قرآن کریم از هر زاویهای که مورد مطالعه قرار گیرد، زیباست و منشأ این زیبایی ها را میتوان در فرستندة آن جستجو کرد؛ چرا که خدای متعال زیبای مطلق است و هر چه از او صادر شود نیز زیباست؛ "ان اللّه تعالی جمیل یحب الجمال؛ خدای متعال زیباست، ]و[ زیبایی را دوست دارد."(میزان الحکمه، محمدی ری شهری، حدیث 2463، دارالحدیث.) پرداختن به زیباییهای قرآن مجالی بسیار وسیع میطلبد و در این پاسخ نامه جز به مقدار جرعهای از اقیانوس، مجالی بیش نیست؛ از این رو تنها به شماری از مصادیق زیباشناسی قرآن پرداخته، شما را به مطالعه و پیگیری در منابع مبسوط دعوت میکنیم. الف جلوههای زیبایی در گزینش کلمات. انتخاب کلمات و واژههای به کار رفته در جملات و عبارتهای قرآنی کاملاً حساب شده است، به گونهای که اگر کلمهای را از جای خود برداریم و بخواهیم کلمهای دیگر را جایگزین کنیم که بتواند نقش آن را به تمامی ایفا کند، هرگز نخواهیم توانست. عبدالقاهر بن عبدالرحمن جرجانی ادیب نامدار در دلایل الاعجاز آورده است: "ادبیان و بلیغان از دقت در چینش و گزینش کلمات قرآن، کاملاً فریفته و مجذوب شدهاند؛ زیرا هرگز کلمهای را نیافتهاند که در جای خود متناسب نباشد، یا واژهای را که در جایی بیگانه قرار گرفته باشد، یا کلمة دیگری شایستهتر یا مناسبتر یا سزاوارتر باشد، بلکه آن را با چنان انسجام و دقت نظمی یافتهاند که مایة حیرت صاحب خردان و معجز همگان گردیده است."(علوم قرآنی، محمدهادی معرفت، ص 375، مؤسسه التمهید به نقل از دلایل الاعجاز، ص 28.) شاهد مثال برای این نوع زیباییهای قرآنی فراوان است و شاید معروفترین آنها آیه قصاص باشد که میفرماید: "ولَکُم فِی القِصاصِ حَیوَةٌ یَاُولِی الاَلبَبِ لَعَلَّکُم تَتَّقون؛ (بقره، 179) و ای خردمندان در ]اجرای[ قانون قصاص، زندگانی است، باشد که به تقوا گرایید." عرب را عادت بر این بود که برای سهولت در حفظ قوانین مدنی و اجتماعی و کیفری خود، آنها را در قالب جملههای کوتاه و ظریف و ادبی در میآورد؛ از این رو برای تدوین قوانین و بهتر محفوظ ماندن، از شیوههای ادبی کمک میگرفتند و ادبا و فصحای عرب در کنار قانون دانان و حکمایشان گرد میآمدند. برای تنظیم قانون قصاص از فصحای برجستة خود کمک گرفته تا کوتاهترین و شیواترین جمله را بسازند و پس از کنکاش و نشست و برخاست ها بر عبارت "القتل انفی للقتل" اتفاق کردند؛ یعنی کشتن قاتل بهترین باز دارنده از ارتکاب جنایت قتل است، ولی در این انتخاب از چند نکته غفلت ورزیدند؛ اول: هیچ چیز خود را نفی نمیکند؛ زیرا قتل را مطلق آوردهاند، در حالی که قتلی میتواند مانع قتلهای بعدی شود که به عنوان قصاص باشد. این غفلت در حالی است که واژه "قصاص" که خدا به جا از آن بهره جست، در واژگان عرب موجود بود و مورد استفاده قرار میگرفت. دوم: در مقابلة قصاص با حیات در آیه، فن "طباق" به کار رفته که جمع بین دو ضد و گردهم آوردن دو متنافر است؛ زیرا قصاص که نوعی قتل است، ضد حیات میباشد که در آیه موجب و خواهان حیات است. سوم: در عبارت یاد شده، افعل تفضیل به کار رفته که از نظر ادبی گرفتار حذف "مفضّل علیه" (= آنچه برآن برتری داده شده) گردیده و موجب ابهام شده است؛ زیرا معلوم نیست که قتل از چه چیزی باز دارندهتر میباشد. (اگر تقدیر "من کل شیء" باشد، کاملاً نادرست است و اگر "من بعض الاشیأ" باشد، حالت ابهام دارد که در متن قانون نباید هیچ گونه ابهامی وجود داشته باشد.) در صورتی که در آیه این مشکل وجود ندارد و صرفاً ضمانت حیات را در قصاص بر عهده گرفته است. چهارم: از نظر ادبی، آیه دیدگاهی مثبت دارد، ولی عبارت "القتل انفی للقتل" با دیدگاهی منفی شکل گرفته؛ بنابراین، آیه بر عبارت یاد شده برتری دارد. پنجم: در به کار بردن لفظ "قصاص" جنبة عدالت قانونی تداعی میشود و القا میکند که این قانون از منشأ عدالت برخاسته است، در صورتی که به کار بردن لفظ "قتل" خشونت را القا میکند و از ظرافت نهفته در آیه بیبهره است. گفتنی است جلال الدین سیوطی تا بیست وجه در ترجیح آیه بر عبارت یاد شده برشمرده و زمخشری مفسر نامی اهل سنت عبارت یاد شده را به شدت نکوهش کرده و از غفلت عرب در ساختن یک چنین جملة پر اشکال اظهار تعجب کرده است.(برای آگاهی بیشتر ر.ک: التمهید فی علوم القرآن، محمدهادی معرفت، ج 5، ص 9 130، 59 65، مؤسسه نشر اسلامی/ علوم قرآنی، محمدهادی معرفت، ص 377و378، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید.) از آیات دیگر که جز و شاهدهای معروف سخن ماست، میتوان به آیه 44 سورة هود اشاره کرد: "وقیلَ یَاَرضُ ابلَعی مأَکِ ویَسَمأُ اَقلِعی وغیضَ المأُ وقُضِیَ الاَمرُ واستَوَت عَلَی الجودِیِّ وقیلَ بُعدًا لِلقَومِ الظَّلِمین" این آیه به اتفاق مفسران و قرآن پژوهان به تنهایی میتواند دلیل اعجاز قرآن باشد. استاذ یحیی الدین الدرویش در کتاب اعراب القرآن الکریم و بیانه، 21 صنعت ادبی و بدیعی را در این آیه برمیشمارد. زیبایی چینش دقیق الفاظ تنها به کلمات محدود نمیشود، بلکه حروف را نیز در بر میگیرد؛ به مثالهای ذیل توجه کنید: نمونه اول: "یَاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا ما لَکُم اِذا قیلَ لَکُمُ انفِروا فی سَبیلِ اللّهِ اثّاقَلتُم اِلَی الاَرضِ...؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا هنگامی که به شما گفته میشود: به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید! بر زمین سنگینی میکنید ]و سستی به خرج میدهید[؟!..." (توبه، 38) واژه "اثّاقَلتُم" که در اصل "اتثاقَلتُم" بود، و تأ به ثأ تبدیل شد و ثأ در ثأ ادغام گردیده، به خوبی نمایانگر سنگینی راحتطلبی و عافیت خواهی است و این معنا را چونان باری سنگین بر دوشهای خواننده منتقل میکند، به گونهای که خواننده با قرائت این آیه سنگینی را بردوش خود احساس مینماید. نمونه دوم: "اِذا زُلزِلَتِ الاَرضُ زِلزالَها؛ (زلزال، 1) هنگامی که زمین شدیداً به لرزه در آید." تکرار زا و لام در واژههای این آیه به خوبی پی در پی لرزیدن زمین را به نمایش میگذارد. نمونة سوم: "مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاس # اَلَّذی یُوَسوِسُ فی صُدورِ النّاس؛ (ناس، 4 و 5) از شر وسوسهگر پنهان کار که در درون سینه، انسان ها وسوسه میکند." تکرار واو و سین در این آیه، تلاشهای مکرر شیطان را برای گمراه ساختن انسان، به تصویر کشیده است. افزون بر تناسبهای موجود در کلمه ها و حروف، در همة آیه نیز تناسب ویژهای بین الفاظ آیه و معنا به خوبی دیده میشود. دو نمونه زیر را مقایسه نمایید: "فَهُوَ فی عیشَةٍ راضِیَه # فی جَنَّةٍ عالِیَه # قُطُوفُها دانِیَه # کُلوا واشرَبوا هَنی ?‹ًا بِما اَسلَفتُم فِی الاَیّامِ الخالِیَه؛ (حاقه، 21 24) او در یک زندگی ]کاملاً[ رضایت بخش قرار خواهد داشت، در بهشتی عالی، که میوههایش در دسترس است ]به آنها گفته میشود:[ بخورید و گوارا بیاشامید در برابر اعمالی که در ایام گذشته انجام دادید." "خُذوهُ فَغُلّوه # ثُمَّ الجَحِیمَ صَلّوه # ثُمَّ فی سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعونَ ذِراعًا فاسلُکوه؛ (حاقه، 30 32) او را بگیرید و در بند و زنجیرش کنید؛ سپس او را در دوزخ بیفکنید و آنگاه او را به زنجیری که هفتاد ذراع است، ببندید." در این دو دسته از آیات سوره حاقه، آن جا که از پرهیزکاران و نیک فرجامان سخن به میان میآید، با الفاظی لطیف که آرامش را به خواننده منتقل میکند، از مقصود خود تعبیر مینماید و کلمات به گونهای انتخاب شدهاند که آهنگ و طنین آنها تا اعماق جان آدمی نفوذ کند، ولی چون از کافران و تبهکاران سخن به میان میآید، الفاظ ماسکی از خشونت و رعب بر چهره میکشند و تغییر چهره میدهند، سخت و غلیظ و خشن میشوند. ب زیباییهای عددی قرآن: زیبایی ها و شگفتیهای عددی قرآن بر اساس تحقیقات انجام شده، گونههای مختلفی دارد که برای رعایت اختصار تنها به نمونهای اشاره میشود. استاد عبدالرزاق نوفل در تحقیقی وسیع به شماری از کلمات هم معنا دست یافت که شمار تکرارشان برابر است. آمارهای ارائه شده از سوی ایشان هر چند در برخی موارد با چالشهای روبهرو گشته است، در شماری از آنها جای تردید نیست و این خود شگفتی این کتاب را به تصویر میکشد. برخی از این کلمات عبارتند از: دین و مساجد، قرآن و نجات، دنیا و آخرت، حیات و موت، حرّ (= گرما) و بَرْد (= سرما)، طُهر (= پاکی) و اخلاص، مصیبت و شکر، محبت و اطاعت، بِرّ (= نیکی) و ثواب، صبر و شدت (= سختی)، سحر و فتنه (= آزمایش، گمراهی، عذاب و...)، اجر و عمل و...(ر.ک: اعجاز عددی در قرآن کریم، عبدالرزاق نوفل، ترجمه مصطفی حسینی طباطبایی / دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاء الدین خرمشاهی، مدخل "اعجاز عددی قرآن"، انتشارات دوستان، ناهید، تهران 1377.) eporsesh.com
قرآن کریم از هر زاویهای که مورد مطالعه قرار گیرد، زیباست و منشأ این زیبایی ها را میتوان در فرستندة آن جستجو کرد؛ چرا که خدای متعال زیبای مطلق است و هر چه از او صادر شود نیز زیباست؛ "ان اللّه تعالی جمیل یحب الجمال؛ خدای متعال زیباست، ]و[ زیبایی را دوست دارد."(میزان الحکمه، محمدی ری شهری، حدیث 2463، دارالحدیث.) پرداختن به زیباییهای قرآن مجالی بسیار وسیع میطلبد و در این پاسخ نامه جز به مقدار جرعهای از اقیانوس، مجالی بیش نیست؛ از این رو تنها به شماری از مصادیق زیباشناسی قرآن پرداخته، شما را به مطالعه و پیگیری در منابع مبسوط دعوت میکنیم.
الف جلوههای زیبایی در گزینش کلمات.
انتخاب کلمات و واژههای به کار رفته در جملات و عبارتهای قرآنی کاملاً حساب شده است، به گونهای که اگر کلمهای را از جای خود برداریم و بخواهیم کلمهای دیگر را جایگزین کنیم که بتواند نقش آن را به تمامی ایفا کند، هرگز نخواهیم توانست. عبدالقاهر بن عبدالرحمن جرجانی ادیب نامدار در دلایل الاعجاز آورده است: "ادبیان و بلیغان از دقت در چینش و گزینش کلمات قرآن، کاملاً فریفته و مجذوب شدهاند؛ زیرا هرگز کلمهای را نیافتهاند که در جای خود متناسب نباشد، یا واژهای را که در جایی بیگانه قرار گرفته باشد، یا کلمة دیگری شایستهتر یا مناسبتر یا سزاوارتر باشد، بلکه آن را با چنان انسجام و دقت نظمی یافتهاند که مایة حیرت صاحب خردان و معجز همگان گردیده است."(علوم قرآنی، محمدهادی معرفت، ص 375، مؤسسه التمهید به نقل از دلایل الاعجاز، ص 28.) شاهد مثال برای این نوع زیباییهای قرآنی فراوان است و شاید معروفترین آنها آیه قصاص باشد که میفرماید: "ولَکُم فِی القِصاصِ حَیوَةٌ یَاُولِی الاَلبَبِ لَعَلَّکُم تَتَّقون؛ (بقره، 179) و ای خردمندان در ]اجرای[ قانون قصاص، زندگانی است، باشد که به تقوا گرایید."
عرب را عادت بر این بود که برای سهولت در حفظ قوانین مدنی و اجتماعی و کیفری خود، آنها را در قالب جملههای کوتاه و ظریف و ادبی در میآورد؛ از این رو برای تدوین قوانین و بهتر محفوظ ماندن، از شیوههای ادبی کمک میگرفتند و ادبا و فصحای عرب در کنار قانون دانان و حکمایشان گرد میآمدند.
برای تنظیم قانون قصاص از فصحای برجستة خود کمک گرفته تا کوتاهترین و شیواترین جمله را بسازند و پس از کنکاش و نشست و برخاست ها بر عبارت "القتل انفی للقتل" اتفاق کردند؛ یعنی کشتن قاتل بهترین باز دارنده از ارتکاب جنایت قتل است، ولی در این انتخاب از چند نکته غفلت ورزیدند؛ اول: هیچ چیز خود را نفی نمیکند؛ زیرا قتل را مطلق آوردهاند، در حالی که قتلی میتواند مانع قتلهای بعدی شود که به عنوان قصاص باشد. این غفلت در حالی است که واژه "قصاص" که خدا به جا از آن بهره جست، در واژگان عرب موجود بود و مورد استفاده قرار میگرفت.
دوم: در مقابلة قصاص با حیات در آیه، فن "طباق" به کار رفته که جمع بین دو ضد و گردهم آوردن دو متنافر است؛ زیرا قصاص که نوعی قتل است، ضد حیات میباشد که در آیه موجب و خواهان حیات است.
سوم: در عبارت یاد شده، افعل تفضیل به کار رفته که از نظر ادبی گرفتار حذف "مفضّل علیه" (= آنچه برآن برتری داده شده) گردیده و موجب ابهام شده است؛ زیرا معلوم نیست که قتل از چه چیزی باز دارندهتر میباشد. (اگر تقدیر "من کل شیء" باشد، کاملاً نادرست است و اگر "من بعض الاشیأ" باشد، حالت ابهام دارد که در متن قانون نباید هیچ گونه ابهامی وجود داشته باشد.) در صورتی که در آیه این مشکل وجود ندارد و صرفاً ضمانت حیات را در قصاص بر عهده گرفته است.
چهارم: از نظر ادبی، آیه دیدگاهی مثبت دارد، ولی عبارت "القتل انفی للقتل" با دیدگاهی منفی شکل گرفته؛ بنابراین، آیه بر عبارت یاد شده برتری دارد.
پنجم: در به کار بردن لفظ "قصاص" جنبة عدالت قانونی تداعی میشود و القا میکند که این قانون از منشأ عدالت برخاسته است، در صورتی که به کار بردن لفظ "قتل" خشونت را القا میکند و از ظرافت نهفته در آیه بیبهره است.
گفتنی است جلال الدین سیوطی تا بیست وجه در ترجیح آیه بر عبارت یاد شده برشمرده و زمخشری مفسر نامی اهل سنت عبارت یاد شده را به شدت نکوهش کرده و از غفلت عرب در ساختن یک چنین جملة پر اشکال اظهار تعجب کرده است.(برای آگاهی بیشتر ر.ک: التمهید فی علوم القرآن، محمدهادی معرفت، ج 5، ص 9 130، 59 65، مؤسسه نشر اسلامی/ علوم قرآنی، محمدهادی معرفت، ص 377و378، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید.)
از آیات دیگر که جز و شاهدهای معروف سخن ماست، میتوان به آیه 44 سورة هود اشاره کرد: "وقیلَ یَاَرضُ ابلَعی مأَکِ ویَسَمأُ اَقلِعی وغیضَ المأُ وقُضِیَ الاَمرُ واستَوَت عَلَی الجودِیِّ وقیلَ بُعدًا لِلقَومِ الظَّلِمین" این آیه به اتفاق مفسران و قرآن پژوهان به تنهایی میتواند دلیل اعجاز قرآن باشد. استاذ یحیی الدین الدرویش در کتاب اعراب القرآن الکریم و بیانه، 21 صنعت ادبی و بدیعی را در این آیه برمیشمارد.
زیبایی چینش دقیق الفاظ تنها به کلمات محدود نمیشود، بلکه حروف را نیز در بر میگیرد؛ به مثالهای ذیل توجه کنید:
نمونه اول: "یَاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا ما لَکُم اِذا قیلَ لَکُمُ انفِروا فی سَبیلِ اللّهِ اثّاقَلتُم اِلَی الاَرضِ...؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا هنگامی که به شما گفته میشود: به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید! بر زمین سنگینی میکنید ]و سستی به خرج میدهید[؟!..." (توبه، 38) واژه "اثّاقَلتُم" که در اصل "اتثاقَلتُم" بود، و تأ به ثأ تبدیل شد و ثأ در ثأ ادغام گردیده، به خوبی نمایانگر سنگینی راحتطلبی و عافیت خواهی است و این معنا را چونان باری سنگین بر دوشهای خواننده منتقل میکند، به گونهای که خواننده با قرائت این آیه سنگینی را بردوش خود احساس مینماید.
نمونه دوم: "اِذا زُلزِلَتِ الاَرضُ زِلزالَها؛ (زلزال، 1) هنگامی که زمین شدیداً به لرزه در آید." تکرار زا و لام در واژههای این آیه به خوبی پی در پی لرزیدن زمین را به نمایش میگذارد.
نمونة سوم: "مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاس # اَلَّذی یُوَسوِسُ فی صُدورِ النّاس؛ (ناس، 4 و 5) از شر وسوسهگر پنهان کار که در درون سینه، انسان ها وسوسه میکند." تکرار واو و سین در این آیه، تلاشهای مکرر شیطان را برای گمراه ساختن انسان، به تصویر کشیده است. افزون بر تناسبهای موجود در کلمه ها و حروف، در همة آیه نیز تناسب ویژهای بین الفاظ آیه و معنا به خوبی دیده میشود. دو نمونه زیر را مقایسه نمایید: "فَهُوَ فی عیشَةٍ راضِیَه # فی جَنَّةٍ عالِیَه # قُطُوفُها دانِیَه # کُلوا واشرَبوا هَنی ?‹ًا بِما اَسلَفتُم فِی الاَیّامِ الخالِیَه؛ (حاقه، 21 24) او در یک زندگی ]کاملاً[ رضایت بخش قرار خواهد داشت، در بهشتی عالی، که میوههایش در دسترس است ]به آنها گفته میشود:[ بخورید و گوارا بیاشامید در برابر اعمالی که در ایام گذشته انجام دادید." "خُذوهُ فَغُلّوه # ثُمَّ الجَحِیمَ صَلّوه # ثُمَّ فی سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعونَ ذِراعًا فاسلُکوه؛ (حاقه، 30 32) او را بگیرید و در بند و زنجیرش کنید؛ سپس او را در دوزخ بیفکنید و آنگاه او را به زنجیری که هفتاد ذراع است، ببندید." در این دو دسته از آیات سوره حاقه، آن جا که از پرهیزکاران و نیک فرجامان سخن به میان میآید، با الفاظی لطیف که آرامش را به خواننده منتقل میکند، از مقصود خود تعبیر مینماید و کلمات به گونهای انتخاب شدهاند که آهنگ و طنین آنها تا اعماق جان آدمی نفوذ کند، ولی چون از کافران و تبهکاران سخن به میان میآید، الفاظ ماسکی از خشونت و رعب بر چهره میکشند و تغییر چهره میدهند، سخت و غلیظ و خشن میشوند.
ب زیباییهای عددی قرآن:
زیبایی ها و شگفتیهای عددی قرآن بر اساس تحقیقات انجام شده، گونههای مختلفی دارد که برای رعایت اختصار تنها به نمونهای اشاره میشود. استاد عبدالرزاق نوفل در تحقیقی وسیع به شماری از کلمات هم معنا دست یافت که شمار تکرارشان برابر است. آمارهای ارائه شده از سوی ایشان هر چند در برخی موارد با چالشهای روبهرو گشته است، در شماری از آنها جای تردید نیست و این خود شگفتی این کتاب را به تصویر میکشد. برخی از این کلمات عبارتند از: دین و مساجد، قرآن و نجات، دنیا و آخرت، حیات و موت، حرّ (= گرما) و بَرْد (= سرما)، طُهر (= پاکی) و اخلاص، مصیبت و شکر، محبت و اطاعت، بِرّ (= نیکی) و ثواب، صبر و شدت (= سختی)، سحر و فتنه (= آزمایش، گمراهی، عذاب و...)، اجر و عمل و...(ر.ک: اعجاز عددی در قرآن کریم، عبدالرزاق نوفل، ترجمه مصطفی حسینی طباطبایی / دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاء الدین خرمشاهی، مدخل "اعجاز عددی قرآن"، انتشارات دوستان، ناهید، تهران 1377.)
eporsesh.com
- [سایر] رازو رمز تحدی قرآن چیست؟
- [سایر] آیا میشود اسامی اهلبیت علیهمالسّلام را بصورت رمز از قرآن استنباط نمود؟
- [سایر] آیا دربارة معجزة عدد 19 قرآن کریم چیزی میدانید؟ آیا میدانید در نهمین سوره که 129 آیه دارد از نظر ریاضی اثبات شده است؟
- [سایر] آیات صبر در قرآن چند عدد است؟
- [سایر] سلام ببخشید میخواستم جندمورد کتاب پیرامون رمز اعجازهای امیز قران و معجزات ریاضی ویا ضمیمه این موضوع باشد به بنده معرفی کنید باتشکر از شما
- [سایر] رمز موفقیّت چیست؟
- [سایر] زیبایی واقعی چیست؟ در مورد زیباییهای حضرت زهرا (س) توضیح دهید؟
- [سایر] در مورد زیباییهای حضرت زهرا سلام الله علیها مطالبی را بیان فرمایید و زیبایی واقعی چیست؟
- [سایر] زیبایی واقعی چیست؟ در مورد زیباییهای حضرت زهرا (س) توضیح دهید؟
- [سایر] رمز موفقیّت چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] زکات ما بین دو نصاب واجب نیست؛ پس اگر شماره شترهایی که دارد از نصاب اوّل که پنج عدد است بگذرد، تا به نصاب دوم که ده عدد است نرسیده، فقط باید زکات پنج عدد آن را بدهد و همچنین است در نصابهای بعد.
- [آیت الله سبحانی] کمترین عدد برای انعقاد نمازجمعه پنج نفر است که یکی از آنها امام می باشد.
- [آیت الله سیستانی] زنی که عادت عددیه دارد اگر خون از عدد روزهای عادت او بیشتر شود هر چند از ده روز تجاوز نکند بنابر احتیاط واجب در روزهای بعد از عدد عادت محرمات نفساء را ترک و واجبات مستحاضه را انجام دهد ، و اگر بیش از یک بار خون ببیند و بین آنها پاکی باشد به عدد ایام عادت خون را نفاس قرار دهد و احتیاطاً در ایام پاکی وسط و ایام خون زائد بر عادت ، محرمات نفساء را ترک و واجبات را انجام دهد .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه گمان به عدد رکعات و یا افعال در نماز آیات برایش پیدا شود باید به گمان عمل نماید.
- [آیت الله بهجت] اگر چیزی را که مثل پارچه با متر و ذرع میفروشند، یا چیزی را که مثل گردو عددی معامله میکنند، بفروشد و زیادتر بگیرد، مثلاً ده عدد تخم مرغ بدهد و یازده عدد بگیرد، اشکال ندارد، ولی در بعضی از موارد کراهت دارد.
- [آیت الله مظاهری] اگر تمام دندانهای کسی را از بین ببرند دیه آن دیه قتل است. و دیه هر کدام از دوازده دندان جلوی دهان که شش عدد در بالا و شش عدد در پایین میباشد پنجاه مثقال شرعی طلا و دیه هر کدام از شانزده دندان عقب دهان بیست و پنج مثقال شرعی طلا میباشد.
- [آیت الله مظاهری] زنی که در حیض عادت دارد، چه در وقت آن یا عدد آن یا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشت سر هم برخلاف عادت خود خونی ببیند که وقت آن یا شماره روزهای آن یا هم وقت و هم شماره روزهای آن یکی باشد، عادتش بر میگردد به آنچه در این دو ماه دیده است.
- [آیت الله جوادی آملی] .چیزی که با شمردن یا اندازه گیری (متر و ذرع ) خرید و فروش میشود مانند گردو و پارچه زیاده گیری در آن ربا نیست؛ مثلاً اگر صد عدد گردو به صد و بیست عدد فروخته شود یا ده متر پارچه به دو ازده متر پارچه از همان جنس فروخته شود، اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر در عدد رکعات شک کند و نداند چند رکعت خوانده و فکرش به جایی نرسد، نماز باطل است، ولی اگر در عدد رکوعها شک کند بنابر کمتر می گذارد و اگر از محل گذشته یعنی وارد سجده شده باشد اعتنا نمی کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] (کثیرالشک) یعنی کسی که زیاد شک می کند نباید به شک خود اعتنا کند، خواه در عدد رکعات نماز باشد، یا در اجزای نماز، یا شرایط نماز.