1- امام نمیخواست به هیچ وجه موافقتی با یزید و حاکمیت او داشته باشد، حتی اگر این مخالفت منجر به شهادت او بشود. در عین حال در پی چاره بود تا در صورت امکان، انقلابی را علیه یزید بر پا کرده و خود حاکمیت بر جامعه پیدا کند، این چهارچوب، خواست امام بود. در این چهارچوب میبایست از میان احتمالات موجود یکی را انتخاب میکرد و طبعاً در برابر پیشنهادها و اعتراضها، عکس العمل نشان میداد. این طرح به هیچ شکل قابل تغییر نبود و لذا هر پیشنهادی که به نحوی آن را خدشهدار میکرد، از نظر امام محکوم و غیرقابل پذیرش بود. و طبیعی است که امام به تناسب شرایط جهان اسلام در آن زمان، اهدافی در چند سطح را، در نظر داشت. دستیابی به حکومت میتوانست بالاتری موفقیتی باشد که امام به آن میاندیشید. اگر چنین چیزی دست یافتنی نمیشد، به هر روی امام به عنوان آمر به معروف و ناهی از منکر، رسالت خود را انجام داده بود. به فرض که در این حد نیز موفقیتی به دست نمیآورد، میتوانست مطمئن باشد که با ریخته شدن خونش به آن شکلی که اتفاق افتاد، درخت اسلام را آبیاری کرده و مردم را نسبت به وضعیت ناهنجاری که در آن به سر میبرند، آگاه کرده است. 2- یزید هم اجازه نمیداد کسی چون امام حسین علیه السّلام با عدم بیعت با او، راحت به زندگی مشغول شود، چون امام حسین علیه السّلام کسی نبود که به آرامی زندگی کند و به ظلمها و ستیزهای یزید بیتفاوت باشد. در این صورت تنها انتخاب یزید در صورت عدم بیعت، کشتن امام بود. چنانچه امام علیه السّلام در برابر اعتراض ابن عباس، نسبت به خروج آن حضرت از مکه، فرمود: (لإن أقتل خارجاً منها... أحب إلیّ من أن اقتل خارجاً منها بشبرٍ)،[1] اگر من دو وجب دورتر از مکه کشته شوم، بهتر از آن است که یک وجب دورتر کشته شوم. این نکته علاوه بر اشاره به حفظ حرمت مکه به این نکته نیز توجه دارد که جان امام در خطر است. و همچنین ایشان در جواب اعتراض ابن عمر فرمود: (إنّ القوم لایترکونی... فلا یزالون حتّی اُبایع و إنی کاره فَیَقتُلونی)[2] اگر در سوراخ بیابان نیز پنهان شوم مرا بیرون آورده و به قتل خواهند رساند. و از طرفی، گذشته از شام، مدینه و مکه و به طور کلی حجاز در شرایطی نبود که در برابر خواست یزید مبنی بر کشتن امام، مقاومتی از خود نشان دهد. امام میبایست به جای دیگری میاندیشید. در این صورت تنها عراق که از طرفی از امام دعوت هم کرده بودند، میتوانست مورد توجه قرار گیرد. البته معنای این تحلیل این نیست که هیچ خطری در عراق نبوده است، امّا سؤال این است که اگر امام بنا داشت در جایی مستقر شود کجا را باید بر میگزید؟ آیا امام حسین علیه السّلام کسی بود که بیعت کند؟ آیا یزید کسی بود که اجازه دهد امام بدون بیعت، زنده بماند؟ اگر امام به عراق نمیرفت در آن صورت همة کتب تاریخی نمینوشتند: اگر به عراق رفته بود پیروز میشد؟ آیا نمینوشتند: چرا به نامههای مردم پاسخ مثبت نداد؟ چرا اجازه داد که در حجاز به دست عمال یزید به شهادت برسد و هیچ اقدامی نکند؟ این سؤالات و نمونة آنها از مواردی است که در صورت عدم انتخاب و مسافرت به کوفه در ذهن هر عاقلی مطرح میشد. از این روی امام ابتدا براساس دعوت کوفیان به سمت کوفه وعراق حرکت کرد ،ولی با سپاه ارسالی از طرف عبید ا...مواجه شد که ماموریت داشتند آن حضرت را دستگیر وبا ذلت به کوفه ببرند ولی امام به این امر تن نداد وراهش را به سوی کربلا متمایل کرد،پس مقصد امام در ظاهر کوفه بود نه کربلا ،اگر به بیعت راضی می شد باز به کوفه باید می رفت واگر مانعی نبود باز به سوی کوفه حرکت داشت، اما امام با انتخاب گزینه ی عدم بیعت ،به طرف کربلا مسیر کاروان خودرا تغییر داد.بنا براین امام هرگز به کوفه نرفت وبا یارانش در کربلا به شهادت رسید. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1- حماسه ی حسینی شهد مطهری 2- امام حسین از مدینه تا کربلا، نجمی پی نوشتها: [1] . بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق: محمد باقر محمودی، بیروت، 1394، موسسه الاعلمی، ج 3، ص 164؛ طبری، تاریخ الطبری، ج 4، ص 289؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، هند، 1393، ج 5، ص 113؛ مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 55؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 38؛ نور الدین علی بن ابیبکر الهیثمی. مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دار الکتاب، 1967 م، ج 1، ص 192؛ ابن عساکر، ترجمه الامام الحسین، ص 190. [2] . همان. منبع: اندیشه قم
1- امام نمیخواست به هیچ وجه موافقتی با یزید و حاکمیت او داشته باشد، حتی اگر این مخالفت منجر به شهادت او بشود. در عین حال در پی چاره بود تا در صورت امکان، انقلابی را علیه یزید بر پا کرده و خود حاکمیت بر جامعه پیدا کند، این چهارچوب، خواست امام بود. در این چهارچوب میبایست از میان احتمالات موجود یکی را انتخاب میکرد و طبعاً در برابر پیشنهادها و اعتراضها، عکس العمل نشان میداد. این طرح به هیچ شکل قابل تغییر نبود و لذا هر پیشنهادی که به نحوی آن را خدشهدار میکرد، از نظر امام محکوم و غیرقابل پذیرش بود. و طبیعی است که امام به تناسب شرایط جهان اسلام در آن زمان، اهدافی در چند سطح را، در نظر داشت. دستیابی به حکومت میتوانست بالاتری موفقیتی باشد که امام به آن میاندیشید. اگر چنین چیزی دست یافتنی نمیشد، به هر روی امام به عنوان آمر به معروف و ناهی از منکر، رسالت خود را انجام داده بود. به فرض که در این حد نیز موفقیتی به دست نمیآورد، میتوانست مطمئن باشد که با ریخته شدن خونش به آن شکلی که اتفاق افتاد، درخت اسلام را آبیاری کرده و مردم را نسبت به وضعیت ناهنجاری که در آن به سر میبرند، آگاه کرده است.
2- یزید هم اجازه نمیداد کسی چون امام حسین علیه السّلام با عدم بیعت با او، راحت به زندگی مشغول شود، چون امام حسین علیه السّلام کسی نبود که به آرامی زندگی کند و به ظلمها و ستیزهای یزید بیتفاوت باشد. در این صورت تنها انتخاب یزید در صورت عدم بیعت، کشتن امام بود. چنانچه امام علیه السّلام در برابر اعتراض ابن عباس، نسبت به خروج آن حضرت از مکه، فرمود: (لإن أقتل خارجاً منها... أحب إلیّ من أن اقتل خارجاً منها بشبرٍ)،[1] اگر من دو وجب دورتر از مکه کشته شوم، بهتر از آن است که یک وجب دورتر کشته شوم. این نکته علاوه بر اشاره به حفظ حرمت مکه به این نکته نیز توجه دارد که جان امام در خطر است. و همچنین ایشان در جواب اعتراض ابن عمر فرمود: (إنّ القوم لایترکونی... فلا یزالون حتّی اُبایع و إنی کاره فَیَقتُلونی)[2] اگر در سوراخ بیابان نیز پنهان شوم مرا بیرون آورده و به قتل خواهند رساند. و از طرفی، گذشته از شام، مدینه و مکه و به طور کلی حجاز در شرایطی نبود که در برابر خواست یزید مبنی بر کشتن امام، مقاومتی از خود نشان دهد. امام میبایست به جای دیگری میاندیشید. در این صورت تنها عراق که از طرفی از امام دعوت هم کرده بودند، میتوانست مورد توجه قرار گیرد.
البته معنای این تحلیل این نیست که هیچ خطری در عراق نبوده است، امّا سؤال این است که اگر امام بنا داشت در جایی مستقر شود کجا را باید بر میگزید؟ آیا امام حسین علیه السّلام کسی بود که بیعت کند؟ آیا یزید کسی بود که اجازه دهد امام بدون بیعت، زنده بماند؟ اگر امام به عراق نمیرفت در آن صورت همة کتب تاریخی نمینوشتند: اگر به عراق رفته بود پیروز میشد؟ آیا نمینوشتند: چرا به نامههای مردم پاسخ مثبت نداد؟ چرا اجازه داد که در حجاز به دست عمال یزید به شهادت برسد و هیچ اقدامی نکند؟ این سؤالات و نمونة آنها از مواردی است که در صورت عدم انتخاب و مسافرت به کوفه در ذهن هر عاقلی مطرح میشد.
از این روی امام ابتدا براساس دعوت کوفیان به سمت کوفه وعراق حرکت کرد ،ولی با سپاه ارسالی از طرف عبید ا...مواجه شد که ماموریت داشتند آن حضرت را دستگیر وبا ذلت به کوفه ببرند ولی امام به این امر تن نداد وراهش را به سوی کربلا متمایل کرد،پس مقصد امام در ظاهر کوفه بود نه کربلا ،اگر به بیعت راضی می شد باز به کوفه باید می رفت واگر مانعی نبود باز به سوی کوفه حرکت داشت، اما امام با انتخاب گزینه ی عدم بیعت ،به طرف کربلا مسیر کاروان خودرا تغییر داد.بنا براین امام هرگز به کوفه نرفت وبا یارانش در کربلا به شهادت رسید.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- حماسه ی حسینی شهد مطهری
2- امام حسین از مدینه تا کربلا، نجمی
پی نوشتها:
[1] . بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق: محمد باقر محمودی، بیروت، 1394، موسسه الاعلمی، ج 3، ص 164؛ طبری، تاریخ الطبری، ج 4، ص 289؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، هند، 1393، ج 5، ص 113؛ مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 55؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 38؛ نور الدین علی بن ابیبکر الهیثمی. مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دار الکتاب، 1967 م، ج 1، ص 192؛ ابن عساکر، ترجمه الامام الحسین، ص 190.
[2] . همان.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] سلام؛ مسیر حرکت کاروان امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا به چه صورت بوده است؟ مگر در این مسیر، کوفه جلوتر از کربلا نیست؟ مگر امام حسین(ع) قصد نداشتند به کوفه بروند؟ پس چه طور سر از کربلا که تقریباً هفتاد کیلومتر بالاتر از کوفه قرار دارد، درآوردند؟
- [سایر] چرا امام حسین(علیه السلام) در آغاز حرکت، از مدینه به مکّه رفتند؟
- [سایر] آیا امام حسین (ع) برای کسب قدرت به کربلا رفتند؟
- [سایر] آیاتی که امام حسین(ع) هنگام عزیمت از مدینه به مکه و مکه به کوفه و کربلا را خواند، چه بود؟
- [سایر] چرا امام حسین ( علیه السلام ) با این که می دانستند مردم کوفه پیمان می شکنند به آن سرزمین رفتند ؟
- [سایر] با توجه به این که مقصد نهایی امام حسین علیه السلام کوفه بود چرا ایشان ابتدا به مکه رفتند؟
- [سایر] با توجه به این که مقصد نهایی امام حسین علیه السلام کوفه بود چرا ایشان ابتدا به مکه رفتند؟
- [سایر] چرا امام حسین(ع) روز عرفه حج را رها کردند و به کربلا رفتند؟
- [سایر] چرا امام حسین علیه السلام بعد از رسیدن به کربلا پیشنهاد داد به مدینه برگردد؟
- [سایر] خلاصه ای از جریان حرکت امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا را بیان کنید.
- [آیت الله مظاهری] مسافر میتواند در تمام شهر مکّه و شهر مدینه و شهر کربلا و شهر کوفه نماز را تمام بخواند. و جایی که اوّل جزو این شهرها نبوده و بعد افزوده شده یا در آینده میشود نیز همین حکم را دارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مسافر مخیّر است در شهر مکّه و شهر مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند یا شکسته، و در این سه مکان فرقی بین بناء اصلی و اوّلیّه و آنچه بعد اضافه شده نمی باشد، و نیز مسافر می تواند در حرم و رواق حضرت سیدالشّهداء(علیه السلام)بلکه در مسجد متصل به حرم نماز را تمام یا شکسته بخواند.
- [آیت الله خوئی] مسافر میتواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بلکه در تمام شهر مکه و مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند. و نیز مسافر میتواند در حرم حضرت سید الشهدا علیه السلام نماز را تمام بخواند. اگرچه دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز بخواند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در چهار محل مسافر مخیّر است نماز را تمام یا شکسته بخواند: (شهر مکّه)، (شهر مدینه) (در این دو شهر تفاوتی بین شهر قدیم و جدید نیست)، (مسجد کوفه) و (حرم حضرت سیّد الشّهداء(علیه السلام)) و منظور از حرم، قسمت زیر گنبد و رواقها است. البته افضل در این موارد، نماز تمام است.
- [آیت الله سیستانی] مسافر میتواند در تمام شهر مکه و مدینه و کوفه و در حرم حضرت سیدالشهداء علیهالسلام تا مقدار 5/11 متر تقریباً از اطراف قبر مقدس ، نمازش را تمام بخواند .
- [آیت الله وحید خراسانی] مسافر در شهر مکه قدیم که از عقبه مدنیین است تا ذی طوی و مدینه زمان حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم و شهر کوفه و حرم حضرت سید الشهداء علیه السلام مخیر است نمازش را شکسته یا تمام بخواند و تمام افضل است هر چند احوط ان است که در خارج از مسجد الحرام و مسجد النبی صلی الله علیه واله وسلم حتی ملحقات ان دو مسجد بعد از زمان ایمه علیهم السلام و خارج مسجد کوفه و دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز را تمام نخواند
- [آیت الله نوری همدانی] مسافر می تواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )بلکه در تمام شهر مکه و مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند . ولی اگر بخواهد در جائی که اول جزء مسجد کوفه نبوده و بعد به این مسجد ا ضافه شده نماز بخواند ، احتیاط واجب آن است که شکسته بخواند و نیز مسافر می تواند در حائز حضرت سیدالشهداء (علیه السلام ) نماز را تمام بخواند ولی احتیاط واجب آن است که اگر دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز بخواند شکسته بجا آورد .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسافر می تواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بلکه در تمام شهر مکه معظمه و مدینه طیبه و مسجد کوفه نماز را تمام بخواند. ولی اگر بخواهد در جایی که اول جزء مسجد کوفه نبوده، و بعد به این مسجد اضافه شده نماز بخواند، احتیاط واجب آن است که شکسته بخواند. و نیز مسافر می تواند در حائر حضرت سید الشهداء علیه السلام نماز را تمام بخواند، ولی احتیاط واجب آن است که اگر دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز بخواند، شکسته به جا آورد.
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مسافر می تواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر (ص) بلکه در تمام شهر مکه و مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند و نیز مسافر می تواند در حرم حضرت سیدالشهداء (ع) نماز را تمام بخواند اگرچه دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز بخواند.