پاسخ اجمالی: اولاً: منکر خدا برای اثبات ادعای خودش (انکار خدا) باید تمامی دلایل عقلی (اعم از استدلالی و شهودی) اثبات خدا را رد کند. ثانیا با فرض رد تمامی این براهین – که فرضی محال است- صرفا دلایل مدعیان وجود خدا رد شده، ولی دلیلی جداگانه بر رد خدا اقامه نشده است. بنابراین باید برای اثبات مدعای خود دلایلی جداگانه اقامه کند. ثالثاً: اعتقاد ما در باره وجود خداوند (چه باور، چه انکار، چه تشکیک) غیر از وجود خداوند در واقعیت امر است. رابعاً: برخلاف ادعاهای منکران، در قرن حاضر، حوزه علوم تجربی که برای اغلب منکران خدا، تنها شناخت یقینی محسوب میشود، درستی بسیاری از گزارههای دینی را اثبات نموده است. پاسخ تفصیلی: این سؤال دو بخش دارد، بخش اول این که ( اگر کسی ادعا کند با دلایل عقلی وجود خدا را رد میکند باید چه جوابی به او داد؟) و بخش دوم این که ( آیا می شود با دلایل عقلی وجود خداوند را رد کرد؟). اگر مراد از عقل و فلسفه هرگونه گفتاری شبه استدلالی باشد که بر مبانی ظن و احتمال بنا شده و هرآن در حال تزلزل و تغییر است، پاسخ مثبت است؛ یعنی برخی با این استدلالات به ظاهر عقلی تلاش کرده اند تا وجود خدا را به چالش بکشند، اما باید دانست که این نوع عقل و استدلال غیر یقینی در واقع چیزی جز توهمات ذهنی بشر نیست که مترادف با تعبیر قرآنی (ظن) است و در واقع عقل نیست: (وَ ما یتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یغْنی‌ مِنَ الْحَقِّ شَیئا). [1] ولی اگر مراد از عقل، آن عقلی باشد که در فرهنگ قرآنی کانون آن قلب انسان است: "فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یعْقِلُونَ بِها"، [2] پاسخ منفی است. و هرگز این عقل نمی تواند منکر خدا شود، بلکه هیچ شکی در مورد خدا ندارد: (أَ فِی اللَّهِ شَکٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). [3] و اما پاسخ بخش اول سؤال این است که، اولاً: کسی که چنین ادعایی میکند با توضیحی که پیش از این آمد، مشخص است که مرادش از عقل، همان عقل ظنی است. لازم به ذکر است، در عین این که دلایل به ظاهر عقلی (به همان معنایی که ذکر شد) بسیاری از سوی منکران خداوند در طول تاریخ ارائه شده است، دلایل عقلی (به هر دو معنای استدلالی و شهودی) بسیاری نیز توسط شخصیتهای مختلف فلسفی، کلامی، عرفانی و ... در اثبات خداوند ارائه شده است. پس در مواجهه با ادعای انکار خدا، بایستی به طور منطقی از مدعی بخواهید تا برای اثبات ادعای خودش (انکار خدا): اولاً: تمامی دلایل عقلی (اعم از استدلالی و شهودی) اثبات خدا را رد کند. بنابراین مدعی انکار خدا، علاوه بر دلایل عقلی شهودی اثبات خدا که اختصاص به عرفا دارد، بایستی نادرستی دلایل عقلی استدلالی فیلسوفان دین -شامل هشت دسته براهین اثبات وجود خدا به حصر استقرایی- را اثبات نماید که عبارتاند از: [4] دسته اول: براهین وجودی یا وجود شناختی یا هستی شناختی ( Ontological Argument ) دسته دوم: براهین وجوب و امکان یاعلت اولی یا جهان شناختی( Cosmological Argument ) دسته سوم: براهین غایت شناختی( Teological Argument ) دسته چهارم: براهین درجات کمال دسته پنجم: برهان از راه حوادث و تجارب خاص دسته ششم: براهین اخلاقی( Moral Argument ) دسته هفتم: برهان اجماع عام یا فطرت دسته هشتم: براهین احتمالات( Probability Argument ) ثانیاً: به فرض رد تمامی این براهین –که تقریبا فرضی محال است- حد اکثر آن است که دلیلی بر وجود خدا مشاهده نشده، اما نبود خدا نیز موضوعی است که اثبات آن نیاز به دلیل جداگانه ای دارد که مطمئنا هیچ فردی نخواهد توانست آن را اثبات کند. به عنوان نمونه، اگر شخصی تمام دلایل ارائه شده در مورد وجود حیات در آسمان های بی نهایت را مورد تردید قرار دهد، آیا می تواند با قطعیت بگوید که در غیر از زمین موجود زنده ای وجود ندارد؟! ثالثاً: اعتقاد ما در باره وجود خداوند (چه باور، چه انکار، چه تشکیک) غیر از وجود خداوند در واقعیت امر است، به عبارتی دیگر باورهای ما واقعیت را تغییر نمیدهند. منشا اعتقاد به خدا امری فراتر از متابعت از نظرات مردمان در مورد خداوند است و بلکه به تعبیر قرآن اکثریت مردمان در این امور ظن خود متابعت میکنند [5] ، [6] . ضمن این که در بحث باور نسبت به وجود خداوند، بسته به نوع باور(استدلالی یا شهودی) متغیرهای متفاوتی وجود دارد. عامترین متغیر بحث، ملاک صدق و کذب و تلقی ما از آن می باشد. بدیهی است که به لحاظ منطقی اختلاف نظر بر سر صدق یا کذب هر گزاره خبری - اینجا باور به وجود خدا یا انکار خدا – بخودی خود هیچ چیزی را اثبات نمیکند. به عنوان نمونه تا مدتها پیش از گالیله، همه عالمان دینی، دانشمندان و فیلسوفان دنیا، زمین را مرکز عالم می پنداشتند، اما با اختراع اولین تلسکوپ توسط گالیله و رصد علمی عالم، هیئت بطلمیوس که در کنار منطق ارسطو و سخنان مسیح جزو عقاید اصلی کلیسا محسوب میشد، یکباره تمامی ارزش خود را از دست داد. بنابراین اکثریت و اختلاف نظر هیچکدام ملاک صدق یا کذب یک قضیه محسوب نمی شوند. گفتنی است، حتی در بین فلاسفه غرب که اکثراً با روش شک گرایی به این بحث پرداختهاند برخی نظیر (هایدگر) بحث و جدل اندیشمندان با یکدیگر پیرامون اثبات وانکار خدا را نه تنها دلیلی بر انکار خدا ندانستهاند، بلکه آن را دلیلی روشن بر وجود خداوند دانستهاند؛ چرا که اگر خدایی وجود نداشت این همه تلاش علمی و فکری بشر در طی قرن ها برای اثبات یا انکار او وجود او بیهوده میبود. در واقع وقتی ما وجود چیزی را انکار میکنیم ابتدا وجود آن چیز را مفروض گرفتهایم که میتوانیم از انکار آن سخن بگوییم. از این رو پیشفرض هر دو گروه منکرین و مثبتین وجود خدا، وجود خدا می باشد [7] . رابعاً: بر خلاف ادعاهای منکران، حوزه علوم تجربی که برای اغلب منکران خدا، تنها شناخت یقینی محسوب میشود، درستی بسیاری از گزارههای دینی را اثبات نموده است. "پیشرفتهای علم فیزیک و کیهان شناسی در قرن حاضر، نگرش معنوی به جهان را تقویت نموده است و این قرن به لحاظ پیوند گزارههای دینی با گزارههای علمی بسیار مؤفق بوده است". [8] این مؤفقیت، برخی فلاسفه را چنان به وجد آورده است که با اطمینانی عجیب در باره قرن بیست و یکم میگویند: "قرن بیست و یکم یا دارای معنویت خواهد بود یا وجود نخواهد داشت". [9] پی نوشتها: [1] یونس، 36. [2] الحج، 46. [3] ابراهیم، 10. [4] مصطفی مکیان. (بیتا). دروس استاد مصطفی ملکیان در مرکز تخصصی علم کلام در سال تحصیلی 1371-72. مرکز مدیریت حوزه علمیه قم: مؤسسه امام صادق (ع). ص81-84 [5] (... بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ)، بقره،100، و (... وَ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ)، مائده، 103، و (... ُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُون‌)، انعام،111. [6] ( و إن تطع من اکثر فی الأرض یضلّوک عن سبیل الله إن یتبعون الّا الظن و إن هم الّا یخرصون)، أنعام، 116. [7] اقتباس از پاسخ شماره islamquest.net/fa/archive/question/8310. [8] فرح رامین، "کاربرد نظریه مهبانگ در براهین غایت شناختی و کیهان شناختی" ص 139، پژوهشهای فلسفی- کلامی: فصلنامه علمی- پژوهشی دانشگاه قم. سال نهم، شماره دوم، زمستان 1386. [9] داریوش شایگان، زیر آسمانهای جهان، مترجم، نازی عظیما، ص 258، تهران، فرزان روز، چاپ دوم، 1376. منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
اولاً: منکر خدا برای اثبات ادعای خودش (انکار خدا) باید تمامی دلایل عقلی (اعم از استدلالی و شهودی) اثبات خدا را رد کند. ثانیا با فرض رد تمامی این براهین – که فرضی محال است- صرفا دلایل مدعیان وجود خدا رد شده، ولی دلیلی جداگانه بر رد خدا اقامه نشده است. بنابراین باید برای اثبات مدعای خود دلایلی جداگانه اقامه کند. ثالثاً: اعتقاد ما در باره وجود خداوند (چه باور، چه انکار، چه تشکیک) غیر از وجود خداوند در واقعیت امر است. رابعاً: برخلاف ادعاهای منکران، در قرن حاضر، حوزه علوم تجربی که برای اغلب منکران خدا، تنها شناخت یقینی محسوب میشود، درستی بسیاری از گزارههای دینی را اثبات نموده است.
پاسخ تفصیلی:
این سؤال دو بخش دارد، بخش اول این که ( اگر کسی ادعا کند با دلایل عقلی وجود خدا را رد میکند باید چه جوابی به او داد؟) و بخش دوم این که ( آیا می شود با دلایل عقلی وجود خداوند را رد کرد؟).
اگر مراد از عقل و فلسفه هرگونه گفتاری شبه استدلالی باشد که بر مبانی ظن و احتمال بنا شده و هرآن در حال تزلزل و تغییر است، پاسخ مثبت است؛ یعنی برخی با این استدلالات به ظاهر عقلی تلاش کرده اند تا وجود خدا را به چالش بکشند، اما باید دانست که این نوع عقل و استدلال غیر یقینی در واقع چیزی جز توهمات ذهنی بشر نیست که مترادف با تعبیر قرآنی (ظن) است و در واقع عقل نیست: (وَ ما یتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیئا). [1]
ولی اگر مراد از عقل، آن عقلی باشد که در فرهنگ قرآنی کانون آن قلب انسان است: "فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یعْقِلُونَ بِها"، [2] پاسخ منفی است. و هرگز این عقل نمی تواند منکر خدا شود، بلکه هیچ شکی در مورد خدا ندارد: (أَ فِی اللَّهِ شَکٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). [3]
و اما پاسخ بخش اول سؤال این است که، اولاً: کسی که چنین ادعایی میکند با توضیحی که پیش از این آمد، مشخص است که مرادش از عقل، همان عقل ظنی است. لازم به ذکر است، در عین این که دلایل به ظاهر عقلی (به همان معنایی که ذکر شد) بسیاری از سوی منکران خداوند در طول تاریخ ارائه شده است، دلایل عقلی (به هر دو معنای استدلالی و شهودی) بسیاری نیز توسط شخصیتهای مختلف فلسفی، کلامی، عرفانی و ... در اثبات خداوند ارائه شده است. پس در مواجهه با ادعای انکار خدا، بایستی به طور منطقی از مدعی بخواهید تا برای اثبات ادعای خودش (انکار خدا):
اولاً: تمامی دلایل عقلی (اعم از استدلالی و شهودی) اثبات خدا را رد کند. بنابراین مدعی انکار خدا، علاوه بر دلایل عقلی شهودی اثبات خدا که اختصاص به عرفا دارد، بایستی نادرستی دلایل عقلی استدلالی فیلسوفان دین -شامل هشت دسته براهین اثبات وجود خدا به حصر استقرایی- را اثبات نماید که عبارتاند از: [4]
دسته اول: براهین وجودی یا وجود شناختی یا هستی شناختی ( Ontological Argument )
دسته دوم: براهین وجوب و امکان یاعلت اولی یا جهان شناختی( Cosmological Argument )
دسته سوم: براهین غایت شناختی( Teological Argument )
دسته چهارم: براهین درجات کمال
دسته پنجم: برهان از راه حوادث و تجارب خاص
دسته ششم: براهین اخلاقی( Moral Argument )
دسته هفتم: برهان اجماع عام یا فطرت
دسته هشتم: براهین احتمالات( Probability Argument )
ثانیاً: به فرض رد تمامی این براهین –که تقریبا فرضی محال است- حد اکثر آن است که دلیلی بر وجود خدا مشاهده نشده، اما نبود خدا نیز موضوعی است که اثبات آن نیاز به دلیل جداگانه ای دارد که مطمئنا هیچ فردی نخواهد توانست آن را اثبات کند.
به عنوان نمونه، اگر شخصی تمام دلایل ارائه شده در مورد وجود حیات در آسمان های بی نهایت را مورد تردید قرار دهد، آیا می تواند با قطعیت بگوید که در غیر از زمین موجود زنده ای وجود ندارد؟!
ثالثاً: اعتقاد ما در باره وجود خداوند (چه باور، چه انکار، چه تشکیک) غیر از وجود خداوند در واقعیت امر است، به عبارتی دیگر باورهای ما واقعیت را تغییر نمیدهند. منشا اعتقاد به خدا امری فراتر از متابعت از نظرات مردمان در مورد خداوند است و بلکه به تعبیر قرآن اکثریت مردمان در این امور ظن خود متابعت میکنند [5] ، [6] .
ضمن این که در بحث باور نسبت به وجود خداوند، بسته به نوع باور(استدلالی یا شهودی) متغیرهای متفاوتی وجود دارد. عامترین متغیر بحث، ملاک صدق و کذب و تلقی ما از آن می باشد. بدیهی است که به لحاظ منطقی اختلاف نظر بر سر صدق یا کذب هر گزاره خبری - اینجا باور به وجود خدا یا انکار خدا – بخودی خود هیچ چیزی را اثبات نمیکند. به عنوان نمونه تا مدتها پیش از گالیله، همه عالمان دینی، دانشمندان و فیلسوفان دنیا، زمین را مرکز عالم می پنداشتند، اما با اختراع اولین تلسکوپ توسط گالیله و رصد علمی عالم، هیئت بطلمیوس که در کنار منطق ارسطو و سخنان مسیح جزو عقاید اصلی کلیسا محسوب میشد، یکباره تمامی ارزش خود را از دست داد. بنابراین اکثریت و اختلاف نظر هیچکدام ملاک صدق یا کذب یک قضیه محسوب نمی شوند.
گفتنی است، حتی در بین فلاسفه غرب که اکثراً با روش شک گرایی به این بحث پرداختهاند برخی نظیر (هایدگر) بحث و جدل اندیشمندان با یکدیگر پیرامون اثبات وانکار خدا را نه تنها دلیلی بر انکار خدا ندانستهاند، بلکه آن را دلیلی روشن بر وجود خداوند دانستهاند؛ چرا که اگر خدایی وجود نداشت این همه تلاش علمی و فکری بشر در طی قرن ها برای اثبات یا انکار او وجود او بیهوده میبود. در واقع وقتی ما وجود چیزی را انکار میکنیم ابتدا وجود آن چیز را مفروض گرفتهایم که میتوانیم از انکار آن سخن بگوییم. از این رو پیشفرض هر دو گروه منکرین و مثبتین وجود خدا، وجود خدا می باشد [7] .
رابعاً: بر خلاف ادعاهای منکران، حوزه علوم تجربی که برای اغلب منکران خدا، تنها شناخت یقینی محسوب میشود، درستی بسیاری از گزارههای دینی را اثبات نموده است. "پیشرفتهای علم فیزیک و کیهان شناسی در قرن حاضر، نگرش معنوی به جهان را تقویت نموده است و این قرن به لحاظ پیوند گزارههای دینی با گزارههای علمی بسیار مؤفق بوده است". [8] این مؤفقیت، برخی فلاسفه را چنان به وجد آورده است که با اطمینانی عجیب در باره قرن بیست و یکم میگویند: "قرن بیست و یکم یا دارای معنویت خواهد بود یا وجود نخواهد داشت". [9]
پی نوشتها:
[1] یونس، 36.
[2] الحج، 46.
[3] ابراهیم، 10.
[4] مصطفی مکیان. (بیتا). دروس استاد مصطفی ملکیان در مرکز تخصصی علم کلام در سال تحصیلی 1371-72. مرکز مدیریت حوزه علمیه قم: مؤسسه امام صادق (ع). ص81-84
[5] (... بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ)، بقره،100، و (... وَ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ)، مائده، 103، و (... ُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُون)، انعام،111.
[6] ( و إن تطع من اکثر فی الأرض یضلّوک عن سبیل الله إن یتبعون الّا الظن و إن هم الّا یخرصون)، أنعام، 116.
[7] اقتباس از پاسخ شماره islamquest.net/fa/archive/question/8310.
[8] فرح رامین، "کاربرد نظریه مهبانگ در براهین غایت شناختی و کیهان شناختی" ص 139، پژوهشهای فلسفی- کلامی: فصلنامه علمی- پژوهشی دانشگاه قم. سال نهم، شماره دوم، زمستان 1386.
[9] داریوش شایگان، زیر آسمانهای جهان، مترجم، نازی عظیما، ص 258، تهران، فرزان روز، چاپ دوم، 1376.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] اگر کسی ادعا کند با دلایل عقلی وجود خدا را رد می کند، باید چه جوابی به او داد؟ آیا می شود با دلایل عقلی بر وجود خداوند چنین حرفی زد و چیزی خلاف آن با عقل اثبات کرد؟
- [سایر] دلایل عقلی عصمت چیست؟
- [آیت الله سیستانی] دلایل عقلی برای اصول دین؟
- [سایر] دلایل عقلی بر ضرورت امامت کدامند؟
- [سایر] دلایل عقلی بر ولایت فقیه کدام است ؟
- [سایر] سلام؛ دلایل عقلی وجود روح را بیان کنید؟
- [سایر] صحت قرآن کریم از نظر دلایل عقلی چه بوده است؟
- [سایر] آیا وجود برزخ با دلایل عقلی نیز قابل اثبات است؟
- [سایر] در اثبات معاد چه دلایل عقلی وجود دارد؟
- [سایر] دلایل عقلی عصمت پیامبران و امامان ( علیهم السلام ) را بگویید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که با سرمایه شرکت معامله می کند اگر ادعا کند سرمایه بدون سهل انگاری و زیاده روی تلف شده و طرف مقابل ادعا کند خیانت کرده ولی دلیلی برای اثبات گفتار خود نداشته باشد، چنانچه معامله کننده نزد حاکم شرع قسم بخورد باید حرف او را قبول کرد.
- [آیت الله بهجت] نمازگزار میتواند به جای رد سلام، جواب سلام را به قصد دعاء بگوید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هرگاه مالک ادّعا کند که عامل خیانت کرده یا تعدّی یا کوتاهی نموده است و عامل منکر شود، قول عامل با قسم مقدم است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر تارک معروف و فاعل منکر ادعا کند که در ترک و فعل عذر شرعی دارد امر و نهی واجب نیست
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . جواب سلام را باید به قصد رد تحیت بگوید، نه به قصد قرآن یا دعا.
- [آیت الله بهجت] اگر برای حفظ امانت مسافرت لازم باشد، واجب است مسافرت نماید یا امانت را رد نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر میت برای غسل و کفن و دفن و نماز خود غیر از ولیّ، کس دیگری را معیّن کند احتیاط آن است که ولیّ و آن کس هر دو اجازه بدهند و کسی که میت او را برای انجام این کارها معیّن کرده، میتواند این وصیت را رد کند؛ ولی اگر آن را رد نکند یا رد آن به وصیت کننده نرسد تا بمیرد، لازم است وصی پس از مرگ به آن عمل کند.
- [آیت الله جوادی آملی] .هرگاه پس از معامله معلوم شود که کالا یا بهای آن , پیش از داد و ستد معیوب بود, میتواند مقداری از زمان را جهت مطالعه و مصلحتاندیشی تأمل کند , نه بیش از آن، آ نگاه فوراً رد کند و اگر رد نکرد , دیگر حقّ به هم زدن معامله را ندارد و رد کرد ن معامله لازم نیست در حضور طرف داد و ستد باشد. البته برای اثبات آن, مناسب است گواه داشته باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . شرکت در مجالس و محافل اهل بدع و فرق ضاله، حرام است مگر برای ردّ آنها در صورت تمکن.
- [آیت الله اردبیلی] (کهانت) و (تنجیم)(1) اگر به این شکل باشد که برای غیر خداوند، به نحو استقلال یا اشتراک با خداوند، تأثیر قائل شوند، حرام بلکه شرک است، ولی اگر مشیّت خدای متعال را مؤثر مطلق بدانند و پیشبینیهای آنها به نحو حدس و تخمین و =============================================================================== 1 (کاهن) ادّعا میکند که وقایع را به واسطه خبردادن اجنّه وشیاطین یا به واسطه اسباب خفیّه دیگری میفهمد و (منجّم) به وسیله حرکات افلاک و تقارن کواکب از آینده خبر میدهد. مبنی بر این باشد که پروردگار عالم بعضی امور را سبب یا مقارن و هماهنگ بعضی امور دیگر قرار داده و بقیه سببیّت یا تقارن و سلب آن در قبضه قدرت مطلقه او میباشد، اشکال ندارد.