اثبات یگانگی خدا در باب اثبات یگانگی خداوند، دلایل گوناگونی ذکر شده است که در این اختصار نمی‌توان همه آنها را شمارش و تبیین کرد از این رو تنها به تحلیل و تشریح یک دلیل بسنده می‌کنیم. فهم این برهان، نیازمند توجّه به دو مقدمه است: یک. وجود هر معلولی، وابسته به علت خویش می‌باشد به عبارت دیگر بنابر اصل علیّت- که در جای خود مستدل و مبرهن گشته- هر معلولی وجود خودش را- با همه شؤون و متعلقاتش- از علّت هستی‌بخش خویش، دریافت می‌دارد و اگر احتیاج به شروط و معدّاتی هم داشته باشد، می‌بایست وجود آنها هم مستند به علّت هستی‌بخش خودش باشد. بنابراین اگر دو، یا چند علت هستی‌بخش، در عرض هم فرض شوند، معلول هر یک از آنها، وابسته به علّت خودش می‌باشد و هیچ‌گونه وابستگی به علت دیگر یا معلول‌های آن، نخواهد داشت. و بدین ترتیب، ارتباط و وابستگی میان معلول‌های آنها، به وجود نخواهد آمد. دو. نظام این جهان مشهود، نظام واحدی است که در آن، پدیده‌های هم‌زمان و ناهم‌زمان، با یکدیگر ارتباط و وابستگی دارند. امّا ارتباط پدیده‌های هم‌زمان، همان تأثیر و تأثرات علّی و معلولی گوناگون، در میان آنها است که موجب تغییرات و دگرگونی‌هایی در آنها می‌شود و به هیچ وجه، قابل انکار نیست. امّا ارتباط میان پدیده‌های گذشته، حال و آینده، به این صورت است که پدیده‌های (گذشته)، زمینه پیدایش پدیده‌های (کنونی) را فراهم کرده‌اند و پدیده‌های (کنونی) نیز به نوبه خود، زمینه پیدایش پدیده‌های (آینده) را فراهم می‌سازند. اگر روابط علّی و اعدادی، از میان پدیده‌های جهان برداشته شود، جهانی باقی نخواهد ماند و هیچ پدیده دیگری هم، به وجود نخواهد آمد. چنان‌که اگر ارتباط وجود انسان با هوا، نور، آب و مواد غذایی بریده شود، دیگر نمی‌تواند به وجود خود ادامه دهد و زمینه پیدایش انسان دیگر یا پدیده دیگری را فراهم سازد. با ضمیمه این دو مقدمه، می‌توان نتیجه گرفت که نظام این جهان- که شامل مجموعه پدیده‌های بی‌شمار گذشته، حال و آینده است- آفریده یک آفریدگار می‌باشد و تحت تدبیر حکیمانه او اداره می‌شود زیرا، اگر یک یا چند آفریدگار دیگری می‌بود، ارتباطی میان آفریدگان به وجود نمی‌آمد و نظام واحدی بر آنها حاکم نمی‌شد بلکه هر آفریده‌ای از طرف آفریدگار خودش، به وجود می‌آمد و به کمک دیگر آفریدگان همان آفریدگار، پرورش می‌یافت. در نتیجه، نظام‌های متعدد و مستقلی، به وجود می‌آمد و ارتباط و پیوندی میان آنها برقرار نمی‌شد. در صورتی که نظام موجود در جهان، نظام واحد همبسته‌ای است و پیوند میان پدیده‌های آن، مشهود است.(1) پی‌نوشت‌ (1) مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج 2، ص 359 و 360 برای اطلاع بیشتر از تقریرهای گوناگون این موضوع نگاه کنید به: طباطبایی، سیدمحمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، صص 111- 123.
اثبات یگانگی خدا
در باب اثبات یگانگی خداوند، دلایل گوناگونی ذکر شده است که در این اختصار نمیتوان همه آنها را شمارش و تبیین کرد از این رو تنها به تحلیل و تشریح یک دلیل بسنده میکنیم. فهم این برهان، نیازمند توجّه به دو مقدمه است:
یک. وجود هر معلولی، وابسته به علت خویش میباشد به عبارت دیگر بنابر اصل علیّت- که در جای خود مستدل و مبرهن گشته- هر معلولی وجود خودش را- با همه شؤون و متعلقاتش- از علّت هستیبخش خویش، دریافت میدارد و اگر احتیاج به شروط و معدّاتی هم داشته باشد، میبایست وجود آنها هم مستند به علّت هستیبخش خودش باشد. بنابراین اگر دو، یا چند علت هستیبخش، در عرض هم فرض شوند، معلول هر یک از آنها، وابسته به علّت خودش میباشد و هیچگونه وابستگی به علت دیگر یا معلولهای آن، نخواهد داشت. و بدین ترتیب، ارتباط و وابستگی میان معلولهای آنها، به وجود نخواهد آمد.
دو. نظام این جهان مشهود، نظام واحدی است که در آن، پدیدههای همزمان و ناهمزمان، با یکدیگر ارتباط و وابستگی دارند. امّا ارتباط پدیدههای همزمان، همان تأثیر و تأثرات علّی و معلولی گوناگون، در میان آنها است که موجب تغییرات و دگرگونیهایی در آنها میشود و به هیچ وجه، قابل انکار نیست. امّا ارتباط میان پدیدههای گذشته، حال و آینده، به این صورت است که پدیدههای (گذشته)، زمینه پیدایش پدیدههای (کنونی) را فراهم کردهاند و پدیدههای (کنونی) نیز به نوبه خود، زمینه پیدایش پدیدههای (آینده) را فراهم میسازند. اگر روابط علّی و اعدادی، از میان پدیدههای جهان برداشته شود، جهانی باقی نخواهد ماند و هیچ پدیده دیگری هم، به وجود نخواهد آمد. چنانکه اگر ارتباط وجود انسان با هوا، نور، آب و مواد غذایی بریده شود، دیگر نمیتواند به وجود خود ادامه دهد و زمینه پیدایش انسان دیگر یا پدیده دیگری را فراهم سازد.
با ضمیمه این دو مقدمه، میتوان نتیجه گرفت که نظام این جهان- که شامل مجموعه پدیدههای بیشمار گذشته، حال و آینده است- آفریده یک آفریدگار میباشد و تحت تدبیر حکیمانه او اداره میشود زیرا، اگر یک یا چند آفریدگار دیگری میبود، ارتباطی میان آفریدگان به وجود نمیآمد و نظام واحدی بر آنها حاکم نمیشد بلکه هر آفریدهای از طرف آفریدگار خودش، به وجود میآمد و به کمک دیگر آفریدگان همان آفریدگار، پرورش مییافت. در نتیجه، نظامهای متعدد و مستقلی، به وجود میآمد و ارتباط و پیوندی میان آنها برقرار نمیشد. در صورتی که نظام موجود در جهان، نظام واحد همبستهای است و پیوند میان پدیدههای آن، مشهود است.(1)
پینوشت
(1) مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج 2، ص 359 و 360 برای اطلاع بیشتر از تقریرهای گوناگون این موضوع نگاه کنید به: طباطبایی، سیدمحمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، صص 111- 123.
- [سایر] لطفاً یگانگی خداوند را برای من اثبات کنید (وجود خداوند برای من مسلّم است)؟
- [سایر] سلام آیا طفلان مسلم در کربلا بودند یا همراه مسلم به کوفه آمدند و بعد شهادت مسلم آنها نیز شهید شدند؟ مسلم چند بچه داشت؟همسرش کیست؟آیا همسر او هم درکربلا بود؟
- [سایر] زندگینامه مسلم بن عقیل را بیان کنید؟
- [سایر] علت بیعت شکنی کوفیان با مسلم بن عقیل چه بود؟
- [سایر] شعر با موضوع شهادت مسلم بن عقیل بفرمایید؟
- [سایر] حضرت مسلم کی بود؟
- [سایر] چرا مسلم را یاری نکردند؟
- [سایر] مسلم بن عقیل از بدو ورود چه مدت در کوفه بود تا به شهادت رسید؟
- [سایر] آیا امارات (سوق مسلمین)، (ید مسلم) و (ارض مسلمین) حجّیت دارند؟ و دلیل حجّیت آن چیست؟
- [سایر] اگر ولایت فقیه، امری مسلّم و قطعی است، چرا در روایات به صراحت نیامده است؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . ازدواج مسلم یا مسلمه با بهایی جایز نیست و اگر عقد بین آنها واقع شود باطل است، چه زن باشد و چه مرد، و جدا شدن آنها واجب است و بر مسلمانان لازم است آنها را جدا کنند و محتاج به طلاق نیست، لکن اگر زن نمی دانسته که مرد بهایی است یا مسأله را نمی دانسته که نباید به بهایی شوهر کند، بعد از جدایی از او باید عدّه وطی به شبهه که عدّه طلاق است نگهدارد.
- [آیت الله مظاهری] اگر چیزی از انسان خارج شود و نداند منی است یا نه، چنانچه با شهوت و جستن بیرون آمده و بعد از بیرون آمدن آن بدن سست شده آن رطوبت حکم منی را دارد، و اگر هیچ یک از این سه نشانه یا بعضی از اینها را نداشته باشد، حکم منی را ندارد. ولی در زن و مریض لازم نیست آن آب با جستن بیرون آمده باشد، و آنچه که مسلّم است خروج منی از زن بسیار نادر است و آنچه در موقع شهوت از او بیرون میآید ترشحاتی بیش نیست و غسل واجب نمیشود.
- [آیت الله بهجت] ناسیه، یعنی زنی که وقت و عدد عادت خود را فراموش کرده است، اگر بیشتر از ده روز خون ببیند باید روزهایی را که خون او نشانه حیض دارد تا ده روز، حیض قرار دهد و بقیه را استحاضه قرار دهد. و اگر نتواند حیض را بهواسطه نشانههای آن تشخیص دهد، بنابر احتیاط واجب باید هفت روز اول را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد، مگر اینکه بداند بهطور مسلم در روزهای اول، حیض نمیشده است که در آن صورت بعد از آن روزها را باید حیض قرار دهد؛ و اگر ظن اطمینانی پیدا کرد که ایام عادتش مثل خویشان خود است عادت آنها را برای خود انتخاب میکند. احکام حائض
- [آیت الله سیستانی] کسی که معترف به خدا یا به یگانگی او نباشد و همچنین غُلاة یعنی آنهایی که یکی از ائمه علیهمالسلام را خدا خوانده ، یا بگویند خدا در او حلول کرده است و خوارج و نواصب یعین آنهایی که به ائمه علیهمالسلام اظهار دشمنی مینمایند نجسند ، و همچنین است کسی که نبوّت یا یکی از ضروریات دین ، مانند نماز و روزه را منکر شود ، اگر به نحوی باشد که مستلزم تکذیب پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بشود هر چند فی الجمله . و امّا اهل کتاب یعنی یهود و نصاری و مجوس محکوم به طهارتاند .
- [آیت الله خوئی] اگر کافر شهادتین بگوید، یعنی به یگانگی خدا و نبوت خاتم الأنبیاء شهادت بدهد، به هر لغتی که باشد مسلمان میشود. و بعد از مسلمان شدن، بدن و آب دهان و بینی و عرق او پاک است، ولی اگر موقع مسلمان شدن، عین نجاست به بدن او بوده، باید برطرف کند و جای آن را آب بکشد، بلکه اگر پیش از مسلمان شدن عین نجاست برطرف شده باشد، احتیاط واجب آن است که جای آن را آب بکشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مسلمانی که منکر خدا یا یگانگی خداوند یا رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله شود مرتدّ میشود و انکار حکم ضروری دین (یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه) با اعتراف به توحید و رسالت سبب ارتداد نیست، هر چند ضروری بودن آن را بداند، ولی در مسأله 1107 اشاره شد که کسی که یکی از ضروریات دین را انکار میکند و شبههای در حق وی نباشد و شک داریم که به دو اصل توحید و رسالت ایمان قلبی دارد، شرعاً کافر بشمار میآید، هر چند ضروری بودن آن حکم را نداند.
- [آیت الله بروجردی] حج زیارت کردن خانهی خدا و انجام اعمالیست که دستور دادهاند در آن جا به جا آورده شود و در تمام عمر بر کسی که این شرایط را دارا باشد، یک مرتبه واجب میشود:
- [آیت الله مظاهری] آبی که عاصم بوده اگر انسان شک کند هنوز عاصم است یا نه، حکم آب عاصم را دارد مثلاً آبی که به اندازه کر بوده اگر انسان شک کند از کر کمتر شده یا نه، مثل آب کر است. و آبی که عاصم نبوده اگر انسان شک کند عاصم شده یا نه، حکم آب عاصم را ندارد، مثلاً آبی که کمتر از کر بوده و انسان شک دارد به مقدار کر شده یا نه، حکم آب کر را ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر کافر از روی اعتقاد شهادتین بگوید، یعنی به یگانگی خدا و نبوت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله شهادت بدهد، به هر لغتی که باشد مسلمان میشود و بعد از مسلمان شدن؛ بدن، آب دهان، آب بینی و عرق او پاک است؛ ولی اگر هنگام مسلمان شدن، عین نجاست به بدن او بوده، باید برطرف کند و جای آن را آب بکشد و اگر پیش از مسلمان شدن عین نجاست برطرف شده باشد، احتیاط مستحب آن است که جای آن را آب بکشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر کافر به یگانگی خدا و نبوت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم شهادت بدهد به هر لغتی که باشد مسلمان می شود و چنانچه قبلا محکوم به نجاست بوده بعد از مسلمان شدن بدن و اب دهان و بینی و عرق او پاک است ولی اگر موقع مسلمان شدن عین نجاست به بدن او بوده باید بر طرف کند و جای ان را اب بکشد بلکه اگر پیش از مسلمان شدن عین نجاست بر طرف شده باشد احتیاط واجب ان است که جای ان را اب بکشد