در پاسخ ذکر چند نکته به عنوان مقدمه ضروری است: 1. از منظر قرآن پاداشها در قبال عمل صالح هستند نه اینکه عمل صالح فقط برای پاداش انجام شود به عبارت دیگر این پاداشها جنبه تشویقی دارند و هدف اصلی نیستند. 2. انسان طبعاً منفعت طلب است و از ضرر حتی ضرر احتمالی گریزان است لذا ذکر منافع بهشت و ضررهای جهنم با طبیعت او سازگار و محرکی برای اعمال شایسته و دوری از کارهای ناپسند است. 3. انسان مؤمن به خاطر تقوا و ترس از خدا از بسیاری از مواهب دنیوی خود را محروم میسازد بنابراین عدالت و حکمت خداوند ایجاب میکند در سرای دیگر این محرومیتها را جبران کند قرآن میفرماید: آیا ممکن است پرهیزکاران را همچون فاجران قرار دهیم.[1] 4. نعمتهای روحانی و معنوی بهشت به مراتب از نعمتهای مادی و جسمانی بالاتر و پرشکوهتر است پارهای از این نعمتها عبارتند از : احترام مخصوص[2]، محیط صلح و صفا[3]، رفیقان باوفا[4]، برخوردهای محبتآمیز[5]، ابدیت نعمتهای بهشتی[6] [7]. 5. بررسی اسباب ورود به بهشت مانند ایمان و عمل صالح، تقوی، جهاد، شهادت، احسان، اخلاص و مانند آن نمایانگر تلاش خستگی ناپذیر مؤمنان در جلب رضایت الهی و تکامل معنوی انسان است. پس از ذکر این مقدمات اینکه برخی میگویند چرا در قرآن از تقرب حرفی به میان نیامده است، باید گفته شود قرآن در آیات فراوانی از رضایت الهی، قرب، لقاءاللّه و نظر خداوند به بهشتیان سخن گفته است که بیانگر مقام ویژه مقربین است به عنوان نمونه به پارهای از این آیات تحت عناوین ذکر شده اشاره میکنیم: 1. رضایت الهی: در سوره توبه آیه 74 پس از ذکر نعمتهای بهشتی میفرماید: (وَ رِضوانٌ مِنَ اللَه أَکبَرٌ) یعنی رضایت و خوشنودی خدا که نصیب این مؤمنان راستین میشود از همه برتر و بزرگتر است، براستی هیچکس نمیتواند آن لذت معنوی و احساس روحانی که یک انسان به خاطر رضایت و خوشنودی خدا به او دست میدهد توصیف کند و به گفته بعضی مفسران حتی گوشهای از این لذت روحانی از تمام بهشت و نعمتها و مواهب گوناگون آن برتر و بالاتر است.[8] [9] 2. نظر خدا به آنها و نظر آنها به خدا: یکی از باارزشترین لذایذ معنوی آن است که محبوب جامع کل کمالات به نظر لطف به انسان بنگرد و با او سخن بگوید ویعنی با چشم دل او را ببیند و غرق دریای جمال او گردد، قرآن میفرماید: (وُجوهُ یَومَئذٍ ناضِره إلی رَبّها ناظِره)[10] چهرههایی که در روز قیامت شاداب و مسرورند و به پروردگارشان مینگرند، مؤمنان در روز قیامت از مشاهده جمال حق بهرهمندند و از فیض لقای آن محبوب بینظیر برخوردارند. 3. قرب الهی: در آیات مختلفی از مقام قرب الهی که ویژه مؤمنان پیشتاز است سخن به میان آمده است. قرآن میفرماید: (وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ اولئک المقرّبون)[11] و پیشگامان پیشگام آنها مقربانند، سابقون پیشتازان در ایمان، عمل خیر و صفات و احلاق انسانی هستند و آنها اسوه و الگوی مردمند و به همین دلیل مقربان درگاه خداوند بزرگند. 4. لقاءاللّه: در آیات دیگری قرآن از لقاءاللّه سخن گفته یعنی انسان بهجایی میرسد که خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده میکند و این دیدار هم به خاطر انجام عمل صالح نصیب انسان میشود قرآن میفرماید: (فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً)[12] پس هرکس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد. خداوند توفیق ایمان و عمل صالح و همجواری با صالحان را در بهشت برین نصیب همه ما فرماید. إن شاءاللّه [1] . سوره ص، آیه 28. [2] . سوره زمر، آیه 73 و سوره رعد، آیه 23. [3] . سوره انعام، آیه 137 و سوره حجر، آیه 47. [4] . سوره نساء، آیه 70 69. [5] . سوره واقعه، آیه 26 25 و سوره نباء، آیه 35. [6] . سوره رعد، آیه 35. [7] . ر.ک: آیت اللّه مکارم شیرازی، پیام قرآن، جلد 6، ناشر: قم: مدرسه امام علی بن ابیطالب، چاپ چهارم، سال 1374، از صص 277 تا 305. [8] . ر.ک: آیت اللّه مکارم شیرازی، تفیسیر نمونه، جلد 8، صص 39 و 40، تهران: دار الکتاب الاسلامیه، چ 18، سال 1376. [9] . در آیات دیگری هم رضوان الهی مطرح شده است مانند سوره توبه آیه 21، سوره آل عمران آیه 15، سوره مائده آیه 119، سوره فجر آیه 28. [10] . سوره قیامت، آیه 22 و 23. [11] . سوره واقعه، آیه 11 و آیات دیگر: سوره مطفّفین آیه 21 و 28، سوره واقعه آیه 88 و سوره آل عمران آیه 45. [12] . سوره کهف، آیه 110. www.andisheqom.com
در پاسخ ذکر چند نکته به عنوان مقدمه ضروری است:
1. از منظر قرآن پاداشها در قبال عمل صالح هستند نه اینکه عمل صالح فقط برای پاداش انجام شود به عبارت دیگر این پاداشها جنبه تشویقی دارند و هدف اصلی نیستند.
2. انسان طبعاً منفعت طلب است و از ضرر حتی ضرر احتمالی گریزان است لذا ذکر منافع بهشت و ضررهای جهنم با طبیعت او سازگار و محرکی برای اعمال شایسته و دوری از کارهای ناپسند است.
3. انسان مؤمن به خاطر تقوا و ترس از خدا از بسیاری از مواهب دنیوی خود را محروم میسازد بنابراین عدالت و حکمت خداوند ایجاب میکند در سرای دیگر این محرومیتها را جبران کند قرآن میفرماید: آیا ممکن است پرهیزکاران را همچون فاجران قرار دهیم.[1]
4. نعمتهای روحانی و معنوی بهشت به مراتب از نعمتهای مادی و جسمانی بالاتر و پرشکوهتر است پارهای از این نعمتها عبارتند از : احترام مخصوص[2]، محیط صلح و صفا[3]، رفیقان باوفا[4]، برخوردهای محبتآمیز[5]، ابدیت نعمتهای بهشتی[6] [7].
5. بررسی اسباب ورود به بهشت مانند ایمان و عمل صالح، تقوی، جهاد، شهادت، احسان، اخلاص و مانند آن نمایانگر تلاش خستگی ناپذیر مؤمنان در جلب رضایت الهی و تکامل معنوی انسان است.
پس از ذکر این مقدمات اینکه برخی میگویند چرا در قرآن از تقرب حرفی به میان نیامده است، باید گفته شود قرآن در آیات فراوانی از رضایت الهی، قرب، لقاءاللّه و نظر خداوند به بهشتیان سخن گفته است که بیانگر مقام ویژه مقربین است به عنوان نمونه به پارهای از این آیات تحت عناوین ذکر شده اشاره میکنیم:
1. رضایت الهی:
در سوره توبه آیه 74 پس از ذکر نعمتهای بهشتی میفرماید: (وَ رِضوانٌ مِنَ اللَه أَکبَرٌ) یعنی رضایت و خوشنودی خدا که نصیب این مؤمنان راستین میشود از همه برتر و بزرگتر است، براستی هیچکس نمیتواند آن لذت معنوی و احساس روحانی که یک انسان به خاطر رضایت و خوشنودی خدا به او دست میدهد توصیف کند و به گفته بعضی مفسران حتی گوشهای از این لذت روحانی از تمام بهشت و نعمتها و مواهب گوناگون آن برتر و بالاتر است.[8] [9]
2. نظر خدا به آنها و نظر آنها به خدا:
یکی از باارزشترین لذایذ معنوی آن است که محبوب جامع کل کمالات به نظر لطف به انسان بنگرد و با او سخن بگوید ویعنی با چشم دل او را ببیند و غرق دریای جمال او گردد، قرآن میفرماید: (وُجوهُ یَومَئذٍ ناضِره إلی رَبّها ناظِره)[10] چهرههایی که در روز قیامت شاداب و مسرورند و به پروردگارشان مینگرند، مؤمنان در روز قیامت از مشاهده جمال حق بهرهمندند و از فیض لقای آن محبوب بینظیر برخوردارند.
3. قرب الهی:
در آیات مختلفی از مقام قرب الهی که ویژه مؤمنان پیشتاز است سخن به میان آمده است. قرآن میفرماید: (وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ اولئک المقرّبون)[11] و پیشگامان پیشگام آنها مقربانند، سابقون پیشتازان در ایمان، عمل خیر و صفات و احلاق انسانی هستند و آنها اسوه و الگوی مردمند و به همین دلیل مقربان درگاه خداوند بزرگند.
4. لقاءاللّه:
در آیات دیگری قرآن از لقاءاللّه سخن گفته یعنی انسان بهجایی میرسد که خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده میکند و این دیدار هم به خاطر انجام عمل صالح نصیب انسان میشود قرآن میفرماید: (فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً)[12] پس هرکس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد.
خداوند توفیق ایمان و عمل صالح و همجواری با صالحان را در بهشت برین نصیب همه ما فرماید. إن شاءاللّه
[1] . سوره ص، آیه 28.
[2] . سوره زمر، آیه 73 و سوره رعد، آیه 23.
[3] . سوره انعام، آیه 137 و سوره حجر، آیه 47.
[4] . سوره نساء، آیه 70 69.
[5] . سوره واقعه، آیه 26 25 و سوره نباء، آیه 35.
[6] . سوره رعد، آیه 35.
[7] . ر.ک: آیت اللّه مکارم شیرازی، پیام قرآن، جلد 6، ناشر: قم: مدرسه امام علی بن ابیطالب، چاپ چهارم، سال 1374، از صص 277 تا 305.
[8] . ر.ک: آیت اللّه مکارم شیرازی، تفیسیر نمونه، جلد 8، صص 39 و 40، تهران: دار الکتاب الاسلامیه، چ 18، سال 1376.
[9] . در آیات دیگری هم رضوان الهی مطرح شده است مانند سوره توبه آیه 21، سوره آل عمران آیه 15، سوره مائده آیه 119، سوره فجر آیه 28.
[10] . سوره قیامت، آیه 22 و 23.
[11] . سوره واقعه، آیه 11 و آیات دیگر: سوره مطفّفین آیه 21 و 28، سوره واقعه آیه 88 و سوره آل عمران آیه 45.
[12] . سوره کهف، آیه 110.
www.andisheqom.com
- [سایر] تقرب به حضرت حجت (عج) با چه اعمال و یا اذکاری سریعتر حاصل میشود؟
- [سایر] آیا خداوند پاداش یا مکافات اعمال را باهم می دهد یا جدا؟ (یعنی پاداش کار خوب رابا مکافات کار بد) باهم یکجا میدهد؟
- [سایر] چگونه پاداش بعضی اعمال انسان ، از حساب و شماره می گذرد ؟
- [سایر] چرا پاداش نماز شب در قرآن بیان نشده است؟
- [سایر] پاداش زنان در قرآن به اندازه مردان است؟
- [سایر] شبهه: شیعیان در مورد نهج البلاغه غلّو می کنند و آن را بعد از قرآن قرار می دهند در حالی که یک کتاب روائی معمولی است.
- [سایر] شبهه: شیعیان در مورد نهج البلاغه غلّو می کنند و آن را بعد از قرآن قرار می دهند در حالی که یک کتاب روائی معمولی است.
- [سایر] آیا حفظ قرآن بدون توجه به معنای آن نزد خداوند، دارای اجر و پاداش است؟
- [سایر] آیا حفظ قرآن بدون توجه به معنای آن نزد خداوند، دارای اجر و پاداش است؟
- [سایر] در کجای قرآن می فرماید که پاداش مؤمنان، هم اکنون آماده است؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در طلاق رجعی مرد به دو قسم میتواند به زن خود رجوع کند: اول حرفی بزند که معنایش این باشد، که او را دوباره زن خود قرار داده است. دوم کاری کند که از آن بفهمند رجوع کرده است.
- [آیت الله نوری همدانی] در طلاق رجعی مرد به دو قِسم می تواند به زن خود رجوع کند : اوّل : حرفی بزند که معنایش این باشد که او را دوباره زن خود قرار داده است . دوّم : کاری کند که از آن بفهمند رجوع کرده است .
- [آیت الله بهجت] در طلاق رجعی مرد به دو صورت میتواند به زن خود رجوع کند: 1 حرفی بزند که معنایش این باشد که او را دوباره زن خود قرار داده است؛ 2 کاری کند که زن از آن بفهمد رجوع کرده است.
- [امام خمینی] در طلاق رجعی مرد به دو قسم می تواند به زن خود رجوع کند : اول: حرفی بزند که معنایش این باشد که او را دوباره زن خود قرار داده است. دوم: کاری کند که از آن بفهمد رجوع کرده است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر خون از ده روز بگذرد استحاضه است و باید روزهای بعد از عادت تا روز دهم را هم استحاضه قرار دهد و عبادتهایی را که در آنروزها بجا نیاورده قضا نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] قرآن خواندن در سجده مکروه است، همچنین فوت کردن محل سجده برای برطرف کردن گرد و غبار و اگر در اثر فوت کردن عمداً کلمه دو حرفی از دهان بیرون آید نماز اشکال دارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] قرآن خواندن در سجده مکروه است و نیز مکروه است برای برطرف کردن گرد و غبار؛ جای سجده را فوت کند و اگر در اثر فوت کردن؛ حرفی از دهان عمدا بیرون آید بنا بر احتیاط نماز باطل است. و غیر از اینها مکروهات دیگری هم در کتابهای مفصل گفته شده است. سجده واجب قرآن:
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در طلاق رجعی مرد به دو قِسم می تواند به زن خود رجوع کند: اول: حرفی بزند که معنایش این باشد که او را دو باره زن خود قرار داده است. دوّم: کاری کند که از آن بفهمند رجوع کرده است. بنابر این با هر لفظ و عبارت یا عملی که بفهماند او را مجدداً زن خود قرار داده است رجوع محقّق می شود و ظاهر این است که به نزدیکی کردن رجوع محقق خواهد شد اگر چه قصد رجوع نداشته باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، در صورتی اعمال او صحیح است که بفهمد یا احتمال دهد به وظیفه واقعی خود رفتار کرده است، یا این که عمل او با فتوای مجتهدی مطابق باشد که فعلاً باید از او تقلید کند، یا مطابق با فتوای مجتهدی باشد که در حین عمل وظیفهاش تقلید از او بوده، و یا عمل او مطابق با احتیاط باشد، وگرنه باید هر مقدار از عباداتی را که میداند درست به جا نیاورده قضا کند، هرچند احتیاط مستحب این است که به قدری قضا نماید که یقین کند چیزی بر عهدهاش باقی نمانده است.
- [آیت الله سبحانی] در طلاق رجعی مرد به دو قسم می تواند به زن خود رجوع کند: اول: حرفی بزند که معنایش این باشد که او را دوباره زن خود قرار داده است. دوم: کاری کند که از آن بفهمند رجوع کرده است و در هر دو مورد در باطن قصد رجوع کند.