1. این که عصمت فرع بر تکلیف باشد چندان دلیل روشن و استواری ندارد، زیرا هیچ مانعی ندارد که غیرمکلّف نیز از خطاها و آنچه در دین حرام اعلام شده، به علّت زشتی و بدی آن ها خودداری کند، هرچند برای شخص او به خاطر مکلّف نبودن عقاب و مجازات نداشته باشد. 2. بر فرض این که عصمت فرع بر تکلیف باشد، می توان گفت زمان تکلیف و مسؤلیت پذیری، در انسان های عادی و اولیای برگزیده الهی متفاوت است. چنانکه برخی از انبیا و امامان علیهم السلام در نوزادی و خردسالی برانگیخته شده اند و این بزرگترین تکلیف و رسالت الهی است و از تکلیف عادی بسیار برتر و بالاتر می باشد. (قالَ إِنِّی عَبْدُ اللّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا. وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا. وَ بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیًّا)1؛ ([کودک ]گفت: منم بنده خدا، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است، و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته، و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است، و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است...). درباره حضرت یحیی علیه السلام نیز می فرماید: (یا یَحْیی خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا. وَ حَناناً مِنْ لَدُنّا وَ زَکاةً وَ کانَ تَقِیًّا. وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبّاراً عَصِیًّا)2؛ (ای یحیی، کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر، و از کودکی به او نبوت دادیم. و [نیز] از جانب خود، مهربانی و پاکی [به او دادیم] و تقوا پیشه بود. و با پدر و مادر خود نیکو رفتار بود و زورگویی نافرمان نبود). 3. آنچه قبل از سنّ تکلیف از دوش انسان ها برداشته شده مکافات و مجازات الهی است که بر اساس لطف و تفضّل خداوند می باشد. اما ثواب و عنایت الهی در دنیا و آخرت برای انسان های شایسته هیچ مانع عقلی ندارد بلکه با لطف و تفضّل الهی سازگار نیز می باشد. پی نوشت: 1. مریم 19، آیات 30 - 32. 2. مریم 19، آیات 12 - 14 منبع: www.porseman.org
1. این که عصمت فرع بر تکلیف باشد چندان دلیل روشن و استواری ندارد، زیرا هیچ مانعی ندارد که غیرمکلّف نیز از خطاها و آنچه در دین حرام اعلام شده، به علّت زشتی و بدی آن ها خودداری کند، هرچند برای شخص او به خاطر مکلّف نبودن عقاب و مجازات نداشته باشد.
2. بر فرض این که عصمت فرع بر تکلیف باشد، می توان گفت زمان تکلیف و مسؤلیت پذیری، در انسان های عادی و اولیای برگزیده الهی متفاوت است. چنانکه برخی از انبیا و امامان علیهم السلام در نوزادی و خردسالی برانگیخته شده اند و این بزرگترین تکلیف و رسالت الهی است و از تکلیف عادی بسیار برتر و بالاتر می باشد.
(قالَ إِنِّی عَبْدُ اللّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا. وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا. وَ بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیًّا)1؛
([کودک ]گفت: منم بنده خدا، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است، و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته، و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است، و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است...).
درباره حضرت یحیی علیه السلام نیز می فرماید:
(یا یَحْیی خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا. وَ حَناناً مِنْ لَدُنّا وَ زَکاةً وَ کانَ تَقِیًّا. وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبّاراً عَصِیًّا)2؛
(ای یحیی، کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر، و از کودکی به او نبوت دادیم. و [نیز] از جانب خود، مهربانی و پاکی [به او دادیم] و تقوا پیشه بود. و با پدر و مادر خود نیکو رفتار بود و زورگویی نافرمان نبود).
3. آنچه قبل از سنّ تکلیف از دوش انسان ها برداشته شده مکافات و مجازات الهی است که بر اساس لطف و تفضّل خداوند می باشد. اما ثواب و عنایت الهی در دنیا و آخرت برای انسان های شایسته هیچ مانع عقلی ندارد بلکه با لطف و تفضّل الهی سازگار نیز می باشد.
پی نوشت:
1. مریم 19، آیات 30 - 32.
2. مریم 19، آیات 12 - 14
منبع: www.porseman.org
- [سایر] چرا خداوند تکلیف را بر دوش انسان گذاشته است ولی حیوانات تکلیفی ندارند ؟
- [سایر] کودک چگونه می تواند امام باشد در حال که تکلیف ندارد؟
- [آیت الله اردبیلی] کسی که در اوایل تکلیف خود نمازهایش را خوانده، ولی مخارج حروف را رعایت نکرده و مانند فارسی زبانان کلمات نماز را ادا کرده و اصلاً به این مسأله توجهی نداشته و گمانش بر این بوده که نمازهایش صحیح است، آیا باز هم تکلیفی در این باره دارد یا خیر؟
- [آیت الله نوری همدانی] ب - حال اگر کسی خلاف گفتار مجتهد خوانده تکلیف چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کودک ممیّزی بدون امر ولیّ در میقات محرم شده، و تنها سعی و تقصیر را انجام داده است. تکلیف او یا ولیّش نسبت به بقیّه اعمال چیست؟
- [آیت الله بهجت] آیا جایز است انسان کودک نابالغی را اجیر کند و به عنوان کارگر استخدام نماید؟ تکلیف حقوقی که به او می دهد چیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] کودک ممیزی بدون امر ولی در میقات محرم شده و تنها سعی و تقصیر را انجام داده است. تکلیف او یا ولیّش نسبت به بقیه اعمال چیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] کودک ممیزی بدون امر ولی در میقات محرم شده و تنها سعی و تقصیر را انجام داده است. تکلیف او یا ولیّش نسبت به بقیه اعمال چیست؟
- [سایر] آیا از دید اسلام، زن فرع، و مرد اصل است، و یا زن، در انسانیّت از مرد پست تر است ؟
- [آیت الله خوئی] در فرع فوق اگر اجیر در بین مدت از کار کناره گیرد مزدی را که گرفته چه صورت دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر پسر بزرگتر از دنیا برود بر سایر پسران تکلیفی نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .درمان کودک باید با اذن ولیّ او باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هر کودک نابالغی مالی را پیدا کند احتیاط واجب آن است که ولی او اعلان نماید و چنانچه تا یک سال صاحب آن پیدا نشد مطابق یکی از دستورهای چهارگانه گذشته، آنچه مطابق مصلحت کودک است عمل می نماید.
- [آیت الله اردبیلی] بر مادر واجب نیست که به نحو رایگان یا با دریافت مزد کودک را شیر دهد، ولی در صورتی که راه تغذیه منحصر به شیر مادر باشد و امکان استفاده از شیر غیر مادر وجود نداشته باشد و یا موجب ضرر و زیان برای کودک شود، بر خود مادر واجب است کودک را شیر بدهد.
- [آیت الله اردبیلی] بر هر مکلفی واجب است تکالیف شریعت اسلام را آن چنانکه متوجه او میباشد انجام دهد. شرایط تکلیف چند چیز است: الف (بلوغ)؛ نشانه بالغ شدن دختر یا پسر یکی از سه چیز است: اوّل:روییدن موی زبر و درشت زیر شکم و بالای عورت. دوم: بیرون آمدن منی در خواب یا بیداری. سوم:برای پسر تمام شدن پانزده سال قمری هر چند وقتی سیزده سال او تمام شد، خوب است بنابر احتیاط مستحب واجبات را بجا آورد و از کارهای حرام اجتناب کند و زنهای نامحرم نیز خودشان را از او بپوشانند و برای دختر تمام شدن نه سال قمری، و اگر سن دختر معلوم نباشد و آبستن شود یا خونی ببیند که صفات حیض را داشته باشد، حکم میشود که قبلاً بالغ شده است. ب (عقل)؛ پس دیوانه تکلیفی ندارد. ج (توانایی انجام تکلیف و اختیار)؛ پس شخصی که به طور کلّی از انجام وظایف خود عاجز است، تکلیفی ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] شخصی که به یکی از چهارده معصوم علیهم السلام از روی دشمنی دشنام دهد نجس است
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر زنی بچهای را با شرایطی که در مسأله (2483) و بعد از آن، گفته خواهد شد شیر دهد، رابطههای رضاعی زیر پدید میآید، این روابط که نسبی آنها موجب محرمیت میشود رضاعی آنها نیز سبب محرمیت میگردد: 1 - آن زن مادر رضاعی کودک میشود. 2 - شوهر آن زن که شیر از اوست، پدر رضاعی کودک میشود. 3 - پدر و مادر آن مرد و اجداد او - اگر چه رضاعی باشند - جدّ و جدّه پدری رضاعی آن کودک میشوند. 4 - پدر و مادر آن زن و اجداد او - اگر چه رضاعی باشند - جدّ و جدّه مادری رضاعی آن کودک میشوند. 5 - پسران - نسبی و رضاعی - آن مرد یا زن، برادران رضاعی کودک و دختران - نسبی و رضاعی - آنها خواهران رضاعی او میشوند. 6 - نوادگان - نسبی و رضاعی - آن مرد یا زن، برادرزادگان و خواهر زادگان رضاعی کودک میشوند. 7 - برادر - نسبی و رضاعی - آن مرد عموی رضاعی و خواهر - نسبی و رضاعی - او عمه رضاعی کودک میشوند. 8 - برادر - نسبی و رضاعی - آن زن دایی رضاعی و خواهر - نسبی و رضاعی - او خاله رضاعی کودک میشوند. 9 - عمو و عمه و دایی و خاله آن مرد - هر چند با واسطه باشند - به ترتیب عمو و عمه و دایی و خاله پدر رضاعی کودک میشوند. 10 - عمو و عمه و دایی و خاله آن زن - هر چند با واسطه باشند - به ترتیب عمو و عمه و دایی و خاله مادر رضاعی کودک میشوند.
- [آیت الله اردبیلی] در صورتی که مادر از حقّ حضانت خود بگذرد و به گونهای باشد که حقّ کودک از بین نرود و در تربیت و نگهداری کودک اهمال نشود، پدر نمیتواند او را به حضانت مجبور نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر کودکی از زنا متولد شود. الف: اگر زن و مرد هر دو زنا کار باشند نه آنهااز کودک ارث میبرند ونه کودک از آنهاارث میبرد ب: اگر یکی از آن دو زنا کار باشند ولی دیگری فکر میکرده که حلال است کودک و زانی از همدیگر ارث نمیبرند ولی کودک نسبت به فردی که فکر میکرده حلال است ولد شبهه محسوب میشود و ازیکدیگر ارث میبرند. ج: اگر ولد الزنا ازدواج کند زن و فرزندان او طبق احکام ارث از او ارث میبرند.
- [آیت الله اردبیلی] در ولایت و سرپرستی پدر و جدّ پدری، عدالت آنان شرط نیست، ولی هرگاه برای حاکم شرع ثابت شود که سرپرستی آنان به ضرر کودک یا سفیه و یا دیوانه میباشد، باید آنان را از تصرّف در اموال کودک یا سفیه و یا دیوانه منع کند و شخص دیگری را که امین باشد منصوب نماید، مگر این که با ضمیمه کردن امین به پدر و جدّ پدری، بتوان سرپرستی آنان را در جهت مصلحت کودک، سفیه یا دیوانه اصلاح نمود.