از روایات، چنین استفاده می شود که امام مهدی (علیه السلام) ابتدا، مردم را به سوی حق دعوت می کند و قبل از آغاز هر جنگی، به معرّفی دین حق برای دشمنان می پردازد و فرصت انتخاب میان حق و باطل را به آنان می دهد و تنها بعد از اتمام حجّت بر دشمنان، از قدرت شمشیر استفاده می کند. پس چون آن حضرت، ابتدا، اتمام حجّت می کند و آنان با این که به حق واقف می شوند و از آن اطلاع پیدا می کنند، از آن روی گردان می شوند، نمی توان گفت، آن حضرت، اسلام را با اجبار پیاده می کند، بلکه باید گفت، هر کس که اسلام را قبول می کند، از روی رغبت و اختیار است و هر کس آن را قبول نمی کند، باز با آگاهی و اختیار است، لکن بعد از این سوء اختیار، از سوی لشکریان امام نابود می شود تا در جهان فتنه ای نماند. امام باقر(علیه السلام) می فرماید: حضرت مهدی (علیه السلام) به سوی کوفه رهسپار می شود. در آن جا، شانزده هزار نفر مجهّز به سلاح در برابر حضرت می ایستند. آنان، قاریان قرآن و دانشمندان دینی هستند که پیشانی هایشان از عبادتِ زیاد، پینه بسته، چهره هایشان در اثر شب زنده داری، زرد شده، امّا نفاق، سراپایشان را پوشانده است. آنان یک صدا فریاد بر می آورند: (ای فرزند فاطمه! از همان راهی که آمده ای، باز گرد. زیرا، به تو نیازی نداریم.). حضرت مهدی، در پشت شهر نجف، پس از ظهر روز دوشنبه تا شام گاه، بر آنان شمشیر می کشد و همه را از دم تیغ می گذراند و در این نبرد، از یاران حضرت، حتّی یک نفر زخمی نمی شود.[1] طبق این حدیث، افرادی که در مقابل حضرت مهدی(علیه السلام) می ایستند، می دانند که او مهدی و فرزند فاطمه (س) است، ولی از قبول دین حق سر بر می تابند و بدین ترتیب، آگاهانه، با آن حضرت مخالفت می کنند و حضرت به جنگ با آنان می پردازد و آنان را قلع و قمع می کند. این جنگ، به این دلیل است که این اشخاص، با این که حق را می شناسند، ولی از آن پیروی نمی کنند و می خواهند مانع از اجرای حق و عدالت در جامعه ی انسانی باشند و از آن جا که وجود چنین کسانی، مانع از گسترش عدالت و موجب سلب اختیار و انتخاب دیگر افراد جامعه که می خواهند حق را انتخاب کنند، می شود، پس باید از میان بروند تا ریشه ی فساد و موانع شناخت حق از باطل از بین برود. همان طوری که از احادیث استفاده می شود، عملکرد ایشان، یعنی رفتار قاطعانه و قدرت شمشیر حضرت، می تواند یکی از عواملی باشد که در پیاده کردن اسلام در جهان نقش خواهد داشت، ولی عوامل دیگری مانند آمادگی جهانی، سلاح مدرن، سلاح علم، انتخاب کارگزاران لایق، ... نیز نقش عمده ای خواهد داشت که به اختصار به ذکر هر کدام پرداخته می شود: الف) برخورد جدی و قدرت مندانه با ستمگران دیگر، این گونه نخواهد بود که پیامبران و امامان، مردمان را موعظه کنند و بسیاری از مردم گوش فرا ندهند و سرگرم جنایت و فساد باشند، به گونه ای که پیامبران را بکشند و سنت های آنان را محو کنند. امام باقر(علیه السلام)می فرماید: انّ رسول الله(صلی الله علیه وآله) سار فی أُمّته باللیّن، کان یتألّف الناس، و القائم یسیر بالقتل... و لا یستتیبُ أحداً...؛[2] رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با امّت خویش به نرمی و محبّت رفتار می کرد، ولی مهدی (علیه السلام) با کشتن با آنان برخورد می کند... و کسی را به توبه فرا نخواند... ب) آمادگی جهانی[3] به طوری که از روایات استفاده می شود، پیروزی امام زمان(علیه السلام) به آمادگی جهان نیز بستگی دارد. وقتی جهان، حالت پذیرش برای حکومت جهانی پیدا کرد و انسانِ جنگ زده، صلح طلب شد، پیروزی انقلاب حضرت مهدی(علیه السلام) تحقّق می پذیرد. در بعضی از روایات آمده است که پیدایش این آمادگی جهانی، بر اثر یک جنگ وحشت ناک است که انسانِ جنگ زده، به دنبال آب حیات صلح و آرامش می رود. امام صادق(علیه السلام)فرموده اند: حکومت جهانی و رهبری واحد، تحقّق پیدا نمی کند، مگر روزی که در یک جنگ ویران کننده، دو سوم بشر نابود شوند.[4] ج) سلاح برتر و مدرن در بعضی از روایات آمده است: حضرت مهدی(علیه السلام) از سلاح برتر بهره مند است که جهان تسلیم خواهد شد. سلاح ایمان و آلات مدرن جنگی، نقش عظیمی دارد.[5] د) سلاح علم و دانش در بسیاری از احادیث، به این واقعیّت اشاره می شود که امام زمان(علیه السلام) با قدرت علمی، مغزها را متوجّه خود می کند و جهان علم به او ایمان می آوردند. امام صادق(علیه السلام) فرمودنده است: تا زمان انقلابِ حضرت مهدی(علیه السلام)، علم و دانش تا چهار کلمه ترقّی می کند، امّا در عصر مهدی(علیه السلام) به اندازه ی هفتاد و چهار کلمه ترقّی خواهد کرد. این، یکی از اسباب پیروزی است.[6] ه) کارگزاران و وزیران لایق اداره ی سرزمین ها، در سایه ی رهبری الهی و کارگزاران لایق و دل سوز و حاکمیّت اسلام، امکان پذیر است. امام عصر(علیه السلام) برای اداره ی جهان، استانداران و وزیرانی می گمارد که جز به مصالح اسلام و رضایت خدا به چیزی نمی اندیشند. طبیعی است کشوری که کارگزارانش از چنین خصوصیّت برجسته ای برخوردار باشند، بر تمام دشواری ها، پیروز می شود، به گونه ای که زندگان، آرزوی زندگی دوباره ی مردگان را می نمایند.[7] پی نوشتها: [1]. همان. [2]. محمود بجستانی، چهل حدیث سیره مهدوی، ص 37. [3]. شماره های ب و ج و د، از کتاب ایدئولوژی و عقاید اسلامی، تألیف محمد دشتی، ص 228 230، اخذ شده است. [4]. محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 207، ح 44. [5]. همان، ص 321 - 327. [6]. همان، ج 42، ص 327. [7]. قاضی نورالله شوشتری، احقاق الحق، ج 13، ص 294. منبع: امام مهدی علیه السلام، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
از روایات، چنین استفاده می شود که امام مهدی (علیه السلام) ابتدا، مردم را به سوی حق دعوت می کند و قبل از آغاز هر جنگی، به معرّفی دین حق برای دشمنان می پردازد و فرصت انتخاب میان حق و باطل را به آنان می دهد و تنها بعد از اتمام حجّت بر دشمنان، از قدرت شمشیر استفاده می کند. پس چون آن حضرت، ابتدا، اتمام حجّت می کند و آنان با این که به حق واقف می شوند و از آن اطلاع پیدا می کنند، از آن روی گردان می شوند، نمی توان گفت، آن حضرت، اسلام را با اجبار پیاده می کند، بلکه باید گفت، هر کس که اسلام را قبول می کند، از روی رغبت و اختیار است و هر کس آن را قبول نمی کند، باز با آگاهی و اختیار است، لکن بعد از این سوء اختیار، از سوی لشکریان امام نابود می شود تا در جهان فتنه ای نماند.
امام باقر(علیه السلام) می فرماید:
حضرت مهدی (علیه السلام) به سوی کوفه رهسپار می شود. در آن جا، شانزده هزار نفر مجهّز به سلاح در برابر حضرت می ایستند. آنان، قاریان قرآن و دانشمندان دینی هستند که پیشانی هایشان از عبادتِ زیاد، پینه بسته، چهره هایشان در اثر شب زنده داری، زرد شده، امّا نفاق، سراپایشان را پوشانده است. آنان یک صدا فریاد بر می آورند: (ای فرزند فاطمه! از همان راهی که آمده ای، باز گرد. زیرا، به تو نیازی نداریم.). حضرت مهدی، در پشت شهر نجف، پس از ظهر روز دوشنبه تا شام گاه، بر آنان شمشیر می کشد و همه را از دم تیغ می گذراند و در این نبرد، از یاران حضرت، حتّی یک نفر زخمی نمی شود.[1]
طبق این حدیث، افرادی که در مقابل حضرت مهدی(علیه السلام) می ایستند، می دانند که او مهدی و فرزند فاطمه (س) است، ولی از قبول دین حق سر بر می تابند و بدین ترتیب، آگاهانه، با آن حضرت مخالفت می کنند و حضرت به جنگ با آنان می پردازد و آنان را قلع و قمع می کند.
این جنگ، به این دلیل است که این اشخاص، با این که حق را می شناسند، ولی از آن پیروی نمی کنند و می خواهند مانع از اجرای حق و عدالت در جامعه ی انسانی باشند و از آن جا که وجود چنین کسانی، مانع از گسترش عدالت و موجب سلب اختیار و انتخاب دیگر افراد جامعه که می خواهند حق را انتخاب کنند، می شود، پس باید از میان بروند تا ریشه ی فساد و موانع شناخت حق از باطل از بین برود.
همان طوری که از احادیث استفاده می شود، عملکرد ایشان، یعنی رفتار قاطعانه و قدرت شمشیر حضرت، می تواند یکی از عواملی باشد که در پیاده کردن اسلام در جهان نقش خواهد داشت، ولی عوامل دیگری مانند آمادگی جهانی، سلاح مدرن، سلاح علم، انتخاب کارگزاران لایق، ... نیز نقش عمده ای خواهد داشت که به اختصار به ذکر هر کدام پرداخته می شود:
الف) برخورد جدی و قدرت مندانه با ستمگران
دیگر، این گونه نخواهد بود که پیامبران و امامان، مردمان را موعظه کنند و بسیاری از مردم گوش فرا ندهند و سرگرم جنایت و فساد باشند، به گونه ای که پیامبران را بکشند و سنت های آنان را محو کنند. امام باقر(علیه السلام)می فرماید:
انّ رسول الله(صلی الله علیه وآله) سار فی أُمّته باللیّن، کان یتألّف الناس، و القائم یسیر بالقتل... و لا یستتیبُ أحداً...؛[2] رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با امّت خویش به نرمی و محبّت رفتار می کرد، ولی مهدی (علیه السلام) با کشتن با آنان برخورد می کند... و کسی را به توبه فرا نخواند...
ب) آمادگی جهانی[3]
به طوری که از روایات استفاده می شود، پیروزی امام زمان(علیه السلام) به آمادگی جهان نیز بستگی دارد. وقتی جهان، حالت پذیرش برای حکومت جهانی پیدا کرد و انسانِ جنگ زده، صلح طلب شد، پیروزی انقلاب حضرت مهدی(علیه السلام) تحقّق می پذیرد.
در بعضی از روایات آمده است که پیدایش این آمادگی جهانی، بر اثر یک جنگ وحشت ناک است که انسانِ جنگ زده، به دنبال آب حیات صلح و آرامش می رود. امام صادق(علیه السلام)فرموده اند:
حکومت جهانی و رهبری واحد، تحقّق پیدا نمی کند، مگر روزی که در یک جنگ ویران کننده، دو سوم بشر نابود شوند.[4]
ج) سلاح برتر و مدرن
در بعضی از روایات آمده است: حضرت مهدی(علیه السلام) از سلاح برتر بهره مند است که جهان تسلیم خواهد شد. سلاح ایمان و آلات مدرن جنگی، نقش عظیمی دارد.[5]
د) سلاح علم و دانش
در بسیاری از احادیث، به این واقعیّت اشاره می شود که امام زمان(علیه السلام) با قدرت علمی، مغزها را متوجّه خود می کند و جهان علم به او ایمان می آوردند. امام صادق(علیه السلام) فرمودنده است:
تا زمان انقلابِ حضرت مهدی(علیه السلام)، علم و دانش تا چهار کلمه ترقّی می کند، امّا در عصر مهدی(علیه السلام) به اندازه ی هفتاد و چهار کلمه ترقّی خواهد کرد. این، یکی از اسباب پیروزی است.[6]
ه) کارگزاران و وزیران لایق
اداره ی سرزمین ها، در سایه ی رهبری الهی و کارگزاران لایق و دل سوز و حاکمیّت اسلام، امکان پذیر است. امام عصر(علیه السلام) برای اداره ی جهان، استانداران و وزیرانی می گمارد که جز به مصالح اسلام و رضایت خدا به چیزی نمی اندیشند. طبیعی است کشوری که کارگزارانش از چنین خصوصیّت برجسته ای برخوردار باشند، بر تمام دشواری ها، پیروز می شود، به گونه ای که زندگان، آرزوی زندگی دوباره ی مردگان را می نمایند.[7]
پی نوشتها:
[1]. همان.
[2]. محمود بجستانی، چهل حدیث سیره مهدوی، ص 37.
[3]. شماره های ب و ج و د، از کتاب ایدئولوژی و عقاید اسلامی، تألیف محمد دشتی، ص 228 230، اخذ شده است.
[4]. محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 207، ح 44.
[5]. همان، ص 321 - 327.
[6]. همان، ج 42، ص 327.
[7]. قاضی نورالله شوشتری، احقاق الحق، ج 13، ص 294.
منبع: امام مهدی علیه السلام، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
- [سایر] آیا امام مهدی (ع) با اجبار اسلام را در جهان پیاده میکنند؟
- [سایر] آیا امام مهدی (عج) با اجبار، اسلام را در جهان پیاده می کنند؟
- [سایر] آیا امام مهدی (عج) با اجبار، اسلام را در جهان پیاده می کنند؟
- [سایر] چرا با وجود فساد در جهان حضرت مهدی علیه السلام ظهور نمی کنند؟
- [سایر] چرا حضرت مهدی علیه السلام با وجود افراد متدین زیاد در جهان، ظهور نمی کند؟
- [سایر] چگونه حضرت مهدی علیه السلام با یاران اندکشان جهان را تسخیر می کنند؟
- [سایر] وجود حضرت مهدی علیه السلام چه سودی برای جهان هستی دارد؟
- [سایر] چرا به حضرت مهدی علیه السلام، صاحب الزمان می گویند؟
- [سایر] چرا اگر امام زمان نباشد وضع جهان به هم میخورد؟
- [سایر] در صورت شروع جنگ اتمی، عقیده ظهور امام زمان و فراگیر شدن اسلام در جهان درست نیست!
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) که نماز جمعه واجب تعیینی نیست خرید و فروش و سایر معاملات هنگام اقامه نماز جمعه حرام نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.