غیبت آن است که در غیاب کسی سخنی گویند، منتهی سخنی که عیبی از عیوب او را فاش سازد. خواه این عیب جسمانی باشد، یا اخلاقی، در اعمال او باشد یا در سخنش. بنابراین، اگر کسی صفات ظاهر و آشکار دیگری را بیان کند، غیبت نخواهد بود، مگر اینکه قصد مذمّت و عیبجویی داشته باشد. اگر صفتی در شخصی وجود نداشته باشد و گفته شود داخل در عنوان (تهمت) خواهد بود که گناه آن به مراتب شدیدتر و سنگینتر است. امام صادق علیهالسّلام می فرماید: (الغیبة أن تقول فی أخیک ما ستره الله علیه و امّا الامر الظاهر فیه، مثل الحدة و العجلة، فلا، و البهتان أن تقول ما لیس فیه؛ غیبت آن است که دربارة برادر مسلمانت چیزی را بگویی که خداوند پنهان داشته، و امّا چیزی که ظاهر است مانند تندخوئی و عجله داخل در غیبت نیست بهتان این است که چیزی را بگویی که در او وجود ندارد.)[1] برخی آیات درباره نکوهش غیبت عبارتند از: 1. آیة (و لا یغتب بعضکم بعضاً أیحب أحدکم أنْ یأکل لحم اخیه میتاً فکرهتموه، و اتقوا الله، إن الله توّابٌ رحیمٌ...؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردة خود را بخورد؟ (به یقین) همة شما از این امر کراهت دارید. تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است.)[2] و در جملة أیحب أحدکم...؛ نخست استفهام انکاری به کار برده، و حب منفی را به (أحد)، یعنی یکی از مسلمانان نسبت داده و نه به بعضی از مسلمانان، یعنی نفرموده: (أیحب بعضکم) تا مشمول نفی واضحتر شود؛ یعنی اینکه حتی یک نفر از شما نیز حاضر نخواهد شد که گوشت برادر مردة خود را بخورد چه رسد به بعضی یا همه مردم و باز به همین منظور نفی مذکور را با جملة (کرهتموه) تأکید کرده است؛ یعنی اینکه همة شما این امر را زشت میدانید. حاصل معنای آیه این که: غیبت کردن مؤمن به منزلة خوردن گوشت برادر خود در حالی که او مرده است می باشد آیه یاد شده اشاره به نکات اخلاقی و تربیتی دارد، از جمله: 1. فرد غائب همچون مرده است که قدرت بر دفاع از خویش ندارد و هجوم بردن بر کسی که قادر بر دفاع از خویش نیست، بدترین نوع ناجوانمردی است. 2. بیشک خوردن گوشت مرده سبب سلامت جسم و جان نمیشود، بلکه سرچشمة انواع بیماریها است، بنابراین، غیبتکننده اگر آتش کینه و حسد خود را با غیبت به طور موقت فرو نشاند، به یقین چیزی نمیگذرد که همان بذرهای نهفتة مفاسد اخلاقی در درون جان او سر میکشد و همچون خارهای مغیلان او را آزار میدهد. 3. غیبتکننده انسان ضعیف و ناتوانی است که شهامت رویارویی با مسائل را ندارد و به همین دلیل به مردة برادر خویش هجوم میبرد. همانگونه که یک حیوان یا انسان مردارخوار، سبب انتشار انواع میکروبهای بیماریزا میگردد، شخص غیبتکننده نیز با ذکر گناهان و عیوب پنهانی برادران مسلمان عوامل اشاعة فحشاء را فراهم میسازد. قرآن مجید با ذکر این مثال و ریزهکارهایی که در آن نهفته شده به تحریک وجدان و فطرت انسانها در برابر این گناه بزرگ میپردازد و شاید به همین دلیل جمله را با سؤال شروع میکند، تا پاسخ آن از درون انسانها برخیزد و تأثیر آن قویتر شود، میفرماید: (آیا هیچ یک از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟) در ضمن آیه میتواند اشارهای به این نکته نیز باشد، که موارد جواز غیبت (مانند تظلّم و رفع ستم و مشورت و اصلاح ذات البین در واقع مانند موارد اضطرار به اکل میته است که انسان باید به حداقل قناعت کند.) 2. آیة دیگری که بر مذمت غیبتکنندگان نازل شده؛ آیة: (ویلٌ لکل همزة لمزة)[3] می باشد. خداوند متعال در آیه یاد شده، با تهدید کوبندهای به سراغ عیبجویان و غیبتکنندگان میرود و میفرماید: (وای بر هر عیبجوی غیبتکنندهای که مردم با ایمان را به سخریه میگیرند، و با نیش زبان و حرکات دست و چشم و ابرو، در پشت سر و پیش رو، مؤمنان را هدف تیرهای طعن و تهمت قرار میدهند. واژة (لمزة) و (همزة) که هر دو صیغة مبالغه ، به یک معنی است، و اشاره به غیبتکنندگان و عیبجویان دارد. تعبیر به (ویل) که در آغاز این آیه آمده است، در 27 مورد از قرآن مجید دیده میشود، که در مقام نفرین و به معنی هلاکت و یا به معنی انواع عذاب است، و با توجه به موارد استعمال ویل در قرآن به خوبی روشن میشود که این واژه در مواردی به کار میرود که کارهای بسیار زشتی انجام گرفته است، و از اینجا روشن میشود که غیبت و عیبجویی از دیدگاه قرآن مجید از زشتترین کارهاست. 3. آیة: (إن الذین یحبون أن تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا لهم عذاب ألیم فی الدنیا و الآخرة؛[4] کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است. در آیه یاد شده خداوند متعال به طور مستقیم سخن از نکوهش اشاعة فحشاء و تهدید شدید مرتکبشوندگان به میان میآورد و به طور ضمنی، از غیبت کردن مذمت میکند، زیرا اشاعة فحشاء غالباً از راه غیبت یا تهمت است. البته شأن نزول آیه در مورد تهمتی است که از سوی منافقان به یکی از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله زده شده بود، ولی مسألة اشاعة فحشاء مفهوم عام دارد که به ویژه غیبت را در بسیاری از موارد شامل میشود و هرگاه کارهای خلافی را مردم در پنهانی انجام دادهاند و کسی از آن آگاه نیست برملا شود، بسیاری از افرادی که ایمانشان ضعیف است تشویق به انجام آن میشوند. آخرین سخن دربارة تفسیر آیة یاد شده اینکه قرآن مجید برای تأکید بر این مسأله میگوید کسانی که دوست دارند، اشاعة فحشاء در میان مؤمنان شود چنین سرنوشتی دارند. 4. آیه: (لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعاً علیماً؛[5] خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدیها (ی دیگران) را اظهار کند، مگر آن کسی که مورد ستم واقع شده باشد، خداوند شنوا و دانا است.) در آیه یاد شده سخن از جواز غیبت کردن برای مظلومانی که به دادخواهی برمیخیزند آمده که از آن به خوبی غیبت بدون مجوز جایز نیست، و برای اینکه افرادی از این استثناء سوءاستفاده نکنند، و به بهانة اینکه مظلوم واقع شدهاند، هرجا بنشینند و به غیبت این و آن بپردازند، در پایان آیه میفرماید: خداوند سخنان را میشنود و از نیّات آگاه است. (و کان الله سمیعاً علیماً). از آنچه در آیة مورد نظر آمد، زشتی فراوان غیبت و عواقب دردناک آن در دنیا و آخرت، به خوبی روشن میشود.[6] تعبیراتی که در آیات شریفه و روایات اسلامی به کار رفته نشان میدهد که آبرو و حیثیت افراد مانند مال و جان آن ها، بلکه از بعضی جهات مهمتر است. همچنین بیانگر این مطلب است که غیبت از بزرگترین گناهان شمرده میشود، حتی بزرگتر از عمل شنیع زنا؛ چنانکه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: (الغیبة اشدّ من الزّنا؛[7] (گناه) غیبت شدیدتر از زنا است). و امام علی علیهالسّلام می فرماید: (ابغض الخلائق إلی الله المغتاب؛[8] منفورترین بندگان نزد خداوند غیبتکننده است.) آثار زیانبار غیبت: سرمایة بزرگ انسان در زندگی، حیثیت و آبرو و شخصیت اوست و هر چه آن را به خطر اندازد مانند آن است که جان او را به خطر انداخته، بلکه گاه ترور شخصیت از ترور شخص مهمتر است. یکی از فلسفههای تحریم غیبت این است که این سرمایة بزرگ بر باد نرود، و حرمت اشخاص درهم نشکند، نکتة دیگر اینکه غیبت، بدبینی میآورد، پیوندهای اجتماعی را سُست، بذر کینه و عداوت را در دلها میپاشد و گاه سرچشمة نزاعهای خونین و قتل و کشتار میگردد. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: (درهمی که انسان از ربا به دست میآورد گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگتر است و از هر ربا بالاتر آبروی مسلمان است.)[9] و در حدیث دیگری آمده است که خداوند به حضرت موسی علیهالسّلام وحی فرستاد: (کسی که بمیرد در حالی که از غیبت توبه کرده باشد آخرین کسی است که وارد بهشت میشود و کسی که بمیرد در حالیکه اصرار بر آن داشته باشد اولین کسی است که وارد دوزخ میگردد.)[10] و نیز در حدیثی از پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله میخوانیم: (الغیبة أسرع فی دین الرجل المسلم من الاکلة فی جوفه؛ تأثیر غیبت در دین مسلمان از خوره در جسم او سریعتر است.)[11] کسی که به منظور عیبجوئی و آبروریزی مؤمنی سخنی نقل کند تا او را از نظر مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خودش بیرون کرده، به سوی ولایت شیطان میفرستد و شیطان هم او را نمیپذیرد.[12] علاج غیبت و توبة از آن غیبت به تدریج به صورت یک بیماری روانی در میآید، به گونهای که غیبتکننده از کار خود لذت میبرد، و از اینکه پیوسته آبروی این و آن را بریزد احساس رضا و خشنودی میکند، و این یکی از مراحل بسیار خطرناک اخلاقی است. اینجا است که غیبتکننده باید قبل از هر چیز به درمان انگیزههای درونی غیبت که در اعماق روح او است و به این گناه دامن میزند بپردازد، انگیزههایی مانند (بخل) و (حسد) و (کینهتوزی) و (عداوت) و (خودبرتربینی) و می توانند زمینه ساز غیبت و تهمت باشد. باید از طریق خودسازی و تفکر در عواقب سوء این صفات زشت و نتایج شومی که ببار میآورد و همچنین از طریق ریاضت نفس این آلودگیها را از جان و دل شست، تا بتوان زبان را از آلودگی به غیبت باز داشت، سپس در مقام توبه برآمد و از آنجا که غیبت جنبة حق الناس دارد اگر دسترسی به صاحب غیبت دارد و مشکل تازهای ایجاد نمیکند از او عذرخواهی کرد، هرچند بصورت سربسته باشد، و اگر دسترسی به وی نیست برای او استغفار نمود و عمل نیک انجام داد، شاید به برکت آن خداوند متعال غیبت کننده را ببخشد و طرف مقابل را راضی سازد.[13] امید است که خداوند به ما توفیق ترک گناهان و انجام اعمال صالح را عنایت فرماید. آمین معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. معراج السعادة، ملااحمد نراقی، ص 428. 2. گناهان کبیره، شهید آیتالله دستغیب. 3. اخلاق در قرآن، آیتالله مکارم شیرازی، ناصر، ج 3، ص 10497. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، اصولی کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 2، ص 358. [2] . حجرات/ 12. [3] . همزه/ 1. [4]. نور/19. [5] . نساء/ 148. [6] . مکارم شیرازی ناصر و همکاران، اخلاق در قرآن، قم، نشر مدرسة الامام علیّ بن ابیطالب علیهالسّلام ، چاپ اول، 1380، ج 3، ص 97. [7] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج 77، ص 89. [8] . تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، قم، انتشارات مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، ص 221. [9] . فیض کاشانی، المحجة البیضاء، جلد 5، ص 253، به نقل از تفسیر نمونه، ج 22، ص 189. [10] . همان، ص 252. [11] . اصول کافی، ج 2، باب الغیبة، حدیث 1. [12] . حر عاملی، وسایل الشیعة، ج 8، باب 157، حدیث 2. [13] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1375 ش، ج22، ص 188194.
غیبت و ریختن آبروی مؤمن چگونه است؟
غیبت آن است که در غیاب کسی سخنی گویند، منتهی سخنی که عیبی از عیوب او را فاش سازد. خواه این عیب جسمانی باشد، یا اخلاقی، در اعمال او باشد یا در سخنش. بنابراین، اگر کسی صفات ظاهر و آشکار دیگری را بیان کند، غیبت نخواهد بود، مگر اینکه قصد مذمّت و عیبجویی داشته باشد. اگر صفتی در شخصی وجود نداشته باشد و گفته شود داخل در عنوان (تهمت) خواهد بود که گناه آن به مراتب شدیدتر و سنگینتر است. امام صادق علیهالسّلام می فرماید: (الغیبة أن تقول فی أخیک ما ستره الله علیه و امّا الامر الظاهر فیه، مثل الحدة و العجلة، فلا، و البهتان أن تقول ما لیس فیه؛ غیبت آن است که دربارة برادر مسلمانت چیزی را بگویی که خداوند پنهان داشته، و امّا چیزی که ظاهر است مانند تندخوئی و عجله داخل در غیبت نیست بهتان این است که چیزی را بگویی که در او وجود ندارد.)[1]
برخی آیات درباره نکوهش غیبت عبارتند از:
1. آیة (و لا یغتب بعضکم بعضاً أیحب أحدکم أنْ یأکل لحم اخیه میتاً فکرهتموه، و اتقوا الله، إن الله توّابٌ رحیمٌ...؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردة خود را بخورد؟ (به یقین) همة شما از این امر کراهت دارید. تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است.)[2]
و در جملة أیحب أحدکم...؛ نخست استفهام انکاری به کار برده، و حب منفی را به (أحد)، یعنی یکی از مسلمانان نسبت داده و نه به بعضی از مسلمانان، یعنی نفرموده: (أیحب بعضکم) تا مشمول نفی واضحتر شود؛ یعنی اینکه حتی یک نفر از شما نیز حاضر نخواهد شد که گوشت برادر مردة خود را بخورد چه رسد به بعضی یا همه مردم و باز به همین منظور نفی مذکور را با جملة (کرهتموه) تأکید کرده است؛ یعنی اینکه همة شما این امر را زشت میدانید. حاصل معنای آیه این که: غیبت کردن مؤمن به منزلة خوردن گوشت برادر خود در حالی که او مرده است می باشد
آیه یاد شده اشاره به نکات اخلاقی و تربیتی دارد، از جمله:
1. فرد غائب همچون مرده است که قدرت بر دفاع از خویش ندارد و هجوم بردن بر کسی که قادر بر دفاع از خویش نیست، بدترین نوع ناجوانمردی است.
2. بیشک خوردن گوشت مرده سبب سلامت جسم و جان نمیشود، بلکه سرچشمة انواع بیماریها است، بنابراین، غیبتکننده اگر آتش کینه و حسد خود را با غیبت به طور موقت فرو نشاند، به یقین چیزی نمیگذرد که همان بذرهای نهفتة مفاسد اخلاقی در درون جان او سر میکشد و همچون خارهای مغیلان او را آزار میدهد.
3. غیبتکننده انسان ضعیف و ناتوانی است که شهامت رویارویی با مسائل را ندارد و به همین دلیل به مردة برادر خویش هجوم میبرد.
همانگونه که یک حیوان یا انسان مردارخوار، سبب انتشار انواع میکروبهای بیماریزا میگردد، شخص غیبتکننده نیز با ذکر گناهان و عیوب پنهانی برادران مسلمان عوامل اشاعة فحشاء را فراهم میسازد.
قرآن مجید با ذکر این مثال و ریزهکارهایی که در آن نهفته شده به تحریک وجدان و فطرت انسانها در برابر این گناه بزرگ میپردازد و شاید به همین دلیل جمله را با سؤال شروع میکند، تا پاسخ آن از درون انسانها برخیزد و تأثیر آن قویتر شود، میفرماید: (آیا هیچ یک از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟)
در ضمن آیه میتواند اشارهای به این نکته نیز باشد، که موارد جواز غیبت (مانند تظلّم و رفع ستم و مشورت و اصلاح ذات البین در واقع مانند موارد اضطرار به اکل میته است که انسان باید به حداقل قناعت کند.)
2. آیة دیگری که بر مذمت غیبتکنندگان نازل شده؛ آیة: (ویلٌ لکل همزة لمزة)[3] می باشد.
خداوند متعال در آیه یاد شده، با تهدید کوبندهای به سراغ عیبجویان و غیبتکنندگان میرود و میفرماید: (وای بر هر عیبجوی غیبتکنندهای که مردم با ایمان را به سخریه میگیرند، و با نیش زبان و حرکات دست و چشم و ابرو، در پشت سر و پیش رو، مؤمنان را هدف تیرهای طعن و تهمت قرار میدهند.
واژة (لمزة) و (همزة) که هر دو صیغة مبالغه ، به یک معنی است، و اشاره به غیبتکنندگان و عیبجویان دارد.
تعبیر به (ویل) که در آغاز این آیه آمده است، در 27 مورد از قرآن مجید دیده میشود، که در مقام نفرین و به معنی هلاکت و یا به معنی انواع عذاب است، و با توجه به موارد استعمال ویل در قرآن به خوبی روشن میشود که این واژه در مواردی به کار میرود که کارهای بسیار زشتی انجام گرفته است، و از اینجا روشن میشود که غیبت و عیبجویی از دیدگاه قرآن مجید از زشتترین کارهاست.
3. آیة: (إن الذین یحبون أن تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا لهم عذاب ألیم فی الدنیا و الآخرة؛[4] کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است.
در آیه یاد شده خداوند متعال به طور مستقیم سخن از نکوهش اشاعة فحشاء و تهدید شدید مرتکبشوندگان به میان میآورد و به طور ضمنی، از غیبت کردن مذمت میکند، زیرا اشاعة فحشاء غالباً از راه غیبت یا تهمت است. البته شأن نزول آیه در مورد تهمتی است که از سوی منافقان به یکی از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله زده شده بود، ولی مسألة اشاعة فحشاء مفهوم عام دارد که به ویژه غیبت را در بسیاری از موارد شامل میشود و هرگاه کارهای خلافی را مردم در پنهانی انجام دادهاند و کسی از آن آگاه نیست برملا شود، بسیاری از افرادی که ایمانشان ضعیف است تشویق به انجام آن میشوند. آخرین سخن دربارة تفسیر آیة یاد شده اینکه قرآن مجید برای تأکید بر این مسأله میگوید کسانی که دوست دارند، اشاعة فحشاء در میان مؤمنان شود چنین سرنوشتی دارند.
4. آیه: (لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعاً علیماً؛[5] خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدیها (ی دیگران) را اظهار کند، مگر آن کسی که مورد ستم واقع شده باشد، خداوند شنوا و دانا است.)
در آیه یاد شده سخن از جواز غیبت کردن برای مظلومانی که به دادخواهی برمیخیزند آمده که از آن به خوبی غیبت بدون مجوز جایز نیست، و برای اینکه افرادی از این استثناء سوءاستفاده نکنند، و به بهانة اینکه مظلوم واقع شدهاند، هرجا بنشینند و به غیبت این و آن بپردازند، در پایان آیه میفرماید: خداوند سخنان را میشنود و از نیّات آگاه است. (و کان الله سمیعاً علیماً).
از آنچه در آیة مورد نظر آمد، زشتی فراوان غیبت و عواقب دردناک آن در دنیا و آخرت، به خوبی روشن میشود.[6]
تعبیراتی که در آیات شریفه و روایات اسلامی به کار رفته نشان میدهد که آبرو و حیثیت افراد مانند مال و جان آن ها، بلکه از بعضی جهات مهمتر است. همچنین بیانگر این مطلب است که غیبت از بزرگترین گناهان شمرده میشود، حتی بزرگتر از عمل شنیع زنا؛ چنانکه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: (الغیبة اشدّ من الزّنا؛[7] (گناه) غیبت شدیدتر از زنا است). و امام علی علیهالسّلام می فرماید: (ابغض الخلائق إلی الله المغتاب؛[8] منفورترین بندگان نزد خداوند غیبتکننده است.)
آثار زیانبار غیبت:
سرمایة بزرگ انسان در زندگی، حیثیت و آبرو و شخصیت اوست و هر چه آن را به خطر اندازد مانند آن است که جان او را به خطر انداخته، بلکه گاه ترور شخصیت از ترور شخص مهمتر است. یکی از فلسفههای تحریم غیبت این است که این سرمایة بزرگ بر باد نرود، و حرمت اشخاص درهم نشکند، نکتة دیگر اینکه غیبت، بدبینی میآورد، پیوندهای اجتماعی را سُست، بذر کینه و عداوت را در دلها میپاشد و گاه سرچشمة نزاعهای خونین و قتل و کشتار میگردد.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: (درهمی که انسان از ربا به دست میآورد گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگتر است و از هر ربا بالاتر آبروی مسلمان است.)[9]
و در حدیث دیگری آمده است که خداوند به حضرت موسی علیهالسّلام وحی فرستاد: (کسی که بمیرد در حالی که از غیبت توبه کرده باشد آخرین کسی است که وارد بهشت میشود و کسی که بمیرد در حالیکه اصرار بر آن داشته باشد اولین کسی است که وارد دوزخ میگردد.)[10]
و نیز در حدیثی از پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله میخوانیم: (الغیبة أسرع فی دین الرجل المسلم من الاکلة فی جوفه؛ تأثیر غیبت در دین مسلمان از خوره در جسم او سریعتر است.)[11]
کسی که به منظور عیبجوئی و آبروریزی مؤمنی سخنی نقل کند تا او را از نظر مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خودش بیرون کرده، به سوی ولایت شیطان میفرستد و شیطان هم او را نمیپذیرد.[12]
علاج غیبت و توبة از آن
غیبت به تدریج به صورت یک بیماری روانی در میآید، به گونهای که غیبتکننده از کار خود لذت میبرد، و از اینکه پیوسته آبروی این و آن را بریزد احساس رضا و خشنودی میکند، و این یکی از مراحل بسیار خطرناک اخلاقی است.
اینجا است که غیبتکننده باید قبل از هر چیز به درمان انگیزههای درونی غیبت که در اعماق روح او است و به این گناه دامن میزند بپردازد، انگیزههایی مانند (بخل) و (حسد) و (کینهتوزی) و (عداوت) و (خودبرتربینی) و می توانند زمینه ساز غیبت و تهمت باشد.
باید از طریق خودسازی و تفکر در عواقب سوء این صفات زشت و نتایج شومی که ببار میآورد و همچنین از طریق ریاضت نفس این آلودگیها را از جان و دل شست، تا بتوان زبان را از آلودگی به غیبت باز داشت، سپس در مقام توبه برآمد و از آنجا که غیبت جنبة حق الناس دارد اگر دسترسی به صاحب غیبت دارد و مشکل تازهای ایجاد نمیکند از او عذرخواهی کرد، هرچند بصورت سربسته باشد، و اگر دسترسی به وی نیست برای او استغفار نمود و عمل نیک انجام داد، شاید به برکت آن خداوند متعال غیبت کننده را ببخشد و طرف مقابل را راضی سازد.[13] امید است که خداوند به ما توفیق ترک گناهان و انجام اعمال صالح را عنایت فرماید. آمین
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. معراج السعادة، ملااحمد نراقی، ص 428.
2. گناهان کبیره، شهید آیتالله دستغیب.
3. اخلاق در قرآن، آیتالله مکارم شیرازی، ناصر، ج 3، ص 10497.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . کلینی، محمد بن یعقوب، اصولی کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 2، ص 358.
[2] . حجرات/ 12.
[3] . همزه/ 1.
[4]. نور/19.
[5] . نساء/ 148.
[6] . مکارم شیرازی ناصر و همکاران، اخلاق در قرآن، قم، نشر مدرسة الامام علیّ بن ابیطالب علیهالسّلام ، چاپ اول، 1380، ج 3، ص 97.
[7] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج 77، ص 89.
[8] . تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، قم، انتشارات مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، ص 221.
[9] . فیض کاشانی، المحجة البیضاء، جلد 5، ص 253، به نقل از تفسیر نمونه، ج 22، ص 189.
[10] . همان، ص 252.
[11] . اصول کافی، ج 2، باب الغیبة، حدیث 1.
[12] . حر عاملی، وسایل الشیعة، ج 8، باب 157، حدیث 2.
[13] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1375 ش، ج22، ص 188194.
- [سایر] بردن آبروی مؤمن با چه گناهی مقایسه شده؟ آیا این حرف درست است که بردن آبروی مؤمن مثل ریختن خون انسان است؟ کسی که این کار را به بهانه آشکار شدن یک سری حقایق برای دیگری انجام دهد آیا گناه کرده است؟ راه توبه و خلاصی از عذاب وجدان چیست؟ با آیه و روایت و مستند بیان شود. برایم مهم است. متشکر
- [آیت الله علوی گرگانی] با توجّه به اهمیّت آبروی مؤمن در اسلام که از احترام خانه خدا بالاتر است آیا میتوانیم برای ارتکاب به جرمی آبروی مؤمن را ببریم؟
- [سایر] اهمیت تثبیت دین و ایمان در زمان غیبت چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر بچّه ولدالزّنا به دست زانیه داده شود باعث فساد می شود و موجب لطمه به آبروی یک عدّه مومن آن روستا می شود امّا اگر شرع مقدّس یا قانون دولت، این بچه را به اداره بهزیستی تحویل نماید، هم فساد کم می شود و هم آبروی چندین مؤمن حفظ می شود، در این صورت وظیفه چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی آبروی دیگری را با فاش کردن راز زندگیاش ببرد، آیا میتواند از خودش دفاع کند و آیا این عمل غیبت است؟
- [سایر] بردن آبروی مؤمن با چه گناهی مقایسه شده و در چه شرایطی جایز است و چگونه می توان از این گناه توبه کرد؟
- [آیت الله بهجت] کسی که به غیبت و حیات حضرت ولی عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف اعتقاد نداشته باشد، آیا احکام مؤمن بر او جاری می شود؟
- [آیت الله بهجت] شخصی مشغول نماز است و دیگران مشغول غیبت مؤمن می باشند؛ تکلیف شخص نمازگزار چیست؟ آیا برای ردّ آن، قطع نماز جایز است؟
- [سایر] سلام. جالب بود. من واقعا نمی دانستم که این جمله به این معناست. و حالا 1 سئوال جدید: من شنیده بودم که تمام گناهان تا به مرحله عمل نرسند گناه محسوب نمی شوند اما ریختن آبروی کسی حتی در مرحله تفکر نیز گناه است. آیا این صحت دارد؟
- [سایر] سلام مدتی باپسری دوست بودم که من را باوعده های پوچ فریب داد و بعد فهمیدم قصدش ریختن آبروی من بوده البته ارتباط ما فقط از طریق پیام و تلفن بوده تهدید کرده بود پیامک ها را میارم دم خونتون به خونوادت نشون میدم حالامن افسردگی شدیدگرفتم وحس میکنم به آخرخط رسیدم لطفاراهنماییم کنیدخواهش میکنم
- [آیت الله وحید خراسانی] غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است و مرتکب غیبت باید توبه کند و بنابر احتیاط واجب از کسی که غیبت او را کرده حلیت بطلبد مگر ان که حلیت طلبیدن موجب مفسده ای شود و در مواردی غیبت جایز است متجاهر به فسق یعنی کسی که اشکارا و علنی گناه می کند که غیبت کردن از او در همان گناه جایز است غیبت کردن مظلوم از ظالمی که بر او ظلم کرده نسبت به ان ظلم در مورد مشورت که اظهار عیب به قصد نصیحت مشورت کننده در حدی که نصیحت محقق شود جایز است غیبت بدعت گذار در دین و کسی که موجب گمراهی مردم می شود غیبت برای اظهار فسق شاهد یعنی اگر کسی که شهادت می دهد فاسق است غیبت او به اظهار فسق او برای ان که به شهادت او حقی ضایع نشود جایز است غیبت کردن از شخصی برای دفع ضرر از جان یا عرض یا مال ان شخص غیبت کردن از گناهکار به قصد بازداشتن او از ان گناه در صورتی که به غیر ان بازداشتن او ممکن نباشد
- [آیت الله اردبیلی] یکی از گناهان کبیره که وعده عذاب بر آن داده شده، (غیبت) است و معنای (غیبت) آن است که شخص، عیب برادر یا خواهر مؤمن خود را در غیاب =============================================================================== 1 وسائلالشیعة، چاپ آل البیت، باب 147 از (أبواب أحکامالعِشرة)،ح1 و 2 و 3،ج12،ص269 و 270. او بیان کند، بلکه چنانچه هر مطلبی را درباره او نقل کند که اگر در حضور او بیان میکرد ناراحت میشد، غیبت محسوب میشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر سؤال (ابراز نیاز) بیجا سبب ذلّت شود حرام است، و آن سائل چون آبروی خود را بیجا به هدر داده، مبذّر است، و اگر سبب ذلّت نباشد، گرچه حرام نیست، ولی یک مؤمن واقعی نباید ابراز نیازمندی بیجا داشته باشد و به اندازه مقدور، عزّت و کرامت خود را باید حفظ کند.
- [آیت الله مظاهری] اگر تندخویی از ملکه و یا از زبان بد سرچشمه نگیرد، در صورتی که ملازم با گناهی باشد، نظیر غیبت یا سرزنش یا آزردهخاطرنمودن شخصی و یا سردکردن محیط خانه و مانند اینها، حرام است، و اگر ملازم با هیچ گناهی نباشد، نظیر کسی که اعصاب او ضعیف است و با تندی حرف میزند، گرچه حرام نیست، ولی سزاوار نیست مؤمن چنین باشد، زیرا خوشرویی و خوشزبانی از علامات مؤمن است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . از چیزهایی که احترام بسیار دارد، جان و مال و آبروی مسلمان است که هیچ کس بدون حکم شرع، حق تجاوز به آنها را ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شراب به خودی خود یا به واسط ریختن چیزی مثل سرکه و نمک در آن سرکه شود، پاک میگردد.
- [آیت الله سیستانی] اگر شراب بخودی خود یا بواسطه ریختن چیزی مثل سرکه و نمک در آن سرکه شود ، پاک میگردد .
- [آیت الله مظاهری] غیبت از یک جمعیّت نظیر غیبت از طایفهای یا ملّتی غیبت و حرام نیست، در صورتی که مراد گوینده و شنونده بعضی از آن جمعیّت باشد، امّا چون موجب قساوت قلب است، بهتر است پرهیز شود، ولی اگر مراد گوینده و شنونده همه جمعیّت باشد، غیبت و گناه آن نیز مضاعف میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر شراب به خودی خود یا به سبب ریختن چیزی، مثل سرکه و نمک در آن سرکه شود، پاک میشود.