چرا امام حسین(علیه السلام) در آغاز حرکت، از مدینه به مکّه رفتند؟
علّت خروج امام حسین(ع) از مدینه آن بود که یزید در نامه خود به ولید بن عتبه (فرماندار مدینه) خواسته بود که حتماً از چند نفر مخالف خود - که یکی از آنها امام حسین(ع) بود - بیعت گرفته شود و بدون بیعت رها نشوند.وقعة الطف، ص 75: (اما بعد فخذ حسیناً و عبداللَّه بن عمر و عبداللَّه بن الزبیر بالبیعة اخذاً شدیداً لیست فیه رخصة حتی یبایعوا و السلام). ولید گرچه با خوی مسالمت‌جویانه خود حاضر به آغشته کردن دست خود به خون امام حسین(ع) نبود؛ابن اعتم، الفتوح، ج 5، ص 12؛ وقعة الطف، ص 81. اما در مدینه افراد باند اموی - به ویژه مروان بن حکم که ولید در موارد سخت و از جمله این مورد با او مشورت می‌کرد - او را به شدّت تحت فشار قرار می‌دادند تا خون امام(ع) را بریزد؛ چنان‌که در همان آغاز وصول نامه، وقتی ولید با مروان مشورت کرد، مروان گفت: نظر من آن است که در همین لحظه به دنبال این چند نفر فرستاده و آنان را ملزم به بیعت و اطاعت از یزید کنی و اگر مخالفت کردند، قبل از آنکه از مرگ معاویه مطلع شوند، سرهای آنها را از تن جدا کنی؛ زیرا اگر آنان از مرگ معاویه با خبر شوند، هر کدام به طرفی رفته و اظهار مخالفت کرده و مردم را به سوی خود دعوت می‌کنند.وقعة الطف، ص 77. بنابراین، امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی و قیام و نیز در خطر بودن جان خود در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک آن گرفت و از آیه‌ای که در هنگام خروج از مدینه قرائت کرد، این نکته - که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است - آشکار می‌شود. بنا به نوشته ابو مخنف اباعبداللّه(ع) در شب 27 یا 28 رجب همراه با خاندان خود - در حالی‌که آیه‌ای را که قرآن از زبان موسی‌(ع) در هنگام خروج از مصر به علّت عدم احساس امنیّت نقل می‌کند - تلاوت کرد:همان، ص 85 و 86. (فخرج منها خائفاً یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین) قصص (28)، آیه 21.؛ (موسی‌ از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‌ای عرض کرد: پروردگارا! مرا از این قوم ظالم نجات بده). انتخاب مکّه، در حالی بود که هنوز مردمان شهرهای مختلف از مرگ معاویه مطلع نشده بودند و تلاش‌های جدی مخالفان برای اظهار مخالفت با یزید آغاز نشده بود و هنوز امام حسین(ع) دعوتی از شهرهای دیگر و از جمله کوفه نداشت. بنابراین امام(ع) باید مکانی را برای هجرت خود انتخاب می‌کرد که اوّلاً بتواند آزادانه و در کمال امنیّت در آنجا دیدگاه‌های خود را ابراز کند. ثانیاً بتواند آنجا را محلّی برای انتقال دیدگاه‌های خود به سرتاسر مملکت اسلامی قرار دهد. شهر مکّه هر دو ویژگی را داشت؛ زیرا طبق آیه صریح قرآن (و من‌دخله‌کان‌آمناً) آل عمران (3)، آیه 97. حرم امن الهی بود و نیز با توجه به وجود کعبه در این شهر و سرازیر شدن مسلمانان از سرتاسر مملکت اسلامی برای انجام اعمال عمره و حجّ، امام حسین(ع) به خوبی می‌توانست با گروه‌های مختلف دیدار کرده و علّت مخالفت خود با دستگاه اموی و یزید را برای آنها تبیین کند و نیز گوشه‌هایی از معارف اسلامی را برای آنها بیان نماید. در ضمن با گروه‌های مخلتف شهرهای اسلامی - از جمله کوفه و بصره -وقعة الطف، صص 103 - 107. در ارتباط باشد. امام(ع) شب جمعه سوم شعبان سال 60 ق وارد مکّه شد و تا هشتم ذی‌حجه همان سال، در این شهر به فعالیت مشغول بود.همان، ص 88: (فاقبل اهلها یختلفون الیه و یأتونه و من کان بها من المعتمرین و اهل الآفاق). www. eporsesh.com
عنوان سوال:

چرا امام حسین(علیه السلام) در آغاز حرکت، از مدینه به مکّه رفتند؟


پاسخ:

علّت خروج امام حسین(ع) از مدینه آن بود که یزید در نامه خود به ولید بن عتبه (فرماندار مدینه) خواسته بود که حتماً از چند نفر مخالف خود - که یکی از آنها امام حسین(ع) بود - بیعت گرفته شود و بدون بیعت رها نشوند.وقعة الطف، ص 75: (اما بعد فخذ حسیناً و عبداللَّه بن عمر و عبداللَّه بن الزبیر بالبیعة اخذاً شدیداً لیست فیه رخصة حتی یبایعوا و السلام).
ولید گرچه با خوی مسالمت‌جویانه خود حاضر به آغشته کردن دست خود به خون امام حسین(ع) نبود؛ابن اعتم، الفتوح، ج 5، ص 12؛ وقعة الطف، ص 81. اما در مدینه افراد باند اموی - به ویژه مروان بن حکم که ولید در موارد سخت و از جمله این مورد با او مشورت می‌کرد - او را به شدّت تحت فشار قرار می‌دادند تا خون امام(ع) را بریزد؛ چنان‌که در همان آغاز وصول نامه، وقتی ولید با مروان مشورت کرد، مروان گفت: نظر من آن است که در همین لحظه به دنبال این چند نفر فرستاده و آنان را ملزم به بیعت و اطاعت از یزید کنی و اگر مخالفت کردند، قبل از آنکه از مرگ معاویه مطلع شوند، سرهای آنها را از تن جدا کنی؛ زیرا اگر آنان از مرگ معاویه با خبر شوند، هر کدام به طرفی رفته و اظهار مخالفت کرده و مردم را به سوی خود دعوت می‌کنند.وقعة الطف، ص 77.
بنابراین، امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی و قیام و نیز در خطر بودن جان خود در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک آن گرفت و از آیه‌ای که در هنگام خروج از مدینه قرائت کرد، این نکته - که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است - آشکار می‌شود.
بنا به نوشته ابو مخنف اباعبداللّه(ع) در شب 27 یا 28 رجب همراه با خاندان خود - در حالی‌که آیه‌ای را که قرآن از زبان موسی‌(ع) در هنگام خروج از مصر به علّت عدم احساس امنیّت نقل می‌کند - تلاوت کرد:همان، ص 85 و 86.
(فخرج منها خائفاً یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین) قصص (28)، آیه 21.؛ (موسی‌ از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‌ای عرض کرد: پروردگارا! مرا از این قوم ظالم نجات بده).
انتخاب مکّه، در حالی بود که هنوز مردمان شهرهای مختلف از مرگ معاویه مطلع نشده بودند و تلاش‌های جدی مخالفان برای اظهار مخالفت با یزید آغاز نشده بود و هنوز امام حسین(ع) دعوتی از شهرهای دیگر و از جمله کوفه نداشت. بنابراین امام(ع) باید مکانی را برای هجرت خود انتخاب می‌کرد که اوّلاً بتواند آزادانه و در کمال امنیّت در آنجا دیدگاه‌های خود را ابراز کند. ثانیاً بتواند آنجا را محلّی برای انتقال دیدگاه‌های خود به سرتاسر مملکت اسلامی قرار دهد.
شهر مکّه هر دو ویژگی را داشت؛ زیرا طبق آیه صریح قرآن (و من‌دخله‌کان‌آمناً) آل عمران (3)، آیه 97. حرم امن الهی بود و نیز با توجه به وجود کعبه در این شهر و سرازیر شدن مسلمانان از سرتاسر مملکت اسلامی برای انجام اعمال عمره و حجّ، امام حسین(ع) به خوبی می‌توانست با گروه‌های مختلف دیدار کرده و علّت مخالفت خود با دستگاه اموی و یزید را برای آنها تبیین کند و نیز گوشه‌هایی از معارف اسلامی را برای آنها بیان نماید. در ضمن با گروه‌های مخلتف شهرهای اسلامی - از جمله کوفه و بصره -وقعة الطف، صص 103 - 107. در ارتباط باشد.
امام(ع) شب جمعه سوم شعبان سال 60 ق وارد مکّه شد و تا هشتم ذی‌حجه همان سال، در این شهر به فعالیت مشغول بود.همان، ص 88: (فاقبل اهلها یختلفون الیه و یأتونه و من کان بها من المعتمرین و اهل الآفاق).
www. eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین