اصل اولی در ظنون، عدم حجیت آن می‌باشد و بر آن ادله‌ای قائم شده است و آیه شریفه قرآن که در بالا اشاره شده است، بر همین موضوع دلالت می‌کند، پس در احکام شرعی به غیر قطع و علم نمی‌توان عمل نمود و حرام است، لکن اگر دلیلی قطعی وجود داشت که می‌توان در احکام شرعیه به اخبار "ظنی الدلاله" عمل نموده چون باید از دلیل قطعی تبعیت نموده و اخبار ظنی را نیز حجیت بدانیم، عمل به اخبار ظنی، در واقع، تبعیت از علم قطعی است، برخلاف موارد ظنی که دلیل قطعی بر حجیت آن نیامده است. چون در مباحث فقهی اخباری که به حدّ تواتر باشد و باعث حصول اطمینان و یقین شود، محدود می‌باشد و آنچه در دسترس می‌باشد، اکثراً خبر واحد است، که مفید ظن می‌باشد، حتی قرآن کریم که صدور آن از خدا حتمی است و یقین داریم کلام الهی است، همه آیات بر منظور خدا، قطعی الدلاله نیست، بلکه مظنون الدلاله است. حال با این وصف، در علم اصول فقهای شیعه با استدلال بر ادله اربعه (کتاب، سنت، اجماع و عقل) حجیت ظن را با شرایطی با دلایل قطعی و یقینی به اثبات رسانده‌اند، پس می‌توان نتیجه گرفت که طبق دلیل قطعی می‌توانیم در احکام شرعیه به ظنون عمل نماییم. عمل طبق اخبار واحد اشکال ندارد. برای اطلاع از ادلّه حجیت خبر واحد به کتاب اصول فقه مرحوم مظفر جلد یک، بحث حجیت خبر واحد مراجعه نمایید. بین فقهای شیعه در حجیت خبر واحد اختلافی نیست و همگان قائل به حجیت آن هستند، ولی شیوه و نحوه استدلال‌ها متفاوت است، حتی چند فقیهی که از آنها قول عدم حجیت خبر واحد نقل شده است، در عمل، به اخبار آحاد ملتزم بوده و طبق مفاد و مؤدّای آن عمل نموده‌اند. eporsesh.com
آیا "لا تقف ما لیس لک به علم" عمل کردن به آنچه را که ظنی است، حرام نکرده است؟
اصل اولی در ظنون، عدم حجیت آن میباشد و بر آن ادلهای قائم شده است و آیه شریفه قرآن که در بالا اشاره شده است، بر همین موضوع دلالت میکند، پس در احکام شرعی به غیر قطع و علم نمیتوان عمل نمود و حرام است، لکن اگر دلیلی قطعی وجود داشت که میتوان در احکام شرعیه به اخبار "ظنی الدلاله" عمل نموده چون باید از دلیل قطعی تبعیت نموده و اخبار ظنی را نیز حجیت بدانیم، عمل به اخبار ظنی، در واقع، تبعیت از علم قطعی است، برخلاف موارد ظنی که دلیل قطعی بر حجیت آن نیامده است. چون در مباحث فقهی اخباری که به حدّ تواتر باشد و باعث حصول اطمینان و یقین شود، محدود میباشد و آنچه در دسترس میباشد، اکثراً خبر واحد است، که مفید ظن میباشد، حتی قرآن کریم که صدور آن از خدا حتمی است و یقین داریم کلام الهی است، همه آیات بر منظور خدا، قطعی الدلاله نیست، بلکه مظنون الدلاله است. حال با این وصف، در علم اصول فقهای شیعه با استدلال بر ادله اربعه (کتاب، سنت، اجماع و عقل) حجیت ظن را با شرایطی با دلایل قطعی و یقینی به اثبات رساندهاند، پس میتوان نتیجه گرفت که طبق دلیل قطعی میتوانیم در احکام شرعیه به ظنون عمل نماییم. عمل طبق اخبار واحد اشکال ندارد. برای اطلاع از ادلّه حجیت خبر واحد به کتاب اصول فقه مرحوم مظفر جلد یک، بحث حجیت خبر واحد مراجعه نمایید.
بین فقهای شیعه در حجیت خبر واحد اختلافی نیست و همگان قائل به حجیت آن هستند، ولی شیوه و نحوه استدلالها متفاوت است، حتی چند فقیهی که از آنها قول عدم حجیت خبر واحد نقل شده است، در عمل، به اخبار آحاد ملتزم بوده و طبق مفاد و مؤدّای آن عمل نمودهاند.
eporsesh.com
- [سایر] چرا در سوره کافرون "لا" قبل از ضمیر آمده، و قبل از فعل نیامده است؟ این "لا" کدام یک از انواع "لا" است؟
- [سایر] در سوره فتح آیهی " لِیَغْفِرَ لَکَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ و ما تأَخَرْ " که در رابطه با ذنب پیامبر مطرح شده منظور چیست؟
- [آیت الله سیستانی] آیا گوشت لک لک حرام است؟
- [آیت الله سیستانی] آیا گوشت لک لک حرام است؟
- [سایر] "لیس کمثله شیء" یعنی مثل مثل او نیست، پس مثل خدا هست که مثل او نیست. سؤال من این است مثل خدا چه کسی است که مثل او نیست؟
- [سایر] با توجه به آیه " لیس لِلانسان الی ما السعی " انسان چیزی نیست جز اینکه تلاش وی او را به جایی می رساند . لطفاً رابطه آن را با توسل بیان کنید .
- [سایر] در حدیثی آمده "لا تسبوا الشیطان"، بنابر این روایت، آیا نباید شیطان را لعن کنیم؟
- [آیت الله وحید خراسانی] ترجمه تلبیه لبیک اللهم لبیک لبیک لا شریک لک لبیک چیست
- [سایر] آیا تقلید با "لا اکراه فی الدّین" منافات ندارد؟ چرا علی (ع) اختلاف در فتوا را مذمّت می کند؟
- [سایر] آیا "لا مبدّل لکلمات ربّک" هرگونه نسخ، تخصیص و تبدیل آیات را به وسیله روایات حتی روایات قطعی نفی نمیکند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] هرگاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده بر زمین بگذارد، اگرچه ذکر نگوید کافی است وگفتن ذکر مستحبّ است و بهتر است بگوید: )لا اًّلهَ اًّلا اللّهُ حَقَّاً حَقّا، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ ایماناً وَتَصْدِیقاً، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ عُبودِیًَّْ وَرِقّاً، سَجَدتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لا مُسْتَنْکِفَاً وَلا مُسْتَکْبِراً، بَلْ أنَا عَبْد ذَلیل ضَعیف خائِف مُسْتَجیر(.
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای سجده واجب قرآن کافی است به سجده رود و ذکر گفتن واجب نمی باشد، اما بهتر است ذکر بگوید و بهتر است این ذکر را انتخاب کند: (لا اله إلا الله حقاً حقاً لا اله إلا الله ایماناً و تصْدیقاً لا اله إلا الله عبودیةً ورقاً سجدْت لک یا رب تعبداً ورقاً لا مسْتنْکفاً و لا مسْتکْبراً بلْ انا عبْدٌ ذلیلٌ ضعیفٌ خائفٌ مسْتجیرٌ).
- [آیت الله نوری همدانی] هر گاه در سجدة واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد اگر چه ذکر نگوید کافی است و گفتن ذکر . مستحب است و بهتر است بگوید :لا الهَ الا اللُه حقاً حقاً لا اِله اِلا اللُه ایماناً و تصدیقاً لا اِله الا اللُه عُبودیهً و رقاً سجدتُ لکَ یا ربّ تعبداً ورقاً لا مُستنکفا و لا مُستکبرا بل اَنا عبدٌ ذلیلٌ ضعیفٌ خائفٌ مستجیرٌ . تشهد
- [امام خمینی] هرگاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد، اگر چه ذکر نگوید کافی است، و گفتن ذکر مستحب است. و بهتر است بگوید: (لا اله الا الله حقا حقا لا اله الا الله ایمانا و تصدیقا لا اله الا الله عبودیة و رقا سجدت لک یا رب تعبدا و رقا لا مستنکفا و لا مستکبرا بل انا عبد ذلیل ضعیف خائف مستجیر).
- [آیت الله بروجردی] هرگاه در سجدهی قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد، اگر چه ذکر نگوید کافیست و گفتن ذکر مستحب است و بهتر است بگوید:لا اِلهَ اِلا اللهُ حَقّاً حَقّاً، لا اِلهَ الا اَللهُ اِیماناً وَ تَصدیقاً، لا اِلهَ اِلا اللهُ عُبودیِّةً وَ رِقّاً سَجَدتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً، لامُسْتَنْکِفاً وَ لا مُستَکبِراً بَلْ انَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ ضَعیِفٌ خائِفٌ مُسْتَجیِرٌ.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه در سجده قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد، گرچه ذکر نگوید کافی است و گفتن ذکر، مستحب است و بهتر است بگوید: (لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ ایماناً وَ تَصْدیقاً لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ عُبُودِیَّةً وَ رِقّاً سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لا مُسْتَنْکِفاً وَ لا مُسْتَکْبِراً بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ ضَعیفٌ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ). 8 - تشهّد:
- [آیت الله وحید خراسانی] هرگاه در سجده واجب قران پیشانی را به قصد سجده بر زمین بگذارد اگر چه ذکر نگوید کافیست و گفتن ذکر مستحب است و بهتر این است که بگوید لا اله الا الله حقا حقا لا اله الا الله ایمانا و تصدیقا لا اله الا الله عبودیه و رقا سجدت لک یا رب تعبدا و رقا لا مستنکفا و لا مستکبرا بل انا عبد ذلیل ضعیف خایف مستجیر
- [آیت الله سبحانی] هر گاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده بر زمین بگذارد: اگرچه ذکر نگوید کافیست و گفتن ذکر، مستحب است و بهتر است بگوید: (لا اِلَهَ اِلاَّ اللهُ حَقّاً حَقّاً لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ اِیماناً وَ تَصْدِیقاً لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عُبُودِیَّةً وَ رِقاً سَجَدْتُ لَکَ یَا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لا مُسْتَنْکِفاً وَ لا مُسْتَکْبِراً بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ ضَعِیفٌ خَائِفٌ مُسْتَجِیرٌ).
- [آیت الله بهجت] هرگاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد، اگرچه ذکر نگوید کافی است، و گفتن ذکر مستحب است، و بهتر است بگوید: (لا إلهَ اِلاّ اللّه حَقّاً حَقّاً، لا اِلهَ اِلاّ اللّه ایماناً وَ تَصْدیقاً، لا اِلهَ اِلاّ اللّه عُبودِیةً وَ رِقّاً، سَجَدْتُ لَک یا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لا مُسْتَنکفاً وَ لا مُسْتَکبِراً، بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ ضَعیفٌ خائِفٌ مُسْتَجیر).
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر گاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد، اگر چه ذکر نگوید کافیست ولی گفتن ذکر، مستحب و مطابق با احتیاط است، و بهتر است بگوید: لاَ اِلَهَ إلاَّ اللهُ حَقّاً حَقّاً لاَ اِلَهَ إلاَّ اللهُ اِیمَاناً وَتَصْدِیقاً لاَ اِلَهَ إلاَّ اللهُ عُبوُدِیَّةً وَرِقّاً سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لاَ مُسْتَنْکِفاً وَلاَ مُسْتَکْبِراً بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ ضَعِیفٌ خائِفٌ مُسْتَجِیر