قسمت در زندگی ما دخالت ندارد و اصلاً در فرهنگ دینی ما و قاموس بشر، قسمت معنا و مفهومی ندارد. قرآن ذرّه‌ای به بخت و شانس و قسمت و نصیب و... بها نمی‌دهد و انجام هر کاری را مدیون و مرهون خواست خدا و فعالیت بشر می‌داند. خواست ما با خواست خدا آمیخته است: )وَ ما تَشاؤُونَ اِلّا اَنْ یَشاءَ اللّه (دهر / 30)؛ و شما چیزی نمی‌خواهید مگر این که خدا بخواهد(. پس باید دنبال کاری برویم که رضایت خدا در آن است؛ و به یقین این نوع بینش و کار ثمربخش و مشکل‌گشا خواهد بود. مثلاً انسان به امید این که خدا روزی‌رسان است در خانه بنشیند و با خود بگوید نیازی به همت و تلاش ما نیست و خدا هرچه قسمت ما است به ما عطا می‌کند، این منطق در اسلام محکوم است و هرکس باید همت به خرج دهد و تلاش کند تا ره به جایی ببرد و به هدف خود برسد. پس اصولاً در اسلام قسمت نیست تا در زندگی دخالت داشته باشد و به دیگر سخن قسمت بدون خواست و حرکت انسان و خواست خدا هیچ نقشی در زندگی انسان ندارد. eporsesh.com
تا چه حد قسمت در زندگی دخالت دارد؟ آیا همت افراد مشکلگشا نمیباشد و تا خدا نخواهدو قسمت نباشد هیچ کاری صورت نمیگیرد؟
قسمت در زندگی ما دخالت ندارد و اصلاً در فرهنگ دینی ما و قاموس بشر، قسمت معنا و مفهومی ندارد. قرآن ذرّهای به بخت و شانس و قسمت و نصیب و... بها نمیدهد و انجام هر کاری را مدیون و مرهون خواست خدا و فعالیت بشر میداند.
خواست ما با خواست خدا آمیخته است: )وَ ما تَشاؤُونَ اِلّا اَنْ یَشاءَ اللّه (دهر / 30)؛ و شما چیزی نمیخواهید مگر این که خدا بخواهد(. پس باید دنبال کاری برویم که رضایت خدا در آن است؛ و به یقین این نوع بینش و کار ثمربخش و مشکلگشا خواهد بود. مثلاً انسان به امید این که خدا روزیرسان است در خانه بنشیند و با خود بگوید نیازی به همت و تلاش ما نیست و خدا هرچه قسمت ما است به ما عطا میکند، این منطق در اسلام محکوم است و هرکس باید همت به خرج دهد و تلاش کند تا ره به جایی ببرد و به هدف خود برسد. پس اصولاً در اسلام قسمت نیست تا در زندگی دخالت داشته باشد و به دیگر سخن قسمت بدون خواست و حرکت انسان و خواست خدا هیچ نقشی در زندگی انسان ندارد.
eporsesh.com
- [سایر] آیا رهبر میتواند با «ولایت مطلقه» اش، در زندگی شخصی افراد جامعه دخالت کند؟
- [سایر] آیا امر به معروف و نهی از منکر، دخالت در زندگی خصوصی افراد نیست؟
- [سایر] آیا به یادآوری خاطراتی از زندگی پیشین توسط بعضی از افراد، خود دلیلی بر اثبات تناسخ نمیباشد؟
- [سایر] اگر حق الناسی بر گردن ماست و واقعا امکان جبران نباشد توبه حقیقی به درگاه خدا و تصمیم قاطع بر ترک معاصی و احسان و صدقات( در حد توان) در حق آن فرد یا افراد کفایت می کند؟
- [سایر] عرض سلام استاد عزیز خدا رو شکر میکنم که حوزه و دانشگاه از چنین اساتیدی برخوردار است. شخصیت پر از همت و نشاط و بصیرت شما و تقوا و صداقتی که از رفتارتون لبریزه، همیشه برای ما موعظه است. حاجاقا یک سوال: از نظر شما بهترین راهکار برای داشتن زندگی خوب و کاهش آسیب های خانواده چیست؟ پیشاپیش تشکر و خداقوت
- [آیت الله صافی گلپایگانی] محیط کاری قسمت احیاء کارخانه تولید آلومینیوم ... به گونهای است که ذرات گرد و غبار (مواد اولیه) در فضای کارگاه پراکنده میباشد و دوری از این محیط برای ما ممکن نمیباشد در ضمن حتی الامکان هم از وسایل جلوگیری کننده مانند ماسک و غیره استفاده میگردد ولی باز هم گرد و غبار وارد فضای حلق میگردد.
- [سایر] در کاری که از مدت پیش شروع کرده ام مواجه با ضرر شدم. افراد خانواده ام مدام بیمار هستند. من تنها فرد شاغل خانواده هستم و بار زندگی را به تنهایی بدوش میکشم. لطفا برای من راه حلی ارایه بدهید.
- [سایر] با عرض سلام وخسته نباشید از شما خواهش میکنم به من بگویید چگونه میتوانم کاری کنم تا شوهرم مسائل خصوصی زندگی را به مادرش نگوید چون ایشان به شدت در زندگی ما دخالت میکند همچنین با لحن بدی با همه از جمله من صحبت میکند که من ناراحت میشوم ولی چیزی نمیگویم و کم کم از او فاصله گرفته ام اما شوهرم دوست دارد که من با او صمیمی باشم ولی نمیتوانم به من بگویید جه کنم.ممنون
- [سایر] سلام خواهش میکنم ازتون آقای مرادی جواب آخرین نامه منو همین امشب بدین من قسمت (با این افراد ازدواج نکنید ) رو هم خوندم باور کنید من آدمی نیستم که فقط به مادیات توجه کنم من همه چیز رو فقط تا حد تعادل میخوام
- [سایر] در کلمات قصار حضرت علی(ع) در نهج البلاغه آمده است: (فرمان خدا را تنها کسی میتواند برپا دارد که سازشکار نباشد و یا از کسی رشوه نگیرد و به روش اهل باطل عمل نکند و در پی آزمندیها نرود)؛ این حدیث را توضیح دهید. مخصوصاً قسمت اول سخن آنحضرت که سازشکار نباشد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر عدد مأمومین بیش ار حد لازم –4نفر- برای نماز جمعه باشد پراکندگی عدّه ای از آنها مطلقاً ضررندارد بشرط آنکه افراد باقیماند از –4نفر- کمتر نباشد .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر عدد مأمومین بیش از حد لازم (4 نفر) برای نماز جمعه باشد پراکندگی عده ای از آنها مطلقاً ضرر ندارد، به شرط آنکه افراد باقیمانده از (4 نفر) کمتر نباشد.
- [آیت الله اردبیلی] تشریفات منزل و زندگی و هزینه اِیاب و ذهاب و میهمانیهای انسان و خانواده او، اگر از حدّ متعارف و شأن او بیشتر نباشند، خُمس ندارند و اگر از حدّ متعارف و شأن او بیشتر باشند، باید خُمس زاید بر متعارف را بپردازد و شأن افراد به حسب زمانها و شهرها و اوضاع معیشت عمومی مردم متفاوت میباشد.
- [آیت الله مظاهری] قسم آن است که به یکی از اسمهای خداوند متعال قسم بخورد که کاری را انجام دهد یا ترک کند گرچه آن کار مباح باشد (یعنی متعلق قسم راجح نباشد).
- [آیت الله اردبیلی] در (عهد) هم مثل نذر باید صیغه بخواند و نام خدا را بر زبان آورد و بگوید: (با خدا عهد کردم که فلان کار را انجام دهم یا فلان کار را ترک کنم) و نیز کاری را که عهد میکند انجام دهد، باید نکردن آن بهتر از انجام آن نباشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در عهد هم مثل نذر باید با خداوند عهد نماید و آن را انشاء کند و لازم نیست انشاء عهد با صیغه لفظی صورت گیرد بلکه میتواند آن را با نوشته یا با کار دیگری انجام دهد ولی در هر حال باید نام خداوند را - به هر زبانی هر چند عربی نباشد - بر زبان آورد و اگر عهد کند کاری را که خوب است به جا آورد یا کاری را که بد است ترک کند عمل به عهد لازم است، بلکه ظاهراً اگر کاری را عهد کرده که انجام و ترک آن از هر جهت یکسان است، باید به عهد خود وفا کند.
- [آیت الله سبحانی] قسم چند شرط دارد: اول :کسی که قسم می خورد باید بالغ و عاقل باشد و اگر می خواهد راجع به مال خودش قسم بخورد باید در حال بالغ شدن سفیه نباشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست و خارج از اختیار درست نیست. دوم: کاری را که قسم می خورد انجام دهد، باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قسم می خورد ترک کند، باید واجب و مستحب نباشد و اگر قسم بخورد که کار مباحی را به جا آورد، باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد و نیز اگر قسم بخورد کار مباحی را ترک کند باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد. سوم: به یکی از اسم های خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمی شود مانند (خدا) و (الله) و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم می گویند ولی به قدری به خدا گفته می شود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید; ذات مقدس حق در نظر می آید، مثل آنکه به خالق و رازق قسم بخورد صحیح است بلکه اگر به لفظی قسم بخورد که بدون قرینه، خدا به نظر نمی آید ولی او قصد خدا را کند بنابر احتیاط باید به آن قسم عمل نماید. چهارم :قسم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است. پنجم: عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم می خورد ممکن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود و یا عمل به آن برایش مشقت داشته باشد قسم او از وقتی که عاجز و یا مشقت زا شده به هم می خورد. 33. احکام وقف
- [امام خمینی] قسم چند شرط دارد: اول: کسی که قسم میخورد باید بالغ و عاقل باشد و اگر میخواهد راجع به مال خودش قسم بخورد باید در حال بالغ شدن سفیه نباشد و حاکم شرع او را از تصرف در اموالش منع نکرده باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد، پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کردهاند، درست نیست، و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بیقصد قسم بخورد. دوم: کاری را که قسم میخورد انجام دهد، باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قسم میخورد ترک کند، باید واجب و مستحب نباشد و اگر قسم بخورد که کار مباحی را به جا آورد باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد و نیز اگر قسم بخورد کار مباحی را ترک کند باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد. سوم: به یکی از اسامی خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمیشود مانند (خدا) و (اللَّه) و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم میگویند ولی بقدری به خدا گفته میشود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدس حق در نظر میآید، مثل آن که به خالق و رازق قسم بخورد صحیح است.بلکه اگر به لفظی قسم بخورد که بدون قرینه، خدا به نظر نمیآید ولی او قصد خدا را کند بنا بر احتیاط باید به آن قسم عمل نماید. چهارم: قسم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است. پنجم: عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم میخورد ممکن باشد و بعد تا آخر وقتی که برای قسم معین کرده عاجز شود یا برایش مشقت داشته باشد قسم او از وقتی که عاجز شده به هم میخورد.
- [آیت الله نوری همدانی] قَسَم چند شرط دارد : اوّل : کسی که قَسَم می خورد باید بالغ و عاقل باشد و اگر می خواهد راجع به مال خودش قَسَم بخورد باید در حال بالغ شدن سفیه نباشد و حاکم شرع او را از تصّرف در اموالش منع نکرده باشد و از روی قصد و اختیار قَسَم بخورد پس قَسَم خوردن بچّه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کرده اند ، درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد قَسَم بخورد . دوّم : کاری را که قَسَم می خورد انجام دهد ، باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قَسَم می خورد ترک کند ، باید واجب و مستحبّ نباشد و اگر قَسَم بخورد که کار مباحی را بجا آورد ، باید ترک آن را نظر مردم بهتر از انجامش نباشد و نیز اگر قَسَم بخورد کار مباحی را ترک کند باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد . سوّم : به یکی از اسمهای خداوند عالم قَسَم بخورد که به غیر ذات مقدّس او گفته نمی شود مانند ( خدا ) و ( اَلله ) و نیز اگر به اسمی قَسَم بخورد که به غیر خدا هم می گویند ولی به قدری به خدا گفته می شود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید ؛ ذات مقدّس حقّ در نظر می آید ، مثل آنکه به خالق و رازق قَسَم بخورد صحیح است بلکه اگر به لفظی قَسَم بخورد که بدون قرینه ، خدا به نظر نم آید ولی او قصد خدا را کند بنابر احتیاط باید به آن قَسَم نماید . چهارم : قَسَم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست ولی آدم لال اگر با اشاره قَسَم بخورد است . پنجم : عمل کردن به قَسَم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قَسَم می خورد ممکن باشد و بعد تا آخر وقتی که برای قَسَم معیّن کرده عاجز شود یا برایش مشقّت داشته باشد قَسَم او از وقتی که عاجز شده بهم مس خورد .
- [آیت الله سبحانی] فردی که به حد تکلیف رسیده ولی معترف به وجود خدا و یا وحدانیّت و یا نبوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) یا معاد(روز قیامت) نباشد بنابر احتیاط واجب نجس است. و همچنین اگر کسی یکی از احکام ضروری اسلام (مانند وجوب نماز و روزه و حج) را انکار کند و در نظر او ملازم با انکار یکی از امور یادشده باشد، نیز نجس می باشد.