این گونه سؤالات در اثر عدم توجه به معیارهای ارزشی قرآن کریم مطرح می‌شود. ارزش انسان به بهای بدنی نیست تا امتیاز را در دیه‌ها ارزیابی کنیم. به تعبیر دیگر، رای ارزیابی انسان در اسلام، دیه معیار نیست تا مابه التفاوت زن و مرد را در دیه جست‌وجو کنیم. دیه صرفا یک امر اقتصادی است و همان طور که در شریعت برای سگ و اسب دیه تعیین شده، برای تن انسان نیز دیه تعیین شده است. دیه معادل جسمی انسان است و در آن، مهم‌ترین شخصیت‌های انسانی با ساده‌ترین افراد یکسانند. اسلام در موارد متعددی بسیاری از تفاوت‌های ارزشی را بین عالم و جاهل )زمر 39 / 9: هل یستوی الذین یعملون و الذین لا یعلمون. ، یا مجاهد و غیر مجاهد )نساء 4 / 95: لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله. مطرح کرده است، اما دیه‌ی همه‌ی آنان را یکسان دانسته است. به علاوه، همیشه و همه جا دیه‌ی مرد بیش‌تر از زن نیست، لیکن یک سلسله ارزیابی‌ها در قرآن کریم به بدن بر می‌گردد. بنابراین، هر بدنی که منشأ اقتصادی بیش‌تر و قوی‌تر باشد، مسأله‌ی دیه هم به تناسب با او تنظیم می‌شود و چون مردان در مسائل اقتصادی معمولا بیش‌تر از زنان بازدهی دارند، دیه‌ی آنان بیش‌تر است؛ )عبدالله جوادی آملی، زن در آینه‌ی جمال و جلال، صص 417 - 421. همان طور که گاهی دیه‌ی اسب هم از دیه‌ی انسان بیش‌تر است. اگر به آیات مربوط به قصاص و دیه توجه کنیم می‌بینیم تعیین میزان آن با تأکید بر تساوی اجزای بدن است، نه بر ارزش واقعی افراد: و کتبنا علیهم فیها أن النفس و العین بالعین و الأذن بالأذن و السن بالسن و الجروح قصاص فمن تصدق به فهو کفارة. )مائده 5 / 45. و در آن )تورات( بر آن‌ها واجب کردیم که جان در مقابل جان و چشم در مقابل چشم و گوش در مقابل گوش و دندان در مقابل دندان و برای جراحت‌ها هم قصاص متناسب با آن باشد. و هر که آن ]قصاص[ را ببخشد، کفاره‌ای ]برای گناهان[ او باشد. . و بدین ترتیب همان گونه که تساوی دیه‌ی عالم و جاهل، دلالت بر تساوی واقعی آنان از نظر اسلام ندارد، تفاوت دیه‌ی زن و مرد هم دلیل بر تفاوت گذاشتن بین آنان نیست. )عبدالله جوادی آملی، همان، صص 354 - 356. در واقع، نقد ناقدان بدان جهت است که انسان را در حد یک گیاه یا حیوان می‌شناسند، اما واقعیت این است که انسان به جایی می‌رسد که با ملائکه سخن می‌گوید و فرشتگان به استقبالش می‌روند و انسانیتش به این است، نه به جسمی که بعد از چند سال می‌پوسد و از بین می‌رود. )همان، ص 421. . مطلب دومی که در این جا به نظر می‌رسد این است که ظاهرا تفاوت دیه بیش‌تر به نفع زن تمام می‌شود و ظاهرا در اسلام به همین جهت، آن تفاوت را گذاشته‌اند. توضیح مطلب این که در اسلام وظایف خانوادگی بین زن و مرد تقسیم شده است و یکی از وظایفی که بر دوش مرد گذاشته شده، تأمین هزینه‌های زندگی خانواده است؛ یعنی تأمین هزینه‌ی زندگی زن بر خودش واجب نیست، ولی بر همسر او واجب است. وقتی قرار شد معیار تعیین دیه، نه ارزش‌های معنوی و واقعی، بلکه خسارت‌های مالی و بدنی باشد، وقتی یک مرد از بین رود، غیر از خودش، هزینه‌هایی که وی برای تأمین خانواده‌اش می‌پرداخت نیز از دست می‌رود و وقتی دیه‌ی او بیش‌تر باشد، جبران آن هزینه‌هایی می‌شود که برای خرج خانواده انجام می‌شود در صورتی که این امر در خصوص زن متوفی مصداق ندارد. به عبارت دیگر، دیه‌ی مقتول، برای خودش خرج نمی‌شود، بلکه به بازماندگان او داده می‌شود. این بدان معناست که اگر مردی بمیرد، زن و فرزندان او دیه‌ی بیش‌تری دریافت می‌کنند، در مقایسه با دیه‌ای که مرد و فرزندان زن مرده دریافت می‌کنند. به این ترتیب به نظر می‌رسد که این اختلاف دیه، در نهایت، به نفع زن تمام می‌شود. بار دیگر تأکیدی کنیم که آنچه در این گونه فلسفه‌های احکام بیان می‌شود، اموری احتمالی و ظنی است، نه بیان یقینی. آنچه به طور قطع می‌توان گفت این است که میزان دیه حکایت از ارزش معنوی و واقعی اشخاص نمی‌کند و لذا تفاوت دیه، به هیچ وجه دلیل بر برتری یا نقص هیچ یک از زن و مرد نسبت به یکدیگر نیست.
چرا دیهی زن نصف دیهی مرد است؟ چرا برای قصاص مردی که زن را کشته باشد باید نصف دیهی مرد قاتل را بپردازند؟
این گونه سؤالات در اثر عدم توجه به معیارهای ارزشی قرآن کریم مطرح میشود. ارزش انسان به بهای بدنی نیست تا امتیاز را در دیهها ارزیابی کنیم. به تعبیر دیگر، رای ارزیابی انسان در اسلام، دیه معیار نیست تا مابه التفاوت زن و مرد را در دیه جستوجو کنیم. دیه صرفا یک امر اقتصادی است و همان طور که در شریعت برای سگ و اسب دیه تعیین شده، برای تن انسان نیز دیه تعیین شده است. دیه معادل جسمی انسان است و در آن، مهمترین شخصیتهای انسانی با سادهترین افراد یکسانند. اسلام در موارد متعددی بسیاری از تفاوتهای ارزشی را بین عالم و جاهل )زمر 39 / 9: هل یستوی الذین یعملون و الذین لا یعلمون. ، یا مجاهد و غیر مجاهد )نساء 4 / 95: لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله. مطرح کرده است، اما دیهی همهی آنان را یکسان دانسته است. به علاوه، همیشه و همه جا دیهی مرد بیشتر از زن نیست، لیکن یک سلسله ارزیابیها در قرآن کریم به بدن بر میگردد. بنابراین، هر بدنی که منشأ اقتصادی بیشتر و قویتر باشد، مسألهی دیه هم به تناسب با او تنظیم میشود و چون مردان در مسائل اقتصادی معمولا بیشتر از زنان بازدهی دارند، دیهی آنان بیشتر است؛ )عبدالله جوادی آملی، زن در آینهی جمال و جلال، صص 417 - 421. همان طور که گاهی دیهی اسب هم از دیهی انسان بیشتر است.
اگر به آیات مربوط به قصاص و دیه توجه کنیم میبینیم تعیین میزان آن با تأکید بر تساوی اجزای بدن است، نه بر ارزش واقعی افراد:
و کتبنا علیهم فیها أن النفس و العین بالعین و الأذن بالأذن و السن بالسن و الجروح قصاص فمن تصدق به فهو کفارة. )مائده 5 / 45. و در آن )تورات( بر آنها واجب کردیم که جان در مقابل جان و چشم در مقابل چشم و گوش در مقابل گوش و دندان در مقابل دندان و برای جراحتها هم قصاص متناسب با آن باشد. و هر که آن ]قصاص[ را ببخشد، کفارهای ]برای گناهان[ او باشد. .
و بدین ترتیب همان گونه که تساوی دیهی عالم و جاهل، دلالت بر تساوی واقعی آنان از نظر اسلام ندارد، تفاوت دیهی زن و مرد هم دلیل بر تفاوت گذاشتن بین آنان نیست. )عبدالله جوادی آملی، همان، صص 354 - 356. در واقع، نقد ناقدان بدان جهت است که انسان را در حد یک گیاه یا حیوان میشناسند، اما واقعیت این است که انسان به جایی میرسد که با ملائکه سخن میگوید و فرشتگان به استقبالش میروند و انسانیتش به این است، نه به جسمی که بعد از چند سال میپوسد و از بین میرود. )همان، ص 421. .
مطلب دومی که در این جا به نظر میرسد این است که ظاهرا تفاوت دیه بیشتر به نفع زن تمام میشود و ظاهرا در اسلام به همین جهت، آن تفاوت را گذاشتهاند. توضیح مطلب این که در اسلام وظایف خانوادگی بین زن و مرد تقسیم شده است و یکی از وظایفی که بر دوش مرد گذاشته شده، تأمین هزینههای زندگی خانواده است؛ یعنی تأمین هزینهی زندگی زن بر خودش واجب نیست، ولی بر همسر او واجب است. وقتی قرار شد معیار تعیین دیه، نه ارزشهای معنوی و واقعی، بلکه خسارتهای مالی و بدنی باشد، وقتی یک مرد از بین رود، غیر از خودش، هزینههایی که وی برای تأمین خانوادهاش میپرداخت نیز از دست میرود و وقتی دیهی او بیشتر باشد، جبران آن هزینههایی میشود که برای خرج خانواده انجام میشود در صورتی که این امر در خصوص زن متوفی مصداق ندارد. به عبارت دیگر، دیهی مقتول، برای خودش خرج نمیشود، بلکه به بازماندگان او داده میشود. این بدان معناست که اگر مردی بمیرد، زن و فرزندان او دیهی بیشتری دریافت میکنند، در مقایسه با دیهای که مرد و فرزندان زن مرده دریافت میکنند. به این ترتیب به نظر میرسد که این اختلاف دیه، در نهایت، به نفع زن تمام میشود.
بار دیگر تأکیدی کنیم که آنچه در این گونه فلسفههای احکام بیان میشود، اموری احتمالی و ظنی است، نه بیان یقینی. آنچه به طور قطع میتوان گفت این است که میزان دیه حکایت از ارزش معنوی و واقعی اشخاص نمیکند و لذا تفاوت دیه، به هیچ وجه دلیل بر برتری یا نقص هیچ یک از زن و مرد نسبت به یکدیگر نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مردی دو زن یا بیشتر را کشته باشد و اولیاء آنان خواهان قصاص باشند بفرمائید: الف - آیا اولیاء خواهان قصاص باید چیزی به عنوان فاضل دیه بپردازند یا خیر؟ ب - در صورت لزوم پرداخت، آیا باید هر یک از اولیاء خواهان قصاص، مستقلاّو جداگانه نصف دیه یک مرد را بدهند یا این که نصف دیه یک مرد، به نسبت اولیاء خواهان قصاص تقسیم میشود؟ (مثلااگر مردی دو زن را کشته است و اولیاء هر دو خواهان قصاص هستند، آیا باید هر یک از اولیاء نصف دیه یک مرد را بدهند یا یک چهارّم دیه یک مرد)
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مردی دو زن یا بیشتر را کشته باشد و اولیاء آنان خواهان قصاص باشند بفرمائید : الف - آیا اولیاء خواهان قصاص باید چیزی به عنوان فاضل دیه بپردازند یا خیر؟ ب - در صورت لزوم پرداخت، آیا باید هر یک از اولیاء خواهان قصاص، مستقلاو جداگانه نصف دیه یک مرد را بدهند یا اینکه نصف دیه یک مرد به نسبت اولیاء خواهان قصاص تقسیم میشود؟(مثلااگر مردی دو زن را کشته است و اولیاء هر دو خواهان قصاص هستند آیا باید هر یک از اولیاء نصف دیه یک مرد را بدهند یا یک چهارّم دیه یک مرد)
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شخصی چند زن را به قتل رسانده است و اولیای دم خواهان قصاص هستند. آیا باید اولیای دم هر کدام نصف دیه مرد را به اولیای قاتل بپردازند؟ نحوه پرداخت آن را بیان فرمایید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] از جایی نقل شده است که (چنانچه مردی زنی را به قتل برساند و خانواده زن بخواهند قصاص کنند، باید نصف دیه مرد را بپردازند و اگر توانایی پرداخت نداشته باشند در صورت اجازه حاکم شرع می توان از بیت المال مبلغ مذکور را پرداخت و قصاص را به بر مرد قاتل جاری کرد) در صورت امکان نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی را در این مورد بفرمایید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] از جایی نقل شده است که (چنانچه مردی زنی را به قتل برساند و خانواده زن بخواهند قصاص کنند، باید نصف دیه مرد را بپردازند و اگر توانایی پرداخت نداشته باشند در صورت اجازه حاکم شرع می توان از بیت المال مبلغ مذکور را پرداخت و قصاص را به بر مرد قاتل جاری کرد) در صورت امکان نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی را در این مورد بفرمایید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مردی عمداً زنی را به قتل رسانده است. اکنون اولیاء دم درخواست قصاص وی را کرده اند، نظر به این که قصاص نفس مشروط به ردّ نصف دیه یک مرد به قاتل است، اگر اولیاء دم اظهار عجز از پرداخت نصف دیه کنند، آیا قصاص قهراً به دیه تبدیل می شود یا دیه باید از طریق بیت المال تأمین شود؟ یا حق قصاص تا زمان ایسار ولیّ دم باقی مانده و قاتل رها می گردد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مردی دو زن یا بیشتر را کشته باشد و اولیاء آنان خواهان قصاص باشند آیا اولیاء خواهان قصاص، باید چیزی به عنوان فاضل دیه بپردازند یا خیر؟ سئوال دیگر این است که اگر مردی سه زن را کشته باشد از قاتل یک دیه زن گرفته میشود و بین اولیاء دم هر سه زن به نسبت ثلث تقسیم میگردد آیا در چنین فرضی که اولیاء هر سه زن خواهان قصاص هستند اخذ دیه یک زن علاوه بر قصاص قاتل مخالف با قاعده )الجانی لا یجنی اکثر من نفسه( نیست؟ البته در این مورد ممکن است مستند فتوای حضرتعالی روایت شریفه (لا یبطل دم امر مسلم) باشد در هر صورت چنانچه قاعده یاد شده را قبول ندارید یا روایت مذکور را بر قاعده مقدّم میدانید و یا این که مستند فتوای حضرت عالی چیز دیگری است لطفابیان فرمائید؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر مردی دو زن یا بیشتر را کشته باشد و اولیاء آنان خواهان قصاص باشند، بفرمایید:
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مردی همسر خود را عمداً به قتل رسانده است. ولیّ دم مادرزن و یک فرزند صغیر از همان شوهر است. بنابر این، تقاضای قصاص نفس از ناحیه مادر مشروط به ردّ نصف دیه یک مرد به قاتل و تأمین و تضمین سهم صغیر می باشد اگر مادر مقتوله ضمن تقاضای قصاص اظهار عجز از پرداخت نصف دیه به قاتل و نیز سهم صغیر بکند، آیا قصاص قهراً تبدیل به دیه می شود؟ یا باید دیه از طریق بیت المال پرداخت شود و قصاص اجرا شود؟ و یا حق قصاص تا زمان ایسار ولیّ دم باقی مانده و قاتل رها می گردد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مردی زنی را در ماه حرم به قتل رسانیده است. با توجه به این که وقوع قتل در این زمان موجب اضافه شدن ثلث دیه می شود، اگر اولیاء دم تقاضای قصاص جانی را داشته باشند، باید نصف دیه یک مرد در ماه حرام را به او بپردازند یا نصف دیه یک مرد در غیر ماه حرام؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی که بالغ وعاقل است عمداً وبناحق مسلمانی را بکشد، در صورتی که مقتول، مرد یا پسر باشد ولیّ کشته میتواند قاتل را عفو کند یا بکشد، ولی اگر مقتول کافر باشد قاتل او را که مسلمان است نمیتوان کشت و اگر مقتول مسلمان زن یا دختر باشد اگرچه میشود قاتل مسلمان او را کشت لکن اگر قاتل مرد باشد باید نصف دیه او را به ولیّ او بدهند و اگر قاتل دیوانه یا نابالغ باشد مطلقاً دیه باید بدهند ودیه آن بر عاقله است که معنای آن خواهد آمد و نیز ولیّ میتواند به مقداری که طرفین راضی شوند از قاتل دیه بگیرد و در صورتی که رضایت آنها به دیهای باشد که در شرع معیّن شده است چون تقدیرات شرعی در دیه مختلف است اختیار تعیین آن با قاتل است و میتواند هر کدام که برای او آسانتر است اختیار نماید، بنابر این میتواند قیمت نقره را که از سایر اقسام دیه کمتر است بدهد امّا اگر از روی خطایمحض بکشد مثلاً برای حیوانی تیر بیندازد واشتباهاً کسی را بکشد، ولیّ کشته حق ندارد او را بکشد، امّا میتواند از عاقله )یعنی قوم وخویشان پدری قاتل( و در صورت ندادن آنها از خود قاتل، دیه بگیرد و اگر از روی خطای شبیه به عمد بکشد به این معنی که شخصی کسی را با آلتی بزند که عادتاً کشنده نیست وقصد کشتن هم نداشته اتّفاقاً کشته شود در این فرض خود قاتل باید دیه بدهد وولیّ مقتول حق کشتن او را ندارد.
- [آیت الله بروجردی] دیهی چند چیز مثل دیه کشتن است که مقدار آن در مسألة پیش گفته شد:اوّل:آن که دو چشم کسی را کور کند، یا چهار پلک چشم او را از بین ببرد و اگر یک چشم او را کور کند، باید نصف دیه کشتن را بدهد.دوم:دو گوش کسی را ببرد، یا کاری کند که هر دو گوش او کر شود و اگر یک گوش او را ببرد یا کر کند، باید نصف دیهی کشتن را بدهد و اگر نرمهی گوش او را ببرد، باید ثلث دیه کشتن را بدهد.سوم:تمام بینی یا نرمهی بینی کسی را ببرد.چهارم:زبان کسی را از بیخ ببرد و اگر مقداری از آن را ببرد باید به نسبت دیه بدهد، مثلاً اگر نصف زبان را ببرد، باید نصف دیهی کشتن را بدهد.پنجم:تمام دندانهای کسی را از بین ببرد و دیهی هر کدام از دوازده دندانِ جلوی دهان که شش عدد بالا و شش عدد پایین میباشد، پنجاه مثقال شرعی طلاست و هر مثقال شرعی 18 نخود است و اگر یکی از شانزده دندان عقب را که هشت عدد آنها بالا و هشت عدد پایین است از بین ببرد، باید بیست و پنج مثقال شرعی طلا بدهدششم:هر دو دست کسی را از بند جدا کند و اگر یک دست را از بند جدا کند، باید نصف دیه کشتن را بدهد.هفتم:ده انگشت کسی را ببرد و دیهی هر انگشت ده یک دیهی کشتن است.هشتم:پشت کسی را طوری بشکند که دیگر درست نشود.نهم:هر دو پستان زنی را ببرد و اگر یکی از آنها را ببرد، باید نصف دیهی کشتن را بدهد.دهم:هر دو پای کسی را تا مفصل، یا همهی ده انگشت پا را ببرد و دیهی هر انگشت ده یک دیهی کشتن است.یازدهم:تخمهای مردی را از بین ببرد.دوازدهم:طوری به کسی آسیب برساند که عقل او از بین برود.سیزدهم:به کسی صدمهای بزند که دیگر بوی خوب و بد را نفهمد، یا منی از او خارج نشود.
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی زن حامله را بکشد، باید دیهی زن و بچه را بدهد.
- [آیت الله مظاهری] در قتل عمد که ورثه حقّ قصاص دارند میتوانند بیش از دیه از قاتل بگیرند و قصاص نکنند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر کسی عمداً و به ناحق، دیگری را بکشد، ولیّ کشته میتواند قاتل را عفو کند یا با رعایت شرایط قصاص در قاتل و مقتول او را بکشد یا مقداری که در مسأله بعد گفته میشود از او دیه بگیرد، اما اگر از روی خطا بکشد، مثلاً برای حیوانی تیر بیندازد و اشتباهاً کسی را بکشد، ولیّ کشته حق ندارد او را بکشد، اما میتواند دیه بگیرد.
- [آیت الله علوی گرگانی] مشهور این است که اگر مرد ببیند که کسی با زن او زنا میکند، چنانچه نترسد که به او ضرری بزنند، میتواند هر دو را بکشد ولی این حکم نسبت به زن خالی از اشکال نیست و به هر حال آن زن بر او حرام نمیشود و اگر هر دو را کشت در مقابل کشته شدن زن نمیشود او را قصاص نمود.
- [آیت الله مظاهری] ولیّ مقتول که حقّ قصاص دارد کسی است که از او ارث میبرد، جز زن و شوهر که در این حقّ شرکت ندارند هرچند از دیه ارث میبرند. و اگر بعضی از آنها به قصاص راضی نشوند، دیگران نمیتوانند قصاص کنند مگر آنکه تفاوت دیه را بپردازند، و اگر بعضی از آنها صغیر باشند، اختیار با ولیّ آنهاست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر وارث، خُنْثای مشکل باشد به گونهای که با هیچ یک از نشانههای تعیین شده، مرد یا زن بودن او مشخّص نشود نصف ارث یک مرد و نصف ارث یک زن را به او میدهند.
- [آیت الله مظاهری] دیه مرد مسلمان هزار مثقال شرعی طلا (هر مثقال هیجده نخود) است و دیه زن نصف مرد است.
- [آیت الله مظاهری] دیه زن با مرد تا یک سوّم دیه کشتن، مساوی است و چنانچه بیشتر از آن شد دیه زن نصف دیه مرد میشود.