هدف از زندگی چیست؟ به نظر می رسد پاسخهایی که تاکنون به این سؤال داده شده پاسخهایی با دلیل نبوده و بر پایه حدس و گمان و نظر شخصی بوده است.
در پاسخ لازم است مقدماتی عنوان شود تا از رهگذر آنها زوایای مختلف بحث روشن گردد. الف. تأثیر جهان‌بینی و انسان‌شناسی در معرفی هدف از زندگی باید توجه داشت که تفاوت جهان‌بینی‌ها و انسان‌شناسی‌ها تأثیر مستقیم و غیرقابل انکاری بر ارائه اهدافی مختلف و متفاوت از زندگی دارد. در تفکر مادیگری که جهان هستی را منحصر در عالم ماده می‌داند سرای دیگر را منکر است یک هدف از زندگی ارائه می‌شود و در تفکر الهی که قائل به وجود افق‌های فراوانی در ماوراء عالم ماده است هدف از زندگی به گونه‌ای متعالی‌تر ترسیم می‌گردد همین تفاوت در جهان‌بینی‌ها و انسان‌شناسی‌هاست که باعث شده اهداف متفاوت و متعارضی از زندگی بشر ارائه گردد از این روست که می‌بینیم بسیاری از نگرشها مبتنی بر فلسفه‌های گوناگون در پاسخ به پرسش هدف از زندگی پاسخ کسب سعادت را می‌دهند اما در پاسخ به پرسش سعادت چیست پاسخ‌هایی گوناگون داده‌اند اصحاب زهد و ورع و مرتاضان سعادت را در تزکیه نفس از راه خوار داشتن تن می‌شمارند تا (جان) که به نظر آنها جوهری علوی و معارق و جدای از تن است تصیفه شود و اوج گیرد و به جان جهان یعنی روح کل پیوند‌د و اتصال به مبدء یا نیروانا سعادت به شمار می‌آید بر خلاف آنها طرفداران کیش لذت و آنهایی که به مکتب (هدونیسم) یا لذت‌پرستی متعلق‌اند پروش تن و لذات جهانی، مستی و بی‌خبری نظر کردن در روی زیبا و... را سفارش می‌کنند این گروه از آن جهت که به جهان بعد از این باور ندارند زندگی را لحظه‌ای می‌بینند که بین دو عدم قرار گرفته و لذا بر این باورند که باید دم از غنیمت شمرده و از فرصت عمر طرفی بست. گروه دیگر سعادت را امر مطلق ذهن و درون ذاتی می‌شمارند و آن را در آرامش روحی می‌جویند که در سایه کسب فضیلت و نیکوکاری و غیره بدست می‌آید سعادت به نظر این عده یک امر واقعی نیست و جهان خالی از سعادت حقیقی است لذا برآنند که از طریق تعادل و موازنه روح و انبساط روح و آرامش می‌توان به سعادت رسید. و گروه دیگری نیز هستند که با لذات همه چیز را انکار می‌کنند و در این امر روشی نیهلیستی دارند آنان وعده مذاهب را سخن لغو می‌شمارند، ریاضت و نیروانا را محمل می‌دانند و از لذت‌های این جهان آرامش نمی‌یابند زندگی انسانی به نظر آنها (خبط اشتیاه طبیعت است ماده صاحب شعور فقط برای آن پدید آمده که غربت و بیگانگی خود را در جهانی که دگرگون می‌گردد احساس کند رنج ببرد لذا خودکشی در این کیش عمل به جایی است و پوچی و بیهودگی زندگی مسلم است.[1] پس روشن شد که جهان‌بینی‌های مختلف باعث برداشت‌های متفاوت از هدف زندگی می‌شود با توجه به پردامنه بودن این مباحث از بیان و نقد افکار مختلف صرف نظر کرده و هدف زندگی را از دیدگاه مکتب اسلام مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهیم. ب. هدف از زندگی از دیدگاه اسلام برای دست‌یابی به هدف ارائه شده از زندگی توسط اسلام باید به نکاتی توجه داشته باشیم. 1. با توجه به اینکه اسلام زندگی بشر را تنها در محدوده این عالم مادی نمی‌بیند لذا از دیدگاه اسلام زندگی روزمره بشری نمی‌تواند امری آرمانی و ایده‌آل نهایی تلقی شود. از این رو جنبه‌های آن نیز به عنوان اهداف اصلی از زندگی بشر قلمداد نخواهد شد از این روست که خداوند متعال می‌فرمایند: (انما الحیوه الدنیا لهو و لعب)[2] همانا زندگی دنیا لهو و بازیگری است. 2. مقاصدی را که یک انسان در فرایند زندگی دنبال می‌کند همه یکسان و هم عرض نیستند و در یک رتبه قرار ندارند برخی از این اهداف مقدماتی بوده و زمینه‌ساز نیل به هدف‌های بالاترند و برخی دیگر هدف نهایی به شمار می‌روند و برخی هدفهای میانه و حد وسطهای میان هدفهای مقدماتی و نهایی به شمار می‌روند و به عبارت دیگر این سه دسته هدف در طول هم قرار دارند.[3] 3. هدف از زندگی عبارت است از وصول به کمال نهایی انسان یعنی نقطه‌ای از کمال که فراتر از آن برای انسان متصور نیست و آخرین پله نردبان ترقی انسان است که همه تلاش‌ها و اوج گرفتن‌ها برای وصول به آن است قرآن مجید از این نقطه اوج با واژگان فوز (کامیابی) فلاح رستگاری و سعادت (خوشبختی) یاد کرده و می‌فرماید: (وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِیماً)[4] هرکس از خداوند و رسولش فرمانبری کند حقیقتاً به کامیابی بزرگی دست یافته است، (أُولئِکَ عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)[5] مؤمنان واقعی برخوردار از هدایتی از سوی خداوندگارشان هستند و آنان رستگارانند، (وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّه خالِدِینَ فِیها)[6] اما کسانی که خوشبخت شدند در بهشت جاودانه خواهند بود. وصول به قرب الهی هدف از زندگی است. اکنون جان سخن در این است که مصداق و مورد این هدف و کمال نهایی چیست؟ قرآن کریم مصداق این کمال نهایی را قرب به خدا می‌داند که همه کمالات جسمی و روحی مقدمه رسیدن به آن است و بالاترین، ناب‌ترین، گسترده‌ترین و پایدارترین لذت، از وصول به مقام قرب حاصل می‌شود و نقطه اوج قرب به خدا، مقامی است که انسان به ذات اقدس الهی رهنمون می‌شود و در جوار رحمت الهی استقرار می‌یابد از قرب الهی گاه به (عندالله بودن) تعبیر می‌شود (إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ)[7] به راستی که پرهیزکاران در باغ‌ها و جویبار در جایگاهی راستین نزد پادشاهی مقتدرند. قرب الهی چیست؟ انسان دو بعد و دو جنبه فطری و عملی است که استکمال این دو هدف زندگی وی را تشکیل می‌دهد مراد از جنبه نظری بعد شناختی و معرفتی انسان است، هر معرفت جدیدی به نسبت نوع و اهمیت آن، رشد و کمال جدیدی را در نفس آدمی ایجاد می‌کند میزان این تکامل معرفتی رابطه مستقیم با رتبه وجودی معلوم و موضوع آگاهی دارد انسانی که محدوده شناخت‌ها و معرفت‌های او در حد محسوسات و صورتهای خیالی باقی نمی‌ماند به لحاظ استکمال علمی در حد تجرد مثالی متوقف می‌شود و انسانی که به درک امور عقلانی موفق گردد به تجرد عقلانی می‌رسد به همین ترتیب آن دسته از انسانهایی که به درک حضوری و شهودی اسماء و صفات حق تعالی نائل می‌شوند مراتب و درجات استکمال نظری بالاتری را بدست می‌آورند. مراد از جنبه عملی روح و استکمال عملی انسان آن است که نفس آدمی در سایه رفتارهای خاص تحولات و فعلیت‌های نوینی می‌یابد. مقصود از عمل اختصاصاً رفتارهای خارجی و فیزیکی نیست بلکه اعمال باطنی و درونی آدمی را نیز شامل می‌شود، اموری نظیر نیت، اخلاص، خشوع و خضوع باطنی و... در آیات قران از غایت بعد نظری انسان که علم به توحید الهی و علم به اسماء حسنای پروردگار است به لقاء الله یاد شده است (یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ)[8] ای انسان حقا که تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی و او را ملاقات خواهی کرد. این شناخت و معرفت به هیچ رو معرفت حصولی و مفهومی نیست زیرا معرفت حصولی نسبت به خداوند، معرفتی ناقص و محدود است و نمی‌توان آن را کمال نهایی جنبه نظری انسان قلمداد کرد. هدف‌ نهایی بعد عملی انسان رسیدن به مقام عبودیت است (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون)[9] و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا پرستند. معبودیت پروردگار از مراحل اولیه که همان خشوع و خضوع ظاهری (پوسته‌عبادی) است شروع می‌شود و به مراتب نهایی که اوج اخلاص است منتهی می‌شود ثمره رسیدن به اوج اخلاص رسیدن به مقام (ولایت کلیه الهی) است که در این مقام همه امور انسان از نیان و افکار گرفته تا افعال خارجی الهی می‌شود و در هیچ کدام انانیت و نفس پرستی راهی ندارد و انسان خداگونه و متخلق به اخلاق الهی می‌گردد. جامع میان کمال نظری و عملی انسان در فرهنگ قرآنی (قرب الهی) نامیده می‌شود.[10] نتیجه: از نظر اسلام هدف از زندگی بشری وصول به مقام (قرب الهی)‌ است که جامع میان کمال نظری و عملی انسان است. پاسخ مذکور همانگونه که ملاحظه شد با توجه به آیات قرآن و احادیث ائمه بیان شده و مستند به حدس و گمان و نظر شخص نیست اما پاسخ‌های دیگر که در مغرب زمین و یا در میان غیرمسلمانان ارائه شده هر یک مبتنی بر یکسری جهان‌بینی‌هاست که در جای خود مورد نقد قرار گرفته است. [1] . جعفری، علامه محمدتقی، مجموعه مقالات، ص71، انتشارات حافظ، تهران، 1366، چاپ اول. [2] . سوره محمد، آیه 36. [3] . رجبی، محمود، انسان‌شناسی، ص143، انتشارت مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ پنجم، 1379. [4] . سوره احزاب، آیه 71. [5] . سوره بقره،‌آیه 5. [6] . سوره هود، آیه 108. [7] . سوره قمر، آیه 54و55. [8] . سوره انشقاق، آیه 6. [9] . سوره ذاریات، آیه 56. [10] . واعظی، احمد، انسان از دیدگاه قرآن، ص155، انتشارات سمت، ‌تهران، 1377، چاپ اول. www.andisheqom.com
عنوان سوال:

هدف از زندگی چیست؟ به نظر می رسد پاسخهایی که تاکنون به این سؤال داده شده پاسخهایی با دلیل نبوده و بر پایه حدس و گمان و نظر شخصی بوده است.


پاسخ:

در پاسخ لازم است مقدماتی عنوان شود تا از رهگذر آنها زوایای مختلف بحث روشن گردد.
الف. تأثیر جهان‌بینی و انسان‌شناسی در معرفی هدف از زندگی
باید توجه داشت که تفاوت جهان‌بینی‌ها و انسان‌شناسی‌ها تأثیر مستقیم و غیرقابل انکاری بر ارائه اهدافی مختلف و متفاوت از زندگی دارد. در تفکر مادیگری که جهان هستی را منحصر در عالم ماده می‌داند سرای دیگر را منکر است یک هدف از زندگی ارائه می‌شود و در تفکر الهی که قائل به وجود افق‌های فراوانی در ماوراء عالم ماده است هدف از زندگی به گونه‌ای متعالی‌تر ترسیم می‌گردد همین تفاوت در جهان‌بینی‌ها و انسان‌شناسی‌هاست که باعث شده اهداف متفاوت و متعارضی از زندگی بشر ارائه گردد از این روست که می‌بینیم بسیاری از نگرشها مبتنی بر فلسفه‌های گوناگون در پاسخ به پرسش هدف از زندگی پاسخ کسب سعادت را می‌دهند اما در پاسخ به پرسش سعادت چیست پاسخ‌هایی گوناگون داده‌اند اصحاب زهد و ورع و مرتاضان سعادت را در تزکیه نفس از راه خوار داشتن تن می‌شمارند تا (جان) که به نظر آنها جوهری علوی و معارق و جدای از تن است تصیفه شود و اوج گیرد و به جان جهان یعنی روح کل پیوند‌د و اتصال به مبدء یا نیروانا سعادت به شمار می‌آید بر خلاف آنها طرفداران کیش لذت و آنهایی که به مکتب (هدونیسم) یا لذت‌پرستی متعلق‌اند پروش تن و لذات جهانی، مستی و بی‌خبری نظر کردن در روی زیبا و... را سفارش می‌کنند این گروه از آن جهت که به جهان بعد از این باور ندارند زندگی را لحظه‌ای می‌بینند که بین دو عدم قرار گرفته و لذا بر این باورند که باید دم از غنیمت شمرده و از فرصت عمر طرفی بست.
گروه دیگر سعادت را امر مطلق ذهن و درون ذاتی می‌شمارند و آن را در آرامش روحی می‌جویند که در سایه کسب فضیلت و نیکوکاری و غیره بدست می‌آید سعادت به نظر این عده یک امر واقعی نیست و جهان خالی از سعادت حقیقی است لذا برآنند که از طریق تعادل و موازنه روح و انبساط روح و آرامش می‌توان به سعادت رسید.
و گروه دیگری نیز هستند که با لذات همه چیز را انکار می‌کنند و در این امر روشی نیهلیستی دارند آنان وعده مذاهب را سخن لغو می‌شمارند، ریاضت و نیروانا را محمل می‌دانند و از لذت‌های این جهان آرامش نمی‌یابند زندگی انسانی به نظر آنها (خبط اشتیاه طبیعت است ماده صاحب شعور فقط برای آن پدید آمده که غربت و بیگانگی خود را در جهانی که دگرگون می‌گردد احساس کند رنج ببرد لذا خودکشی در این کیش عمل به جایی است و پوچی و بیهودگی زندگی مسلم است.[1]
پس روشن شد که جهان‌بینی‌های مختلف باعث برداشت‌های متفاوت از هدف زندگی می‌شود با توجه به پردامنه بودن این مباحث از بیان و نقد افکار مختلف صرف نظر کرده و هدف زندگی را از دیدگاه مکتب اسلام مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهیم.
ب. هدف از زندگی از دیدگاه اسلام
برای دست‌یابی به هدف ارائه شده از زندگی توسط اسلام باید به نکاتی توجه داشته باشیم.
1. با توجه به اینکه اسلام زندگی بشر را تنها در محدوده این عالم مادی نمی‌بیند لذا از دیدگاه اسلام زندگی روزمره بشری نمی‌تواند امری آرمانی و ایده‌آل نهایی تلقی شود. از این رو جنبه‌های آن نیز به عنوان اهداف اصلی از زندگی بشر قلمداد نخواهد شد از این روست که خداوند متعال می‌فرمایند: (انما الحیوه الدنیا لهو و لعب)[2] همانا زندگی دنیا لهو و بازیگری است.
2. مقاصدی را که یک انسان در فرایند زندگی دنبال می‌کند همه یکسان و هم عرض نیستند و در یک رتبه قرار ندارند برخی از این اهداف مقدماتی بوده و زمینه‌ساز نیل به هدف‌های بالاترند و برخی دیگر هدف نهایی به شمار می‌روند و برخی هدفهای میانه و حد وسطهای میان هدفهای مقدماتی و نهایی به شمار می‌روند و به عبارت دیگر این سه دسته هدف در طول هم قرار دارند.[3]
3. هدف از زندگی عبارت است از وصول به کمال نهایی انسان یعنی نقطه‌ای از کمال که فراتر از آن برای انسان متصور نیست و آخرین پله نردبان ترقی انسان است که همه تلاش‌ها و اوج گرفتن‌ها برای وصول به آن است قرآن مجید از این نقطه اوج با واژگان فوز (کامیابی) فلاح رستگاری و سعادت (خوشبختی) یاد کرده و می‌فرماید:
(وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِیماً)[4] هرکس از خداوند و رسولش فرمانبری کند حقیقتاً به کامیابی بزرگی دست یافته است، (أُولئِکَ عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)[5] مؤمنان واقعی برخوردار از هدایتی از سوی خداوندگارشان هستند و آنان رستگارانند، (وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّه خالِدِینَ فِیها)[6] اما کسانی که خوشبخت شدند در بهشت جاودانه خواهند بود.
وصول به قرب الهی هدف از زندگی است.
اکنون جان سخن در این است که مصداق و مورد این هدف و کمال نهایی چیست؟ قرآن کریم مصداق این کمال نهایی را قرب به خدا می‌داند که همه کمالات جسمی و روحی مقدمه رسیدن به آن است و بالاترین، ناب‌ترین، گسترده‌ترین و پایدارترین لذت، از وصول به مقام قرب حاصل می‌شود و نقطه اوج قرب به خدا، مقامی است که انسان به ذات اقدس الهی رهنمون می‌شود و در جوار رحمت الهی استقرار می‌یابد از قرب الهی گاه به (عندالله بودن) تعبیر می‌شود (إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ)[7] به راستی که پرهیزکاران در باغ‌ها و جویبار در جایگاهی راستین نزد پادشاهی مقتدرند.
قرب الهی چیست؟
انسان دو بعد و دو جنبه فطری و عملی است که استکمال این دو هدف زندگی وی را تشکیل می‌دهد مراد از جنبه نظری بعد شناختی و معرفتی انسان است، هر معرفت جدیدی به نسبت نوع و اهمیت آن، رشد و کمال جدیدی را در نفس آدمی ایجاد می‌کند میزان این تکامل معرفتی رابطه مستقیم با رتبه وجودی معلوم و موضوع آگاهی دارد انسانی که محدوده شناخت‌ها و معرفت‌های او در حد محسوسات و صورتهای خیالی باقی نمی‌ماند به لحاظ استکمال علمی در حد تجرد مثالی متوقف می‌شود و انسانی که به درک امور عقلانی موفق گردد به تجرد عقلانی می‌رسد به همین ترتیب آن دسته از انسانهایی که به درک حضوری و شهودی اسماء و صفات حق تعالی نائل می‌شوند مراتب و درجات استکمال نظری بالاتری را بدست می‌آورند.
مراد از جنبه عملی روح و استکمال عملی انسان آن است که نفس آدمی در سایه رفتارهای خاص تحولات و فعلیت‌های نوینی می‌یابد. مقصود از عمل اختصاصاً رفتارهای خارجی و فیزیکی نیست بلکه اعمال باطنی و درونی آدمی را نیز شامل می‌شود، اموری نظیر نیت، اخلاص، خشوع و خضوع باطنی و...
در آیات قران از غایت بعد نظری انسان که علم به توحید الهی و علم به اسماء حسنای پروردگار است به لقاء الله یاد شده است (یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ)[8] ای انسان حقا که تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی و او را ملاقات خواهی کرد.
این شناخت و معرفت به هیچ رو معرفت حصولی و مفهومی نیست زیرا معرفت حصولی نسبت به خداوند، معرفتی ناقص و محدود است و نمی‌توان آن را کمال نهایی جنبه نظری انسان قلمداد کرد.
هدف‌ نهایی بعد عملی انسان رسیدن به مقام عبودیت است (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون)[9] و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا پرستند.
معبودیت پروردگار از مراحل اولیه که همان خشوع و خضوع ظاهری (پوسته‌عبادی) است شروع می‌شود و به مراتب نهایی که اوج اخلاص است منتهی می‌شود ثمره رسیدن به اوج اخلاص رسیدن به مقام (ولایت کلیه الهی) است که در این مقام همه امور انسان از نیان و افکار گرفته تا افعال خارجی الهی می‌شود و در هیچ کدام انانیت و نفس پرستی راهی ندارد و انسان خداگونه و متخلق به اخلاق الهی می‌گردد.
جامع میان کمال نظری و عملی انسان در فرهنگ قرآنی (قرب الهی) نامیده می‌شود.[10]
نتیجه: از نظر اسلام هدف از زندگی بشری وصول به مقام (قرب الهی)‌ است که جامع میان کمال نظری و عملی انسان است. پاسخ مذکور همانگونه که ملاحظه شد با توجه به آیات قرآن و احادیث ائمه بیان شده و مستند به حدس و گمان و نظر شخص نیست اما پاسخ‌های دیگر که در مغرب زمین و یا در میان غیرمسلمانان ارائه شده هر یک مبتنی بر یکسری جهان‌بینی‌هاست که در جای خود مورد نقد قرار گرفته است.
[1] . جعفری، علامه محمدتقی، مجموعه مقالات، ص71، انتشارات حافظ، تهران، 1366، چاپ اول.
[2] . سوره محمد، آیه 36.
[3] . رجبی، محمود، انسان‌شناسی، ص143، انتشارت مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ پنجم، 1379.
[4] . سوره احزاب، آیه 71.
[5] . سوره بقره،‌آیه 5.
[6] . سوره هود، آیه 108.
[7] . سوره قمر، آیه 54و55.
[8] . سوره انشقاق، آیه 6.
[9] . سوره ذاریات، آیه 56.
[10] . واعظی، احمد، انسان از دیدگاه قرآن، ص155، انتشارات سمت، ‌تهران، 1377، چاپ اول.
www.andisheqom.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین