این پرسش را بر اساس بیانات آیت الله جوادی آملی مدظله العالی پاسخ میدهیم. برای پاسخ به این پرسش ذکر چند مطلب ضرورت دارد: 1. انسان، طبق فرموده ی قرآن کریم به سوی خدای سبحان در حرکت است و پایان سفرش ملاقات با خداست: (یا أیها الإنسان إنّک کادحٌ إلی ربّک کدحاً فملاقیه؛1 ای انسان حقّاً که تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی و او را ملاقات خواهی کرد.) بشر برای رسیدن به این هدف، به دو محور اصلی مُلکی (ظاهری) و ملکوتی (باطنی) نیاز دارد. انسان در محور مُلکی و ظاهری به رهبری نیازمند است که همان موضوع امامت، یعنی اداره ی جامعه و کشورداری و رهبری نظام است. محور دوم که بسیار مهم‌تر از اوّلی است و تکیهگاه آن به شمار می‌رود، رهبری باطنی و ملکوتی است. این سیر، سیری عمودی و طولی است که صیرورت‌ نیز خوانده می‌شود؛ یعنی انسان در درون خود سفری با مراتب و منازل متعدّد دارد و برای پیمودن این منازل، نیازمند رهبری انکارناپذیر است. سیر یعنی حرکتی (ظاهری) که در همه اجرام زمینی و آسمانی وجود دارد؛ امّا صیرورت؛ یعنی تحوّل و شدن و از نوعی به نوعی دیگر و از منزلتی به منزلت دیگر؛ یعنی تکامل یافتن. یک خودرو که شتابان در بزرگراه پیش می‌رود و میوه‌ای که مرحله‌های گوناگون را پشت ‌سر می‌گذارد، هر دو حرکت دارند، امّا اوّلی به نحو سیر است و دومی به نحو صیرورت؛ یعنی میوه از خاک حرکت کرده، به مرحله شکوفه رسیده و پس از آن به میوه خام و پخته تبدیل شده است. این شدن را که حرکتی درونی است، صیرورت می‌نامند. انسان‌ها نیز بدون استثنا، در تحوّل درونی و صیرورتی به سر می‌برند که نهایت آن لقای حق، تبارک و تعالی است. 2. وقتی معلوم شد انسان در صیرورت است و به سوی خدا حرکت می‌کند، ناگزیر باید حرکت دهنده‌ای داشته باشد؛ زیرا در هر حرکتی وجود متحرّک، محرّک، مسیر، ابتدا و انتها (هدف) ضرورت دارد و مهم‌تر از همه، وجود رهبری است که متحرّک را به هدف نهایی هدایت کند. 3. افزون بر امور عادّی و مادّی انسان (زندگی روزمره) تمام اعمال عبادی و باطنی انسان نیز به رهبر نیاز دارد؛ یعنی همان‌گونه که تأمین معاش و امور ظاهری و زندگی اجتماعی انسان، نیازمند رهبر است، تمام عبادت‌ها و اعمال باطنی وی نیز که با صیرورت و تحوّل درونی همراه است، به محرّک و رهبری نیاز دارد تا آنها را هدایت و به سرمنزل مقصود (قرب الی الله) برساند. 4. امامان معصوم علیهم السلام علاوه بر رهبری ظاهری و اداره ملکی جامعه، رهبری ملکوتی جامعه بشری را نیز بر عهده داشتند. همان‌ گونه که گذشت، سیر باطنی انسان (صیرورت او) از نظر اهمّیت ‌با سیر ظاهری، مُلکی و دنیایی قابل مقایسه نیست. 5. گرچه بیگانگان، رهبری ظاهری را از ائمه ی اطهار علیهم السلام گرفتند و آنان را خانه نشین کردند، امّا رهبری ملکوتی انسان‌ها و جوامع بشری حقیقتی است که از وجود مقدّس آنان جدا نمی‌شود. 6. نماز، روزه، زکات، حج و دیگر عبادات، هر کدام نوعی صعود و تقرّب به سوی خدای سبحان دارند. (إلیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه؛2 هر کس سربلندی می‌خواهد؛ سربلندی یک سره از آن خداست‌ سخنان پاکیزه به سوی او بالا می‌رود و کار شایسته به آن رفعت می‌بخشد و کسانی که با حیله و مکر کارهای بد می‌کنند، عذابی سخت‌ خواهند داشت و نیرنگشان خود تباه می‌گردد.) این صعود، حرکتی به نحو صیرورت است و مسلّماً به محرّک و رهبر نیاز دارد؛ یعنی باید انسان کاملی باشد که عمل صالحش اعمال بندگان را بالا ببرد و رهبری کند تا به درگاه قبول حضرت حق برسد. این انسان کامل همان امام معصوم است که نمازش نماز هر فرد متّقی را امامت می‌کند و حج و زکات و تمام اعمالش، اعمال بندگان صالح را تا وصول به بارگاه حضرت حق، رهنمون می‌شود. بر این اساس، هر که اوّل وقت نماز به پا دارد، به امام زمان خویش اقتدا کرده است. چون امام زمان علیه السلام هماره اوّل وقت نماز می‌گزارد و هر کس در هر اقلیمی که باشد، اگر اوّل وقت نماز بخواند، در این عمل با فضیلت‌ به امام خود اقتدا کرده است، یعنی نماز او به کاروان نمازهایی پیوسته که با امامت نماز ولی خدا، به سوی خدا در حال صعود است. 7. از آنچه بیان شد، در می‌یابیم که وجود مقدّس حضرت مهدی علیه السلام رهبری ملکوتی تمام انسان‌ها و هر آنچه را که دارای صیرورت و تحوّل است، به عهده دارد. او به اذن خدا، مدبّر امور است و خلقت و هدایت و تدبیر و درمان و حیات و مرگ به واسطه ی او تحقّق می‌یابد. به همین سبب امامان معصوم علیه السلام را واسطههای فیض حق و مجاری روزی خلایق می‌دانیم.3 وجود آنها همچون دو دستی است که با یکی ارزاق و مقدّرات خلایق از درگاه ربوبی دریافت و در عالم هستی توزیع می‌شود و با دیگری اعمال صالح بندگان تاعرش الهی رهبری و هدایت می‌گردد. اگر ولی الله الاعظم علیه السلام عملی را امضا کند، قطعا مورد قبول خداوند متعال است وگرنه هیچ یک از اعمال انسان پذیرفته نمی‌شود. بدین سبب، در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم: (بکم فتح الله و بکم یختم، و بکم ینزّل الغیث، و بکم یمسک السماء أن تقع علی الأرض إلّا بإذنه، و بکم ینفّس الهمّ، و یکشف الضرّ؛4 خدا به وسیله ی شما آغاز کرد و به شما ختم می‌کند و به خاطر شما باران را فرو می‌فرستد و به وسیله ی شما آسمان را از این که جز به اجازه او بر زمین افتد، نگه داشته است و به خاطر شما اندوه را بیرون برد و سختی را برطرف کند.) (إن ذُکر الخیر کنتم أوّله، و أصله و فرعه، و معدنه و مأویه ومنتهاه؛5 هر گاه خیر و خوبی‌ها یاد شود، شما اوّل و اصل و فرع‌ها و معدن و جایگاه و سر حدّ نهایی‌اش هستید.) و شاید راز بعضی از روایتها و دعاهای امامان معصوم علیهم السلام در همین امر نهفته است: (اگر زمین بدون امام باشد، نظمش از هم بپاشد و در هم فرو ریزد.)6؛ (کجاست آن وسیله‌ای که فیوضات آسمان را به اهل زمین می‌رساند.)؛7 (به ماندن او است که دنیا باقی مانده است و به خیر و برکت او تمام مخلوقات روزی داده می‌شوند.)8 و شاید سرّ خواندن دعای فرج در شب قدر نیز همین امر باشد. پینوشتها: 1. سوره انشقاق (84)، آیه 6. 2. سوره فاطر (35)، آیه 10. 3. جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 14، صص 120-97، با تلخیص. 4. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره. 5. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره. 6. کلینی، اصول کافی، ج1، ص 179. 7. مفاتیح‌الجنان، دعای ندبه. 8. مفاتیح‌الجنان، دعای عدیله. منبع: www.mouood.org
این پرسش را بر اساس بیانات آیت الله جوادی آملی مدظله العالی پاسخ میدهیم.
برای پاسخ به این پرسش ذکر چند مطلب ضرورت دارد:
1. انسان، طبق فرموده ی قرآن کریم به سوی خدای سبحان در حرکت است و پایان سفرش ملاقات با خداست: (یا أیها الإنسان إنّک کادحٌ إلی ربّک کدحاً فملاقیه؛1 ای انسان حقّاً که تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی و او را ملاقات خواهی کرد.)
بشر برای رسیدن به این هدف، به دو محور اصلی مُلکی (ظاهری) و ملکوتی (باطنی) نیاز دارد. انسان در محور مُلکی و ظاهری به رهبری نیازمند است که همان موضوع امامت، یعنی اداره ی جامعه و کشورداری و رهبری نظام است. محور دوم که بسیار مهمتر از اوّلی است و تکیهگاه آن به شمار میرود، رهبری باطنی و ملکوتی است. این سیر، سیری عمودی و طولی است که صیرورت نیز خوانده میشود؛ یعنی انسان در درون خود سفری با مراتب و منازل متعدّد دارد و برای پیمودن این منازل، نیازمند رهبری انکارناپذیر است. سیر یعنی حرکتی (ظاهری) که در همه اجرام زمینی و آسمانی وجود دارد؛ امّا صیرورت؛ یعنی تحوّل و شدن و از نوعی به نوعی دیگر و از منزلتی به منزلت دیگر؛ یعنی تکامل یافتن.
یک خودرو که شتابان در بزرگراه پیش میرود و میوهای که مرحلههای گوناگون را پشت سر میگذارد، هر دو حرکت دارند، امّا اوّلی به نحو سیر است و دومی به نحو صیرورت؛ یعنی میوه از خاک حرکت کرده، به مرحله شکوفه رسیده و پس از آن به میوه خام و پخته تبدیل شده است. این شدن را که حرکتی درونی است، صیرورت مینامند. انسانها نیز بدون استثنا، در تحوّل درونی و صیرورتی به سر میبرند که نهایت آن لقای حق، تبارک و تعالی است.
2. وقتی معلوم شد انسان در صیرورت است و به سوی خدا حرکت میکند، ناگزیر باید حرکت دهندهای داشته باشد؛ زیرا در هر حرکتی وجود متحرّک، محرّک، مسیر، ابتدا و انتها (هدف) ضرورت دارد و مهمتر از همه، وجود رهبری است که متحرّک را به هدف نهایی هدایت کند.
3. افزون بر امور عادّی و مادّی انسان (زندگی روزمره) تمام اعمال عبادی و باطنی انسان نیز به رهبر نیاز دارد؛ یعنی همانگونه که تأمین معاش و امور ظاهری و زندگی اجتماعی انسان، نیازمند رهبر است، تمام عبادتها و اعمال باطنی وی نیز که با صیرورت و تحوّل درونی همراه است، به محرّک و رهبری نیاز دارد تا آنها را هدایت و به سرمنزل مقصود (قرب الی الله) برساند.
4. امامان معصوم علیهم السلام علاوه بر رهبری ظاهری و اداره ملکی جامعه، رهبری ملکوتی جامعه بشری را نیز بر عهده داشتند. همان گونه که گذشت، سیر باطنی انسان (صیرورت او) از نظر اهمّیت با سیر ظاهری، مُلکی و دنیایی قابل مقایسه نیست.
5. گرچه بیگانگان، رهبری ظاهری را از ائمه ی اطهار علیهم السلام گرفتند و آنان را خانه نشین کردند، امّا رهبری ملکوتی انسانها و جوامع بشری حقیقتی است که از وجود مقدّس آنان جدا نمیشود.
6. نماز، روزه، زکات، حج و دیگر عبادات، هر کدام نوعی صعود و تقرّب به سوی خدای سبحان دارند. (إلیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه؛2 هر کس سربلندی میخواهد؛ سربلندی یک سره از آن خداست سخنان پاکیزه به سوی او بالا میرود و کار شایسته به آن رفعت میبخشد و کسانی که با حیله و مکر کارهای بد میکنند، عذابی سخت خواهند داشت و نیرنگشان خود تباه میگردد.) این صعود، حرکتی به نحو صیرورت است و مسلّماً به محرّک و رهبر نیاز دارد؛ یعنی باید انسان کاملی باشد که عمل صالحش اعمال بندگان را بالا ببرد و رهبری کند تا به درگاه قبول حضرت حق برسد.
این انسان کامل همان امام معصوم است که نمازش نماز هر فرد متّقی را امامت میکند و حج و زکات و تمام اعمالش، اعمال بندگان صالح را تا وصول به بارگاه حضرت حق، رهنمون میشود. بر این اساس، هر که اوّل وقت نماز به پا دارد، به امام زمان خویش اقتدا کرده است. چون امام زمان علیه السلام هماره اوّل وقت نماز میگزارد و هر کس در هر اقلیمی که باشد، اگر اوّل وقت نماز بخواند، در این عمل با فضیلت به امام خود اقتدا کرده است، یعنی نماز او به کاروان نمازهایی پیوسته که با امامت نماز ولی خدا، به سوی خدا در حال صعود است.
7. از آنچه بیان شد، در مییابیم که وجود مقدّس حضرت مهدی علیه السلام رهبری ملکوتی تمام انسانها و هر آنچه را که دارای صیرورت و تحوّل است، به عهده دارد. او به اذن خدا، مدبّر امور است و خلقت و هدایت و تدبیر و درمان و حیات و مرگ به واسطه ی او تحقّق مییابد. به همین سبب امامان معصوم علیه السلام را واسطههای فیض حق و مجاری روزی خلایق میدانیم.3
وجود آنها همچون دو دستی است که با یکی ارزاق و مقدّرات خلایق از درگاه ربوبی دریافت و در عالم هستی توزیع میشود و با دیگری اعمال صالح بندگان تاعرش الهی رهبری و هدایت میگردد. اگر ولی الله الاعظم علیه السلام عملی را امضا کند، قطعا مورد قبول خداوند متعال است وگرنه هیچ یک از اعمال انسان پذیرفته نمیشود. بدین سبب، در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: (بکم فتح الله و بکم یختم، و بکم ینزّل الغیث، و بکم یمسک السماء أن تقع علی الأرض إلّا بإذنه، و بکم ینفّس الهمّ، و یکشف الضرّ؛4 خدا به وسیله ی شما آغاز کرد و به شما ختم میکند و به خاطر شما باران را فرو میفرستد و به وسیله ی شما آسمان را از این که جز به اجازه او بر زمین افتد، نگه داشته است و به خاطر شما اندوه را بیرون برد و سختی را برطرف کند.)
(إن ذُکر الخیر کنتم أوّله، و أصله و فرعه، و معدنه و مأویه ومنتهاه؛5 هر گاه خیر و خوبیها یاد شود، شما اوّل و اصل و فرعها و معدن و جایگاه و سر حدّ نهاییاش هستید.)
و شاید راز بعضی از روایتها و دعاهای امامان معصوم علیهم السلام در همین امر نهفته است: (اگر زمین بدون امام باشد، نظمش از هم بپاشد و در هم فرو ریزد.)6؛
(کجاست آن وسیلهای که فیوضات آسمان را به اهل زمین میرساند.)؛7
(به ماندن او است که دنیا باقی مانده است و به خیر و برکت او تمام مخلوقات روزی داده میشوند.)8
و شاید سرّ خواندن دعای فرج در شب قدر نیز همین امر باشد.
پینوشتها:
1. سوره انشقاق (84)، آیه 6.
2. سوره فاطر (35)، آیه 10.
3. جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 14، صص 120-97، با تلخیص.
4. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
5. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
6. کلینی، اصول کافی، ج1، ص 179.
7. مفاتیحالجنان، دعای ندبه.
8. مفاتیحالجنان، دعای عدیله.
منبع: www.mouood.org
- [سایر] چرا با وجود فساد در جهان حضرت مهدی علیه السلام ظهور نمی کنند؟
- [سایر] چرا حضرت مهدی علیه السلام با وجود افراد متدین زیاد در جهان، ظهور نمی کند؟
- [سایر] چگونه حضرت مهدی علیه السلام با یاران اندکشان جهان را تسخیر می کنند؟
- [سایر] آیا امام مهدی علیه السلام با اجبار، اسلام را در جهان پیاده می کنند؟
- [سایر] چرا به حضرت مهدی علیه السلام، صاحب الزمان می گویند؟
- [سایر] چرا اگر امام زمان نباشد وضع جهان به هم میخورد؟
- [سایر] پیشرفت علوم در دوران امام مهدی چگونه است؟ و چه سودی دارد؟
- [سایر] امام مهدی علیه السلام فرزند کیست؟
- [سایر] امام زمان(علیه السلام) در کدام نقطه از جهان ظهور می کنند؟
- [سایر] وضعیت جهان پس از ظهور امام زمان چگونه خواهد بود؟ حکومت ایشان چگونه است؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.