یکی از چیزهایی که برای همه واضح و روشن است این مطلب است که دین مقدس اسلام برای زن ارزش و احترام خاصی قائل شده و بین زن و مرد فرقی نگذاشته و تنها امتیاز را در تقوی و پرهیزکاری قرار داده است و در قرآن مجید به این مطلب اشاره کرده و فرموده: ( إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ) گرامی ترین شما با تقوی ترین شماست. در بین زن ها وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها که سیدة زنان عالم است مانند خورشید جهان می درخشد و شخصیت و معنویت آن حضرت بالاتر از فکر و اندیشه ی انسان های معمولی است. توجیه حدیث مذکور این است که اگر کسی بتواند به مقام والای زهرای مرضیه پی ببرد و آن حضرت را آن طور که حقش است بشناسد به ثواب و فضیلتی می رسد که مساوی با درک شب قدر است. این مسئله موارد مشابه زیادی دارد مثلاً در روایات آمده است : کسی که با معرفت حق خدا و رسول و اهل بیتش از دنیا برود شهید است[1]، کسی که با محبت آل پیامبر از دنیا برود شهید به حساب می آید[2]، کسی که در حال غریبی بمیرد[3] یا کسی که با مرضی از دنیا برود جزو شهدا هستند؛[4] یعنی، اجر و پاداشی مانند پاداش شهید خواهند داشت. با توجه به مطالب گذشته، متن کامل حدیث مطرح شده در پرسش چنین است: حضرت صادق(ع) فرمود: (إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ) اَللَّیلَةُ فاطِمَةُ و القدرُ اللهُ فَمن عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها فَقَد اَدْرکَ لَیلَةَ القَّدر و اِنّما سُمِّیت فاطِمةٌ لانَّ الخَلقُ فُطِمُوا عَن مَعرِفَتِها؛ (این که خداوند میفرماید) ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم (مراد از) شب، فاطمه و مراد از قدر خداوند، در نتیجه هر کسی فاطمه را آن چنان که باید بشناسد به حقیقت شب قدر را درک نموده است و این که فاطمه، فاطمه نامیده شده است برای این است که مخلوق از (کنه) معرفت او عاجز است.) توجیه دیگری که در مورد این حدیث است این که این حدیث در مقام نفی توانایی درک حقیقت شب قدر توسط مردم است. حدیث در مقام بیان این مطلب است که عظمت شب قدر برای مردم قابل درک نیست همانگونه که مقام حضرت حضرت فاطمه – سلام الله علیها- نیز قابل درک نیست و اگر کسی توانست مقام آن حضرت را درک کند عظمت شب قدر را نیز درک خواهد کرد اما این مسأله سالبه به انتفاء موضوع است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 الفص الفاطمیه، حسن حسن زاده آملی. 2 آداب الصلوه، امام خمینی(ره). 3 چشمه در بستر، سید مسعود پور سیدآقایی. پاورقی ها: [1] . نهج البلاغه، خ190. [2] . قرطبی، محمد بن احمد انصاری، تفسیر قرطبی، بیروت، مؤسسة تاریخ العربی، 1405ق، ج16، ص23. [3] . متقی هندی، کنزالعمال، بیروت، موسسه الرساله، ج10، ص246، ح29313. [4] . نعمان بن محمد بن منصور، دعائم الاسلام، دارالمعارف، 1383ق.
منظور از اینکه در حدیث آمده است «اگر حضرت فاطمه را بشناسیم شب قدر را درک کرده ایم» چیست؟
یکی از چیزهایی که برای همه واضح و روشن است این مطلب است که دین مقدس اسلام برای زن ارزش و احترام خاصی قائل شده و بین زن و مرد فرقی نگذاشته و تنها امتیاز را در تقوی و پرهیزکاری قرار داده است و در قرآن مجید به این مطلب اشاره کرده و فرموده: ( إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ) گرامی ترین شما با تقوی ترین شماست. در بین زن ها وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها که سیدة زنان عالم است مانند خورشید جهان می درخشد و شخصیت و معنویت آن حضرت بالاتر از فکر و اندیشه ی انسان های معمولی است.
توجیه حدیث مذکور این است که اگر کسی بتواند به مقام والای زهرای مرضیه پی ببرد و آن حضرت را آن طور که حقش است بشناسد به ثواب و فضیلتی می رسد که مساوی با درک شب قدر است. این مسئله موارد مشابه زیادی دارد مثلاً در روایات آمده است : کسی که با معرفت حق خدا و رسول و اهل بیتش از دنیا برود شهید است[1]، کسی که با محبت آل پیامبر از دنیا برود شهید به حساب می آید[2]، کسی که در حال غریبی بمیرد[3] یا کسی که با مرضی از دنیا برود جزو شهدا هستند؛[4] یعنی، اجر و پاداشی مانند پاداش شهید خواهند داشت.
با توجه به مطالب گذشته، متن کامل حدیث مطرح شده در پرسش چنین است:
حضرت صادق(ع) فرمود: (إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ) اَللَّیلَةُ فاطِمَةُ و القدرُ اللهُ فَمن عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها فَقَد اَدْرکَ لَیلَةَ القَّدر و اِنّما سُمِّیت فاطِمةٌ لانَّ الخَلقُ فُطِمُوا عَن مَعرِفَتِها؛ (این که خداوند میفرماید) ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم (مراد از) شب، فاطمه و مراد از قدر خداوند، در نتیجه هر کسی فاطمه را آن چنان که باید بشناسد به حقیقت شب قدر را درک نموده است و این که فاطمه، فاطمه نامیده شده است برای این است که مخلوق از (کنه) معرفت او عاجز است.)
توجیه دیگری که در مورد این حدیث است این که این حدیث در مقام نفی توانایی درک حقیقت شب قدر توسط مردم است. حدیث در مقام بیان این مطلب است که عظمت شب قدر برای مردم قابل درک نیست همانگونه که مقام حضرت حضرت فاطمه – سلام الله علیها- نیز قابل درک نیست و اگر کسی توانست مقام آن حضرت را درک کند عظمت شب قدر را نیز درک خواهد کرد اما این مسأله سالبه به انتفاء موضوع است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 الفص الفاطمیه، حسن حسن زاده آملی.
2 آداب الصلوه، امام خمینی(ره).
3 چشمه در بستر، سید مسعود پور سیدآقایی.
پاورقی ها:
[1] . نهج البلاغه، خ190.
[2] . قرطبی، محمد بن احمد انصاری، تفسیر قرطبی، بیروت، مؤسسة تاریخ العربی، 1405ق، ج16، ص23.
[3] . متقی هندی، کنزالعمال، بیروت، موسسه الرساله، ج10، ص246، ح29313.
[4] . نعمان بن محمد بن منصور، دعائم الاسلام، دارالمعارف، 1383ق.
- [سایر] منظور از اینکه در حدیث آمده است «اگر حضرت فاطمه را بشناسیم شب قدر را درک کرده ایم» چیست؟
- [سایر] رابطه حضرت زهرا(س) با شب قدر چیست؟ اینکه می فرمایند: کسی که مقام فاطمه را درک کرد، شب قدر را درک کرده؛ به چه معنا است؟
- [سایر] در روایت آمده است که؛ (هر کس حضرت فاطمه(س) را درک کند شب قدر را درک کرده است)، و در قرآن آمده که خداوند به رسول خدا(ص) میگوید: (و ما ادراک ما لیلة القدر)، این را توضیح دهید؟ یعنی رسول خدا هم مقام حضرت فاطمه را درک نمیکند؟ مگر مقام حضرت فاطمه پایینتر نیست؟
- [سایر] آیا حدیث منقول از پیامبر اکرم که فرمودند: «ان اول شخص یدخل الجنة فاطمة» ؛ «فاطمه اولین کسی است که وارد بهشت می شود.» صحیح است؟
- [سایر] آیا حدیث منقول از پیامبر اکرم که فرمودند: «ان اول شخص یدخل الجنة فاطمة» ؛ «فاطمه اولین کسی است که وارد بهشت می شود.» صحیح است؟
- [سایر] آیا این روایت معتبر است که شب قدر همان فاطمه زهراست؟
- [سایر] آیا این روایت معتبر است که شب قدر همان فاطمه زهراست؟
- [سایر] معنی «فاطمه» که از اسم های شریف حضرت زهراء(سلام الله علیها) است، چیست؟ روایاتی که در این زمینه آمده را بیان کنید.
- [سایر] آراستگی در «سیره همسرداری »حضرت زهرا سلام الله علیها چگونه بود؟
- [سایر] حقیقت معنای حدیث مشهور «لولاک» در عظمت و جایگاه حضرت زهرا(س) چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).