اگر ما راه را پیمودیم و به توحید حقیقی رسیدیم ، حالا این توحید حقیقی به چه درد من می خورد ؟
ما نباید مسائل اعتقادی را یک امور ذهنی و قلبی در نظر بگیریم که هیچ کارکرد و اثر بیرونی نداشته باشد. وقتی پیامبران مبعوث شدند و شعار الا اله الا الله را دادند ، این صرفا یک کلمه نبود که مردم زبانی آنرا بگویند . اگر این طور بود افرادی مثل ابوسفیان دعوایی نداشتند و این کلمه را می گفتند . این لا اله الا الله که بر زبان جاری می شود اثر و کارکردی دارد . این باید در زندگی روزمره ی ما خودش را نشان بدهد . مثلا یک کاسبی که مشغول کسب و کار است ، اگر اعتقاد به خدا و قدرت خدا داشته باشد ، هیچ وقت کم فروشی نمی کند . اگر او کم فروشی یا گران فروشی می کند معلوم است که اعتقاد به توحید او ضعیف است . یک معلم یا استاد اگر قبل از تدریس مطالعه کند ، با اشتیاق تدریس کند ، دغدغه ی دانش آموز داشته باشد ،کم فروشی نکند و مال مردم را نخورد ،مشخص است که او ایمان قویی دارد . پس ایمان به توحید باید در رفتار ما ظهور ور بروز پیدا بکند ، در زندگی کاسب ، کشاورز ، معلم و ... توحید در زندگی روزمره ما ، در ارتباط با مردم ، با پدر و مادر، با دوستان و آشنایان خودش را نشان می دهد و یک زندگی انسانی در اثر باور به توحید برای ما به ارمغان می آورد ، در علم و دانش ما هم تاثیرگذار است یعنی توحید در طبیعت شناسی ، علوم انسانی و تکنولوژی اثر گذار است. نیوتن معتقد بود که عالم یک مکانیک است یعنی بطور خودکار بر اساس قوانین طبیعی اداره می شود . هر وقت نیوتن می توانست فرمول این عالم را کشف بکند نامی از خدا نمی برد . مثلا می گفت این پدیده زاییده ی قانون جاذبه است . اما هر موقع می دید که قانون و فرمول آنرا کشف نکرده است اصطلاح خدای رخنه پوش را به کار می برد . خدای رخنه پوش یعنی خدا خواسته است که این جور بشود . آنجا که علم جواب می دهد گویی خدا فقط خلق کرده است ولی آنجا که هنوز علم آنرا کشف نکرده است ، خدا خواسته است . یعنی آنگاه که علم حضور می یابد خدا غائب است و فروغ خدا در غروب علم است . این نوع نگاه ، تصوری است که نیوتن داشت زیرا نیوتن یهودی بود و قائل به این بود که خدا دستش بسته است یعنی خدا خلقی می کند ولی ربوبیتی ندارد یا ربوبیت آن حداقلی است و توحید کامل را ندارد . عمده ی انسانها این را قبول دارند که خدا عالم را خلق کرده است اما آیا وقتی خدا عالم را خلق کرد ،آیا لحظه به لحظه این عالم را مدیریت می کند ، توحید در مدیریت و ربوبیت هم دارد ؟ آیا تدبیر عالم بدست اوست؟ این با قوانین هم منافاتی ندارد . ربوبیت خدا لحظه به لحظه بر قانون نیوتن حکم فرماست . یا اینکه خدا مثل ساعت ساز لاهوتی است یعنی ساعت راساخته و تنظیم کرده است و اگر ساعت ساز هم بمیرد، این ساعت کار خودش را انجام می دهد . یهودیان خدا را ساعت ساز لاهوتی می دانند . اسلام می گوید که خدا هم خالق است و هم ربوبیت دارد . چون نیوتن این تصویر را از خدا داشت ، این در علمش اثر گذاشت . نیوتن در نیمه ی قرن دوم هفدهم است. وقتی به نیمه ی اول قرن هجدهم می رسیم و مسائل نیوتن حل شد ، آقای لاپلاس گفت که ما در حل مسائل به خدای رخنه پوش نیوتن نیازی نداریم . تا قرن نوزدهم اوج الهاد است زیرا آنها خدای دست بسته ای را پذیرفته بودند و در قرن نوزدهم اصل خدا را انکار کردند البته نه همه ی دانشمندان . پس توحید در نظریه های علمی و علوم انسانی تاثیر گذار است . وقتی نظریه های جامعه شناسی ، علوم انسانی و علوم تجربی می تواند مبتنی بر توحید باشد مخصوصا توحید خالص .
عنوان سوال:

اگر ما راه را پیمودیم و به توحید حقیقی رسیدیم ، حالا این توحید حقیقی به چه درد من می خورد ؟


پاسخ:

ما نباید مسائل اعتقادی را یک امور ذهنی و قلبی در نظر بگیریم که هیچ کارکرد و اثر بیرونی نداشته باشد. وقتی پیامبران مبعوث شدند و شعار الا اله الا الله را دادند ، این صرفا یک کلمه نبود که مردم زبانی آنرا بگویند . اگر این طور بود افرادی مثل ابوسفیان دعوایی نداشتند و این کلمه را می گفتند . این لا اله الا الله که بر زبان جاری می شود اثر و کارکردی دارد . این باید در زندگی روزمره ی ما خودش را نشان بدهد . مثلا یک کاسبی که مشغول کسب و کار است ، اگر اعتقاد به خدا و قدرت خدا داشته باشد ، هیچ وقت کم فروشی نمی کند . اگر او کم فروشی یا گران فروشی می کند معلوم است که اعتقاد به توحید او ضعیف است . یک معلم یا استاد اگر قبل از تدریس مطالعه کند ، با اشتیاق تدریس کند ، دغدغه ی دانش آموز داشته باشد ،کم فروشی نکند و مال مردم را نخورد ،مشخص است که او ایمان قویی دارد . پس ایمان به توحید باید در رفتار ما ظهور ور بروز پیدا بکند ، در زندگی کاسب ، کشاورز ، معلم و ...
توحید در زندگی روزمره ما ، در ارتباط با مردم ، با پدر و مادر، با دوستان و آشنایان خودش را نشان می دهد و یک زندگی انسانی در اثر باور به توحید برای ما به ارمغان می آورد ، در علم و دانش ما هم تاثیرگذار است یعنی توحید در طبیعت شناسی ، علوم انسانی و تکنولوژی اثر گذار است. نیوتن معتقد بود که عالم یک مکانیک است یعنی بطور خودکار بر اساس قوانین طبیعی اداره می شود . هر وقت نیوتن می توانست فرمول این عالم را کشف بکند نامی از خدا نمی برد . مثلا می گفت این پدیده زاییده ی قانون جاذبه است . اما هر موقع می دید که قانون و فرمول آنرا کشف نکرده است اصطلاح خدای رخنه پوش را به کار می برد . خدای رخنه پوش یعنی خدا خواسته است که این جور بشود . آنجا که علم جواب می دهد گویی خدا فقط خلق کرده است ولی آنجا که هنوز علم آنرا کشف نکرده است ، خدا خواسته است . یعنی آنگاه که علم حضور می یابد خدا غائب است و فروغ خدا در غروب علم است . این نوع نگاه ، تصوری است که نیوتن داشت زیرا نیوتن یهودی بود و قائل به این بود که خدا دستش بسته است یعنی خدا خلقی می کند ولی ربوبیتی ندارد یا ربوبیت آن حداقلی است و توحید کامل را ندارد . عمده ی انسانها این را قبول دارند که خدا عالم را خلق کرده است اما آیا وقتی خدا عالم را خلق کرد ،آیا لحظه به لحظه این عالم را مدیریت می کند ، توحید در مدیریت و ربوبیت هم دارد ؟ آیا تدبیر عالم بدست اوست؟ این با قوانین هم منافاتی ندارد . ربوبیت خدا لحظه به لحظه بر قانون نیوتن حکم فرماست . یا اینکه خدا مثل ساعت ساز لاهوتی است یعنی ساعت راساخته و تنظیم کرده است و اگر ساعت ساز هم بمیرد، این ساعت کار خودش را انجام می دهد . یهودیان خدا را ساعت ساز لاهوتی می دانند . اسلام می گوید که خدا هم خالق است و هم ربوبیت دارد . چون نیوتن این تصویر را از خدا داشت ، این در علمش اثر گذاشت . نیوتن در نیمه ی قرن دوم هفدهم است. وقتی به نیمه ی اول قرن هجدهم می رسیم و مسائل نیوتن حل شد ، آقای لاپلاس گفت که ما در حل مسائل به خدای رخنه پوش نیوتن نیازی نداریم . تا قرن نوزدهم اوج الهاد است زیرا آنها خدای دست بسته ای را پذیرفته بودند و در قرن نوزدهم اصل خدا را انکار کردند البته نه همه ی دانشمندان . پس توحید در نظریه های علمی و علوم انسانی تاثیر گذار است . وقتی نظریه های جامعه شناسی ، علوم انسانی و علوم تجربی می تواند مبتنی بر توحید باشد مخصوصا توحید خالص .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین