شرح پرسش: منظور از آیین جدید چیست که در روایات وارد شده است وقتی امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کرد، به امر جدید می آید و دستوراتش جدید است و کتاب جدید و سنت جدید دارد؟ مگر ایشان پیامبر است که آیین جدید دارد؟ آیا دستورات شان ناسخ دستورات پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله است؟! پاسخ: در مورد دستورات و آیین حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف دو دسته روایات وارد شده است: یک دسته منشأ پیدایش این فکر شده که حضرت دارای آیین جدیدی است، لذا مناسب این است که نخست به این دسته از روایات اشاره کنیم، سپس به دیگر از روایات می پردازیم. ابتدا به این پرسش پاسخ میگوییم: دسته اول، روایاتی است که منشأ توهم دین جدید شده است و آنها عبارتند از: 1. از امام صادق علیه السلام از سیره حضرت مهدی علیه السلام سوال شد، حضرت فرمودند: (یصنع ما صنع رسول الله، یهدم ما کان قبله کما هدم رسول الله امر الجاهلیه و یستأنف الاسلام جدیدا 1؛ همان کاری را که رسول خدا صلّی الله علیه و آله انجام داد، مهدی علیه السلام انجام می دهد. بد عت های موجود را خراب می کند، چنان که رسول خدا صلّی الله علیه و آله اساس جاهلیت را منهدم نمود، آنگاه اسلام را از نو بنا می کند). 2. شخصی به نام ابو خدیجه از حضرت صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند: (اذا خرج القائم جاء بامر جدید کما دعا رسول الله فی بدء الاسلام الی امر جدید2؛ هنگامی که قائم ظهور کرد با امرجدید خواهد آمد، چنان که رسول خدا صلّی الله علیه و آله در آغاز اسلام مردم را به امر جدید دعوت می کرد). 3. در حدیثی دیگر امام صادق علیه السلام فرمودند: (اذا خرج القائم یقوم بامر جدید وکتاب جدید و سنه جدید و قضا جدید ...3؛ هنگامی که قائم ظهور کند با امر جدید و کتاب و رفتار و قضاوت جدید ظهور می نماید...) روایات دیگری که با این نوع روایات هماهنگ هستند از آنها استفاده می شود که حضرت مهدی علیه السلام با دین جدید می آید، در حالی که این چنین نیست و حضرت مروج دین جدشان پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله است که روایات دسته دوم دال بر آن است که ذیلاً به آنها اشاره می شود: 1. ابو سعید خدری از رسول خدا صلّی الله علیه و آله روایت می کند که حضرت فرمودند: (یخرج رجل من اهلبیتی و یعمل بسنتی4؛ یکی از اهل بیت من قیام می کند و به سنت و روش من عمل می کند). 2. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: (القائم من ولدی اسمه اسمی و کنیته کنیتی و شمائله شمائلی و سنته سنتی یقیم الناس علی طاعتی و شریعتی و یدعوهم الی کتاب ربی5؛ قائم از فرزندان من، همنام و هم کنیه من است، شمایل و رفتارش، شمایل و رفتار من است و مردم را به اطلاعت من و دین من وادار می نماید و به قرآن دعوتشان می کند). 3. رسول خدا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در ضمن حدیثی دیگر فرمودند: (و ان الثانی عشر من ولدی یغیب حتی لا یری و یاتی علی امین بزمن لا یبقی من الاسلام الا اسمه و لا یبقی من القرآن الا اسمه فحینئذ یأذن الله تبارک و تعالی بالخروج فیظهر الله الاسلام به ویجدده6؛ دوازدهمی از فرزندانم به طوری غایب می شود که اصلا دیده نمی شود. زمانی خواهد آمد که از اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسم و اثری باقی نمی ماند، در آن هنگام خدا به وی اجازه نهضت می دهد و به وسیله او اسلام راتقویت کرده، تجدیدش می کند). چنان که ملاحظه می فرمایید این احادیث بالصراحه دلالت دارند بر این که برنامه امام زمان علیه السلام و رفتارش ترویج و بسط اسلام و تحدید عظمت قرآن است و ایشان به منظور اجرای سنت های پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله مقاتله می کنند. بنابراین، اگر ابهامی در احادیث دسته اول وجود داشت با توضیحاتی که در این احادیث آمده است برطرف می شود. در مجموع باید احادیث را به گونه ای تفسیر کرد که رفع شبهه شود بدین بیان که در زمان غیبت، بدعت هایی در دین گذاشته می شود و احکامی از اسلام و قرآن بر طبق میل مردم تأویل و تفسیر می شود و بسیاری از حدود و احکام چنان فراموش می شوند که گویا اصلا از اسلام نبودند. وقتی که حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کردند، بدعت ها را ابطال می کنند و احکام خدا را به همان گونه ای که صادر شده بود، ظاهر می سازند. حدود اسلامی را بدون سهل انگاری اجرا می کنند و معلوم است که برای مردم چنین برنامه ای تازگی دارد. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: (اذا قام القائم سار بسیره رسول الله الا انه یبین اثار محمد7؛ وقتی قائم قیام کرد به سیره رسول خدا صلّی الله علیه و آله رفتار می کند، لکن آثار حضرت محمد صلّی الله علیه و آله را تفسیر و بیان می کند). به هر حال، مردمی که ارکان و اصول مسلمه اسلام را رها کرده و تنها به برخی ظواهر آن اکتفا کرده اند، از اسلام جز نماز و روزه واجتناب از نجاسات چیزی نمی دانند، بعضی ها هم دین را در مسجد محصور کرده و حقیقت آن در اعمال و حرکاتشان نفوذ ندارد. در کوچه و بازار و خانه اثری از اسلام نیست، اخلاقیات و دستورات اجتماعی را ابدا از اسلام محسوب نمی دانند، صفات زشت در نظرشان اهمیت ندارد و به بهانه این که واجبات و محرمات اختلافی هستند از زیر بار آنها شانه خالی می کنند محرمات الهی را با حیله های گوناگون و تأویلات صوری جایز می شمارند، از ادای حقوق واجبه خود داری می نمایند، به دلخواه خود احکام دین را تأویل می کنند، از قرآن فقط به قرائت، تجوید و احترامات صوری را اکتفا می نمایند. اگر امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف ظاهر شوند و به آنان بگویند: شما از حقیقت و گوهر دین به دور افتادید و آیات قرآن و احادیث پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله را برخلاف واقع تفسیر و تأویل کرده اید، چرا حقیقت نورانی قرآن و اسلام را رها کرده اید و به بعضی از ظواهرش قناعت کرده اید؟ شما اعمال و رفتارتان را با دین تطبیق نکرده اید، بلکه احکام دین را با دنیای خودتان توجیه نموده، سازش داده اید و امام حسین علیه السلام تنها برای گریه کشته نشد و چرا هدف جدم را پایمال کرده اید؟ دستورات اخلاقی و اجتماعی را باید از ارکان اسلام بدانید و جزء برنامه عملی خویش قرار دهید و اسلام را درمساجد محصور نکنید و با حیله ها از زیر بار احکام خدا شانه خالی نکنید، وظیفه امر به معروف و نهی ازمنکر را انجام دهید و فلان بدعت و فلان و فلان ... را از اسلام بیرون کنید. قطعاً چنین دین و برنامه ای بر ایشان تازگی داشته و از آن وحشت می کنند و اساساً اسلامش نمی دانند، زیرا تاکنون اسلام را جور دیگر تصور کرده بودند. آنان می پنداشتند ترقی و عظمت اسلام در تزئین مساجد ومناره ها بلند است، اگر امام بفرماید عظمت اسلام به عمل صالح و راستی و درستی وامنت و وفای به عهد واجتناب از حرام است، برای شان تازگی دارد، آنها گمان می کردند وقتی امام زمان علیه السلام آمد تمام اعمال مسلمین را تصحیح می کنند و به اتفاق آنان در گوشه مسجد مشغول عبادت می شوند، اما اگر مشاهده کننده که امام زمان علیه السلام مردم را به سوی جهاد و امر به معروف و نهی از منکر دعوت می کند و نمازگزاران ستم پیشه و افراد مانع الزکوه را مجازات می کنند ... برایشان تازگی دارد و جدید است، این است معنای آیین جدید نه آن که حضرت مهدی علیه السلام دین جدید بیاورند، بلکه ایشان دین حضرت محمد صلّی الله علیه و آله را به گونه ای که تاکنون نبوده، تفسیر و تبیین می کنند. پینوشتها: 1. بحارالانوار، ج52، ص 352. 2. اثباة الهدی، ج7، ص110. 3. همان، ص 83. 4. بحارالانوار، ج51 ، ص82. 5. اثباة الهدی ، ج7 ، ص52. 6. منتخب الاثر، ص98. 7. بحارالانوار، ج52، ص347. منبع: www.mouood.org
شرح پرسش:
منظور از آیین جدید چیست که در روایات وارد شده است وقتی امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کرد، به امر جدید می آید و دستوراتش جدید است و کتاب جدید و سنت جدید دارد؟ مگر ایشان پیامبر است که آیین جدید دارد؟ آیا دستورات شان ناسخ دستورات پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله است؟!
پاسخ:
در مورد دستورات و آیین حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف دو دسته روایات وارد شده است: یک دسته منشأ پیدایش این فکر شده که حضرت دارای آیین جدیدی است، لذا مناسب این است که نخست به این دسته از روایات اشاره کنیم، سپس به دیگر از روایات می پردازیم. ابتدا به این پرسش پاسخ میگوییم: دسته اول، روایاتی است که منشأ توهم دین جدید شده است و آنها عبارتند از:
1. از امام صادق علیه السلام از سیره حضرت مهدی علیه السلام سوال شد، حضرت فرمودند:
(یصنع ما صنع رسول الله، یهدم ما کان قبله کما هدم رسول الله امر الجاهلیه و یستأنف الاسلام جدیدا 1؛
همان کاری را که رسول خدا صلّی الله علیه و آله انجام داد، مهدی علیه السلام انجام می دهد. بد عت های موجود را خراب می کند، چنان که رسول خدا صلّی الله علیه و آله اساس جاهلیت را منهدم نمود، آنگاه اسلام را از نو بنا می کند).
2. شخصی به نام ابو خدیجه از حضرت صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند:
(اذا خرج القائم جاء بامر جدید کما دعا رسول الله فی بدء الاسلام الی امر جدید2؛
هنگامی که قائم ظهور کرد با امرجدید خواهد آمد، چنان که رسول خدا صلّی الله علیه و آله در آغاز اسلام مردم را به امر جدید دعوت می کرد).
3. در حدیثی دیگر امام صادق علیه السلام فرمودند:
(اذا خرج القائم یقوم بامر جدید وکتاب جدید و سنه جدید و قضا جدید ...3؛
هنگامی که قائم ظهور کند با امر جدید و کتاب و رفتار و قضاوت جدید ظهور می نماید...)
روایات دیگری که با این نوع روایات هماهنگ هستند از آنها استفاده می شود که حضرت مهدی علیه السلام با دین جدید می آید، در حالی که این چنین نیست و حضرت مروج دین جدشان پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله است که روایات دسته دوم دال بر آن است که ذیلاً به آنها اشاره می شود:
1. ابو سعید خدری از رسول خدا صلّی الله علیه و آله روایت می کند که حضرت فرمودند:
(یخرج رجل من اهلبیتی و یعمل بسنتی4؛
یکی از اهل بیت من قیام می کند و به سنت و روش من عمل می کند).
2. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
(القائم من ولدی اسمه اسمی و کنیته کنیتی و شمائله شمائلی و سنته سنتی یقیم الناس علی طاعتی و شریعتی و یدعوهم الی کتاب ربی5؛
قائم از فرزندان من، همنام و هم کنیه من است، شمایل و رفتارش، شمایل و رفتار من است و مردم را به اطلاعت من و دین من وادار می نماید و به قرآن دعوتشان می کند).
3. رسول خدا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در ضمن حدیثی دیگر فرمودند:
(و ان الثانی عشر من ولدی یغیب حتی لا یری و یاتی علی امین بزمن لا یبقی من الاسلام الا اسمه و لا یبقی من القرآن الا اسمه فحینئذ یأذن الله تبارک و تعالی بالخروج فیظهر الله الاسلام به ویجدده6؛
دوازدهمی از فرزندانم به طوری غایب می شود که اصلا دیده نمی شود. زمانی خواهد آمد که از اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسم و اثری باقی نمی ماند، در آن هنگام خدا به وی اجازه نهضت می دهد و به وسیله او اسلام راتقویت کرده، تجدیدش می کند).
چنان که ملاحظه می فرمایید این احادیث بالصراحه دلالت دارند بر این که برنامه امام زمان علیه السلام و رفتارش ترویج و بسط اسلام و تحدید عظمت قرآن است و ایشان به منظور اجرای سنت های پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله مقاتله می کنند.
بنابراین، اگر ابهامی در احادیث دسته اول وجود داشت با توضیحاتی که در این احادیث آمده است برطرف می شود. در مجموع باید احادیث را به گونه ای تفسیر کرد که رفع شبهه شود بدین بیان که در زمان غیبت، بدعت هایی در دین گذاشته می شود و احکامی از اسلام و قرآن بر طبق میل مردم تأویل و تفسیر می شود و بسیاری از حدود و احکام چنان فراموش می شوند که گویا اصلا از اسلام نبودند. وقتی که حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کردند، بدعت ها را ابطال می کنند و احکام خدا را به همان گونه ای که صادر شده بود، ظاهر می سازند. حدود اسلامی را بدون سهل انگاری اجرا می کنند و معلوم است که برای مردم چنین برنامه ای تازگی دارد.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
(اذا قام القائم سار بسیره رسول الله الا انه یبین اثار محمد7؛
وقتی قائم قیام کرد به سیره رسول خدا صلّی الله علیه و آله رفتار می کند، لکن آثار حضرت محمد صلّی الله علیه و آله را تفسیر و بیان می کند).
به هر حال، مردمی که ارکان و اصول مسلمه اسلام را رها کرده و تنها به برخی ظواهر آن اکتفا کرده اند، از اسلام جز نماز و روزه واجتناب از نجاسات چیزی نمی دانند، بعضی ها هم دین را در مسجد محصور کرده و حقیقت آن در اعمال و حرکاتشان نفوذ ندارد. در کوچه و بازار و خانه اثری از اسلام نیست، اخلاقیات و دستورات اجتماعی را ابدا از اسلام محسوب نمی دانند، صفات زشت در نظرشان اهمیت ندارد و به بهانه این که واجبات و محرمات اختلافی هستند از زیر بار آنها شانه خالی می کنند محرمات الهی را با حیله های گوناگون و تأویلات صوری جایز می شمارند، از ادای حقوق واجبه خود داری می نمایند، به دلخواه خود احکام دین را تأویل می کنند، از قرآن فقط به قرائت، تجوید و احترامات صوری را اکتفا می نمایند.
اگر امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف ظاهر شوند و به آنان بگویند: شما از حقیقت و گوهر دین به دور افتادید و آیات قرآن و احادیث پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله را برخلاف واقع تفسیر و تأویل کرده اید، چرا حقیقت نورانی قرآن و اسلام را رها کرده اید و به بعضی از ظواهرش قناعت کرده اید؟ شما اعمال و رفتارتان را با دین تطبیق نکرده اید، بلکه احکام دین را با دنیای خودتان توجیه نموده، سازش داده اید و امام حسین علیه السلام تنها برای گریه کشته نشد و چرا هدف جدم را پایمال کرده اید؟ دستورات اخلاقی و اجتماعی را باید از ارکان اسلام بدانید و جزء برنامه عملی خویش قرار دهید و اسلام را درمساجد محصور نکنید و با حیله ها از زیر بار احکام خدا شانه خالی نکنید، وظیفه امر به معروف و نهی ازمنکر را انجام دهید و فلان بدعت و فلان و فلان ... را از اسلام بیرون کنید.
قطعاً چنین دین و برنامه ای بر ایشان تازگی داشته و از آن وحشت می کنند و اساساً اسلامش نمی دانند، زیرا تاکنون اسلام را جور دیگر تصور کرده بودند. آنان می پنداشتند ترقی و عظمت اسلام در تزئین مساجد ومناره ها بلند است، اگر امام بفرماید عظمت اسلام به عمل صالح و راستی و درستی وامنت و وفای به عهد واجتناب از حرام است، برای شان تازگی دارد، آنها گمان می کردند وقتی امام زمان علیه السلام آمد تمام اعمال مسلمین را تصحیح می کنند و به اتفاق آنان در گوشه مسجد مشغول عبادت می شوند، اما اگر مشاهده کننده که امام زمان علیه السلام مردم را به سوی جهاد و امر به معروف و نهی از منکر دعوت می کند و نمازگزاران ستم پیشه و افراد مانع الزکوه را مجازات می کنند ... برایشان تازگی دارد و جدید است، این است معنای آیین جدید نه آن که حضرت مهدی علیه السلام دین جدید بیاورند، بلکه ایشان دین حضرت محمد صلّی الله علیه و آله را به گونه ای که تاکنون نبوده، تفسیر و تبیین می کنند.
پینوشتها:
1. بحارالانوار، ج52، ص 352.
2. اثباة الهدی، ج7، ص110.
3. همان، ص 83.
4. بحارالانوار، ج51 ، ص82.
5. اثباة الهدی ، ج7 ، ص52.
6. منتخب الاثر، ص98.
7. بحارالانوار، ج52، ص347.
منبع: www.mouood.org
- [سایر] آیین جدیدی که امام زمان علیه السلام می آورد، چیست؟!
- [سایر] چرا هنگام ظهور امام عصر علیه السلام مردم تصور میکنند که امام دین جدیدی آورده است؟
- [سایر] چرا هنگام ظهور امام عصر علیه السلام مردم تصور میکنند که امام دین جدیدی آورده است؟
- [سایر] آیا امام زمان پس از ظهورش دین جدیدی خواهد آورد ؟
- [سایر] آیا امام زمان (عج)، قرآن جدیدی می آورد؟
- [سایر] چرا به حضرت مهدی علیه السلام، صاحب الزمان می گویند؟
- [سایر] این که امام زمان (علیه السلام) بعد از ظهور دین جدیدی می آورند، یعنی چه ؟
- [سایر] آیا درست است که با ظهور امام زمان(عج)، دین جدیدی آورده میشود؟!
- [سایر] آیا درست است که با ظهور امام زمان(عج)، دین جدیدی آورده میشود؟!
- [سایر] امام مهدی علیه السلام فرزند کیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.