شرح پرسش: آیا میتوان وقت ظهور مبارک حضرت مهدی علیه السلام را تعیین نمود؟ مثلاً اینطور بیان نمود که دیگر باید مردم را آمادهی ظهور نمود چون نزدیک است و یا اینطور اظهار نظر کرد که خدا شاهد است که دیگر ظهور نزدیک است و یا اینگونه نوید داد که نسل ما به عنوان مثال عصر ظهور را درک خواهند نمود. پاسخ: برای یافتن پاسخ به سوال فوق در وهلهی اول هیچ راهی جز رجوع به منابع دست اول اسلام وجود ندارد. یعنی عقل، قرآن مجید و احادیث رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و اهل بیت مطهر ایشان علیهم السلام. در مرحله بعد باید این منابع مورد جستجو قرار گیرند که آیا در این زمینه پاسخی دارند یا خیر؟ اما دربارهی عقل باید بگوییم: نهایت توان عقل در اینجا از گمانه زنی و به اصطلاح از یک پیش بینی ضعیف تجاوز نمیکند. چون اصولا احاطه و تسلطی بر علل و حوادث موثر بر وقوع ظهور ندارد همانطور که زمان وقوع قیامت را نیز نمیتواند تعیین کند چنانچه آیات قرآن مجید نیز به حسب فهم ما انسانهای معمولی در این زمینه سکوت اختیار کردهاند. اما در عوض در میان روایات، احادیث نه چندان کمی وجود دارد که با صراحت تمام مسأله تعیین وقت ظهور را ناممکن و بلکه حرام و ممنوع اعلان کردهاند شایان توجه آن که علاوه بر کثرت نسبی این روایات بعضی از آنها از اعتبار و اتقان صدوری و سندی نیز برخور دارند. لازم است در اینجا یادآور شویم که مبنای ما در این پاسخ به طبع عدهای از بزرگان (1) فقها و اصولیون معتبر دانستن احادیثی میباشد که وثوق و اطمینان به صدور آنها از جانب اولیای دین، وجود داشته باشد. در اینجا چند نمونه از این روایات را میآوریم آنگاه توضیحاتی دربارهی آنها عرض میکنیم سپس بعضی احادیث را که می تواند مستندی جهت تعیین وقت باشد، میآوریم و بررسی میکنیم. سپس بعضی احادیث و در پی آن چند نکته و شبهه و نیز سخنان بعضی بزرگان علما و اندیشمندان معاصر را به عنوان تأیید مدعای خود ذکر میکنیم. در اینجا یک نکته اساسی را مناسب است یادآور شویم و آن این که در اینجا فقط صفت و درجه اعتبار احادیث یاد شده را میآوریم و از بحثهای مفصل رجالی و درایه ای چشم میپوشیم، اما احادیث: 1. ثقهالاسلام کلینی قدس سره الشریف در کتاب ارجمند اصول کافی در "باب کراهیة التوقیت" باسندی موثق و معتبر از حضرت امام باقر علیه السلام نقل می کند که جناب فضیل بن یسار از حضرت پرسید: "لهذا الامر وقت؟ فقال: کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون ...." (2) این حدیث را جناب شیخ طوسی نیز با سندی تقریبا مشابه در "کتاب الغیبة" (3) آورده است. اما ترجمه آن: راوی می گوید پرسیدم: آیا برای این امر (ظهور حضرت مهدی علیه السلام) وقتی هست؟ حضرت فرمودند: دروغ گفته اند وقت گذران، دروغ گفته اند وقت گذاران، دروغ گفته اند وقت گذران .... 2. جناب شیخ صدوق با سندی معتبر و مورد وثوق نقل می کند که حضرت امام رضا علیه السلام در مورد چهارمین امام بعد از خود به دعبل خزاعی فرمودند: ".... و بعد الحسن ابنه الحجة القائم المنتظر فی غیبته المطاع فی ظهوره لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله عزو جل ذلک الیوم حتی یخرج فیملأ الارض عدلأ کما ملئت جورأ و اما متی فاخبار عن الوقت فقد حدثنی ابی عن ابیه عن آبائه علیهم السلام لا یجلیها الوقتها الا هو ثقلت فی السماوات و الارض لأ تاتیکم الا بغتة" (4) این حدیث شریف را با سندی بسیار مشابه با سند مرحوم صدوق، جناب ابوالقاسم علی بن محمد بن علی الخزاز در کتاب ارجمند "کفایه الاثر"(5) نقل نموده است. ترجمه ی فرمایش امام رضا علیه السلام چنین است: و پس از حسن، فرزندش حجت قائم همو که در غیبت او منتظرش هستند و در ظهورش فرمانبردار او هستند، امام می باشد. اگر فقط یک روز از دنیا باقی مانده باشد خداوند عزوجل آن روز را آن قدر به درازا می کشاند تا او خروج کند پس زمین را پر از عدل می نماید آن گونه که مملو از جور و ستم بوده است و اما پاسخ به پرسش از زمان آن، خبردادن از وقت آن است و حال آن که پدر من از پدرش و ایشان از آباء خویش علیهم السلام نقل فرموده اند که وقتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند، چه زمانی قائم از فرزندان شما قیام خواهد نمود، فرمودند: در وقت این ام ، هیچ کس مگر خداوند متعال آن را آشکار نخواهد ساخت. آن خروج در آسمانها و زمین گرانبار است و شما را فرا نمی رسد مگر به صورت ناگهانی. 3. جناب شیخ طوسی در "کتاب الغیبة" توقیع مبارکی را از جانب ناحیه مقدسه ی حضرت ولی عصر علیه السلام خطاب به اسحاق بن یعقوب نقل می فرماید که به توقیع اسحاق بن یعقوب معروف می باشد. این توقیع را جناب شیخ صدوق نیز نقل نموده است. امام زمان علیه السلام در فرازی از این توقیع فرموده اند: اما ظهور فرج از اموری است که امرش وابسته به خداست (البته همه امور به دست خدای متعال است ولی این تعبیر نشاندهنده خصوصیت انحصاری امر ظهور است) وقت گذاران دروغ گفته اند. (6) در خور توجه فراوان آن که این توقیع شریف به ضعف سندی مشهور شده است لکن باید بدانیم این توقیع مبارک در نزد تعداد نه چندان کمی از فقها و علماء به عنوان حدیثی معتبر معرفی شده است و بلکه با درجه بالایی از اعتبار شناخته شده است. به احتمال زیاد همین نظر درست و متقن است. در اینجا فقط به ذکر نام بعضی از این بزرگان بسنده می کنیم این اسامی به این ترتیب است آیات عظام: سید محمود شاهرودی (7) شهید سید محمد باقر صدر (8) شیخ مرتضی حائری یزدی (9) و نیز آیات عظام سید کاظم حائری (10) سید محمود هاشمی شاهرودی (11) و شیخ جعفر سبحانی (12) 4. جناب شیخ طوسی باسندی معتبر و قوی از حضرت امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمودند: هر آن کس از مردم که برای تو وقتی (برای ظهور) تعیین کرد هیچ بیم هراسی نسبت به تکذیب وی در خود راه مده(13) این روایت هشدار دهنده و نسبتا شدید البیان را جناب شیخ نعمانی نیز در کتاب "الغیبة" خود نقل نمود ه است. (14) تا بدین جا چهار روایت را که به لحاظ علمی دارای درجه ی اعتبار بودند، نقل کردیم لکن در اینجا مناسب می دانیم روایت دیگری را که حاوی نکات راهگشای ارزنده ای است نقل کنیم. البته به نظر می رسد این حدیث نیز دارای اعتبار و اتقان در خوری بوده باشد. مرحوم کلینی از راوی نقل می کند که "کنت عند ابی عبدالله علیه السلام اذ دخل علیه منهم، فقال له: جعلت فداک أخبرنی عن هذا الامر الذی تنظر، متی هو؟ فقال یا مهزم کذب الوقاتون و هلک المستعجلون و نجا المسلمون. (15) این روایت را با سندی دیگر جناب شیخ طوسی نیز نقل فرموده است (16) البته در پایان نقل مرحوم شیخ یک جمله ی دیگر هم وجود دارد و آن اینست "و الینایصیرون" که یعنی سرانجام شان به سوی ما می باشد که ترجمه ی آن چنین است: راوی می گوید شخصی به نام مهزم به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد جانم به فدای شما! به من بفرمایید این امر که منتظر آن هستیم در چه زمانی خواهد بود؟ حضرت فرمودند: ای مهزم! دروغ گفت اند وقت گذاران و آنان که شتاب بی جا دارند و هلاک شدند و آنان که تسلیم هستند نجات یافتگان اند. مشاهده می شود که صریحا ملاک هلاکت، عجله ی بی جا و معیار نجات تسلیم معرفی شده است. اما نکاتی پیرامون آن چهار حدیث معتبر که نقل کردیم: در این قسمت تنها به دو نکته اکتفا می کنیم: 1. از هر چهار حدیث می توان حرمت تعیین وقت ظهور را استنباط نمود. چون در احادیث 1و3و4 تعیین وقت به عنوان کذب معرفی شده است در حدیث 1و3 صریحا فرموده شده ست وقت گذاران دروغ می گویند و در حدیث 4 حضرت به طور قاطع به راوی می فرمایند اصلا هراسی از تکذیب کسی که وقت ظهور را تعیین می کند، نداشته باشید اما این حرمت در حدیث 2 به طور دیگری برداشت می شود چون حضرت ثامن الحجج علیه السلام از قول پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله می فرمایند: این مسأله را در وقت خودش فقط خداوند اظهار می کند و این یعنی تعیین زمان ظهور امری ناممکن است و در نتیجه تعیین کننده وقت ظهور دروغ خواهد گفت. 2. ممکن است بگوییم مراد از تعیین وقت که امری ناممکن و حرام می باشد این است که آدمی همراه با یقین یا اطمینان زمان آن واقعه ی مبارک را تعیین کند وگرنه اگر توأم با احتمال یا گمان تعیین وقت کند، عمل حرامی مرتکب نشده است چنانچه این مسأله ممکن نیز هست ولکن به نظر می رسد اولا با توجه به تأکیدات صریح حضرات معصومین علیهم السلام و ثانیا با توجه به سکوت خود حضرات در باره تعیین وقت، حتی این گونه تعیین وقت نیز جایز نیست. پی نوشتها: 1. به عنوان نمونه: رک: اوثق الوسائل، آیت الله موسی تبریزی، ص182؛ الرسائل القهیه، اثر محقق خراسانی، ص 345؛ نهایة الافکار، تقریرات محقق عراقی، ج4، ص227 و نهایه الدرایة، اثر محقق اصفهانی، ج2، ص399 2. الاصول من الکافی، طبع دار الکتب الاسلامیه ج1، ص 368 3. کتاب الغیبة، طبع موسسة المعارف الاسلامیه ص424-425 4. کمال الدین و تمام النعمة، طبع موسسة النشر الاسلامی، ص404-405 5. کفایه الاثر، نشر دلیل ما، ص388-390 6. کتاب الغیبة، ص291 – کمال الدین و تمام النعمی، ص511 7. کتاب الحج، ج3، ص348 8. مباحث الاصول، الجزء الثانی من القیشم الثانی، ص513-514 9. کتاب الخمس، ص157 10. ولایة الامر فی عصر الغیبة 120-122 (به احتمال نه چندان ضعیف بهترین تبیین از این مساله در همین کتاب ارجمند افاضه شده است) 11. بحوث فی الفقه کتاب الخمس، ج2، ص50-52 12. الصوم فی الشریعة الاسلامیة الغزاء، ج2، ص90 13. کتاب الغیبة، ص426 14. الغیبة، ص289 15. الاصول من الکافی، ج1، 368 16. کتاب الغیبة، ص426
شرح پرسش:
آیا میتوان وقت ظهور مبارک حضرت مهدی علیه السلام را تعیین نمود؟ مثلاً اینطور بیان نمود که دیگر باید مردم را آمادهی ظهور نمود چون نزدیک است و یا اینطور اظهار نظر کرد که خدا شاهد است که دیگر ظهور نزدیک است و یا اینگونه نوید داد که نسل ما به عنوان مثال عصر ظهور را درک خواهند نمود.
پاسخ:
برای یافتن پاسخ به سوال فوق در وهلهی اول هیچ راهی جز رجوع به منابع دست اول اسلام وجود ندارد. یعنی عقل، قرآن مجید و احادیث رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و اهل بیت مطهر ایشان علیهم السلام. در مرحله بعد باید این منابع مورد جستجو قرار گیرند که آیا در این زمینه پاسخی دارند یا خیر؟
اما دربارهی عقل باید بگوییم:
نهایت توان عقل در اینجا از گمانه زنی و به اصطلاح از یک پیش بینی ضعیف تجاوز نمیکند. چون اصولا احاطه و تسلطی بر علل و حوادث موثر بر وقوع ظهور ندارد همانطور که زمان وقوع قیامت را نیز نمیتواند تعیین کند چنانچه آیات قرآن مجید نیز به حسب فهم ما انسانهای معمولی در این زمینه سکوت اختیار کردهاند. اما در عوض در میان روایات، احادیث نه چندان کمی وجود دارد که با صراحت تمام مسأله تعیین وقت ظهور را ناممکن و بلکه حرام و ممنوع اعلان کردهاند شایان توجه آن که علاوه بر کثرت نسبی این روایات بعضی از آنها از اعتبار و اتقان صدوری و سندی نیز برخور دارند. لازم است در اینجا یادآور شویم که مبنای ما در این پاسخ به طبع عدهای از بزرگان (1) فقها و اصولیون معتبر دانستن احادیثی میباشد که وثوق و اطمینان به صدور آنها از جانب اولیای دین، وجود داشته باشد.
در اینجا چند نمونه از این روایات را میآوریم آنگاه توضیحاتی دربارهی آنها عرض میکنیم سپس بعضی احادیث را که می تواند مستندی جهت تعیین وقت باشد، میآوریم و بررسی میکنیم. سپس بعضی احادیث و در پی آن چند نکته و شبهه و نیز سخنان بعضی بزرگان علما و اندیشمندان معاصر را به عنوان تأیید مدعای خود ذکر میکنیم.
در اینجا یک نکته اساسی را مناسب است یادآور شویم و آن این که در اینجا فقط صفت و درجه اعتبار احادیث یاد شده را میآوریم و از بحثهای مفصل رجالی و درایه ای چشم میپوشیم، اما احادیث:
1. ثقهالاسلام کلینی قدس سره الشریف در کتاب ارجمند اصول کافی در "باب کراهیة التوقیت" باسندی موثق و معتبر از حضرت امام باقر علیه السلام نقل می کند که جناب فضیل بن یسار از حضرت پرسید: "لهذا الامر وقت؟ فقال: کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون ...." (2) این حدیث را جناب شیخ طوسی نیز با سندی تقریبا مشابه در "کتاب الغیبة" (3) آورده است.
اما ترجمه آن: راوی می گوید پرسیدم: آیا برای این امر (ظهور حضرت مهدی علیه السلام) وقتی هست؟ حضرت فرمودند: دروغ گفته اند وقت گذران، دروغ گفته اند وقت گذاران، دروغ گفته اند وقت گذران ....
2. جناب شیخ صدوق با سندی معتبر و مورد وثوق نقل می کند که حضرت امام رضا علیه السلام در مورد چهارمین امام بعد از خود به دعبل خزاعی فرمودند:
".... و بعد الحسن ابنه الحجة القائم المنتظر فی غیبته المطاع فی ظهوره لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله عزو جل ذلک الیوم حتی یخرج فیملأ الارض عدلأ کما ملئت جورأ و اما متی فاخبار عن الوقت فقد حدثنی ابی عن ابیه عن آبائه علیهم السلام لا یجلیها الوقتها الا هو ثقلت فی السماوات و الارض لأ تاتیکم الا بغتة" (4)
این حدیث شریف را با سندی بسیار مشابه با سند مرحوم صدوق، جناب ابوالقاسم علی بن محمد بن علی الخزاز در کتاب ارجمند "کفایه الاثر"(5) نقل نموده است. ترجمه ی فرمایش امام رضا علیه السلام چنین است:
و پس از حسن، فرزندش حجت قائم همو که در غیبت او منتظرش هستند و در ظهورش فرمانبردار او هستند، امام می باشد. اگر فقط یک روز از دنیا باقی مانده باشد خداوند عزوجل آن روز را آن قدر به درازا می کشاند تا او خروج کند پس زمین را پر از عدل می نماید آن گونه که مملو از جور و ستم بوده است و اما پاسخ به پرسش از زمان آن، خبردادن از وقت آن است و حال آن که پدر من از پدرش و ایشان از آباء خویش علیهم السلام نقل فرموده اند که وقتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند، چه زمانی قائم از فرزندان شما قیام خواهد نمود، فرمودند: در وقت این ام ، هیچ کس مگر خداوند متعال آن را آشکار نخواهد ساخت. آن خروج در آسمانها و زمین گرانبار است و شما را فرا نمی رسد مگر به صورت ناگهانی.
3. جناب شیخ طوسی در "کتاب الغیبة" توقیع مبارکی را از جانب ناحیه مقدسه ی حضرت ولی عصر علیه السلام خطاب به اسحاق بن یعقوب نقل می فرماید که به توقیع اسحاق بن یعقوب معروف می باشد. این توقیع را جناب شیخ صدوق نیز نقل نموده است. امام زمان علیه السلام در فرازی از این توقیع فرموده اند:
اما ظهور فرج از اموری است که امرش وابسته به خداست (البته همه امور به دست خدای متعال است ولی این تعبیر نشاندهنده خصوصیت انحصاری امر ظهور است) وقت گذاران دروغ گفته اند. (6)
در خور توجه فراوان آن که این توقیع شریف به ضعف سندی مشهور شده است لکن باید بدانیم این توقیع مبارک در نزد تعداد نه چندان کمی از فقها و علماء به عنوان حدیثی معتبر معرفی شده است و بلکه با درجه بالایی از اعتبار شناخته شده است. به احتمال زیاد همین نظر درست و متقن است. در اینجا فقط به ذکر نام بعضی از این بزرگان بسنده می کنیم این اسامی به این ترتیب است آیات عظام:
سید محمود شاهرودی (7) شهید سید محمد باقر صدر (8) شیخ مرتضی حائری یزدی (9) و نیز آیات عظام سید کاظم حائری (10) سید محمود هاشمی شاهرودی (11) و شیخ جعفر سبحانی (12)
4. جناب شیخ طوسی باسندی معتبر و قوی از حضرت امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمودند: هر آن کس از مردم که برای تو وقتی (برای ظهور) تعیین کرد هیچ بیم هراسی نسبت به تکذیب وی در خود راه مده(13)
این روایت هشدار دهنده و نسبتا شدید البیان را جناب شیخ نعمانی نیز در کتاب "الغیبة" خود نقل نمود ه است. (14)
تا بدین جا چهار روایت را که به لحاظ علمی دارای درجه ی اعتبار بودند، نقل کردیم لکن در اینجا مناسب می دانیم روایت دیگری را که حاوی نکات راهگشای ارزنده ای است نقل کنیم. البته به نظر می رسد این حدیث نیز دارای اعتبار و اتقان در خوری بوده باشد.
مرحوم کلینی از راوی نقل می کند که "کنت عند ابی عبدالله علیه السلام اذ دخل علیه منهم، فقال له: جعلت فداک أخبرنی عن هذا الامر الذی تنظر، متی هو؟ فقال یا مهزم کذب الوقاتون و هلک المستعجلون و نجا المسلمون. (15)
این روایت را با سندی دیگر جناب شیخ طوسی نیز نقل فرموده است (16) البته در پایان نقل مرحوم شیخ یک جمله ی دیگر هم وجود دارد و آن اینست "و الینایصیرون" که یعنی سرانجام شان به سوی ما می باشد که ترجمه ی آن چنین است:
راوی می گوید شخصی به نام مهزم به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد جانم به فدای شما! به من بفرمایید این امر که منتظر آن هستیم در چه زمانی خواهد بود؟ حضرت فرمودند: ای مهزم! دروغ گفت اند وقت گذاران و آنان که شتاب بی جا دارند و هلاک شدند و آنان که تسلیم هستند نجات یافتگان اند.
مشاهده می شود که صریحا ملاک هلاکت، عجله ی بی جا و معیار نجات تسلیم معرفی شده است. اما نکاتی پیرامون آن چهار حدیث معتبر که نقل کردیم: در این قسمت تنها به دو نکته اکتفا می کنیم:
1. از هر چهار حدیث می توان حرمت تعیین وقت ظهور را استنباط نمود. چون در احادیث 1و3و4 تعیین وقت به عنوان کذب معرفی شده است در حدیث 1و3 صریحا فرموده شده ست وقت گذاران دروغ می گویند و در حدیث 4 حضرت به طور قاطع به راوی می فرمایند اصلا هراسی از تکذیب کسی که وقت ظهور را تعیین می کند، نداشته باشید اما این حرمت در حدیث 2 به طور دیگری برداشت می شود چون حضرت ثامن الحجج علیه السلام از قول پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله می فرمایند: این مسأله را در وقت خودش فقط خداوند اظهار می کند و این یعنی تعیین زمان ظهور امری ناممکن است و در نتیجه تعیین کننده وقت ظهور دروغ خواهد گفت.
2. ممکن است بگوییم مراد از تعیین وقت که امری ناممکن و حرام می باشد این است که آدمی همراه با یقین یا اطمینان زمان آن واقعه ی مبارک را تعیین کند وگرنه اگر توأم با احتمال یا گمان تعیین وقت کند، عمل حرامی مرتکب نشده است چنانچه این مسأله ممکن نیز هست ولکن به نظر می رسد اولا با توجه به تأکیدات صریح حضرات معصومین علیهم السلام و ثانیا با توجه به سکوت خود حضرات در باره تعیین وقت، حتی این گونه تعیین وقت نیز جایز نیست.
پی نوشتها:
1. به عنوان نمونه: رک: اوثق الوسائل، آیت الله موسی تبریزی، ص182؛ الرسائل القهیه، اثر محقق خراسانی، ص 345؛ نهایة الافکار، تقریرات محقق عراقی، ج4، ص227 و نهایه الدرایة، اثر محقق اصفهانی، ج2، ص399
2. الاصول من الکافی، طبع دار الکتب الاسلامیه ج1، ص 368
3. کتاب الغیبة، طبع موسسة المعارف الاسلامیه ص424-425
4. کمال الدین و تمام النعمة، طبع موسسة النشر الاسلامی، ص404-405
5. کفایه الاثر، نشر دلیل ما، ص388-390
6. کتاب الغیبة، ص291 – کمال الدین و تمام النعمی، ص511
7. کتاب الحج، ج3، ص348
8. مباحث الاصول، الجزء الثانی من القیشم الثانی، ص513-514
9. کتاب الخمس، ص157
10. ولایة الامر فی عصر الغیبة 120-122 (به احتمال نه چندان ضعیف بهترین تبیین از این مساله در همین کتاب ارجمند افاضه شده است)
11. بحوث فی الفقه کتاب الخمس، ج2، ص50-52
12. الصوم فی الشریعة الاسلامیة الغزاء، ج2، ص90
13. کتاب الغیبة، ص426
14. الغیبة، ص289
15. الاصول من الکافی، ج1، 368
16. کتاب الغیبة، ص426
- [سایر] آیا تعیین وقت ظهور حضرت مهدی علیه السلام صحیح است ؟
- [سایر] آیا تعیین وقت ظهور صحیح است؟
- [سایر] آیا از آیه 5 سوره قصص، میتوان به عنوان دال بر وجود و ظهور امام زمان استفاده نمود؟
- [سایر] حکمت معین نبودن وقت ظهور حضرت مهدی علیه السلام چیست ؟
- [سایر] آیا میتوان با ایجاد فساد، ظهور را جلو انداخت؟
- [سایر] آیا طبق روایات معصومین (ع) میتوانیم برای ظهور امام زمان (عج) زمان تعیین کنیم؟
- [سایر] آیا میتوان دوران ظهور امام زمان (عج) را درک کرد؟ آیا تنها زندگان یاور حضرت هستند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] چگونه میتوان دیگران را نسبت به امام زمان (عج) و ظهور ایشان آگاه کرد؟
- [سایر] آیا ابوبکر عمر را پس از خود به خلافت تعیین نمود (برخلاف پیامبر) نظر حضرت علی در مورد عمر چه بود؟
- [آیت الله سیستانی] آیا میشود مضاربه با بانکها نمود که سود آنرا تعیین می کند و هرماه سودی علی الحساب می دهند و در آخر سال تصفیه می شود ؟
- [آیت الله سیستانی] موقعی انسان میتواند مشغول نماز شود که یقین کند وقت داخل شده است ، یا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند ، بلکه به اذان و به خبر شخصی که مکلف بداند شدیداً مراعات دخول وقت را میکند چنانچه موجب اطمینان شود نیز میتوان اکتفا نمود .
- [آیت الله مظاهری] موقعی انسان میتواند مشغول نماز شود که اطمینان کند وقت داخل شده است یا یک نفر ثقه به داخل شدن وقت خبر دهد. بنابراین اذان انسان وقت شناس و مورد اطمینان کافی است چنانکه به گفته منجّم ثقه هم میتوان اکتفا نمود.
- [آیت الله خوئی] موقعی انسان میتواند مشغول نماز شود: که یقین کند وقت داخل شده است، یا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند. بلکه باذان شخصی که وقتشناس و مورد اطمینان باشد یا به خبر دادن او به دخول وقت نیز میتوان اکتفا نمود.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.