امّا درباره پرسش (جایگزینی نحن به جای نا) باید گفت: اولا: زبان عربی، غنیترین، زیباترین، منظمترین ادبیات و قواعد ادبی را دارا است. به همین سبب آن را از زبانهای دیگر متمایز نموده است. ثانیا: (کلمه) در ادبیات عرب، دارای سه قسم است، اسم، فعل، حرف و ضمائر جزء گروه (اسماء) هستند. ضمایر بر دو قسم هستند: 1. ضمیر متصل که به کلمه دیگر متصل میشود مثل این که جزء کلمه است، و گاهی بارز و آشکار و گاهی مستتر و مخفی است مانند: ضربه، غلامک، اخذنا و... . 2. ضمیر منفصل که به کلمه دیگر اتصال پیدا نمیکند و در همه حال بارز و آشکار است مانند: نحن، انا و... . ضمیر (نا) متصل است، و ضمیر (نحن) منفصل است، ضمیر (نا) هم با فعل میآید مانند: (اخذنا) و هم با اسم، مانند: (الهنا)، ضمیر منفصل (نحن) در ابتدای کلام واقع میشود، امّا ضمیر متصل (نا) در ابتدای کلام واقع نمیشود، ضمیر منفصل نوعی جانشین اسم است، علاوه بر آن، جایگزین ضمیر منفصل به جای ضمیر متصل در کلام عرب سنگین است و مشقت را به همراه دارد، و بنای امت عرب به اختصار است، بنابراین در آیه (فاخذناهم) نمیتوان به جای (نا) نحن آورد، مثلاً گفته شود: (فاخذ نحن هم)[1]. لذا زمانی که ضمیر متصل مرفوع، متصل به فعل ماضی شود، ضمیر منفصل آن وجوباً مستتر است و آوردن ضمیر منفصل جایز نیست مگر در صورتی که آوردن ضمیر متصل ممکن نباشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: طباطبایی، محمد رضا، صرف ساده، قم، موسهه انتشارات دارالعلم، 1373، ص 262. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ر.ک: طباطبایی، محمد رضا، صرف ساده، قم، مؤسسه انتشارات دار العلم، 1373، ص 262؛ هاشمی، حجت، فوائد الحجتیه، قم، نشر حاذق، چاپ پنجم، 1380، ص 206.
چرا در قرآن به جای ضمیر نا، از نحن استفاده نشده است مانند: فاخذناهم بالباساء؟
امّا درباره پرسش (جایگزینی نحن به جای نا) باید گفت: اولا: زبان عربی، غنیترین، زیباترین، منظمترین ادبیات و قواعد ادبی را دارا است. به همین سبب آن را از زبانهای دیگر متمایز نموده است.
ثانیا: (کلمه) در ادبیات عرب، دارای سه قسم است، اسم، فعل، حرف و ضمائر جزء گروه (اسماء) هستند.
ضمایر بر دو قسم هستند: 1. ضمیر متصل که به کلمه دیگر متصل میشود مثل این که جزء کلمه است، و گاهی بارز و آشکار و گاهی مستتر و مخفی است مانند: ضربه، غلامک، اخذنا و... .
2. ضمیر منفصل که به کلمه دیگر اتصال پیدا نمیکند و در همه حال بارز و آشکار است مانند: نحن، انا و... .
ضمیر (نا) متصل است، و ضمیر (نحن) منفصل است، ضمیر (نا) هم با فعل میآید مانند: (اخذنا) و هم با اسم، مانند: (الهنا)، ضمیر منفصل (نحن) در ابتدای کلام واقع میشود، امّا ضمیر متصل (نا) در ابتدای کلام واقع نمیشود، ضمیر منفصل نوعی جانشین اسم است، علاوه بر آن، جایگزین ضمیر منفصل به جای ضمیر متصل در کلام عرب سنگین است و مشقت را به همراه دارد، و بنای امت عرب به اختصار است، بنابراین در آیه (فاخذناهم) نمیتوان به جای (نا) نحن آورد، مثلاً گفته شود: (فاخذ نحن هم)[1]. لذا زمانی که ضمیر متصل مرفوع، متصل به فعل ماضی شود، ضمیر منفصل آن وجوباً مستتر است و آوردن ضمیر منفصل جایز نیست مگر در صورتی که آوردن ضمیر متصل ممکن نباشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
طباطبایی، محمد رضا، صرف ساده، قم، موسهه انتشارات دارالعلم، 1373، ص 262.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ک: طباطبایی، محمد رضا، صرف ساده، قم، مؤسسه انتشارات دار العلم، 1373، ص 262؛ هاشمی، حجت، فوائد الحجتیه، قم، نشر حاذق، چاپ پنجم، 1380، ص 206.
- [سایر] سلام؛ در آیه شریفه (وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید)، منظور از نحن چه کسانیاند؟ کسی تفسیر میکرد که منظور از نحن به معنای ما که خداوند به کار برده است، ائمه اطهار میباشند. آیا این صحیح است؟
- [سایر] آیه ذکر (انا نحن نزّلنا الذکر وانّا له لحافظون) چگونه دلالت بر عدم تحریف قرآن دارد؟
- [سایر] چرا در قرآن برای خدا ضمیر جمع آورده می شود؟
- [سایر] چرا خداوند در قرآن برای خودش از ضمیر مذکر استفاده کرده است؟
- [سایر] در قرآن آمده که : انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحفظون در این آیه آمده که قرآن از تحریف محفوظ است ولی در آمریکا و اسراییل قران را تحریف میکنن این مطلب را چگونه توجیه میکنید؟
- [سایر] چرا قرآن که کلام الهی است، در ارتباط با خداوند، همیشه ضمیر متکلّم به کار نمی برد؟
- [سایر] با سلام چرا خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم از ضمیر (ما ) در آیات برای خود استفاده می کند؟
- [سایر] آیا در قرآن آیه نا امید کننده داریم؟
- [سایر] نا امیدی، در قرآن کریم چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] چرا خداوند در قرآن از ضمیر مذکر برای خودش استفاده کرده است؟ و چرا مذکر بر مونث تعمیم داده شده است؟
- [آیت الله سیستانی] آخرین وقت نیت روزه ماه رمضان برای شخص ملتفت، هنگام اذان صبح است به این معنی که بنا بر احتیاط واجب باید هنگام صبح امساک او همراه با قصد روزه باشد هرچند در ضمیر ناخود آگاه.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر دیوانه یا بچه نا بالغی میت را مس کند ، بعد از آنکه دیوانه عاقل یا بچه بالغ شد ، باید غسل مس میت نماید .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر پسر بزرگتر موقع مرگ پدر نا بالغ یا دیوانه باشد؛ وقتی که بالغ شد یا عاقل گردید؛ باید نماز پدر را قضا نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر انسان در بین سالی که اعلان می کند؛ از پیدا شدن صاحب مال نا امید شود و بخواهد آن را صدقه بدهد اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] انسان در حال نا چاری که چیزی برای پوشانیدن عورت خود ندارد میتواند برای نمایان نبودن پوست عورت خود را با گِل و مانند آن بپوشاند .
- [آیت الله سیستانی] بودن مرد و زن نا محرم در خلوت اگر احتمال وقوع در معصیت را بدهند ، حرام است ، و احتیاط مستحب آن است که در آنجا نماز نخوانند .
- [آیت الله نوری همدانی] زن می تواند حمد و سورة نماز صبح و مغرب . عشا را بلند یا آهسته بخواند ، ولی اگر نا محرم صدایش را بشنود ، بنابراحتیاط واجب باید آهسته بخواند .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] لازم نیست که خلقت بچه تمام باشد؛ بلکه اگر نا تمام نیز باشد در صورتی که زائیدن صدق کند؛ خونی که تا ده روز ببیند خون نفاس است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . استعمال ظرف طلا یا نقره در حال ناچاری اشکال ندارد مگر برای وضو و غسل، که در حال نا چاری هم نمی شود از ظرف طلا و نقره استفاده کرد.
- [آیت الله سیستانی] خوردن و آشامیدن از ظرف طلا یا نقره در حال نا چاری به مقدار دفع ضرورت اشکال ندارد ، ولی زیاده بر این مقدار جایز نیست .