قرآن در آیاتی شرک را گناهی نابخشودنی عنوان کرده است، آیا ابراهیم(ع) با پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش دچار شرک نشد؟!
شرح پرسش: بر اساس تعالیم قرآن شرک بدترین گناهان شمرده می‌شود، و در (سوره 4 آیه 48، 116) می‌گوید خدا شرک را نمی‌بخشد! ابراهیم(ع) با پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش دچار شرک می‌شود:(سوره 6 آیه 76-78)، اما مسلمانان فکر می‌کنند که پیامبران گناه نمی‌کنند. آیا الله شرک را می‌بخشد؟ پاسخ: 1. بر اساس اعتقاد شیعیان، این گفتار حضرت ابراهیم(ع) نشانگر اعتقاد واقعی ایشان نبوده، بلکه برای بیدار کردن وجدان‌های خفته مشرکان بوده است. چنان‌که در روایتی منقول از امام رضا(ع) در جواب مأمون به همین مطلب به شرح زیر تصریح شده است: (مأمون از امام رضا(ع) پرسید، یا بن رسول الله(ص) آیا از گفتار تو این نیست که پیامبران خدا معصوم‌‌اند؟ فرمود بلی. راوی می‌‌گوید پس آن‌حضرت را از چند آیه از قرآن سؤال نمود و در میان آنچه از او سؤال کرد این بود؛ مرا خبر ده از شرح قول خدای عز و جل در مورد ابراهیم(ع)‌ که فرمود: (فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأی‌ کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی)؛[1] پس چون درآمد بر او شب و تاریکی همه زمین را پوشید ستاره درخشانی را دید گفت که این پروردگار من است. امام رضا(ع) فرمود که ابراهیم(ع) در میان سه گروه از مردم قرار گرفته بود. یک گروه ناهید را می‌پرستیدند، دسته‌ای ماه را می‌پرستیدند و عده‌ای دیگر آفتاب را پرستش می‌نمودند. و این زمانی بود که از غاری که در آن پنهان شده بود بیرون آمده بود. پس چون شب شد و تاریکی او را پوشید، ستاره ناهید را دید و گفت این پروردگار من است؟ بر وجه انکار و استخبار؛ یعنی طلب خبر و آگاهی که او را به حقیقت آن خبر دهند، نه بر وجه اقرار و اخبار. پس آن هنگام که آن ستاره غروب نمود، گفت من فروروندگان را دوست نمی‌دارم؛ زیرا فرو رفتن از صفات چیزی است که حادث شده و دیگری او را پدید آورده نه از صفات قدیم که همیشه بوده، بی‌‌‌‌آن‌که کسی او را به وجود آورده باشد. آن هنگام که ماه را در حال طلوع دید گفت این پروردگار من است؟ بر وجه انکار و استخبار، و آن هنگام که فرو رفت و روی به غروب نهاد که از دائره نصف النهار به جانب مغرب میل کرد، گفت هر آینه اگر پروردگارم مرا هدایت نکند و بر وجه لطف و توفیق راه راست به من ننماید، البته از گروه گمراهان خواهم بود. و هنگامی که صبح شد و آفتاب را در حال طلوع دید گفت این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است از ناهید و ماه و این سخن را بر وجه انکار و استخبار گفت، نه به طور اخبار و اقرار به طریقی که گذشت. و هنگامی که آفتاب غروب کرد، ابراهیم(ع) به آن سه گروه(پرستندگان ناهید و ماه و آفتاب) گفت:‌ (یا قَوْمِ إِنِّی بَرِی‌ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ‌)؛[2] ای قوم من از شریک‌هایی که شما (برای خدا) می‌‌سازید، بیزارم! من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمان‌ها و زمین را آفریده، من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم. و جز این نیست که ابراهیم به آنچه گفت خواست که بطلان دین‌شان را برای آنها ظاهر و بیان کند و برایشان ثابت شود که پرستش برای آنچه که صفت ناهید و ماه و آفتاب را دارند، درست نیست. و پرستش تنها برای آفریننده آنها و آفریننده آسمان‌ها و زمین است. آنچه ابراهیم به واسطه آن بر قومش حجت آورد و استدلال کرد، چیزی است که خدای عز و جل آن‌را به او الهام نموده بود، چنان‌که خدای عز و جل فرمود: (وَ تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهِیمَ عَلی‌ قَوْمِهِ‌)؛[3] و این حجت مذکوره حجت و برهان ما است که آن‌را به ابراهیم عطاء نمودیم تا به سبب آن بر گروه خویش حجت آورد. پس مأمون‌ گفت برای خدا است نیکی و فراوانی خیر و نفع تو ای پسر رسول خدا).[4] پی نوشتها: [1]. انعام، 76. [2]. انعام، 78 – 79. [3]. انعام، 83. [4]. شیخ صدوق، التوحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم‌، ص 74 – 75، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق. منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

قرآن در آیاتی شرک را گناهی نابخشودنی عنوان کرده است، آیا ابراهیم(ع) با پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش دچار شرک نشد؟!


پاسخ:

شرح پرسش:
بر اساس تعالیم قرآن شرک بدترین گناهان شمرده می‌شود، و در (سوره 4 آیه 48، 116) می‌گوید خدا شرک را نمی‌بخشد! ابراهیم(ع) با پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش دچار شرک می‌شود:(سوره 6 آیه 76-78)، اما مسلمانان فکر می‌کنند که پیامبران گناه نمی‌کنند. آیا الله شرک را می‌بخشد؟

پاسخ:
1. بر اساس اعتقاد شیعیان، این گفتار حضرت ابراهیم(ع) نشانگر اعتقاد واقعی ایشان نبوده، بلکه برای بیدار کردن وجدان‌های خفته مشرکان بوده است.
چنان‌که در روایتی منقول از امام رضا(ع) در جواب مأمون به همین مطلب به شرح زیر تصریح شده است:
(مأمون از امام رضا(ع) پرسید، یا بن رسول الله(ص) آیا از گفتار تو این نیست که پیامبران خدا معصوم‌‌اند؟ فرمود بلی. راوی می‌‌گوید پس آن‌حضرت را از چند آیه از قرآن سؤال نمود و در میان آنچه از او سؤال کرد این بود؛ مرا خبر ده از شرح قول خدای عز و جل در مورد ابراهیم(ع)‌ که فرمود: (فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأی‌ کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی)؛[1] پس چون درآمد بر او شب و تاریکی همه زمین را پوشید ستاره درخشانی را دید گفت که این پروردگار من است.
امام رضا(ع) فرمود که ابراهیم(ع) در میان سه گروه از مردم قرار گرفته بود. یک گروه ناهید را می‌پرستیدند، دسته‌ای ماه را می‌پرستیدند و عده‌ای دیگر آفتاب را پرستش می‌نمودند. و این زمانی بود که از غاری که در آن پنهان شده بود بیرون آمده بود. پس چون شب شد و تاریکی او را پوشید، ستاره ناهید را دید و گفت این پروردگار من است؟ بر وجه انکار و استخبار؛ یعنی طلب خبر و آگاهی که او را به حقیقت آن خبر دهند، نه بر وجه اقرار و اخبار. پس آن هنگام که آن ستاره غروب نمود، گفت من فروروندگان را دوست نمی‌دارم؛ زیرا فرو رفتن از صفات چیزی است که حادث شده و دیگری او را پدید آورده نه از صفات قدیم که همیشه بوده، بی‌‌‌‌آن‌که کسی او را به وجود آورده باشد. آن هنگام که ماه را در حال طلوع دید گفت این پروردگار من است؟ بر وجه انکار و استخبار، و آن هنگام که فرو رفت و روی به غروب نهاد که از دائره نصف النهار به جانب مغرب میل کرد، گفت هر آینه اگر پروردگارم مرا هدایت نکند و بر وجه لطف و توفیق راه راست به من ننماید، البته از گروه گمراهان خواهم بود. و هنگامی که صبح شد و آفتاب را در حال طلوع دید گفت این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است از ناهید و ماه و این سخن را بر وجه انکار و استخبار گفت، نه به طور اخبار و اقرار به طریقی که گذشت. و هنگامی که آفتاب غروب کرد، ابراهیم(ع) به آن سه گروه(پرستندگان ناهید و ماه و آفتاب) گفت:‌ (یا قَوْمِ إِنِّی بَرِی‌ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ‌)؛[2] ای قوم من از شریک‌هایی که شما (برای خدا) می‌‌سازید، بیزارم! من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمان‌ها و زمین را آفریده، من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم.
و جز این نیست که ابراهیم به آنچه گفت خواست که بطلان دین‌شان را برای آنها ظاهر و بیان کند و برایشان ثابت شود که پرستش برای آنچه که صفت ناهید و ماه و آفتاب را دارند، درست نیست. و پرستش تنها برای آفریننده آنها و آفریننده آسمان‌ها و زمین است. آنچه ابراهیم به واسطه آن بر قومش حجت آورد و استدلال کرد، چیزی است که خدای عز و جل آن‌را به او الهام نموده بود، چنان‌که خدای عز و جل فرمود: (وَ تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهِیمَ عَلی‌ قَوْمِهِ‌)؛[3] و این حجت مذکوره حجت و برهان ما است که آن‌را به ابراهیم عطاء نمودیم تا به سبب آن بر گروه خویش حجت آورد. پس مأمون‌ گفت برای خدا است نیکی و فراوانی خیر و نفع تو ای پسر رسول خدا).[4]

پی نوشتها:
[1]. انعام، 76.
[2]. انعام، 78 – 79.
[3]. انعام، 83.
[4]. شیخ صدوق، التوحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم‌، ص 74 – 75، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین