مرحوم سید جمال‌الدین اسدآبادی، چگونه به انتقاد غربیان مبنی بر اینکه «قضا و قدر، علت العلل انحطاط مسلمین است» پاسخ گفت؟
مرحوم سید جمال الدین اسد آبادی در اوقاتی که در اروپا بود، متوجه این انتقاد شد و در مقالات خود به این انتقاد نادرست جواب داد. وی در یکی از مقالات خود پس از مقدمه‌ای مبنی بر اینکه اگر روحیة مردمی نامساعد و ناپاک باشد، عقاید پاک در آنها به رنگ روحیة آنها در می‌آید و بر بدبختی و ضلالت آنها می‌افزاید و تبدیل به نیرویی می‌شود که آنها را بیشتر به کارهای زشت می‌کشاند، می‌گوید: (عقیده به قضا و قدر یکی از آن عقاید حقّه است که مورد اشتباه و موضوع بی‌خبری جاهلان است. غافلان فرنگی، گمانهای خطا بردند و گفتند اعتقاد به تقدیر درمیان هر ملتی شایع و راسخ گردد، همت و قوت و شجاعت و دیگر فضایل از میان آن ملت رخت بر می‌بندد و صفات ناپسندیدة مسلمین همه نتیجة اعتقاد به قضا و قدر است. مسلمین امروز بینوا و تهیدست و در قوای نظامی و سیاسی ضعیف‌تر از ملل فرنگ شده‌اند و فساد اخلاق و دروغ و نیرنگ و کینه و دشمنی و تفرقه و جهل به احوال جهان و بی‌بصیرتی بر خیر و شرّ قناعت به معیشت بخور و نمیر، در ایشان رایج و عمومی گشته، پروای ترقی و دفع دشمن ندارند. لشکر خونخوار اجانب از هر سو برایشان تاخته است… بیچارگان به هر پیش آمدی شاکرند و به هر مذلتی حاضر. به کنج خانه آسوده خفته‌اند و گنج ثروت و استقلال را به دشمن و بیگانه واگذاشته‌اند.) آنگاه می‌گوید: (غریبان این مفاسد را که بر شمردیم به مسلمین نسبت می‌دهند. همة زشتیها و پستیها را زاییدة اعتقاد به قضا و قدر می‌دانند و می‌گویند اگر مسلمانان چندی دیگر بر این عقیده بمانند، دیگر حسابشان صاف است و آب از سرشان گذشته است). سپس می‌گوید: (فرنگیها میان اعتقاد به قضا و قدر و اعتقاد به مذهب جبر که می‌گوید انسان در کلیة اعمال و افعال خود مجبور مطلق است، فرقی و تفاوتی نگذاشته‌اند…) eporsesh.com
عنوان سوال:

مرحوم سید جمال‌الدین اسدآبادی، چگونه به انتقاد غربیان مبنی بر اینکه «قضا و قدر، علت العلل انحطاط مسلمین است» پاسخ گفت؟


پاسخ:

مرحوم سید جمال الدین اسد آبادی در اوقاتی که در اروپا بود، متوجه این انتقاد شد و در مقالات خود به این انتقاد نادرست جواب داد. وی در یکی از مقالات خود پس از مقدمه‌ای مبنی بر اینکه اگر روحیة مردمی نامساعد و ناپاک باشد، عقاید پاک در آنها به رنگ روحیة آنها در می‌آید و بر بدبختی و ضلالت آنها می‌افزاید و تبدیل به نیرویی می‌شود که آنها را بیشتر به کارهای زشت می‌کشاند، می‌گوید:
(عقیده به قضا و قدر یکی از آن عقاید حقّه است که مورد اشتباه و موضوع بی‌خبری جاهلان است. غافلان فرنگی، گمانهای خطا بردند و گفتند اعتقاد به تقدیر درمیان هر ملتی شایع و راسخ گردد، همت و قوت و شجاعت و دیگر فضایل از میان آن ملت رخت بر می‌بندد و صفات ناپسندیدة مسلمین همه نتیجة اعتقاد به قضا و قدر است. مسلمین امروز بینوا و تهیدست و در قوای نظامی و سیاسی ضعیف‌تر از ملل فرنگ شده‌اند و فساد اخلاق و دروغ و نیرنگ و کینه و دشمنی و تفرقه و جهل به احوال جهان و بی‌بصیرتی بر خیر و شرّ قناعت به معیشت بخور و نمیر، در ایشان رایج و عمومی گشته، پروای ترقی و دفع دشمن ندارند. لشکر خونخوار اجانب از هر سو برایشان تاخته است… بیچارگان به هر پیش آمدی شاکرند و به هر مذلتی حاضر. به کنج خانه آسوده خفته‌اند و گنج ثروت و استقلال را به دشمن و بیگانه واگذاشته‌اند.)
آنگاه می‌گوید:
(غریبان این مفاسد را که بر شمردیم به مسلمین نسبت می‌دهند. همة زشتیها و پستیها را زاییدة اعتقاد به قضا و قدر می‌دانند و می‌گویند اگر مسلمانان چندی دیگر بر این عقیده بمانند، دیگر حسابشان صاف است و آب از سرشان گذشته است).
سپس می‌گوید:
(فرنگیها میان اعتقاد به قضا و قدر و اعتقاد به مذهب جبر که می‌گوید انسان در کلیة اعمال و افعال خود مجبور مطلق است، فرقی و تفاوتی نگذاشته‌اند…)
eporsesh.com





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین