برای اینکه بدانیم چرا امام حسین علیه السلام چنین فرمایشی را کرده باید ببینیم که چه اتفاقاتی افتاد که امام مجبور شد چنین درخواستی را بکند لذا به بررسی واقعه می پردازیم: امام حسین علیه السلام بعد از رسیدن به کربلا و مواجهه با سپاه حر بن یزید ریاحی و جلوگیری حرّ و سپاهیانش از حرکت امام به سمت کوفه، رو به آنان کرد و فرمود: (... ایها الناس! من به سوی شما نیامدم، که نامه‌ ها و فرستادگان شما به نزد من آمدند، و گفتند نزد ما بیا که امام نداریم. شاید خداوند به وسیله‌ ی تو ما را هدایت کند. پس اگر بر این عهد باقی هستید به من اطمینان بدهید تا به سوی شهر شما بیایم، و اگر از آمدن من پشیمان شده ‌اید و میل ندارید، به جایی که بودم برمی ‌گردم) لشکریان حر سکوت اختیار کردند. پس از نماز عصر، مجددا امام علیه‌ السلام فرمود: (ایها الناس اگر حق را به حق‌دار تسلیم کنید، خدا را خشنود کرده‌ اید، ما اهل بیت پیغمبر به خلافت شما از این مدعیان بناحق که با شما به ظلم رفتار می‌ کنند سزاوارتر هستیم. اگر ما را نمی‌ خواهید و از آنچه نوشته ‌اید و پیغام داده‌ اید برگشته ‌اید، برمی‌گردم). (1). همچنین آن حضرت روز عاشورا خطاب به دشمن فرمود: (أیها الناس! اذ کرهتمونی فدعونی أنصرف عنکم الی مأمنی من الارض). (ای مردم! حال که مرا نمی‌ خواهید، بگذارید به جائی بروم که در امن و امان باشم).(2) . هنگامی که عمرو بن سعد وارد کربلا شد، (قره بن قیس حنظلی) را طلبید و به او گفت: برو از حسین بپرس که چرا آمده و چه می‌ خواهد؟ امام علیه‌ السلام فرمود:(همشهریان شما به من نوشتند که بیا؛ اما حالا که مرا نمی‌خواهند، برمی‌ گردم) (3) . نتیجه : آمدن امام علیه‌ السلام به سمت کوفه صرفا به جهت دعوت مردم کوفه از ایشان و بیعت آنان با حضرت بود لذا چند بار فرمود: اگر نمی‌ خواهید برمی‌گردم. امام علیه السلام اشاره ای به مکان خاصی نیز نمی کند و تنها می خواهد که به خاطر ناجوانمردی و خیانت مردم کوفه از آنان دوری گزیند. حال با توجه به مطالب بالا وجه آن که امام علیه‌ السلام به گفته ابن‌ عباس نیز عمل نکرد معلوم می‌شود، ابن‌ عباس آمد و خواست از حرکت امام علیه‌ السلام جلوگیری کند، و گفت: (اگر حتما می‌خواهی از مکه بیرون روی پس به سوی یمن برو، چون یمن سرزمین وسیعی است و قلعه‌ ها و دره ‌های بسیاری دارد، و شیعیان پدرت آنجا هستند، پس به آنجا می‌روی و مبلغین خود را به اطراف می‌فرستی. امیدوارم که به خوبی و خوشی موفق شوی). امام علیه ‌السلام فرمود:(به خدا سوگند! می‌دانم که تو پند دهنده‌ ی دلسوزی هستی، ولی من تصمیم گرفتم که به سوی عراق بروم). (4) پس دلیل اصلی حضرت، از رفتن به طرف کوفه، دعوت کوفیان بود اما بعداز اینکه آنان خود از ادامه حرکت امام به سوی کوفه جلوگیری کردند امام چاره ای نداشت جز اینکه به آنان بگوید حال که در دعوت خود خیانت کردید لااقل بگذارید به جایی بروم که ایمن باشم از شر شما، اما آنان از حرکت امام به مناطق دیگر نیز جلوگیری کردند. پس دلیل این فرمایش امام روشن شد که تنها به خاطر دوری از این فتنه گران و نامردمان بوده حال این رفتن به هر طرفی می خواهد باشد.امام با این فرمایش خود می خواست به همگان و آیندگان بفهماند که دعوت کنندگان حضرت مردمانی بودند که حتی با درخواست امام برای رفتن به مکانی دیگر هم مخالفت کردند و مقصود آنان تنها به شهادت رساندن فرزند پیغمبر خدا (ص) بوده است و این موضوع اوج مظلومیت حضرت را می رساند. گذشته از اینکه حر بن یزید با رفتن حضرت به دیگر مناطق هم مخالفت ‌کرد و نگذاشت امام علیه‌ السلام به آن سو حرکت کند مگر آن که با او بجنگند اما این کار، خلاف مرام آن بزرگوار بود، چون در این صورت، آغاز کننده‌ ی جنگ بود. پی نوشتها: 1.تاریخ طبری، جلد 5، ص 401 و 402 2. همان ص 425 3. همان ص 411 4. همان ص 383، 384 ؛تاریخ سید الشهداء، عباس صفائی حائری، ص 200 به بعد منبع:سایت انوار طاها
برای اینکه بدانیم چرا امام حسین علیه السلام چنین فرمایشی را کرده باید ببینیم که چه اتفاقاتی افتاد که امام مجبور شد چنین درخواستی را بکند لذا به بررسی واقعه می پردازیم:
امام حسین علیه السلام بعد از رسیدن به کربلا و مواجهه با سپاه حر بن یزید ریاحی و جلوگیری حرّ و سپاهیانش از حرکت امام به سمت کوفه، رو به آنان کرد و فرمود:
(... ایها الناس! من به سوی شما نیامدم، که نامه ها و فرستادگان شما به نزد من آمدند، و گفتند نزد ما بیا که امام نداریم. شاید خداوند به وسیله ی تو ما را هدایت کند. پس اگر بر این عهد باقی هستید به من اطمینان بدهید تا به سوی شهر شما بیایم، و اگر از آمدن من پشیمان شده اید و میل ندارید، به جایی که بودم برمی گردم)
لشکریان حر سکوت اختیار کردند. پس از نماز عصر، مجددا امام علیه السلام فرمود:
(ایها الناس اگر حق را به حقدار تسلیم کنید، خدا را خشنود کرده اید، ما اهل بیت پیغمبر به خلافت شما از این مدعیان بناحق که با شما به ظلم رفتار می کنند سزاوارتر هستیم. اگر ما را نمی خواهید و از آنچه نوشته اید و پیغام داده اید برگشته اید، برمیگردم). (1).
همچنین آن حضرت روز عاشورا خطاب به دشمن فرمود:
(أیها الناس! اذ کرهتمونی فدعونی أنصرف عنکم الی مأمنی من الارض). (ای مردم! حال که مرا نمی خواهید، بگذارید به جائی بروم که در امن و امان باشم).(2) .
هنگامی که عمرو بن سعد وارد کربلا شد، (قره بن قیس حنظلی) را طلبید و به او گفت: برو از حسین بپرس که چرا آمده و چه می خواهد؟
امام علیه السلام فرمود:(همشهریان شما به من نوشتند که بیا؛ اما حالا که مرا نمیخواهند، برمی گردم) (3) .
نتیجه : آمدن امام علیه السلام به سمت کوفه صرفا به جهت دعوت مردم کوفه از ایشان و بیعت آنان با حضرت بود لذا چند بار فرمود: اگر نمی خواهید برمیگردم. امام علیه السلام اشاره ای به مکان خاصی نیز نمی کند و تنها می خواهد که به خاطر ناجوانمردی و خیانت مردم کوفه از آنان دوری گزیند.
حال با توجه به مطالب بالا وجه آن که امام علیه السلام به گفته ابن عباس نیز عمل نکرد معلوم میشود، ابن عباس آمد و خواست از حرکت امام علیه السلام جلوگیری کند، و گفت:
(اگر حتما میخواهی از مکه بیرون روی پس به سوی یمن برو، چون یمن سرزمین وسیعی است و قلعه ها و دره های بسیاری دارد، و شیعیان پدرت آنجا هستند، پس به آنجا میروی و مبلغین خود را به اطراف میفرستی. امیدوارم که به خوبی و خوشی موفق شوی).
امام علیه السلام فرمود:(به خدا سوگند! میدانم که تو پند دهنده ی دلسوزی هستی، ولی من تصمیم گرفتم که به سوی عراق بروم). (4)
پس دلیل اصلی حضرت، از رفتن به طرف کوفه، دعوت کوفیان بود اما بعداز اینکه آنان خود از ادامه حرکت امام به سوی کوفه جلوگیری کردند امام چاره ای نداشت جز اینکه به آنان بگوید حال که در دعوت خود خیانت کردید لااقل بگذارید به جایی بروم که ایمن باشم از شر شما، اما آنان از حرکت امام به مناطق دیگر نیز جلوگیری کردند. پس دلیل این فرمایش امام روشن شد که تنها به خاطر دوری از این فتنه گران و نامردمان بوده حال این رفتن به هر طرفی می خواهد باشد.امام با این فرمایش خود می خواست به همگان و آیندگان بفهماند که دعوت کنندگان حضرت مردمانی بودند که حتی با درخواست امام برای رفتن به مکانی دیگر هم مخالفت کردند و مقصود آنان تنها به شهادت رساندن فرزند پیغمبر خدا (ص) بوده است و این موضوع اوج مظلومیت حضرت را می رساند.
گذشته از اینکه حر بن یزید با رفتن حضرت به دیگر مناطق هم مخالفت کرد و نگذاشت امام علیه السلام به آن سو حرکت کند مگر آن که با او بجنگند اما این کار، خلاف مرام آن بزرگوار بود، چون در این صورت، آغاز کننده ی جنگ بود.
پی نوشتها:
1.تاریخ طبری، جلد 5، ص 401 و 402
2. همان ص 425
3. همان ص 411
4. همان ص 383، 384 ؛تاریخ سید الشهداء، عباس صفائی حائری، ص 200 به بعد
منبع:سایت انوار طاها
- [سایر] آیا امام حسین درمسیر مدینه به کربلا به کوفه رفتند؟
- [سایر] خلاصه ای از جریان حرکت امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا را بیان کنید.
- [سایر] آیا امام حسین علیه السلام قبل از روز عاشورا به کسانی که قصد جنگ با ایشان را داشتند، پیشنهاد صلح دادند؟
- [سایر] آیاتی که امام حسین(ع) هنگام عزیمت از مدینه به مکه و مکه به کوفه و کربلا را خواند، چه بود؟
- [سایر] امام حسین(ع) هنگام عزیمت از مدینه تا مکه و مکه تا کربلا چه آیاتی را به تناسب حادثه تلاوت فرمود؟
- [سایر] سلام؛ مسیر حرکت کاروان امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا به چه صورت بوده است؟ مگر در این مسیر، کوفه جلوتر از کربلا نیست؟ مگر امام حسین(ع) قصد نداشتند به کوفه بروند؟ پس چه طور سر از کربلا که تقریباً هفتاد کیلومتر بالاتر از کوفه قرار دارد، درآوردند؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) خواهری به نام رقیه داشت؟ آیا او همراه امام حسین(ع) در کربلا بود؟ و آیا خواهران دیگر امام حسین؛ مثل ام کلثوم در کربلا حضور داشتند؟
- [سایر] «علی بنالحسین» در زیارت عاشورا کدام یک از فرزندان امام حسین(علیه السلام) است؟
- [سایر] چند دختر از امام حسین(ع) در واقعة کربلا حاضر بودند و بطور کلی امام حسین(ع) چند دختر داشتند؟
- [سایر] چرا امام حسین(علیه السلام) در آغاز حرکت، از مدینه به مکّه رفتند؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد از همان راه یا راه دورتر برگردد، باید نماز را شکسته بخواند و همچنین اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد از راه دیگری برگردد که مجموع رفت و برگشت به مقدار هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
- [آیت الله مظاهری] اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد یا مردّد شود باید نماز را تمام بخواند، امّا اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود یا مردّد شود باید نماز را شکسته بخواند.
- [آیت الله سبحانی] اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد که برگردد، باید نماز را شکسته بخواند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد که برگردد باید نماز را شکسته بخواند.
- [امام خمینی] اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد که برگردد باید نماز را شکسته بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در شهرهای مکه و مدینه و نجف (یا کوفه) و کربلا، تأکید بسیار شده که قصد اقامه ده روز کنند و نماز را تمام بخوانند، ولی تا قصد اقامه نکرده، ظاهراً مانند سایر شهرها باید نماز را شکسته بخواند.
- [آیت الله مظاهری] مسافر میتواند در تمام شهر مکّه و شهر مدینه و شهر کربلا و شهر کوفه نماز را تمام بخواند. و جایی که اوّل جزو این شهرها نبوده و بعد افزوده شده یا در آینده میشود نیز همین حکم را دارد.
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.