهل بیت پیامبر اسلام (ص) )؛ سؤال 1249 (سایت: 1257).
[9] ر.ک: هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، بحث ولایت فقیه، مؤسسه فرهنگی خرد، قم.
[10] عنکبوت، 45:( و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه بازمیدارد).
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] آیا در زمان پیامبر اسلام(ص) حکومت عدل تشکیل شد؟
- [سایر] ارتباط بین تشکیل حکومتی که حضرت رسول الله (ص) آن را پی ریزی کردند، با فطرت خدا جوی مردم آن زمان -که البته آن یک الگویی است تا همیشه تاریخ که می شود به آن اقتدا کرد- چه ارتباطی وجود دارد؟
- [سایر] بهترین جملهای که محمد رسول الله(ص) به انسان فرمود، چیست؟
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] لطفا متن حدیثی که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) در مورد قیام امام خمینی و تشکیل حکومت شیعه توسط امام خمینی(ره) که پیامبر(ص) در آن زمان پیش بینی کرده اند را بیان فرمایید.
- [سایر] برداشت پیامبر اسلام (ص) و یاران ایشان در ارتباط با مسئله «رهبری» چه بود؟
- [سایر] ارتباط آیه 188 سوره اعراف با ((علم غیب))پیامبراکرم(ص) چگونه توجیه می شود؟
- [سایر] آیا ارتباط پیامبر اکرم(ص) بعد از رحلتش با این دنیا قطع شده است؟
- [سایر] محمد بن عبدالوهاب چه توهینی به قبر مطهر رسول خدا ص کرد؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) در اذان و اقامه شان ذکر اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله را می گفتند؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول (ص) را مانند محمد و احمد؛ یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود؛ اگرچه در نماز باشد؛ مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.