در راستای اثبات ولایت فقیه برخی به تعدادی از آیات قرآن استناد کرده اند و از عمومات این آیات ولایت فقیه را استنباط نموده اند همانند این آیه که: فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فی ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ *وَ أَنِ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما یُریدُ اللَّهُ أَنْ یُصیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ کَثیراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ *أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ... اما باید توجه داشت که برای اثبات این مساله مهم دلایل عقلی و نقلی محکمی از روایات ائمه (ع) که مفسران واقعی قرآن هستند در دست داریم که از جمله آنها این است که : أ) دلیل عقلی: عقل حکم میکند که در رأس یک حکومت اعتقادی و آرمانی، باید شخصی قرار بگیرد که از آرمان آگاهی دارد و در شریعت اسلام، که آیین، احکام و قوانین الهی است، مصداق چنین شخصی فقیهان هستند. ب) دلیل نقلی: برای اثبات ولایت فقیه به روایات فراوانی استناد شده است که برخی از آنها عبارتند از: 1. مرحوم صدوق از امیرالمؤمنین (ع)نقل می کند که رسول الله (ص)فرمودند: "اللهم ارحم خلفایی" (خدایا! جانشینان مرا مورد رحمت خویش قرار ده ) از آن حضرت (ص)سؤال شد: جانشینان شما چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: "الّذین یأتون من بعدی یروون حدیثی و سنّتی" (آنان که بعد از من میآیند و حدیث و سنّت مرا نقل می کنند). [i] 2. توقیع شریفی که مرحوم صدوق در کتاب اکمال الدین از اسحاق بن یعقوب نقل می کند که حضرت ولی عصر (عج) در پاسخ به پرسشهای او به خط مبارکشان مرقوم فرمودند: أمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا، فإنّهم حجّتی علیکم و أنا حجّة الله علیهم" (در رویدادهایی که اتّفاق می افتد، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجّت من بر شمایند و من حجّت خدا بر آنان هستم. [i] استفاده از پاسخ 25 (سایت: 258).
در راستای اثبات ولایت فقیه برخی به تعدادی از آیات قرآن استناد کرده اند و از عمومات این آیات ولایت فقیه را استنباط نموده اند همانند این آیه که: فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فی ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ *وَ أَنِ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما یُریدُ اللَّهُ أَنْ یُصیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ کَثیراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ *أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ... اما باید توجه داشت که برای اثبات این مساله مهم دلایل عقلی و نقلی محکمی از روایات ائمه (ع) که مفسران واقعی قرآن هستند در دست داریم که از جمله آنها این است که : أ) دلیل عقلی: عقل حکم میکند که در رأس یک حکومت اعتقادی و آرمانی، باید شخصی قرار بگیرد که از آرمان آگاهی دارد و در شریعت اسلام، که آیین، احکام و قوانین الهی است، مصداق چنین شخصی فقیهان هستند. ب) دلیل نقلی: برای اثبات ولایت فقیه به روایات فراوانی استناد شده است که برخی از آنها عبارتند از: 1. مرحوم صدوق از امیرالمؤمنین (ع)نقل می کند که رسول الله (ص)فرمودند: "اللهم ارحم خلفایی" (خدایا! جانشینان مرا مورد رحمت خویش قرار ده ) از آن حضرت (ص)سؤال شد: جانشینان شما چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: "الّذین یأتون من بعدی یروون حدیثی و سنّتی" (آنان که بعد از من میآیند و حدیث و سنّت مرا نقل می کنند). [i] 2. توقیع شریفی که مرحوم صدوق در کتاب اکمال الدین از اسحاق بن یعقوب نقل می کند که حضرت ولی عصر (عج) در پاسخ به پرسشهای او به خط مبارکشان مرقوم فرمودند: أمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا، فإنّهم حجّتی علیکم و أنا حجّة الله علیهم" (در رویدادهایی که اتّفاق می افتد، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجّت من بر شمایند و من حجّت خدا بر آنان هستم.
[i] استفاده از پاسخ 25 (سایت: 258).
- [آیت الله بهجت] آیا ولایت فقیه یک مسأله ی تقلیدی است یا اعتقادی؟
- [آیت الله نوری همدانی] آیا ولایت فقیه مساله تقلیدی است یا اعتقادی ؟
- [سایر] آیا ولایت فقیه، یک مسأله کلامی است یا مسأله فقهی و تقلیدی؟
- [سایر] دلیل مخالفت آیت الله وحید با مقام معظم رهبری چیست؟ آیا ایشان ولایت فقیه را قبول ندارند. لطفا نظرات ایشان را در مورد اصل ولایت فقیه ذکر کنید.
- [سایر] در قرآن کریم چند نوع ولایت ذکر شده است؟ و چه کسانی بر انسان ولایت دارند؟
- [سایر] آیا آیه 102سوره کهف ولایت فقیه رد می کند؟ در غیر این صورت مفهوم آن چیست؟ و ولایت فقیه در قرآن چگونه قابل اثبات است؟
- [سایر] آیا شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه درست است؟ یعنی کسی نمی تواند ولایت فقیه را قبول نداشته باشد؟ یعنی اینکه بدون اینکه باعث آشفتگی در نظام جمهوری اسلامی شود، مسأله ولایت را نیز قبول نداشته باشد؟
- [سایر] آیا مسأله ولایت فقیه از دستاوردهای انقلاب است یا انقلاب، مولود آن است؟
- [سایر] آیا مسأله ولایت فقیه از دستاوردهای انقلاب است یا انقلاب، مولود آن است؟
- [سایر] چرا مساله ولایت فقیه، مثل مسائل دیگر دینی پذیرفته نمی شود؟
- [آیت الله اردبیلی] حکم ذکر سجده مانند حکم ذکر رکوع است که در مسأله 1052 بیان شد، با این تفاوت که در سجده به جای ذکر (سُبْحانَ رَبّیَِ الْعَظیمِ وَبِحَمْدِهِ) ذکر (سُبْحانَ رَبّیَِ الاَعْلی وَبِحَمْدِهِ) گفته میشود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مجتهد اعلم در مسأله ای فتوی دهد مقلد آن مجتهد نمی تواند در آن مسأله به فتوای دیگری عمل بنماید ولی اگر فتوی ندهد و احتیاط واجب نماید مقلد می تواند یا به این احتیاط عمل کند یا به مجتهدی که علم او از مجتهد اول کمتر یا مساوی است رجوع نماید.
- [آیت الله بروجردی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند، از دنیا برود باید از مجتهد زنده تقلید کرد، ولی کسی که در مسألهای به فتوای مجتهدی عمل کرده، اگر بعد از مردن آن مجتهد در آن مسأله به فتوای مجتهد زنده رفتار نکرده باشد، میتواند در آن مسأله به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته باقی باشد، اگر چه احتیاط مستحب آن است که به فتوای مجتهد زنده رفتار نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مجتهد اعلم در مساله ای فتوا دهد کسی که وظیفه اش تقلید از اوست نمی تواند در ان مساله به فتوای مجتهد دیگری عمل کند ولی اگر فتوا ندهد و بفرماید احتیاط ان است که فلان طور عمل شود مثلا بفرماید احتیاط ان است که در رکعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه بگوید سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر مقلد باید یا به این احتیاط که احتیاط واجبش گویند عمل کند یا به فتوای مجتهد دیگری که بعد از او از دیگران اعلم باشد و می گوید یک مرتبه کفایت می کند عمل نماید و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مساله محل تامل یا محل اشکال است و در فعل مستحبات و ترک مکروهات ذکر شده در این رساله قصد رجاء شود
- [آیت الله فاضل لنکرانی] واجب است بر مکلف که در مسأله لزوم (تقلید از اعلم) یا (عدم لزوم) آن از یک مجتهد اعلم تقلید نماید.
- [آیت الله سبحانی] به دست آوردن فتوای مجتهد در مسأله چهار راه دارد: اوّل شنیدن از خود مجتهد. دوم شنیدن از فرد عادل که فتوای مجتهد را نقل کند. سوم شنیدن از کسی که مورد اطمینان و راستگوست. چهارم مراجعه به رساله مجتهد در صورتی که انسان به درستی آن رساله اطمینان داشته باشد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر مجتهد اعلم در مساله ای فتوی دهد ، مقلد آن مجتهد ، یعنی کسی که از او تقلید میکند ، نمی تواند در آن مساله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند ، ولی اگر فتوی ندهد و بفرماید احتیاط آن است که فلان طور عمل شود ، مثلا بفرماید احتیاط آن است که در رکعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه تسبیحات اربعه ، یعنی سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر بگویند ، مقلد باید یا به این احتیاط که احتیاط واجبش می گویند عمل کند و سه مرتبه بگوید ، یا به فتوای مجتهد دیگری عمل کند و بنابر احتیاط واجب به فتوای مجتهدی که علم او از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهد های دیگر بیشتر است عمل نماید . پس اگر او یک مرتبه گفتن را کافی بداند ، می تواند یک مرتبه بگوید و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مساله محل تامل یا محل اشکال است .
- [امام خمینی] اگر مجتهد اعلم بعد از آن که در مسأله فتوی داده احتیاط کند- مثلًا بفرماید ظرف نجس را که یک مرتبه در آب کر بشویند پاک میشود، اگر چه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند- مقلد او نمیتواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر رفتار کند، بلکه باید یا به فتوی عمل کند، یا به احتیاط بعد از فتوی که آن را احتیاط مستحب میگویند عمل نماید، مگر آن که فتوای آن مجتهد نزدیکتر به احتیاط باشد.
- [آیت الله خوئی] اگر مجتهد اعلم در مسألهای فتوی دهد، مقلد آن مجتهد یعنی کسی که از او تقلید میکند نمیتواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند ولی اگر فتوی ندهد و بفرماید احتیاط آن است که فلان طور عمل شود، مثلًا بفرماید احتیاط آن است که در رکعت اول و دوم نماز، بعد از سورة حمد یک سورة تمام بخواند مقلد باید یا به این احتیاط که احتیاط واجبش میگویند عمل کند و یا به فتوای مجتهد دیگری که تقلیدش جائز است عمل نماید، پس اگر او فقط سورة حمد را کافی بداند میتواند سوره را ترک کند. و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مسأله محل تأمل یا محل اشکال است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر در مسأله به فتوای مرجع تقلیدی عمل کرد و بعد از وفات وی در همان مسأله به فتوای مجتهد مطلق زنده رفتار نمود، دوباره نمیتواند آن را برابر فتوای مرجع متوفّا انجام دهد, مگر آنکه مجتهد مطلقِ زنده, در آنمسأله, فقط احتیاط کرده و مقلّد مدتی برابر آن عمل کرده باشد; در این حال, مقلّد میتواند دوباره به فتوای مرجع متوفّا رفتار کند.