خاستگاه و منشأ انتظار ظهور «مصلح و نجات دهنده بزرگ» چیست؟
منشأ و خاستگاه انتظار ظهور (نجات دهنده بزرگ) را می ‌توان در گزینه‌‌های زیر تحلیل و تبیین کرد: یک. ندای فطرت و طبیعت ذات بشر چشم‌داشت آمدن یک مصلح آسمانی و امید به آینده ‌ای روشن و استقرار صلح و عدل، امری فطری و طبیعی است که با ذات و وجود آدمی سر و کار داشته و با آفرینش هر انسانی همراه است و زمان و مکان نمی‌‌شناسد و به هیچ قوم و ملّتی اختصاص ندارد. بر این اساس همه افراد - طبق فطرت ذاتی خود - مایلند روزی فرا رسد که جهان بشریت در پرتو ظهور رهبری از نابسامانی‌‌ها نجات یابد. بر این اساس می‌‌توان ادعا کرد که هر فرد علاقه‌ مند به سرنوشت بشریت و طالب تکامل معنوی و رشد و بالندگی، خواهان و آرزومند قیام یک منجی جهانی و مصلح کل است و در انتظار ظهور چنین شخصی لحظه شماری می‌‌کند. دو. ظلم ‌ستیزی و نجات مستضعفان‌ باور داران به رسولان الهی، عموماً افراد تهی‌ دست و تحت ستم جامعه بوده‌اند که از اطاعت سردمداران کفر و باطل سرپیچی کرده و در طریق حق و ظلم ستیزی گام نهاده بودند. این امر باعث واکنش شدید جبهه باطل و درگیری و نزاع همیشگی آنان با گروه حقّ و خداپرست شده است. البته به علّت وجود توان و امکانات بیشتر، گاهی غلبه و سلطه ظاهری با باطل‌ گرایان بوده و فشارها و سخت‌گیری‌‌های فراوانی از سوی آنان اعمال می‌‌شده است. سفیران الهی نیز که رهبری صالحان، مستضعفان و ستمدیدگان را عهده‌دار بوده‌اند، همواره با اشراف، فرعونیان و ستمکاران (گروه باطل) نزاع و درگیری داشته‌‌اند. آنان با ابلاغ پیام الهی و بشارت ظهور منجی، پیروان خود را به استقامت و صبر و بردباری و انتظار فرج دعوت می‌ کردند و ریشه‌های اعتقاد به آمدن نجات دهنده الهی را در دل و جان یکتاپرستان و مؤمنان می‌‌کاشتند(1). قرآن به صراحت، به این مطلب اشاره کرده، می‌‌فرماید: (وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ؛ ما در زبور (و کتاب‌‌های آسمانی پیشین)، پس از نوشتن در لوح (محفوظ)، نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث می‌برند.)(2) معنای روشن آیه شریفه این است : (بندگان شایسته خدا بر سراسر جهان، حکومت عادلانه و انسانی خویش را برقرار خواهند ساخت). شیخ طوسی در تفسیر آیه شریفه از امام باقر علیه السلام روایت کرده است: (انّ ذلک وعداللّه للمؤمنین بأنّهم یرثون جمیع الارض؛ این وعده قطعی خدا بر مؤمنان است که آنان تمامی زمین و زمان را به ارث خواهند برد.)(3) البته آیات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که در جای خود به آنها پرداخته خواهد شد. سه. شکست و ناکامی حکومت‌ ها و نظام‌های سیاسی‌ مشکلات دائمی جهان (جنگ‌‌ها، ستیزش‌ها، نابرابری‌‌ها، ناامنی‌‌ها، بیدادگری‌ها و...)؛ نیازها و خواسته‌‌های ضروری بشر (در زمینه رشد اقتصادی، ارتباطات، بهداشت، رفع فقر مادی و معنوی و...)؛ ایده‌ها و آرمان‌‌های همیشگی بشر (صلح، عدالت، امنیت، آرامش، تعالی روحی و معنوی و...)؛ تجارب گذشته انسان‌‌ها (در ضعف و ناتوانی دولت‌‌ها و حکومت‌‌ها و فراوانی مشکلات) و ... باعث خواست آگاهانه و طلب عاشقانه ظهور منجی و مصلح الهی از سوی بیشتر انسان‌‌ها است. در واقع همه حکومت‌‌ها، گروه‌‌ها، اندیشه‌ها و مکاتب، تمامی ترفندها و برنامه‌های خود را برای رفع کاستی‌‌های جامعه بشری به کار می‌‌گیرند ؛ ولی به دلایل مختلف موفّق به این کار نمی ‌شوند. روشن است که عامل بسیاری از مشکلات و نابسامانی‌ های جوامع، خود حکومت‌‌ها و مکاتب و گروه‌‌ها هستند که بیشتر درصدد تأمین منافع مادی خود بوده‌‌اند؛ نه برطرف ساختن کاستی‌‌ها و موانع رشد و شکوفایی انسان‌‌ها.(4) چهار. فلسفه تاریخ و معناداری آن‌ بر اساس (فلسفه نظری تاریخ) ظهور (منجی موعود)، فرجام متعالی و شکوهمند آینده جهان و سرمنزل متعالی و متکامل تاریخ بشری است. بر این اساس روند طولانی مدت تاریخ، دارای هدف، غایت و معنای مشخصی است و آن تحقّق جامعه موعود الهی و رسیدن بشر به اوج سعادت و کمال مادی و معنوی است. این معناداری تاریخ، در فکر و ذهن بشر سایه انداخته و او را متوجّه فرجام متعالی تاریخ ساخته است. البته هدفی که قرآن برای کاروان بشری ترسیم می‌‌کند، (عبادت و عبودیت) و در نتیجه رسیدن به قرب‌ الهی است و منظور از آن، معنای وسیع و گسترده‌ای است که شامل کلیه شئون زندگی انسان در روی زمین می‌‌گردد (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ)(5) این ایده در دورانی از تاریخ، به کمال و تمام تحقّق خواهد یافت و آن عصر (ظهور مهدی موعود) است.(6) پس معناداری تاریخ و کشف غایت و هدف آن، می‌ تواند منشأ توجّه انسان‌‌ها به ظهور مصلح بزرگ باشد. پنج. قانون سیر تکاملی جامعه‌ها یکی از دلایل منطقی این موضوع، قانون سیر تکاملی جامعه‌‌ها است. از آن روز که انسان خود را شناخته، هیچ‌ گاه زندگی یکنواختی نداشته است؛ بدین جهت پیشرفت‌‌ها و تحوّلات فراوانی در نوع مسکن، تغذیه، وسیله نقلیه، پوشش و علم و دانش او صورت گرفته است. عجیب این که به هیچ یک از اینها قانع نیست و باز برای وصول به سطحی بالاتر و برتر، تلاش و کوشش می‌‌کند. عشق به تکامل در درون جان آدمی، شعله‌‌ای جاودانه و خاموش ناشدنی است و همچنان انسان را به سوی جامعه‌ای پیش می‌‌برد که (تکامل‌‌های اخلاقی)، در کنار (تکامل‌‌های مادی) قرار گیرد. یکی از بارقه‌‌های امید مردم برای رسیدن به آینده‌‌‌ای روشن و دنیایی پراز صلح و صفا و برادری و برابری - آن هم با ظهور منجی موعود - در پرتو (قانون تکاملی جامعه‌‌ها) روشن می‌شود. شش. قانون کنش و واکنش‌‌‌های تاریخی‌ آزمون‌‌های تاریخی به ما نشان می‌دهد که همواره تحول‌‌ها و انقلاب‌‌های وسیع، عکس ‌العمل مستقیم فشارهای قبلی بوده است و شاید هیچ انقلاب گسترده‌‌ای در جهان رخ نداده، مگر این که پیش از آن، فشار شدیدی در جهت مخالف وجود داشته است. بر اساس این قانون می‌‌توان ثابت کرد که وضع کنونی جهان، آبستن انقلابی بزرگ و جهانی است. فشار جنگ‌‌ها، ظلم‌ها، بیدادگری‌‌ها، تبعیض‌ها و بی‌ عدالتی‌‌ها، توأم با ناکامی و سرخوردگی انسان‌‌ها، از قوانین فعلی برای از بین بردن یا کاستن این فشارها، سرانجام واکنش شدید خود را آشکار خواهد ساخت. در نهایت این خواست‌‌های واپس زده انسانی، در پرتو آگاهی روزافزون ملّت‌‌ها، چنان عقده اجتماعی تشکیل می‌‌دهد که از نهانگاه ضمیر باطن جامعه، با یک جهش برق ‌آسا، خود را ظاهر ساخته و سازمان نظام کنونی جوامع انسانی را به هم می‌‌ریزد و طرح نوینی ایجاد می‌‌کند. این طرح و برنامه انقلابی و گسترده، همان قیام و ظهور مهدی موعود است که در واکنشی قاطعانه و کوبنده در برابر همه تبعیض‌‌ها، ستمگری‌‌ها، حقّ‌ کشی و فسادگری‌‌ها است. هفت. قانون انتظار عمومی‌ در نهاد انسان‌‌ها، همواره عشق به نیکی، زیبایی و آگاهی نهفته است. باور به ظهور مصلح جهانی، جزیی از این عشق و زیباخواهی است. در واقع ظهور امام مهدی علیه السلام، بروز کامل این فضایل و خوبی‌‌ها است و این مطلوب و خواست همه انسان‌‌های بصیر و پاک سرشت و نقطه اوج این علاقه و عشق‌‌ورزی است. چگونه ممکن است عشق به تکامل همه جانبه در درون جان انسان باشد و چنان انتظاری نداشته باشد! مگر تحقق رشد و کمال نهایی جامعه انسانی بدون آن امکان‌‌پذیر است؟! احساسات و دستگاه‌های وجودی انسان، نمی‌‌تواند هماهنگ با مجموعه عالم هستی نباشد؛ زیرا همه جهان هستی یک واحد به هم پیوسته است و وجود او نمی‌‌تواند از بقیه جهان، جدا باشد. از این به هم پیوستگی به خوبی می‌‌توانیم نتیجه بگیریم که اگر انسان‌‌ها انتظار مصلح بزرگ را می‌‌کشند که جهان را آکنده از صلح و عدالت و نیکی می‌‌کند؛ دلیل بر آن است که چنان نقطه اوجی در تکامل جامعه انسانی امکان‌ پذیر و عملی است که عشق و انتظار آن در درون جان ما است. عمومیت این اعتقاد در همه مذاهب، نشانه دیگری بر اصالت و واقعیت آن است.(7) هشت. اتفاق ادیان و مصلحان بشری‌ تمام ادیان آسمانی به پیروان خود، عصر درخشان و سعادت عمومی، آینده مشعشع و صلح جهانی و دوران پر خیر و برکت را نوید داده‌‌اند که در آن، نگرانی‌‌ها، دلهره‌ها و هراس‌‌ها مرتفع شود و به یُمن ظهور شخصی بزرگ و مردی خدایی - که به تأییدات الهی مؤیّد است - در روی زمین منطقه و شهر و دهستان و دهی باقی نماند ؛ مگر آن که در آن بانگ دلنواز توحید بلند شود و روشنایی یکتاپرستی، تاریکی شرک را زایل سازد و علم و عدل و راستی و امانت، چهره جهان آرای خود را بنمایانند و همه جا را منوّر سازند. این موعود عزیز بر حسب استوارترین و صحیح‌ترین مصادر اسلامی، خلیفه دوازدهم حضرت محمد صلّی الله علیه و آله و دوازدهمین رهبر و امام بعد از آن حضرت است. القاب مشهورش در بین مسلمین، مهدی، قائم، منتظر، صاحب الامر، صاحب‌ الزمان و بقیة اللَّه است. در زبان‌‌های دیگر، مسیحا، گرزاسبه، وشینو، ارتود، مهمید و... خوانده شده است.(8) پس می‌ توان گفت: تقریباً همه کسانی که در این زمینه مطالعه دارند، متفق‌اند که تمام اقوام جهان، در انتظار یک رهبر بزرگ انقلابی به سر می‌‌برند که هر کدام او را به نامی می‌‌نامند؛ ولی همگی در اوصاف کلی و اصول برنامه‌های انقلابی او اتفاق دارند. نه. ابتنای بر قرآن و حدیث‌ اصل مهدویت، مبتنی بر آیات متعددی از قرآن است که دلالت بر پیروزی و فلاح و غلبه سپاه خدا دارند. این آیات علاوه بر آن که بر استقرار دین خدا در سراسر زمین و آینده درخشان عالم دلالت دارند، برحسب معتبرترین مدارک و تفاسیر و احادیث، به تحوّل بی‌‌سابقه و بی‌‌نظیر و انقلابی که به رهبری و قیام حضرت مهدی علیه السلام انجام خواهد گرفت، تفسیر شده است. آیاتی مانند: (فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ)؛ مائده (5)، آیه 56. (إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ)؛ صافات (37)، آیه 172 (وَ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ...)؛ انفال (8)، آیه 7 (...لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ)؛ فتح (48)، آیه 28 (نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ)؛ قصص (28)، آیه 5 و ... . علاوه بر آیات قرآن، مهدویت و تمامی فروع و جزئیات آن، مبتنی بر احادیث معتبر و متواتر است؛ زیرا کتاب‌‌های حدیث و صحاح و مسانید و اصول سنت و شیعه در این زمینه، از حد احصا و شمارش خارج است. بر این اساس نیز (اصل مهدویت) مورد اتفاق مسلمانان و اجماع شیعه و سنّی است. پی‌نوشت‌ها: 1. ر.ک: نگارنده، آینده جهان، رحیم کارگر، صص 58 - 60 2. انبیا(21)، آیه 105 3. تفسیر تبیان، ج 7، ص 252 4. ر.ک: مقاله (جهانی شدن و حکومت جهانی حضرت مهدی)، رحیم کارگر، فصلنامه انتظار، ش 6، ص 145 5. ذاریات(51)، آیه 56 6. ر.ک: جستارهایی در مهدویت، رحیم کارگر، صص 42 - 48 7. ر.ک: حکومت جهانی مهدی، ناصر مکارم شیرازی، صص 15 - 35 و ص 97 8. ر.ک: امامت و مهدویت، لطف اللَّه صافی گلپایگانی، ج 2، ص 135 - 144
عنوان سوال:

خاستگاه و منشأ انتظار ظهور «مصلح و نجات دهنده بزرگ» چیست؟


پاسخ:

منشأ و خاستگاه انتظار ظهور (نجات دهنده بزرگ) را می ‌توان در گزینه‌‌های زیر تحلیل و تبیین کرد:

یک. ندای فطرت و طبیعت ذات بشر
چشم‌داشت آمدن یک مصلح آسمانی و امید به آینده ‌ای روشن و استقرار صلح و عدل، امری فطری و طبیعی است که با ذات و وجود آدمی سر و کار داشته و با آفرینش هر انسانی همراه است و زمان و مکان نمی‌‌شناسد و به هیچ قوم و ملّتی اختصاص ندارد. بر این اساس همه افراد - طبق فطرت ذاتی خود - مایلند روزی فرا رسد که جهان بشریت در پرتو ظهور رهبری از نابسامانی‌‌ها نجات یابد. بر این اساس می‌‌توان ادعا کرد که هر فرد علاقه‌ مند به سرنوشت بشریت و طالب تکامل معنوی و رشد و بالندگی، خواهان و آرزومند قیام یک منجی جهانی و مصلح کل است و در انتظار ظهور چنین شخصی لحظه شماری می‌‌کند.

دو. ظلم ‌ستیزی و نجات مستضعفان‌
باور داران به رسولان الهی، عموماً افراد تهی‌ دست و تحت ستم جامعه بوده‌اند که از اطاعت سردمداران کفر و باطل سرپیچی کرده و در طریق حق و ظلم ستیزی گام نهاده بودند. این امر باعث واکنش شدید جبهه باطل و درگیری و نزاع همیشگی آنان با گروه حقّ و خداپرست شده است. البته به علّت وجود توان و امکانات بیشتر، گاهی غلبه و سلطه ظاهری با باطل‌ گرایان بوده و فشارها و سخت‌گیری‌‌های فراوانی از سوی آنان اعمال می‌‌شده است.
سفیران الهی نیز که رهبری صالحان، مستضعفان و ستمدیدگان را عهده‌دار بوده‌اند، همواره با اشراف، فرعونیان و ستمکاران (گروه باطل) نزاع و درگیری داشته‌‌اند. آنان با ابلاغ پیام الهی و بشارت ظهور منجی، پیروان خود را به استقامت و صبر و بردباری و انتظار فرج دعوت می‌ کردند و ریشه‌های اعتقاد به آمدن نجات دهنده الهی را در دل و جان یکتاپرستان و مؤمنان می‌‌کاشتند(1). قرآن به صراحت، به این مطلب اشاره کرده، می‌‌فرماید: (وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ؛ ما در زبور (و کتاب‌‌های آسمانی پیشین)، پس از نوشتن در لوح (محفوظ)، نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث می‌برند.)(2)
معنای روشن آیه شریفه این است : (بندگان شایسته خدا بر سراسر جهان، حکومت عادلانه و انسانی خویش را برقرار خواهند ساخت).
شیخ طوسی در تفسیر آیه شریفه از امام باقر علیه السلام روایت کرده است: (انّ ذلک وعداللّه للمؤمنین بأنّهم یرثون جمیع الارض؛ این وعده قطعی خدا بر مؤمنان است که آنان تمامی زمین و زمان را به ارث خواهند برد.)(3)
البته آیات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که در جای خود به آنها پرداخته خواهد شد.

سه. شکست و ناکامی حکومت‌ ها و نظام‌های سیاسی‌
مشکلات دائمی جهان (جنگ‌‌ها، ستیزش‌ها، نابرابری‌‌ها، ناامنی‌‌ها، بیدادگری‌ها و...)؛ نیازها و خواسته‌‌های ضروری بشر (در زمینه رشد اقتصادی، ارتباطات، بهداشت، رفع فقر مادی و معنوی و...)؛ ایده‌ها و آرمان‌‌های همیشگی بشر (صلح، عدالت، امنیت، آرامش، تعالی روحی و معنوی و...)؛ تجارب گذشته انسان‌‌ها (در ضعف و ناتوانی دولت‌‌ها و حکومت‌‌ها و فراوانی مشکلات) و ... باعث خواست آگاهانه و طلب عاشقانه ظهور منجی و مصلح الهی از سوی بیشتر انسان‌‌ها است. در واقع همه حکومت‌‌ها، گروه‌‌ها، اندیشه‌ها و مکاتب، تمامی ترفندها و برنامه‌های خود را برای رفع کاستی‌‌های جامعه بشری به کار می‌‌گیرند ؛ ولی به دلایل مختلف موفّق به این کار نمی ‌شوند. روشن است که عامل بسیاری از مشکلات و نابسامانی‌ های جوامع، خود حکومت‌‌ها و مکاتب و گروه‌‌ها هستند که بیشتر درصدد تأمین منافع مادی خود بوده‌‌اند؛ نه برطرف ساختن کاستی‌‌ها و موانع رشد و شکوفایی انسان‌‌ها.(4)

چهار. فلسفه تاریخ و معناداری آن‌
بر اساس (فلسفه نظری تاریخ) ظهور (منجی موعود)، فرجام متعالی و شکوهمند آینده جهان و سرمنزل متعالی و متکامل تاریخ بشری است. بر این اساس روند طولانی مدت تاریخ، دارای هدف، غایت و معنای مشخصی است و آن تحقّق جامعه موعود الهی و رسیدن بشر به اوج سعادت و کمال مادی و معنوی است. این معناداری تاریخ، در فکر و ذهن بشر سایه انداخته و او را متوجّه فرجام متعالی تاریخ ساخته است. البته هدفی که قرآن برای کاروان بشری ترسیم می‌‌کند، (عبادت و عبودیت) و در نتیجه رسیدن به قرب‌ الهی است و منظور از آن، معنای وسیع و گسترده‌ای است که شامل کلیه شئون زندگی انسان در روی زمین می‌‌گردد (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ)(5)
این ایده در دورانی از تاریخ، به کمال و تمام تحقّق خواهد یافت و آن عصر (ظهور مهدی موعود) است.(6)
پس معناداری تاریخ و کشف غایت و هدف آن، می‌ تواند منشأ توجّه انسان‌‌ها به ظهور مصلح بزرگ باشد.

پنج. قانون سیر تکاملی جامعه‌ها
یکی از دلایل منطقی این موضوع، قانون سیر تکاملی جامعه‌‌ها است. از آن روز که انسان خود را شناخته، هیچ‌ گاه زندگی یکنواختی نداشته است؛ بدین جهت پیشرفت‌‌ها و تحوّلات فراوانی در نوع مسکن، تغذیه، وسیله نقلیه، پوشش و علم و دانش او صورت گرفته است. عجیب این که به هیچ یک از اینها قانع نیست و باز برای وصول به سطحی بالاتر و برتر، تلاش و کوشش می‌‌کند.
عشق به تکامل در درون جان آدمی، شعله‌‌ای جاودانه و خاموش ناشدنی است و همچنان انسان را به سوی جامعه‌ای پیش می‌‌برد که (تکامل‌‌های اخلاقی)، در کنار (تکامل‌‌های مادی) قرار گیرد. یکی از بارقه‌‌های امید مردم برای رسیدن به آینده‌‌‌ای روشن و دنیایی پراز صلح و صفا و برادری و برابری - آن هم با ظهور منجی موعود - در پرتو (قانون تکاملی جامعه‌‌ها) روشن می‌شود.

شش. قانون کنش و واکنش‌‌‌های تاریخی‌
آزمون‌‌های تاریخی به ما نشان می‌دهد که همواره تحول‌‌ها و انقلاب‌‌های وسیع، عکس ‌العمل مستقیم فشارهای قبلی بوده است و شاید هیچ انقلاب گسترده‌‌ای در جهان رخ نداده، مگر این که پیش از آن، فشار شدیدی در جهت مخالف وجود داشته است. بر اساس این قانون می‌‌توان ثابت کرد که وضع کنونی جهان، آبستن انقلابی بزرگ و جهانی است. فشار جنگ‌‌ها، ظلم‌ها، بیدادگری‌‌ها، تبعیض‌ها و بی‌ عدالتی‌‌ها، توأم با ناکامی و سرخوردگی انسان‌‌ها، از قوانین فعلی برای از بین بردن یا کاستن این فشارها، سرانجام واکنش شدید خود را آشکار خواهد ساخت. در نهایت این خواست‌‌های واپس زده انسانی، در پرتو آگاهی روزافزون ملّت‌‌ها، چنان عقده اجتماعی تشکیل می‌‌دهد که از نهانگاه ضمیر باطن جامعه، با یک جهش برق ‌آسا، خود را ظاهر ساخته و سازمان نظام کنونی جوامع انسانی را به هم می‌‌ریزد و طرح نوینی ایجاد می‌‌کند. این طرح و برنامه انقلابی و گسترده، همان قیام و ظهور مهدی موعود است که در واکنشی قاطعانه و کوبنده در برابر همه تبعیض‌‌ها، ستمگری‌‌ها، حقّ‌ کشی و فسادگری‌‌ها است.

هفت. قانون انتظار عمومی‌
در نهاد انسان‌‌ها، همواره عشق به نیکی، زیبایی و آگاهی نهفته است. باور به ظهور مصلح جهانی، جزیی از این عشق و زیباخواهی است. در واقع ظهور امام مهدی علیه السلام، بروز کامل این فضایل و خوبی‌‌ها است و این مطلوب و خواست همه انسان‌‌های بصیر و پاک سرشت و نقطه اوج این علاقه و عشق‌‌ورزی است. چگونه ممکن است عشق به تکامل همه جانبه در درون جان انسان باشد و چنان انتظاری نداشته باشد! مگر تحقق رشد و کمال نهایی جامعه انسانی بدون آن امکان‌‌پذیر است؟!
احساسات و دستگاه‌های وجودی انسان، نمی‌‌تواند هماهنگ با مجموعه عالم هستی نباشد؛ زیرا همه جهان هستی یک واحد به هم پیوسته است و وجود او نمی‌‌تواند از بقیه جهان، جدا باشد. از این به هم پیوستگی به خوبی می‌‌توانیم نتیجه بگیریم که اگر انسان‌‌ها انتظار مصلح بزرگ را می‌‌کشند که جهان را آکنده از صلح و عدالت و نیکی می‌‌کند؛ دلیل بر آن است که چنان نقطه اوجی در تکامل جامعه انسانی امکان‌ پذیر و عملی است که عشق و انتظار آن در درون جان ما است. عمومیت این اعتقاد در همه مذاهب، نشانه دیگری بر اصالت و واقعیت آن است.(7)

هشت. اتفاق ادیان و مصلحان بشری‌
تمام ادیان آسمانی به پیروان خود، عصر درخشان و سعادت عمومی، آینده مشعشع و صلح جهانی و دوران پر خیر و برکت را نوید داده‌‌اند که در آن، نگرانی‌‌ها، دلهره‌ها و هراس‌‌ها مرتفع شود و به یُمن ظهور شخصی بزرگ و مردی خدایی - که به تأییدات الهی مؤیّد است - در روی زمین منطقه و شهر و دهستان و دهی باقی نماند ؛ مگر آن که در آن بانگ دلنواز توحید بلند شود و روشنایی یکتاپرستی، تاریکی شرک را زایل سازد و علم و عدل و راستی و امانت، چهره جهان آرای خود را بنمایانند و همه جا را منوّر سازند. این موعود عزیز بر حسب استوارترین و صحیح‌ترین مصادر اسلامی، خلیفه دوازدهم حضرت محمد صلّی الله علیه و آله و دوازدهمین رهبر و امام بعد از آن حضرت است. القاب مشهورش در بین مسلمین، مهدی، قائم، منتظر، صاحب الامر، صاحب‌ الزمان و بقیة اللَّه است. در زبان‌‌های دیگر، مسیحا، گرزاسبه، وشینو، ارتود، مهمید و... خوانده شده است.(8)
پس می‌ توان گفت: تقریباً همه کسانی که در این زمینه مطالعه دارند، متفق‌اند که تمام اقوام جهان، در انتظار یک رهبر بزرگ انقلابی به سر می‌‌برند که هر کدام او را به نامی می‌‌نامند؛ ولی همگی در اوصاف کلی و اصول برنامه‌های انقلابی او اتفاق دارند.

نه. ابتنای بر قرآن و حدیث‌
اصل مهدویت، مبتنی بر آیات متعددی از قرآن است که دلالت بر پیروزی و فلاح و غلبه سپاه خدا دارند. این آیات علاوه بر آن که بر استقرار دین خدا در سراسر زمین و آینده درخشان عالم دلالت دارند، برحسب معتبرترین مدارک و تفاسیر و احادیث، به تحوّل بی‌‌سابقه و بی‌‌نظیر و انقلابی که به رهبری و قیام حضرت مهدی علیه السلام انجام خواهد گرفت، تفسیر شده است. آیاتی مانند:
(فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ)؛ مائده (5)، آیه 56.
(إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ)؛ صافات (37)، آیه 172
(وَ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ...)؛ انفال (8)، آیه 7
(...لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ)؛ فتح (48)، آیه 28
(نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ)؛ قصص (28)، آیه 5
و ... .

علاوه بر آیات قرآن، مهدویت و تمامی فروع و جزئیات آن، مبتنی بر احادیث معتبر و متواتر است؛ زیرا کتاب‌‌های حدیث و صحاح و مسانید و اصول سنت و شیعه در این زمینه، از حد احصا و شمارش خارج است. بر این اساس نیز (اصل مهدویت) مورد اتفاق مسلمانان و اجماع شیعه و سنّی است.

پی‌نوشت‌ها:
1. ر.ک: نگارنده، آینده جهان، رحیم کارگر، صص 58 - 60
2. انبیا(21)، آیه 105
3. تفسیر تبیان، ج 7، ص 252
4. ر.ک: مقاله (جهانی شدن و حکومت جهانی حضرت مهدی)، رحیم کارگر، فصلنامه انتظار، ش 6، ص 145
5. ذاریات(51)، آیه 56
6. ر.ک: جستارهایی در مهدویت، رحیم کارگر، صص 42 - 48
7. ر.ک: حکومت جهانی مهدی، ناصر مکارم شیرازی، صص 15 - 35 و ص 97
8. ر.ک: امامت و مهدویت، لطف اللَّه صافی گلپایگانی، ج 2، ص 135 - 144





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین