شرح شبهه: بحث منجی در تمام ادیان بشری وجود دارد. پس این احتمال وجود دارد که این اندیشه ساخته ذهن بشری باشد که در ادیان دیگر و از جمله اسلام نفوذ کرده باشد، اسلام در این باره چگونه پاسخ میدهد؟ پاسخ: این یک واقعیت است که عقیده به مصلح کل، یک فکر و عقیده جهانی بوده و اختصاص به یک ملت و یا مذهب و دین ندارد. بلکه تمام ادیان آسمانی در این عقیده مشترکاند. و پیروان همه ادیان معتقدند که در یک عصر تاریک و بحرانی، که جهان را فساد، بیدینی و بیدادگری فرا گرفته، نجات دهندهای بزرگ طلوع میکند و به واسطه نیروی قوی فوق العاده غیبی، اوضاع آشفته جهان را اصلاح میکند. و خداپرستی را بر بیدینی غلبه میدهد. و همه در انتظار چنین موعود نیرومند غیبی به سر میبرند. ولی در مصداق آن نظرهای گوناگونی وجود داشته و هر ملتی آن رابه لقبی مخصوص میشناسند. امّا این که این اندیشه ساخته ذهن بشری باشد، یا این که از ادیان و ملل گذشته در اسلام نفوذ کرده باشد، بدور از واقعیت است. بلکه این یک وعده بر حق خداوند است که در نهاد بشری نهفته شده است. بدلیل اینکه: 1. اگر اندیشه بشری و دینی بر اساس آن استوار گردیده باشد، هیچ گاه بقاء و ثبات نخواهد داشت. زیرا در اثر تحولات بشری و نقض و ابرامهای اندیشه دیگران بر آن، و زمینه رشد فکری بشر در عالم، خاصیت اولیه خود را از دست داده، کم کم رو به فراموشی سپرده میشود که نمونه بارز آن، دین فرعونی است که تاریخ و تجربه نشان داده که هیچ گونه اثر از آن در دنیای فعلی وجود ندارد تا تحت عنوان دین فرعونی مطرح باشد. 2. ایمان به ظهور مصلح دینی در عالم و برپا داشتن حکومت عدل الهی در تمام نقاط زمین، از اهداف همه انبیاء گذشته بوده و نسل به نسل آن را تقویت نمودهاند.[1] و هم چنین، از اندیشههای ادیان معروف در جهان و ملل گذشته، بشارت به ظهور خاتم صلّی الله علیه و آله و مصلح و منجی بشری در آخر الزمان که تحقق سعادت بشری در آن است داده شده است.[2] و در طول تاریخ بشری علاوه بر بشارتهای انبیاء به مصلح کل ومنجی بشری، آرزوی همه انسانها بوده است. و حتی آنهایی که پایبندی به دین نداشته و گفتار انبیا را تکذیب میکردند، در لابلای گفتار و اندیشههای آنان نیز، وجود داشته و انتظار یک چنین مصلحی را داشتهاند.[3] 3. ایمان به مصلح موعود، خواسته فطری همه انسانهاست. و همه انسانها فطرتاً قایل به کمال بوده و در جستجوی آن میباشند. و همه انسانها، فطرتاً عدالتخواه بوده و از ظلم و جور بیزارند و حاجتی بشری که خواهان عدالت وکمال است، در نهاد هر انسان پوشیده بوده و در زمانهای گوناگون ابراز گردیده است. چنان که در این باره محققین دینی اینگونه میفرمایند: الف. آیت الله سید محمد باقر صدر رحمت الله علیه می گوید: (کمال و دوری از نقض و تنفر از زشتیها خواسته فطری همه انسانها بوده است. و بر اساس فطرت انسانی و وعده بر حق خداوند، کمال نهایی و برچیده شدن ظلم کامل به وجود مبارک امام مهدی (عج) تحقق خواهد یافت. لذا همه انسانها اعم از موحد و غیرموحد، بر اساس آن نهاد خدادادی به دنبال تحقق یک چنین اندیشه بود، و در طول تاریخ بشری انتظار آن را کشیدهاند. و این خواسته، خواسته نوع انسان بوده است، امّا در اسلام، جهتدار میگردد.)[4] ب. علامه طباطبایی رحمت الله علیه می گوید: ... از روزی که بشر در زمین سکنی گزیده، پیوسته در آرزوی یک زندگی اجتماعی مقرون به سعادت، و آن هم،به تمام معنی میباشد. و به امید رسیدن چنین روزی قدم بر میدارد. و این خواسته همان خواستن آدم تشنه است که فطرتاً قایل به آب بوده و اگر آب نبود تشنگی آن برطرف نمیشد. و یا اگر فطرتاً تمایل به بقای نسل بشر نبود، تمایل جنسی تصور نمی شد. از این رو، به حکم ضرورت و فطرت، آینده جهان روزی را دربرخواهد داشت که در آن روز جامعه بشری پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا و همزیستی، غرق در فضیلت و کمال شوند و استقرار چنین وضعی به دست خود انسان خواهد بود. و رهبری چنین جامعهای منجی جهان بشری و به لسان روایات مهدی (عج) خواهد بود. که موعود و منتظر همه ادیان و مذاهب گوناگون در جهان بوده است. و کسی که نجات دهنده بشریت است، در میان همه بشریت سخن به میان آمده و عموماً ظهور او را نوید دادهاند. گر چند در تطبیق آن اختلاف دارند. ولی حدیث متفق علیه در میان امت اسلامی، قول رسول اکرم صلّی الله علیه و آله است که فرموده: (المهدی من ولدی).[5] ج. آیت الله صافی گلپایگانی مدظله العالی می گوید: حقیقت مهدویت، منتهی شدن سیری جوامع جهانی به سوی جامعه واحد، حکومت حق و عدل جهانی، رهبری ابرمرد الهی که موعود همه انبیاء و ادیان بوده و دوازدهمین وصی پیغمبر آخر الزمان تحقق مییابد، مطلوب هر فطرت و خواسته هر وجدان انسانی است. اجماع امم و ملل بر این که پایان جهان، سعادت عمومی است و در دنبال آن تاریکیها، روشنایی است، این یک اصل فطری است که با سنت جهان و حرکت عالم و با بنیاد جهان که با حق استوار است موافق میباشد. این اندیشه اختصاصی، مخصوص انسان است، کافر و مؤمن نمیخواهد.[6] بنابراین، اگر اندیشه مصلح کل و موعود امم و ملل، بر اساس حکمت الهی و وعده بر حق و بر مبنای فطرت استوار نبود، هیچ گاه اندیشه بشری در تمام جوامع و ملل، اینگونه هماهنگ و بر مدار واحد نخواهد بود. 4. ایمان به مصلح جهانی در تفکر غیر دینی؛ چنان که در بیان بزرگان آمده است، اندیشه اصلاح جهانی مربوط به نوع انسان بوده و مختص مؤمنین و متدینان نیست. (برتراند راسل) که یک انسان غیردینی است میگوید: (عالم در انتظار مصلح است که همه را به وحدت دعوت نموده و در تحت یک پرچم و یک شعار فراخواند.)[7] و هم چنین، انیشتاین نیز میگوید: (بعید نیست، روزی بر جوامع عالم بیاید که همه با صفا و سلام و محبت زندگی کنند.)[8] 5. بشارتهای ادیان گذشته؛ دلیل دیگری در این جهت که اندیشه مصلح کل و یا مهدویت خلاق ذهن بشری نمیباشد، بشارتهای ادیان گذشته است. بسیاری از کتب ادیان، بشارتهائی از پیغمبر خاتم صلّی الله علیه و آله داده است و وعده دادهاند که سلسله نبوت در او پایان یافته و نبی و پیامبر دیگر، بعد از او نخواهد بود و قرآن کریم نیز این وعدهها را تأیید کرده و از جمله قول عیسی بن مریم علیه السّلام را اینگونه میفرماید: حضرت عیسی بن مریم علیه السّلام فرمود: (ای فرزندان اسرائیل، من فرستاده خدا به سوی شما هستم، آنچه از تورات در دست دارم تصدیق کنید. و بعد از خودم به رسولی بشارت میدهم که اسم او احمد است.[9] و همان گونه که ادیان گذشته و پیامبران الهی از نبی خاتم صلّی الله علیه و آله خبر داده و از اوصیاء او نیز بشارت دادهاند که به نمونه آن اینگونه اشاره میگردد: کتاب مقدس در متن عبری و در سفر تکوین آیات: 17 20 این گونه میگوید: (وعده باری تعالی خطاب به حضرت ابراهیم علیه السّلام : (محمد صلّی الله علیه و آله خاتم رسولان و ائمه دوازده گانه، اوصیاء او میباشد. او از صلب تو و از نسل اسماعیل به وجود خواهد آمد.[10]) و این بشارت گذشتگان، از زبان پیامبر گرامی اسلام که زبان وحی است، تأیید گردیده و منابع دینی اعم از تمام فرق مسلمین از آن خبر داده است. و ممکن است شبههای به وجود بیاید که کتب انبیاء گذشته تحریف شده است. فلذا، بشارتهای آنان نیز اعتبار ندارند، پاسخ این است که تحریف، یک امر مسلم و قطعی است. ولی مواردی را که قرآن و یا رسول گرامی صلّی الله علیه و آله آن را تأیید کرده، این نیز امر قطعی دیگری است که آن گونه موارد، از تحریف مصون مانده است. والّا قرآن و یا رسول گرامی صلّی الله علیه و آله از عمل تحریف شده هیچ گاه خبر نداده و آن را تأیید نمیکند. و در ثانی، اگر تمام کتب آسمانی را تحریف شده بدانیم، کلام رسول اکرم صلّی الله علیه و آله نقض میگردد. چون پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله در ابتدای رسالتش، رسالتش را استناد میکرد به بشارتهای انبیاء قبل از خودش، فلذا مواردی را که قرآن و پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله خبر داده است. امر مسلم و قطعی خواهد بود. بنابراین، اندیشه مصلح موعود و یا مهدی منتظر، یک اندیشه بشری و زاییده ذهن ملل و جوامع نمیباشد و چنین نیست که این اندیشه زاییده ذهن بوده و در اسلام نیز نفوذ کرده باشد. بلکه این اندیشه اگر در جوامع قبل از اسلام بوده بر اساس وعده الهی و حکمت حکیمانه او و بر مبنای فطرت بشری استوار بوده است. و این اندیشه فطری در زمانهای گوناگون بروز داده شده است. و علاوه بر آن، همه انبیاء گذشته و کتب آسمانی از آن خبر داده و به آن بشارت و وعده دادهاند و قرآن کریم که کلام الهی و وحی منزل است، ریشههای این وعده الهی را بازگو نموده و با تأویل و تفسیر روایات عترت علیهم السّلام تبیین گردیده است. چنانچه حضرت علی علیه السّلام فرمودند: اراده حتمی خداوند بر این قرار گرفته است که دیر یا زود پایان حق، پیروزی و پایان باطل، نابودی باشد.[11] منابعی که در این جهت معرفی میگردد: 1. ادیان و مهدویت، محمد بهشتی. 2. امامت و مهدویت، آیت الله صافی گلپایگانی. 3. مجله الفکر الاسلامی، شماره 28 و 29، ربیع الثانی، 1418 ق. 4. اهل بیت در کتاب مقدس، احمد واسطی. 5. بشارات عهدین، شیخ محمد صادقی و... پی نوشتها: [1]. دکتر احمد امین، مهدی و مهدویت، ص 13، انتشارات مکتب الاسلام، تهران. [2]. آیت الله مرعشی نجفی، شهاب الدین، ملحقات احقاق الحق، ج 13، ص 621، انتشارات مرعشی. [3]. صادقی، محمد، نصوص خاصه مهدی موعود، از (بشارت عهدین)، ص 270. [4]. صدر، آیت الله سید محمد باقر، بحث حول المهدی، ص 7 8، انتشارات جامعه مدرسین. [5]. علامه طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام، ص 150، انتشارات دار الکتب الاسلامی، تهران؛ همان، تفسیر المیزان، ج 15، ص 155، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت. [6]. صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت، ج 2، ص 139، جامعه مدرسین. [7]. شهرستانی، عبدالرضا، مهدی موعود و دفع شبهات، ص 65، موسسه اعلمی، بیروت. [8]. همان، ص 7. [9]. صف، 60. [10]. واسطی، احمد، اهل بیت در کتاب مقدس، ص 105 107. [11]. نهج البلاغه، حکمت 281. منبع: اندیشه قم
شرح شبهه:
بحث منجی در تمام ادیان بشری وجود دارد. پس این احتمال وجود دارد که این اندیشه ساخته ذهن بشری باشد که در ادیان دیگر و از جمله اسلام نفوذ کرده باشد، اسلام در این باره چگونه پاسخ میدهد؟
پاسخ:
این یک واقعیت است که عقیده به مصلح کل، یک فکر و عقیده جهانی بوده و اختصاص به یک ملت و یا مذهب و دین ندارد. بلکه تمام ادیان آسمانی در این عقیده مشترکاند. و پیروان همه ادیان معتقدند که در یک عصر تاریک و بحرانی، که جهان را فساد، بیدینی و بیدادگری فرا گرفته، نجات دهندهای بزرگ طلوع میکند و به واسطه نیروی قوی فوق العاده غیبی، اوضاع آشفته جهان را اصلاح میکند. و خداپرستی را بر بیدینی غلبه میدهد. و همه در انتظار چنین موعود نیرومند غیبی به سر میبرند. ولی در مصداق آن نظرهای گوناگونی وجود داشته و هر ملتی آن رابه لقبی مخصوص میشناسند.
امّا این که این اندیشه ساخته ذهن بشری باشد، یا این که از ادیان و ملل گذشته در اسلام نفوذ کرده باشد، بدور از واقعیت است. بلکه این یک وعده بر حق خداوند است که در نهاد بشری نهفته شده است. بدلیل اینکه:
1. اگر اندیشه بشری و دینی بر اساس آن استوار گردیده باشد، هیچ گاه بقاء و ثبات نخواهد داشت. زیرا در اثر تحولات بشری و نقض و ابرامهای اندیشه دیگران بر آن، و زمینه رشد فکری بشر در عالم، خاصیت اولیه خود را از دست داده، کم کم رو به فراموشی سپرده میشود که نمونه بارز آن، دین فرعونی است که تاریخ و تجربه نشان داده که هیچ گونه اثر از آن در دنیای فعلی وجود ندارد تا تحت عنوان دین فرعونی مطرح باشد.
2. ایمان به ظهور مصلح دینی در عالم و برپا داشتن حکومت عدل الهی در تمام نقاط زمین، از اهداف همه انبیاء گذشته بوده و نسل به نسل آن را تقویت نمودهاند.[1]
و هم چنین، از اندیشههای ادیان معروف در جهان و ملل گذشته، بشارت به ظهور خاتم صلّی الله علیه و آله و مصلح و منجی بشری در آخر الزمان که تحقق سعادت بشری در آن است داده شده است.[2] و در طول تاریخ بشری علاوه بر بشارتهای انبیاء به مصلح کل ومنجی بشری، آرزوی همه انسانها بوده است. و حتی آنهایی که پایبندی به دین نداشته و گفتار انبیا را تکذیب میکردند، در لابلای گفتار و اندیشههای آنان نیز، وجود داشته و انتظار یک چنین مصلحی را داشتهاند.[3]
3. ایمان به مصلح موعود، خواسته فطری همه انسانهاست. و همه انسانها فطرتاً قایل به کمال بوده و در جستجوی آن میباشند. و همه انسانها، فطرتاً عدالتخواه بوده و از ظلم و جور بیزارند و حاجتی بشری که خواهان عدالت وکمال است، در نهاد هر انسان پوشیده بوده و در زمانهای گوناگون ابراز گردیده است. چنان که در این باره محققین دینی اینگونه میفرمایند:
الف. آیت الله سید محمد باقر صدر رحمت الله علیه می گوید:
(کمال و دوری از نقض و تنفر از زشتیها خواسته فطری همه انسانها بوده است. و بر اساس فطرت انسانی و وعده بر حق خداوند، کمال نهایی و برچیده شدن ظلم کامل به وجود مبارک امام مهدی (عج) تحقق خواهد یافت. لذا همه انسانها اعم از موحد و غیرموحد، بر اساس آن نهاد خدادادی به دنبال تحقق یک چنین اندیشه بود، و در طول تاریخ بشری انتظار آن را کشیدهاند. و این خواسته، خواسته نوع انسان بوده است، امّا در اسلام، جهتدار میگردد.)[4]
ب. علامه طباطبایی رحمت الله علیه می گوید:
... از روزی که بشر در زمین سکنی گزیده، پیوسته در آرزوی یک زندگی اجتماعی مقرون به سعادت، و آن هم،به تمام معنی میباشد. و به امید رسیدن چنین روزی قدم بر میدارد. و این خواسته همان خواستن آدم تشنه است که فطرتاً قایل به آب بوده و اگر آب نبود تشنگی آن برطرف نمیشد. و یا اگر فطرتاً تمایل به بقای نسل بشر نبود، تمایل جنسی تصور نمی شد. از این رو، به حکم ضرورت و فطرت، آینده جهان روزی را دربرخواهد داشت که در آن روز جامعه بشری پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا و همزیستی، غرق در فضیلت و کمال شوند و استقرار چنین وضعی به دست خود انسان خواهد بود. و رهبری چنین جامعهای منجی جهان بشری و به لسان روایات مهدی (عج) خواهد بود. که موعود و منتظر همه ادیان و مذاهب گوناگون در جهان بوده است. و کسی که نجات دهنده بشریت است، در میان همه بشریت سخن به میان آمده و عموماً ظهور او را نوید دادهاند. گر چند در تطبیق آن اختلاف دارند. ولی حدیث متفق علیه در میان امت اسلامی، قول رسول اکرم صلّی الله علیه و آله است که فرموده: (المهدی من ولدی).[5]
ج. آیت الله صافی گلپایگانی مدظله العالی می گوید:
حقیقت مهدویت، منتهی شدن سیری جوامع جهانی به سوی جامعه واحد، حکومت حق و عدل جهانی، رهبری ابرمرد الهی که موعود همه انبیاء و ادیان بوده و دوازدهمین وصی پیغمبر آخر الزمان تحقق مییابد، مطلوب هر فطرت و خواسته هر وجدان انسانی است. اجماع امم و ملل بر این که پایان جهان، سعادت عمومی است و در دنبال آن تاریکیها، روشنایی است، این یک اصل فطری است که با سنت جهان و حرکت عالم و با بنیاد جهان که با حق استوار است موافق میباشد. این اندیشه اختصاصی، مخصوص انسان است، کافر و مؤمن نمیخواهد.[6]
بنابراین، اگر اندیشه مصلح کل و موعود امم و ملل، بر اساس حکمت الهی و وعده بر حق و بر مبنای فطرت استوار نبود، هیچ گاه اندیشه بشری در تمام جوامع و ملل، اینگونه هماهنگ و بر مدار واحد نخواهد بود.
4. ایمان به مصلح جهانی در تفکر غیر دینی؛ چنان که در بیان بزرگان آمده است، اندیشه اصلاح جهانی مربوط به نوع انسان بوده و مختص مؤمنین و متدینان نیست. (برتراند راسل) که یک انسان غیردینی است میگوید: (عالم در انتظار مصلح است که همه را به وحدت دعوت نموده و در تحت یک پرچم و یک شعار فراخواند.)[7]
و هم چنین، انیشتاین نیز میگوید: (بعید نیست، روزی بر جوامع عالم بیاید که همه با صفا و سلام و محبت زندگی کنند.)[8]
5. بشارتهای ادیان گذشته؛ دلیل دیگری در این جهت که اندیشه مصلح کل و یا مهدویت خلاق ذهن بشری نمیباشد، بشارتهای ادیان گذشته است. بسیاری از کتب ادیان، بشارتهائی از پیغمبر خاتم صلّی الله علیه و آله داده است و وعده دادهاند که سلسله نبوت در او پایان یافته و نبی و پیامبر دیگر، بعد از او نخواهد بود و قرآن کریم نیز این وعدهها را تأیید کرده و از جمله قول عیسی بن مریم علیه السّلام را اینگونه میفرماید: حضرت عیسی بن مریم علیه السّلام فرمود: (ای فرزندان اسرائیل، من فرستاده خدا به سوی شما هستم، آنچه از تورات در دست دارم تصدیق کنید. و بعد از خودم به رسولی بشارت میدهم که اسم او احمد است.[9] و همان گونه که ادیان گذشته و پیامبران الهی از نبی خاتم صلّی الله علیه و آله خبر داده و از اوصیاء او نیز بشارت دادهاند که به نمونه آن اینگونه اشاره میگردد:
کتاب مقدس در متن عبری و در سفر تکوین آیات: 17 20 این گونه میگوید: (وعده باری تعالی خطاب به حضرت ابراهیم علیه السّلام : (محمد صلّی الله علیه و آله خاتم رسولان و ائمه دوازده گانه، اوصیاء او میباشد. او از صلب تو و از نسل اسماعیل به وجود خواهد آمد.[10]) و این بشارت گذشتگان، از زبان پیامبر گرامی اسلام که زبان وحی است، تأیید گردیده و منابع دینی اعم از تمام فرق مسلمین از آن خبر داده است. و ممکن است شبههای به وجود بیاید که کتب انبیاء گذشته تحریف شده است. فلذا، بشارتهای آنان نیز اعتبار ندارند، پاسخ این است که تحریف، یک امر مسلم و قطعی است. ولی مواردی را که قرآن و یا رسول گرامی صلّی الله علیه و آله آن را تأیید کرده، این نیز امر قطعی دیگری است که آن گونه موارد، از تحریف مصون مانده است. والّا قرآن و یا رسول گرامی صلّی الله علیه و آله از عمل تحریف شده هیچ گاه خبر نداده و آن را تأیید نمیکند. و در ثانی، اگر تمام کتب آسمانی را تحریف شده بدانیم، کلام رسول اکرم صلّی الله علیه و آله نقض میگردد.
چون پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله در ابتدای رسالتش، رسالتش را استناد میکرد به بشارتهای انبیاء قبل از خودش، فلذا مواردی را که قرآن و پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله خبر داده است. امر مسلم و قطعی خواهد بود.
بنابراین، اندیشه مصلح موعود و یا مهدی منتظر، یک اندیشه بشری و زاییده ذهن ملل و جوامع نمیباشد و چنین نیست که این اندیشه زاییده ذهن بوده و در اسلام نیز نفوذ کرده باشد. بلکه این اندیشه اگر در جوامع قبل از اسلام بوده بر اساس وعده الهی و حکمت حکیمانه او و بر مبنای فطرت بشری استوار بوده است. و این اندیشه فطری در زمانهای گوناگون بروز داده شده است. و علاوه بر آن، همه انبیاء گذشته و کتب آسمانی از آن خبر داده و به آن بشارت و وعده دادهاند و قرآن کریم که کلام الهی و وحی منزل است، ریشههای این وعده الهی را بازگو نموده و با تأویل و تفسیر روایات عترت علیهم السّلام تبیین گردیده است. چنانچه حضرت علی علیه السّلام فرمودند: اراده حتمی خداوند بر این قرار گرفته است که دیر یا زود پایان حق، پیروزی و پایان باطل، نابودی باشد.[11]
منابعی که در این جهت معرفی میگردد:
1. ادیان و مهدویت، محمد بهشتی.
2. امامت و مهدویت، آیت الله صافی گلپایگانی.
3. مجله الفکر الاسلامی، شماره 28 و 29، ربیع الثانی، 1418 ق.
4. اهل بیت در کتاب مقدس، احمد واسطی.
5. بشارات عهدین، شیخ محمد صادقی و...
پی نوشتها:
[1]. دکتر احمد امین، مهدی و مهدویت، ص 13، انتشارات مکتب الاسلام، تهران.
[2]. آیت الله مرعشی نجفی، شهاب الدین، ملحقات احقاق الحق، ج 13، ص 621، انتشارات مرعشی.
[3]. صادقی، محمد، نصوص خاصه مهدی موعود، از (بشارت عهدین)، ص 270.
[4]. صدر، آیت الله سید محمد باقر، بحث حول المهدی، ص 7 8، انتشارات جامعه مدرسین.
[5]. علامه طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام، ص 150، انتشارات دار الکتب الاسلامی، تهران؛ همان، تفسیر المیزان، ج 15، ص 155، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت.
[6]. صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت، ج 2، ص 139، جامعه مدرسین.
[7]. شهرستانی، عبدالرضا، مهدی موعود و دفع شبهات، ص 65، موسسه اعلمی، بیروت.
[8]. همان، ص 7.
[9]. صف، 60.
[10]. واسطی، احمد، اهل بیت در کتاب مقدس، ص 105 107.
[11]. نهج البلاغه، حکمت 281.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] بحث منجی در تمام ادیان از جمله ادیانی که خود انسانها ساخته اند. پس این احتمال وجود دارد که بحث منجی ساخته ذهن بشری باشد که در ادیان دیگر و از جمله اسلام نفوذ کرده است، اسلام در این باره چگونه پاسخ میدهد؟
- [سایر] فلسفه ظهور منجی در ادیان مختلف چیست؟
- [سایر] دیدگاه دیگر ادیان در مورد منجی چیست؟
- [سایر] آیا احتمال دارد که بحث منجی ساخته ذهن بشر باشد؟
- [سایر] منجی ادیان دیگر چه نام دارند ؟ این منجی ها دنیوی است یا اخروی ؟ و بر نامه آنها چیست ؟
- [سایر] شبهه: اعتقاد به منجی و مهدویت، عقیدهای شرقی است
- [سایر] شبهه: با وجود کامل بودن دین اسلام، ظهور منجی ضرورتی ندارد
- [سایر] شیطان چگونه در فکر و اندیشه ما نفوذ کرده و خواستههای خویش را القا میکند؟!
- [سایر] شیطان چگونه در فکر و اندیشه ما نفوذ کرده و خواستههای خویش را القا میکند؟!
- [سایر] آیا ادیان دیگر نظیر بودا و کنفوسیوس هم به آمدن منجی موعود معتقد هستند؟ آیا این منجی همان امام زمان ماست؟