در قرآن شریف، هم نام بهترین ها به میان آمد و هم نام بدترین ها تعاد این ها هم زیاد می باشد. در این مختصر به گونه هایی از آن ها اشاره می شود. 1. آدم: که در قرآن کریم به عنوان اولین انسان از نسل انسانهای فعلی معرفی شده و به عنوان آدم ابوالبشر شناخته شد. در سورههای بقره، اعراف، انبیا، حجر، طه، ص، بنی اسراییل، کهف در محورهای زیر سخن به میان آمد: الف. آفرینش آدم؛ ب. سجده فرشتگان و اعراض ابلیس؛ ج. فریب آدم توسط ابلیس و رانده شدن از بهشت؛ د. توبه آدم. 2. آذر: در آیه 72 سوره انعام نام او آمده است. در مورد این که آذر چه کسی بود؟ اختلاف نظر وجود دارد. برخی میگویند نام پدر ابراهیم علیه السّلام آذر بوده. برخی دیگر بر این باورند که آذر نام عموی ابراهیم بوده که بعد از مرگ پدرش سرپرستی ابراهیم را بر عهده داشته. حکایت مجادله ابراهیم با پدرش در شش سوره نقل شده: سوره مریم، آیات 41 تا 50؛ سوره انبیا، آیات 51 و 52؛ و سورههای شعرا، صافات، زخرف، و ممتحنه. 3. ابراهیم: در بین پیامبران اولوالعزم داستان ابراهیم در 21 سوره از قرآن در حول محورهای زیر بررسی شده: مجادله ابراهیم با آذر، دشمنی او با بتها و شکستن بتها، داستان به آتش افکندن ابراهیم توسط نمرود و... . 4. ابلیس (شیطان): در بسیاری از آیات قرآن داستان ابلیس مورد اشاره قرار گرفت که اهم آن در مورد اعلام مخالفت با دستور خداوند و دشمنی با انسان میباشد. 5. ابولهب: کنیه یکی از عموهای پیامبر که نامش عبدالعزّی بوده که یکبار در سوره مَسَد نام او آمده است و همسر او ام جمیل خواهر ابوسفیان بود.[1] 6. احمد: اسمی از اسامی پیامبر صلّی الله علیه و آله که یکبار در قرآن مجید در سوره مبارکه صف آیه 16 آمده است. 7. ادریس: نام یکی از پیامبران است که نام مبارکش دو بار در قرآن کریم آمده: آیه 75 سوره مریم، آیه 85 سوره انبیاء. 8. اسحاق: در قرآن کریم راجع به بشارت تولد اسحاق به ابراهیم، آیاتی وجود دارد و نام او در ردیف انبیاء ذکر شده است. 9. اسراییل: لقب یعقوب ابن اسحاق، که نام او با این عنوان یک بار در آیه 77 آل عمران یاد شده است، بنی اسراییل از نوادگان یعقوب هستند که همه اسباط دوازده گانه را شامل میشود زیرا او دوازده فرزند داشت که بنی اسراییل نوادگان اویند.[2] 10: اسماعیل: در قرآن مجید نام اسماعیل 11 بار تکرار شده که میتوان به قضیه بشارت تولد اسماعیل به ابراهیم و دستور قربانی او و قضیه بنای کعبه و کمک به ابراهیم در سورههای بقره، ابراهیم، انعام، مریم و صاد اشاره کرد. 11. الیاس: دو بار نام این پیامبر در قرآن کریم ذکر شده: الف. انعام، آیه 85؛ ب. صافات، آیه 13. 12. الیسع: نام او هم دوبار در قرآن کریم ذکر شده: انعام، 86؛ ص، 48. 13. ایوب: در لغت عبری به معنای بازگشت کننده میباشد، در قرآن مجید گویا به این معنا لحاظ شده. از ایوب 4 بار در قرآن کریم سخن به میان آمده که قرآن کریم او را به خاطر صبر و شکیبایی در برابر آزمایشات الهی میستاید و او را دارای عزم و اراده عالی میداند. 14. تبّع: در دو مورد در قرآن مجید به این واژه بر میخوریم: دخان، 36؛ قاف، 13. در این که مراد از تبّع چیست؟ اختلاف نظر وجود دارد. علامه طباطبایی (ره) میفرماید: تبع از پادشاهان بود که در یمن میزیسته و نام او اسعد ابوکرب بوده.[3] امّا تفسیر نمونه اذعان میدارد که تبع یک لقب عمومی برای پادشاهان یمن بوده، مانند کسری برای سلاطین ایران، ولی ظاهر این است که قرآن در خصوص یکی از پادشاهان یمن سخن گفته است.[4] 15. جالوت: در آیات 247 الی 252 بقره. قضیه کشته شدن جالوت به دست داود مورد بررسی قرار گرفته است. 16. جبرئیل: ملک مقرب الهی و واسطه وحی. نام جبرییل سه بار در قرآن کریم آمده: بقره، 90 91؛ تحریم آیه ، 4. صفات جبرئیل در قرآن: 1. روح القدس در سوره نحل؛ 2. روح الامین در آیه 193 شعراء؛ 3. شدید الغوی در سوره نجم؛ 4. روح الامین در سوره مبارکه شعراء. 17. حضرت داود: نام این پیامبر 16 بار در قرآن مجید ذکر شده که محورهای بحث قرآن در مورد داود عبارتند از: 1. پیروزی داود برجالوت و کشته شدن جالوت توسط داود (بقره / 252). 2. مقام داود: به حضرت داود کتاب آسمانی داده شده و از انبیاست آیات 161 نساء و 57 انبیاء گویای آن است. 3. طبق آیه 75 از سوره انبیاء پرندگان و کوهها در تسخیر داود بودند واز صدای خوشی برخوردار بود. 4. بنابر آیه 80 از سوره انبیاء و آیه 12 از سوره سبأ، خداوند آهن را برای داود نرم ساخت و به او صفت زره سازی آموخت. 5. آزمایش شدن داود، سوره ص، آیه 16 25. 18. ذو القرنین: نام ذوالقرنین سه بار در قرآن کریم ذکر شده است. در این که ذوالقرنین نام چه کسی بوده است؟ در بین علما اختلاف وجود دارد. که مشهورترین نظریه آن است که ذوالقرنین همان (کورش کبیر) پادشاه هخامنشی میباشند. سرگذشت ایشان در سره کهف، آیه 82 96 مطرح شد. 19. ذو الکفل: دو بار در قرآن مجید آمده: انبیا، 85؛ ص، 48. در قرآن مجید راجع به سرگذشت ذو الکفل چیزی بیان نشده جز آن که بعضی از مفسرین آیات 244 245 از بقره را مربوط به او دانستهاند، لکن باتوجه به این که در سوره انبیاء و ص نام او در ردیف انبیاء قرار گرفته میتوان گفت که او از انبیا است. 20. زکریا: سرگذشت حضرت زکریا در چهار سوره 1. آل عمران، 37 38؛ 2. انعام، 85؛ 3. مریم، 2 7؛ 4. انبیاء، 89 ذکر شده است. 21. زید ابن حارثه: پسر خوانده پیامبر در آیه 37 از سوره مبارکه احزاب به قضیه طلاق همسرش و ازدواج پیامبر با همسرش اشاره شده است. 22. لفظ سامری: این لفظ سه بار در سوره طه در قرآن مجید ذکر شده و داستان وی بر حسب قرآن مجید از این قرار است که: موسی برای گرفتن تورات به مدت چهل روز به کوه طور رفت، سامری از این غیبت استفاده کرده و قوم موسی را فریفت و برای آنها مجسمهای به صورت گوساله ساخت و در درون آن لولههایی تعبیه کرد که وقتی باد از آن لولهها میگذشت بانگی شبیه بانگ گاو تولید میشد.[5] اصل لفظ سامری در زبان عبری (شمری) میباشد. لذا سامری منسوب است به شمرون، شمرون فرزند یشاکر که یشاکر فرزند چهارم یعقوب بود. بنابراین سامری مردی از نوادههای یعقوب بوده که به مناسبت انتساب به جد خویش شمری یا سامری معرفی شده است. 23. سلیمان بن داود: نام سلیمان هفده بار در قرآن کریم ذکر شده که در سورههای بقره، نساء، انعام، انبیا، نمل، سبأ و ص میباشد. طبق فرموده قرآن کریم همه چیز حتی جن و شیاطین در تسخیر او بودند. 24. شعیب: نام او ده بار در خلال سورههای اعراف، هود، شعراء، عنکبوت ذکر شده، در سوره حفص آیات 22 28 قضیه ازدواج موسی علیه السّلام با دختر شعیب و پناه بردن موسی به او ذکر شده است. 25. صالح: نام حضرت صالح 8 بار در قرآن مجید آمده: اعراف، 71 75؛ هود، 3؛ شعراء، 146؛ نمل، 46؛ معجزه صالح علیه السّلام ناقه او بوده و داستان ناقه صالح در آخر سوره شمس بدون ذکر نام آن حضرت آمده است. 26. فرعون: فرعون علم جنس و لقب پادشاهان مصر قدیم میباشد. پس از فتح مصر تو کمبوجیه پادشاه ایران 26 سلسله از پادشاه بر مصر حکومت کردند که هر یک از افراد آن سلسلهها را فرعون و مجموعه آنها را فراعنه مینامیدند. لکن در تاریخ سه تن از فراعنه معروفند: 1. فرعون زمان حضرت یوسف که در تاریخ و تفاسیر اسلامی به (ریان بن ولید) نامیده شده. 2. فرعون که در زمان تولد حضرت موسی می زیسته، که در تاریخ اسلامی به (قابوس بن مصعب) معروف میباشد. 3. فرعون زمان خروج حضرت موسی علیه السّلام که در تاریخ با نام ولید بن مصعب ذکر شده. وی در سال 1419 قبل از میلاد میزیسته و بعد از پدر خود رامسس دوّم به پادشاهی رسید.[6] 27. طالوت: نام طالوت در آیات 248 252 از سوره بقره و سرگذشت او در این آیات ذکر شده است. طالوت را مفسرین لقب شاؤول نخستین پادشاه بنی اسراییل دانستهاند. و گفته طالوت به علت طول قد به طالوت ملقب شده است. 28. عزیز: نام عزیز فقط یک بار در قرآن مجید در سوره توبه آیه 31 آمده است. برخی از مفسرین قضیهای را که در آیه 261 بقره یادآوری شد به عزیز نسبت دادهاند. برخی نیز حکایت آیه 244 بقره را به او منسوب میدانند.[7] 29. عمران: در قرآن مجید پدر مریم معرفی شده است و در سوره تحریم خداوند تصریح مینماید که مریم فرزند عمران است. نام عمران در سوره آل عمران آیه 21 30 و تحریم آیه 12 آمده است. 30. عیسی: یکی از پیامبران اولوالعزم است و نام او در قرآن به دو عنوان ذکر شده است: 1. به عنوان عیسی 25 بار؛ 2. به عنوان مسیح ده بار. که در سراسر این قضایا که مربوط به او میباشند به تولد او و معجزات و پیشگویی او اشاره شده امّا در آیه 48 آل عمران و 156 نساء تصریح دارد که عیسی نمرده و زنده است و بر عقیده به صلیب کشیده شدن او خط بطلان کشید. 31. قارون: نام او چهار بار در قرآن آمده که سه بار صرفاً نامی از او برده شده امّا در سوره قصص آیه 76 82 سرگذشت او نیز ذکر شده و نیز متذکر میشود که قارون از قوم موسی بود. 32. لقمان: نام او در سورهای به همین نام او و در آیات 11 و 12 آمده است. روایات تصریح دارد که او انسان شایستهای بود ولی پیامبر نبود. 33. لوط: نام او بیست و سه بار در خلال سورههای اعراف، حجر، انبیاء و... ذکر شده. بنابر آیات قرآن لوط به ابراهیم ایمان آورد و خود هم رتبه رسالت داشته. عذاب بر قوم اونازل شده و همسر او هم جزء معذبین بوده. 34. محمد صلّی الله علیه و آله : آخرین پیامبر الهی، نام مبارکش در چهار سوره: آل عمران، 136؛ احزاب، 4؛ محمد، 2؛ فتح، 29؛ بنابر آیه 79 از سوره اسراء صفت محمود را نیز میتوان برای آن حضرت ذکر کرد. آن حضرت در سال عام الفیل متولد شد. در چهل سالگی به پیامبری رسید. سیزده سال از رسالت را در مکه و ده سال را در مدینه گذراند و در سال دهم هجری وفات یافت. 35. مریم: در قرآن مجید کراراً عیسی را فرزند مریم میداند و او را بدون پدر معرفی میکند، در قرآن مجید 31 بار نام مری ذکر شده،لازم به ذکر است که مریم دختر عمران خواهری دارد به نام ایشاع که فرزند او حضرت یحیی نیز پیامبر هست. علی هذا حضرت عیسی و یحیی پسرخاله هستند و حضرت ذکریا شوهر خاله عیسی بوده است.[8] 36. موسی: صاحب شریعت و فاتح و منجی یهود است که بین قرن 13 15 قبل از میلاد ظهور کرده، نام موسی 13 بار در قرآن مجید آمده و وقایع زندگی او بیش از سایر پیامبران در قرآن آمده است. 37. مکیال: فرشته مقرب الهی که یهود و نصاری آن را میشل مینامند، نامش در آیه 98 بقره ذکر شده است. 38. نوح: اولین پیامبر اولو العزم که در قرآن کریم برای او عمری طولانی ذکر شده است، نبوت 950 سال طول کشید. قوم او به خاطر عدم ایمان عذاب شدند، همسر و فرزند او هم جزء عذاب شدگان بودند. 39. هاروت و ماروت: در آیه 102 سوره بقره به سرگذشت این دو فرشته اشاره شده که در سرزمین بابل سحر و جادوگری به اوج خود رسیده بود و باعث ناراحتی و ایذاء مردم شده بود، خداوند این دو فرشته را مأمور ساخت که عوامل سحر و طریق ابطال آن را به مردم بیاموزند.[9] 40. هارون: برادر بزرگتر حضرت موسی است که نام او 20 بار در خلال سرگذشت موسی علیه السّلام ذکر شده با توجه به مفاد آیاتی از قرآن مجید هارون بواسطه فصاحتی که داشت به درخواست حضرت موسی به یاری و همکاری او مأمور شد. در قصة دعوت فرعون و سامری به این قضیه اشاره شده است. 41. هامان: نام هامان شش بار در قرآن مجید مذکور است. چهار بار نام او پس از نام فرعون قرار گرفته و به تبه کاری او در زمین و هلاکت و غرق شدن او اشاره شده به موجب آیاتی از سوره قصص فرعون به هامان دستور میدهد تا برای او قصر بلندی بسازد تا از فراز آن بر خدای موسی دست یابد. 42. هود: پیامبری معرفی شده که بر قبیله عاد مبعوث گردید. در سوره الحاقه به سرگذشت او اشاره شده است. 43. یحیی: نام حضرت یحیی 5 بار در قرآن مجید ذکر شده، در آیه 13 از سوره مریم و آیه 34 از سوره آل عمران به نبوت او تصریح شده است. در نزد مسیحیان یحیی پسر خاله عیسی علیه السّلام بود، و به داستان تولد او و دعای زکریا در قرآن اشاره شده است. 44. یوسف: نام حضرت یوسف 26 بار در قرآن ذکر شده که سورهای نیز با این نام از طرف خداوند نازل شده. در آیه 84 انعام وی در ردیف انبیاء عظام قرار گرفته و در سورة مؤمن برسالت او تصریح شده است. 45. یونس: در قرآن مجید نام یونس چهار بار ذکر شده است که در سوره صافات و سوره قلم به سرگذشت او اشاره شده است. در سوره انبیاء به عنوان ذوالنون از او یاد شده است. نام او به عنوان نام یکی از سوره ها هم درج شده است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تفسیر نمونه. 2. المیزان. 3. تاریخ انبیاء و کتاب قصص قرآن. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . خزائلی، محمد، اعلام قرآن، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1371، ص 120. [2] . همان، ص 121. [3] . المیزان، ج 18، ص 148. [4] . تفسیر نمونه، ج 21، ص 195. [5] . اعلام قرآن، ص 385 389. [6] . اعلام قرآن، ص 482. [7] . همان، ص 457. [8] . اعلام قرآن، ص 589. [9] . نمونه، ج 1، ص 374.
نام چه اشخاصی در قرآن ذکر شده است؟
در قرآن شریف، هم نام بهترین ها به میان آمد و هم نام بدترین ها تعاد این ها هم زیاد می باشد. در این مختصر به گونه هایی از آن ها اشاره می شود.
1. آدم: که در قرآن کریم به عنوان اولین انسان از نسل انسانهای فعلی معرفی شده و به عنوان آدم ابوالبشر شناخته شد. در سورههای بقره، اعراف، انبیا، حجر، طه، ص، بنی اسراییل، کهف در محورهای زیر سخن به میان آمد: الف. آفرینش آدم؛ ب. سجده فرشتگان و اعراض ابلیس؛ ج. فریب آدم توسط ابلیس و رانده شدن از بهشت؛ د. توبه آدم.
2. آذر: در آیه 72 سوره انعام نام او آمده است. در مورد این که آذر چه کسی بود؟ اختلاف نظر وجود دارد. برخی میگویند نام پدر ابراهیم علیه السّلام آذر بوده. برخی دیگر بر این باورند که آذر نام عموی ابراهیم بوده که بعد از مرگ پدرش سرپرستی ابراهیم را بر عهده داشته. حکایت مجادله ابراهیم با پدرش در شش سوره نقل شده: سوره مریم، آیات 41 تا 50؛ سوره انبیا، آیات 51 و 52؛ و سورههای شعرا، صافات، زخرف، و ممتحنه.
3. ابراهیم: در بین پیامبران اولوالعزم داستان ابراهیم در 21 سوره از قرآن در حول محورهای زیر بررسی شده: مجادله ابراهیم با آذر، دشمنی او با بتها و شکستن بتها، داستان به آتش افکندن ابراهیم توسط نمرود و... .
4. ابلیس (شیطان): در بسیاری از آیات قرآن داستان ابلیس مورد اشاره قرار گرفت که اهم آن در مورد اعلام مخالفت با دستور خداوند و دشمنی با انسان میباشد.
5. ابولهب: کنیه یکی از عموهای پیامبر که نامش عبدالعزّی بوده که یکبار در سوره مَسَد نام او آمده است و همسر او ام جمیل خواهر ابوسفیان بود.[1]
6. احمد: اسمی از اسامی پیامبر صلّی الله علیه و آله که یکبار در قرآن مجید در سوره مبارکه صف آیه 16 آمده است.
7. ادریس: نام یکی از پیامبران است که نام مبارکش دو بار در قرآن کریم آمده: آیه 75 سوره مریم، آیه 85 سوره انبیاء.
8. اسحاق: در قرآن کریم راجع به بشارت تولد اسحاق به ابراهیم، آیاتی وجود دارد و نام او در ردیف انبیاء ذکر شده است.
9. اسراییل: لقب یعقوب ابن اسحاق، که نام او با این عنوان یک بار در آیه 77 آل عمران یاد شده است، بنی اسراییل از نوادگان یعقوب هستند که همه اسباط دوازده گانه را شامل میشود زیرا او دوازده فرزند داشت که بنی اسراییل نوادگان اویند.[2]
10: اسماعیل: در قرآن مجید نام اسماعیل 11 بار تکرار شده که میتوان به قضیه بشارت تولد اسماعیل به ابراهیم و دستور قربانی او و قضیه بنای کعبه و کمک به ابراهیم در سورههای بقره، ابراهیم، انعام، مریم و صاد اشاره کرد.
11. الیاس: دو بار نام این پیامبر در قرآن کریم ذکر شده: الف. انعام، آیه 85؛ ب. صافات، آیه 13.
12. الیسع: نام او هم دوبار در قرآن کریم ذکر شده: انعام، 86؛ ص، 48.
13. ایوب: در لغت عبری به معنای بازگشت کننده میباشد، در قرآن مجید گویا به این معنا لحاظ شده. از ایوب 4 بار در قرآن کریم سخن به میان آمده که قرآن کریم او را به خاطر صبر و شکیبایی در برابر آزمایشات الهی میستاید و او را دارای عزم و اراده عالی میداند.
14. تبّع: در دو مورد در قرآن مجید به این واژه بر میخوریم: دخان، 36؛ قاف، 13. در این که مراد از تبّع چیست؟ اختلاف نظر وجود دارد. علامه طباطبایی (ره) میفرماید: تبع از پادشاهان بود که در یمن میزیسته و نام او اسعد ابوکرب بوده.[3] امّا تفسیر نمونه اذعان میدارد که تبع یک لقب عمومی برای پادشاهان یمن بوده، مانند کسری برای سلاطین ایران، ولی ظاهر این است که قرآن در خصوص یکی از پادشاهان یمن سخن گفته است.[4]
15. جالوت: در آیات 247 الی 252 بقره. قضیه کشته شدن جالوت به دست داود مورد بررسی قرار گرفته است.
16. جبرئیل: ملک مقرب الهی و واسطه وحی. نام جبرییل سه بار در قرآن کریم آمده: بقره، 90 91؛ تحریم آیه ، 4. صفات جبرئیل در قرآن: 1. روح القدس در سوره نحل؛ 2. روح الامین در آیه 193 شعراء؛ 3. شدید الغوی در سوره نجم؛ 4. روح الامین در سوره مبارکه شعراء.
17. حضرت داود: نام این پیامبر 16 بار در قرآن مجید ذکر شده که محورهای بحث قرآن در مورد داود عبارتند از: 1. پیروزی داود برجالوت و کشته شدن جالوت توسط داود (بقره / 252).
2. مقام داود: به حضرت داود کتاب آسمانی داده شده و از انبیاست آیات 161 نساء و 57 انبیاء گویای آن است.
3. طبق آیه 75 از سوره انبیاء پرندگان و کوهها در تسخیر داود بودند واز صدای خوشی برخوردار بود.
4. بنابر آیه 80 از سوره انبیاء و آیه 12 از سوره سبأ، خداوند آهن را برای داود نرم ساخت و به او صفت زره سازی آموخت.
5. آزمایش شدن داود، سوره ص، آیه 16 25.
18. ذو القرنین: نام ذوالقرنین سه بار در قرآن کریم ذکر شده است. در این که ذوالقرنین نام چه کسی بوده است؟ در بین علما اختلاف وجود دارد. که مشهورترین نظریه آن است که ذوالقرنین همان (کورش کبیر) پادشاه هخامنشی میباشند. سرگذشت ایشان در سره کهف، آیه 82 96 مطرح شد.
19. ذو الکفل: دو بار در قرآن مجید آمده: انبیا، 85؛ ص، 48. در قرآن مجید راجع به سرگذشت ذو الکفل چیزی بیان نشده جز آن که بعضی از مفسرین آیات 244 245 از بقره را مربوط به او دانستهاند، لکن باتوجه به این که در سوره انبیاء و ص نام او در ردیف انبیاء قرار گرفته میتوان گفت که او از انبیا است.
20. زکریا: سرگذشت حضرت زکریا در چهار سوره 1. آل عمران، 37 38؛ 2. انعام، 85؛ 3. مریم، 2 7؛ 4. انبیاء، 89 ذکر شده است.
21. زید ابن حارثه: پسر خوانده پیامبر در آیه 37 از سوره مبارکه احزاب به قضیه طلاق همسرش و ازدواج پیامبر با همسرش اشاره شده است.
22. لفظ سامری: این لفظ سه بار در سوره طه در قرآن مجید ذکر شده و داستان وی بر حسب قرآن مجید از این قرار است که: موسی برای گرفتن تورات به مدت چهل روز به کوه طور رفت، سامری از این غیبت استفاده کرده و قوم موسی را فریفت و برای آنها مجسمهای به صورت گوساله ساخت و در درون آن لولههایی تعبیه کرد که وقتی باد از آن لولهها میگذشت بانگی شبیه بانگ گاو تولید میشد.[5] اصل لفظ سامری در زبان عبری (شمری) میباشد. لذا سامری منسوب است به شمرون، شمرون فرزند یشاکر که یشاکر فرزند چهارم یعقوب بود. بنابراین سامری مردی از نوادههای یعقوب بوده که به مناسبت انتساب به جد خویش شمری یا سامری معرفی شده است.
23. سلیمان بن داود: نام سلیمان هفده بار در قرآن کریم ذکر شده که در سورههای بقره، نساء، انعام، انبیا، نمل، سبأ و ص میباشد. طبق فرموده قرآن کریم همه چیز حتی جن و شیاطین در تسخیر او بودند.
24. شعیب: نام او ده بار در خلال سورههای اعراف، هود، شعراء، عنکبوت ذکر شده، در سوره حفص آیات 22 28 قضیه ازدواج موسی علیه السّلام با دختر شعیب و پناه بردن موسی به او ذکر شده است.
25. صالح: نام حضرت صالح 8 بار در قرآن مجید آمده: اعراف، 71 75؛ هود، 3؛ شعراء، 146؛ نمل، 46؛ معجزه صالح علیه السّلام ناقه او بوده و داستان ناقه صالح در آخر سوره شمس بدون ذکر نام آن حضرت آمده است.
26. فرعون: فرعون علم جنس و لقب پادشاهان مصر قدیم میباشد. پس از فتح مصر تو کمبوجیه پادشاه ایران 26 سلسله از پادشاه بر مصر حکومت کردند که هر یک از افراد آن سلسلهها را فرعون و مجموعه آنها را فراعنه مینامیدند. لکن در تاریخ سه تن از فراعنه معروفند:
1. فرعون زمان حضرت یوسف که در تاریخ و تفاسیر اسلامی به (ریان بن ولید) نامیده شده.
2. فرعون که در زمان تولد حضرت موسی می زیسته، که در تاریخ اسلامی به (قابوس بن مصعب) معروف میباشد.
3. فرعون زمان خروج حضرت موسی علیه السّلام که در تاریخ با نام ولید بن مصعب ذکر شده. وی در سال 1419 قبل از میلاد میزیسته و بعد از پدر خود رامسس دوّم به پادشاهی رسید.[6]
27. طالوت: نام طالوت در آیات 248 252 از سوره بقره و سرگذشت او در این آیات ذکر شده است. طالوت را مفسرین لقب شاؤول نخستین پادشاه بنی اسراییل دانستهاند. و گفته طالوت به علت طول قد به طالوت ملقب شده است.
28. عزیز: نام عزیز فقط یک بار در قرآن مجید در سوره توبه آیه 31 آمده است. برخی از مفسرین قضیهای را که در آیه 261 بقره یادآوری شد به عزیز نسبت دادهاند. برخی نیز حکایت آیه 244 بقره را به او منسوب میدانند.[7]
29. عمران: در قرآن مجید پدر مریم معرفی شده است و در سوره تحریم خداوند تصریح مینماید که مریم فرزند عمران است. نام عمران در سوره آل عمران آیه 21 30 و تحریم آیه 12 آمده است.
30. عیسی: یکی از پیامبران اولوالعزم است و نام او در قرآن به دو عنوان ذکر شده است: 1. به عنوان عیسی 25 بار؛ 2. به عنوان مسیح ده بار. که در سراسر این قضایا که مربوط به او میباشند به تولد او و معجزات و پیشگویی او اشاره شده امّا در آیه 48 آل عمران و 156 نساء تصریح دارد که عیسی نمرده و زنده است و بر عقیده به صلیب کشیده شدن او خط بطلان کشید.
31. قارون: نام او چهار بار در قرآن آمده که سه بار صرفاً نامی از او برده شده امّا در سوره قصص آیه 76 82 سرگذشت او نیز ذکر شده و نیز متذکر میشود که قارون از قوم موسی بود.
32. لقمان: نام او در سورهای به همین نام او و در آیات 11 و 12 آمده است. روایات تصریح دارد که او انسان شایستهای بود ولی پیامبر نبود.
33. لوط: نام او بیست و سه بار در خلال سورههای اعراف، حجر، انبیاء و... ذکر شده. بنابر آیات قرآن لوط به ابراهیم ایمان آورد و خود هم رتبه رسالت داشته. عذاب بر قوم اونازل شده و همسر او هم جزء معذبین بوده.
34. محمد صلّی الله علیه و آله : آخرین پیامبر الهی، نام مبارکش در چهار سوره: آل عمران، 136؛ احزاب، 4؛ محمد، 2؛ فتح، 29؛ بنابر آیه 79 از سوره اسراء صفت محمود را نیز میتوان برای آن حضرت ذکر کرد. آن حضرت در سال عام الفیل متولد شد. در چهل سالگی به پیامبری رسید. سیزده سال از رسالت را در مکه و ده سال را در مدینه گذراند و در سال دهم هجری وفات یافت.
35. مریم: در قرآن مجید کراراً عیسی را فرزند مریم میداند و او را بدون پدر معرفی میکند، در قرآن مجید 31 بار نام مری ذکر شده،لازم به ذکر است که مریم دختر عمران خواهری دارد به نام ایشاع که فرزند او حضرت یحیی نیز پیامبر هست. علی هذا حضرت عیسی و یحیی پسرخاله هستند و حضرت ذکریا شوهر خاله عیسی بوده است.[8]
36. موسی: صاحب شریعت و فاتح و منجی یهود است که بین قرن 13 15 قبل از میلاد ظهور کرده، نام موسی 13 بار در قرآن مجید آمده و وقایع زندگی او بیش از سایر پیامبران در قرآن آمده است.
37. مکیال: فرشته مقرب الهی که یهود و نصاری آن را میشل مینامند، نامش در آیه 98 بقره ذکر شده است.
38. نوح: اولین پیامبر اولو العزم که در قرآن کریم برای او عمری طولانی ذکر شده است، نبوت 950 سال طول کشید. قوم او به خاطر عدم ایمان عذاب شدند، همسر و فرزند او هم جزء عذاب شدگان بودند.
39. هاروت و ماروت: در آیه 102 سوره بقره به سرگذشت این دو فرشته اشاره شده که در سرزمین بابل سحر و جادوگری به اوج خود رسیده بود و باعث ناراحتی و ایذاء مردم شده بود، خداوند این دو فرشته را مأمور ساخت که عوامل سحر و طریق ابطال آن را به مردم بیاموزند.[9]
40. هارون: برادر بزرگتر حضرت موسی است که نام او 20 بار در خلال سرگذشت موسی علیه السّلام ذکر شده با توجه به مفاد آیاتی از قرآن مجید هارون بواسطه فصاحتی که داشت به درخواست حضرت موسی به یاری و همکاری او مأمور شد. در قصة دعوت فرعون و سامری به این قضیه اشاره شده است.
41. هامان: نام هامان شش بار در قرآن مجید مذکور است. چهار بار نام او پس از نام فرعون قرار گرفته و به تبه کاری او در زمین و هلاکت و غرق شدن او اشاره شده به موجب آیاتی از سوره قصص فرعون به هامان دستور میدهد تا برای او قصر بلندی بسازد تا از فراز آن بر خدای موسی دست یابد.
42. هود: پیامبری معرفی شده که بر قبیله عاد مبعوث گردید. در سوره الحاقه به سرگذشت او اشاره شده است.
43. یحیی: نام حضرت یحیی 5 بار در قرآن مجید ذکر شده، در آیه 13 از سوره مریم و آیه 34 از سوره آل عمران به نبوت او تصریح شده است. در نزد مسیحیان یحیی پسر خاله عیسی علیه السّلام بود، و به داستان تولد او و دعای زکریا در قرآن اشاره شده است.
44. یوسف: نام حضرت یوسف 26 بار در قرآن ذکر شده که سورهای نیز با این نام از طرف خداوند نازل شده. در آیه 84 انعام وی در ردیف انبیاء عظام قرار گرفته و در سورة مؤمن برسالت او تصریح شده است.
45. یونس: در قرآن مجید نام یونس چهار بار ذکر شده است که در سوره صافات و سوره قلم به سرگذشت او اشاره شده است. در سوره انبیاء به عنوان ذوالنون از او یاد شده است. نام او به عنوان نام یکی از سوره ها هم درج شده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تفسیر نمونه.
2. المیزان.
3. تاریخ انبیاء و کتاب قصص قرآن.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . خزائلی، محمد، اعلام قرآن، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1371، ص 120.
[2] . همان، ص 121.
[3] . المیزان، ج 18، ص 148.
[4] . تفسیر نمونه، ج 21، ص 195.
[5] . اعلام قرآن، ص 385 389.
[6] . اعلام قرآن، ص 482.
[7] . همان، ص 457.
[8] . اعلام قرآن، ص 589.
[9] . نمونه، ج 1، ص 374.
- [آیت الله بروجردی] اشخاصی که قرآن را غلط میخوانند آیا برای روزه آنها ضرری دارد یا خیر؟
- [سایر] اطلاعاتی در باره روش تفسیر المنار ذکر کنید.
- [سایر] در قرآن چند دنیا و چند آخرت ذکر شده است؟
- [سایر] نام چند پیامبر در قرآن کریم ذکر شده است؟
- [سایر] آیا همة واجبات الهی در قرآن ذکر شده است؟
- [سایر] آیا تمام علوم بشری در قرآن ذکر شده است؟
- [سایر] لااله الا الله در قرآن چند بار ذکر شده است؟
- [سایر] در قرآن برای پیامبر(ص) چند نام ذکر شده است؟
- [سایر] مساله ولایت فقیه در کجای قرآن ذکر شده است؟
- [سایر] نام و معانی سورههای قرآن را ذکر کنید؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] برای سجده واجب قرآن اگر با شرایطی که در مسأله قبل گفته شد سجده کند کافیست هر چند ذکر نگوید و گفتن ذکر مستحب است و بهتر آن است که این ذکر را بگوید: (سَجَدْتُ لکَ تعبُّداً وَ رِقّاً، لا مُسْتَکْبِراً عن عِبادَتِکَ ولا مُسْتَنْکِفاً ولا مُتَعَظِّماً، بل أَنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ خائِفٌ مُسْتَجِیر). تشهد
- [آیت الله مکارم شیرازی] ذکر خدا، قرائت قرآن دعا، در هر جای نماز جایز است اگر جمله ای را مانند (الله اکْبر) به قصد ذکر خدا بگوید، اما در موقع گفتن، صدا را بلندکند که چیزی را به دیگری بفهماند اشکال ندارد، ولی دعا و ذکر به زبانهای غیر عربی اشکال دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای سجده واجب قرآن کافی است به سجده رود و ذکر گفتن واجب نمی باشد، اما بهتر است ذکر بگوید و بهتر است این ذکر را انتخاب کند: (لا اله إلا الله حقاً حقاً لا اله إلا الله ایماناً و تصْدیقاً لا اله إلا الله عبودیةً ورقاً سجدْت لک یا رب تعبداً ورقاً لا مسْتنْکفاً و لا مسْتکْبراً بلْ انا عبْدٌ ذلیلٌ ضعیفٌ خائفٌ مسْتجیرٌ).
- [آیت الله اردبیلی] چنانچه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد اگرچه ذکر نگوید کافی است و گفتن ذکر مستحب است و بهتر است بگوید: (لا إلهَ إلاَّ اللّهُ حَقّا حَقّا لا إلهَ إلاَّ اللّهُ إیمانا وَتَصْدیقا لا إلهَ إلاَّ اللّهُ عُبُودِیَّةً وَ رِقّا سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّدا وَ رِقّا لا مُسْتَنْکِفا وَلا مُسْتَکْبِرا بَلْ أنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ ضَعیفٌ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ).
- [آیت الله علوی گرگانی] هرگاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده بر زمین بگذارد، اگرچه ذکر نگوید کافی است وگفتن ذکر مستحبّ است و بهتر است بگوید: )لا اًّلهَ اًّلا اللّهُ حَقَّاً حَقّا، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ ایماناً وَتَصْدِیقاً، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ عُبودِیًَّْ وَرِقّاً، سَجَدتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لا مُسْتَنْکِفَاً وَلا مُسْتَکْبِراً، بَلْ أنَا عَبْد ذَلیل ضَعیف خائِف مُسْتَجیر(.
- [آیت الله وحید خراسانی] قران خواندن در سجده مکروه است و نیز مکروه است برای بر طرف کردن گرد و غبار جای سجده را فوت کند و اگر در اثر فوت کردن حرفی از دهان عمدا بیرون اید حکم ان در مبطلات نماز ششم ذکر شده است و غیر از اینها مکروهات دیگری هم در کتابهای مفصل ذکر شده است
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هرگاه در سجده قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد، اگرچه ذکر نگوید کافی است و گفتن ذکر مستحب است و بهتر است بگوید: لااِلهَ الاّ اللهُ حَقّاً حَقّاً، لااِلهَ الاّ اللهُ اِیماناً وَتَصدیقاً، لااِلهَ الاّ الله عبودیّةً وَرِقّاً سَجَدتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً، لامُسْتَنْکِفاً وَلا مُستَکبِراً بَلْ اَنَا عَبْدُ ذَلِیلٌ ضَعیفٌ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ.
- [آیت الله بروجردی] هرگاه در سجدهی قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد، اگر چه ذکر نگوید کافیست و گفتن ذکر مستحب است و بهتر است بگوید:لا اِلهَ اِلا اللهُ حَقّاً حَقّاً، لا اِلهَ الا اَللهُ اِیماناً وَ تَصدیقاً، لا اِلهَ اِلا اللهُ عُبودیِّةً وَ رِقّاً سَجَدتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً، لامُسْتَنْکِفاً وَ لا مُستَکبِراً بَلْ انَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ ضَعیِفٌ خائِفٌ مُسْتَجیِرٌ.
- [آیت الله وحید خراسانی] در سجده واجب قران باید پیشانی را بر چیزی که سجده بر ان صحیح است گذاشته و بنابر احتیاط واجب جاهای دیگر بدن را که در سجده نماز ذکر شد بر زمین بگذارد
- [آیت الله مکارم شیرازی] لازم نیست آنچه را علمای تجوید برای بهتر خوانی قرآن ذکر کرده اند رعایت کند، بلکه لازم است طوری بخواند که بگویند عربی صحیح است هرچند رعایت دستورات تجوید بهتر است.