بحث منجی در تمام ادیان از جمله ادیانی که خود انسانها ساخته اند. پس این احتمال وجود دارد که بحث منجی ساخته ذهن بشری باشد که در ادیان دیگر و از جمله اسلام نفوذ کرده است، اسلام در این باره چگونه پاسخ می‌دهد؟
بحث منجی در تمام ادیان از جمله ادیانی که خود انسانها ساخته اند. پس این احتمال وجود دارد که بحث منجی ساخته ذهن بشری باشد که در ادیان دیگر و از جمله اسلام نفوذ کرده است، اسلام در این باره چگونه پاسخ می‌دهد؟ اشاره: این یک واقعیت است که عقیده به مصلح کل، یک فکر و عقیده جهانی بوده و اختصاص به یک ملت و یا مذهب و دین ندارد. بلکه تمام ادیان آسمانی در این عقیده مشترک‌اند. و پیروان همه ادیان معتقدند که در یک عصر تاریک و بحرانی، که جهان را فساد، بی‌دینی و بیدادگری فرا گرفته، نجات دهنده‌ای بزرگ طلوع می‌کند و به واسطه نیروی قوی فوق العادة غیبی، اوضاع آشفته جهان را اصلاح می‌کند. و خداپرستی را بر بی‌دینی غلبه می‌دهد. و همه در انتظار چنین موعود نیرومند غیبی به سر می‌برند. ولی در مصداق آن نظرهای گوناگونی وجود داشته و هر ملتی آن رابه لقبی مخصوص می‌شناسند. امّا این که این اندیشه ساخته ذهن بشری باشد، یا این که از ادیان و ملل گذشته در اسلام نفوذ کرده باشد، بدور از واقعیت است. بلکه این یک وعده بر حق خداوند است که در نهاد بشری نهفته شده است. بدلیل اینکه: 1. اگر اندیشه بشری و دینی بر اساس آن استوار گردیده باشد، هیچ گاه بقاء و ثبات نخواهد داشت. زیرا در اثر تحولات بشری و نقض و ابرام‌‌های اندیشه دیگران بر آن، و زمینه رشد فکری بشر در عالم، خاصیت اولیه خود را از دست داده، کم کم رو به فراموشی سپرده می‌شود که نمونه بارز آن، دین فرعونی است که تاریخ و تجربه نشان داده که هیچ گونه اثر از آن در دنیای فعلی وجود ندارد تا تحت عنوان دین فرعونی مطرح باشد. 2. ایمان به ظهور مصلح دینی در عالم و برپا داشتن حکومت عدل الهی در تمام نقاط زمین، از اهداف همه انبیاء گذشته بوده و نسل به نسل آن را تقویت نموده‌اند.[1] و هم چنین، از اندیشه‌های ادیان معروف در جهان و ملل گذشته، بشارت به ظهور خاتم صلّی الله علیه و آله و مصلح و منجی بشری در آخر الزمان که تحقق سعادت بشری در آن است داده شده است.[2] و در طول تاریخ بشری علاوه بر بشارتهای انبیاء به مصلح کل ومنجی بشری، آرزوی همه انسانها بوده است. و حتی آنهایی که پایبندی به دین نداشته و گفتار انبیا را تکذیب می‌کردند، در لابلای گفتار و اندیشه‌های آنان نیز، وجود داشته و انتظار یک چنین مصلحی را داشته‌اند.[3] 3. ایمان به مصلح موعود، خواستة فطری همه انسانهاست. و همه انسانها فطرتاً قایل به کمال بوده و در جستجوی آن می‌باشند. و همه انسانها، فطرتاً عدالتخواه بوده و از ظلم و جور بیزارند و حاجتی بشری که خواهان عدالت وکمال است، در نهاد هر انسان پوشیده بوده و در زمانهای گوناگون ابراز گردیده است. چنان که در این باره محققین دینی اینگونه می‌فرمایند: الف. آیت الله سید محمد باقر صدر: (کمال و دوری از نقض و تنفر از زشتی‌ها خواسته فطری همه انسانها بوده است. و بر اساس فطرت انسانی و وعدة بر حق خداوند، کمال نهایی و برچیده شدن ظلم کامل به وجود مبارک امام مهدی (عج) تحقق خواهد یافت. لذا همه انسانها اعم از موحد و غیرموحد، بر اساس آن نهاد خدادادی به دنبال تحقق یک چنین اندیشه بود، و در طول تاریخ بشری انتظار آن را کشیده‌اند. و این خواسته، خواستة نوع انسان بوده است، امّا در اسلام، جهت‌دار می‌گردد.)[4] ب. علامه طباطبایی (ره): ... از روزی که بشر در زمین سکنی گزیده، پیوسته در آرزوی یک زندگی اجتماعی مقرون به سعادت، و آن هم،به تمام معنی می‌باشد. و به امید رسیدن چنین روزی قدم بر می‌دارد. و این خواسته همان خواستن آدم تشنه است که فطرتاً قایل به آب بوده و اگر آب نبود تشنگی آن برطرف نمی‌شد. و یا اگر فطرتاً تمایل به بقای نسل بشر نبود، تمایل جنسی تصور نمی شد. از این رو، به حکم ضرورت و فطرت، آینده جهان روزی را دربرخواهد داشت که در آن روز جامعه بشری پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا و همزیستی، غرق در فضیلت و کمال شوند و استقرار چنین وضعی به دست خود انسان خواهد بود. و رهبری چنین جامعه‌ای منجی جهان بشری و به لسان روایات مهدی (عج) خواهد بود. که موعود و منتظر همه ادیان و مذاهب گوناگون در جهان بوده است. و کسی که نجات دهندة بشریت است، در میان همه بشریت سخن به میان آمده و عموماً ظهور او را نوید داده‌اند. گر چند در تطبیق آن اختلاف دارند. ولی حدیث متفق علیه در میان امت اسلامی، قول رسول اکرم صلّی الله علیه و آله است که فرموده: (المهدی من ولدی).[5] ج. آیت الله صافی گلپایگانی حقیقت مهدویت، منتهی شدن سیری جوامع جهانی به سوی جامعه واحد، حکومت حق و عدل جهانی، رهبری ابرمرد الهی که موعود همه انبیاء و ادیان بوده و دوازدهمین وصی پیغمبر آخر الزمان تحقق می‌یابد، مطلوب هر فطرت و خواسته‌ هر وجدان انسانی است. اجماع امم و ملل بر این که پایان جهان، سعادت عمومی است و در دنبال آن تاریکیها، روشنایی است، این یک اصل فطری است که با سنت جهان و حرکت عالم و با بنیاد جهان که با حق استوار است موافق می‌باشد. این اندیشه اختصاصی، مخصوص انسان است، کافر و مؤمن نمی‌خواهد.[6] بنابراین، اگر اندیشه مصلح کل و موعود امم و ملل، بر اساس حکمت الهی و وعدة بر حق و بر مبنای فطرت استوار نبود، هیچ گاه اندیشه بشری در تمام جوامع و ملل، اینگونه هماهنگ و بر مدار واحد نخواهد بود. 4. ایمان به مصلح جهانی در تفکر غیر دینی؛ چنان که در بیان بزرگان آمده است، اندیشه اصلاح جهانی مربوط به نوع انسان بوده و مختص مؤمنین و متدینان نیست. (برتراند راسل) که یک انسان غیردینی است می‌گوید: (عالم در انتظار مصلح است که همه را به وحدت دعوت نموده و در تحت یک پرچم و یک شعار فراخواند.)[7] و هم چنین، انیشتاین نیز می‌گوید: (بعید نیست، روزی بر جوامع عالم بیاید که همه با صفا و سلام و محبت زندگی کنند.)[8] 5. بشارت‌های ادیان گذشته؛ دلیل دیگری در این جهت که اندیشه مصلح کل و یا مهدویت خلاق ذهن بشری نمی‌باشد، بشارت‌های ادیان گذشته است. بسیاری از کتب ادیان، بشارتهائی از پیغمبر خاتم صلّی الله علیه و آله داده است و وعده داده‌اند که سلسله نبوت در او پایان یافته و نبی و پیامبر دیگر، بعد از او نخواهد بود و قرآن کریم نیز این وعده‌ها را تأیید کرده و از جمله قول عیسی بن مریم علیه السّلام را اینگونه می‌فرماید: حضرت عیسی بن مریم علیه السّلام فرمود: (ای فرزندان اسرائیل، من فرستاده خدا به سوی شما هستم، آنچه از تورات در دست دارم تصدیق کنید. و بعد از خودم به رسولی بشارت می‌دهم که اسم او احمد است.[9] و همان گونه که ادیان گذشته و پیامبران الهی از نبی خاتم صلّی الله علیه و آله خبر داده و از اوصیاء او نیز بشارت داده‌اند که به نمونه آن اینگونه اشاره می‌گردد: کتاب مقدس در متن عبری و در سفر تکوین آیات: 17 20 اینگونه می‌گوید: (وعدة باری تعالی خطاب به حضرت ابراهیم علیه السّلام : (محمد صلّی الله علیه و آله خاتم رسولان و ائمه دوازده گانه، اوصیاء او می‌باشد. او از صلب تو و از نسل اسماعیل به وجود خواهد آمد.[10]) و این بشارت گذشتگان، از زبان پیامبر گرامی اسلام که زبان وحی است، تأیید گردیده و منابع دینی اعم از تمام فرق مسلمین از آن خبر داده است. و ممکن است شبهه‌ای به وجود بیاید که کتب انبیاء گذشته تحریف شده است. فلذا، بشارت‌های آنان نیز اعتبار ندارند، پاسخ این است که تحریف، یک امر مسلم و قطعی است. ولی مواردی را که قرآن و یا رسول گرامی صلّی الله علیه و آله آن را تأیید کرده، این نیز امر قطعی دیگری است که آن گونه موارد، از تحریف مصون مانده است. والّا قرآن و یا رسول گرامی صلّی الله علیه و آله از عمل تحریف شده هیچ گاه خبر نداده و آن را تأیید نمی‌کند. و در ثانی، اگر تمام کتب آسمانی را تحریف شده بدانیم، کلام رسول اکرم صلّی الله علیه و آله نقض می‌گردد. چون پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله در ابتدای رسالتش، رسالتش را استناد می‌کرد به بشارتهای انبیاء قبل از خودش، فلذا مواردی را که قرآن و پیامبر صلّی الله علیه و آله خبر داده است. امر مسلم و قطعی خواهد بود. بنابراین، اندیشه مصلح موعود و یا مهدی منتظر، یک اندیشه بشری و زاییدة ذهن ملل و جوامع نمی‌باشد وچنین نیست که این اندیشه زاییدة ذهن بوده و در اسلام نیز نفوذ کرده باشد. بلکه این اندیشه اگر در جوامع قبل از اسلام بوده بر اساس وعده الهی و حکمت حکیمانه او و بر مبنای فطرت بشری استوار بوده است. و این اندیشه فطری در زمانهای گوناگون بروز داده شده است. و علاوه بر آن، همة انبیاء گذشته و کتب آسمانی از آن خبر داده و به آن بشارت و وعده داده‌اند و قرآن کریم که کلام الهی و وحی منزل است، ریشه‌های این وعده الهی را بازگو نموده و با تأویل و تفسیر روایات عترت علیهم السّلام تبیین گردیده است. منابعی که در این جهت معرفی می‌گردد: 1. ادیان و مهدویت، محمد بهشتی. 2. امامت و مهدویت، آیت الله صافی گلپایگانی. 3. مجله الفکر الاسلامی، شماره 28 و 29، ربیع الثانی، 1418 ق. 4. اهل بیت در کتاب مقدس، احمد واسطی. 5. بشارات عهدین، شیخ محمد صادقی و... حضرت علی علیه السّلام : ارادة حتمی خداوند بر این قرار گرفته است که دیر یا زود پایان حق، پیروزی و پایان باطل، نابودی باشد. (نهج البلاغه، حکمت 281) [1] . دکتر احمد امین، مهدی و مهدویت، ص 13، انتشارات مکتب الاسلام، تهران. [2] . آیت الله مرعشی نجفی، شهاب الدین، ملحقات احقاق الحق، ج 13، ص 621، انتشارات مرعشی. [3] . صادقی، محمد، نصوص خاصة مهدی موعود، از (بشارت عهدین)، ص 270. [4] . صدر، آیت الله سید محمد باقر، بحث حول المهدی، ص 7 8، انتشارات جامعه مدرسین. [5] . علامه طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام، ص 150، انتشارات دار الکتب الاسلامی، تهران؛ همان، تفسیر المیزان، ج 15، ص 155، موسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت. [6] . صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت، ج 2، ص 139، جامعه مدرسین. [7] . شهرستانی، عبدالرضا، مهدی موعود و دفع شبهات، ص 65، موسسه اعلمی، بیروت. [8] . همان، ص 7. [9] . صف، 60. [10] . واسطی، احمد، اهل بیت در کتاب مقدس، ص 105 107.
عنوان سوال:

بحث منجی در تمام ادیان از جمله ادیانی که خود انسانها ساخته اند. پس این احتمال وجود دارد که بحث منجی ساخته ذهن بشری باشد که در ادیان دیگر و از جمله اسلام نفوذ کرده است، اسلام در این باره چگونه پاسخ می‌دهد؟


پاسخ:

بحث منجی در تمام ادیان از جمله ادیانی که خود انسانها ساخته اند. پس این احتمال وجود دارد که بحث منجی ساخته ذهن بشری باشد که در ادیان دیگر و از جمله اسلام نفوذ کرده است، اسلام در این باره چگونه پاسخ می‌دهد؟

اشاره: این یک واقعیت است که عقیده به مصلح کل، یک فکر و عقیده جهانی بوده و اختصاص به یک ملت و یا مذهب و دین ندارد. بلکه تمام ادیان آسمانی در این عقیده مشترک‌اند. و پیروان همه ادیان معتقدند که در یک عصر تاریک و بحرانی، که جهان را فساد، بی‌دینی و بیدادگری فرا گرفته، نجات دهنده‌ای بزرگ طلوع می‌کند و به واسطه نیروی قوی فوق العادة غیبی، اوضاع آشفته جهان را اصلاح می‌کند. و خداپرستی را بر بی‌دینی غلبه می‌دهد. و همه در انتظار چنین موعود نیرومند غیبی به سر می‌برند. ولی در مصداق آن نظرهای گوناگونی وجود داشته و هر ملتی آن رابه لقبی مخصوص می‌شناسند.
امّا این که این اندیشه ساخته ذهن بشری باشد، یا این که از ادیان و ملل گذشته در اسلام نفوذ کرده باشد، بدور از واقعیت است. بلکه این یک وعده بر حق خداوند است که در نهاد بشری نهفته شده است. بدلیل اینکه:
1. اگر اندیشه بشری و دینی بر اساس آن استوار گردیده باشد، هیچ گاه بقاء و ثبات نخواهد داشت. زیرا در اثر تحولات بشری و نقض و ابرام‌‌های اندیشه دیگران بر آن، و زمینه رشد فکری بشر در عالم، خاصیت اولیه خود را از دست داده، کم کم رو به فراموشی سپرده می‌شود که نمونه بارز آن، دین فرعونی است که تاریخ و تجربه نشان داده که هیچ گونه اثر از آن در دنیای فعلی وجود ندارد تا تحت عنوان دین فرعونی مطرح باشد.
2. ایمان به ظهور مصلح دینی در عالم و برپا داشتن حکومت عدل الهی در تمام نقاط زمین، از اهداف همه انبیاء گذشته بوده و نسل به نسل آن را تقویت نموده‌اند.[1]
و هم چنین، از اندیشه‌های ادیان معروف در جهان و ملل گذشته، بشارت به ظهور خاتم صلّی الله علیه و آله و مصلح و منجی بشری در آخر الزمان که تحقق سعادت بشری در آن است داده شده است.[2] و در طول تاریخ بشری علاوه بر بشارتهای انبیاء به مصلح کل ومنجی بشری، آرزوی همه انسانها بوده است. و حتی آنهایی که پایبندی به دین نداشته و گفتار انبیا را تکذیب می‌کردند، در لابلای گفتار و اندیشه‌های آنان نیز، وجود داشته و انتظار یک چنین مصلحی را داشته‌اند.[3]
3. ایمان به مصلح موعود، خواستة فطری همه انسانهاست. و همه انسانها فطرتاً قایل به کمال بوده و در جستجوی آن می‌باشند. و همه انسانها، فطرتاً عدالتخواه بوده و از ظلم و جور بیزارند و حاجتی بشری که خواهان عدالت وکمال است، در نهاد هر انسان پوشیده بوده و در زمانهای گوناگون ابراز گردیده است. چنان که در این باره محققین دینی اینگونه می‌فرمایند:
الف. آیت الله سید محمد باقر صدر: (کمال و دوری از نقض و تنفر از زشتی‌ها خواسته فطری همه انسانها بوده است. و بر اساس فطرت انسانی و وعدة بر حق خداوند، کمال نهایی و برچیده شدن ظلم کامل به وجود مبارک امام مهدی (عج) تحقق خواهد یافت. لذا همه انسانها اعم از موحد و غیرموحد، بر اساس آن نهاد خدادادی به دنبال تحقق یک چنین اندیشه بود، و در طول تاریخ بشری انتظار آن را کشیده‌اند. و این خواسته، خواستة نوع انسان بوده است، امّا در اسلام، جهت‌دار می‌گردد.)[4]
ب. علامه طباطبایی (ره): ... از روزی که بشر در زمین سکنی گزیده، پیوسته در آرزوی یک زندگی اجتماعی مقرون به سعادت، و آن هم،به تمام معنی می‌باشد. و به امید رسیدن چنین روزی قدم بر می‌دارد. و این خواسته همان خواستن آدم تشنه است که فطرتاً قایل به آب بوده و اگر آب نبود تشنگی آن برطرف نمی‌شد. و یا اگر فطرتاً تمایل به بقای نسل بشر نبود، تمایل جنسی تصور نمی شد. از این رو، به حکم ضرورت و فطرت، آینده جهان روزی را دربرخواهد داشت که در آن روز جامعه بشری پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا و همزیستی، غرق در فضیلت و کمال شوند و استقرار چنین وضعی به دست خود انسان خواهد بود. و رهبری چنین جامعه‌ای منجی جهان بشری و به لسان روایات مهدی (عج) خواهد بود. که موعود و منتظر همه ادیان و مذاهب گوناگون در جهان بوده است. و کسی که نجات دهندة بشریت است، در میان همه بشریت سخن به میان آمده و عموماً ظهور او را نوید داده‌اند. گر چند در تطبیق آن اختلاف دارند. ولی حدیث متفق علیه در میان امت اسلامی، قول رسول اکرم صلّی الله علیه و آله است که فرموده: (المهدی من ولدی).[5]
ج. آیت الله صافی گلپایگانی
حقیقت مهدویت، منتهی شدن سیری جوامع جهانی به سوی جامعه واحد، حکومت حق و عدل جهانی، رهبری ابرمرد الهی که موعود همه انبیاء و ادیان بوده و دوازدهمین وصی پیغمبر آخر الزمان تحقق می‌یابد، مطلوب هر فطرت و خواسته‌ هر وجدان انسانی است. اجماع امم و ملل بر این که پایان جهان، سعادت عمومی است و در دنبال آن تاریکیها، روشنایی است، این یک اصل فطری است که با سنت جهان و حرکت عالم و با بنیاد جهان که با حق استوار است موافق می‌باشد. این اندیشه اختصاصی، مخصوص انسان است، کافر و مؤمن نمی‌خواهد.[6]
بنابراین، اگر اندیشه مصلح کل و موعود امم و ملل، بر اساس حکمت الهی و وعدة بر حق و بر مبنای فطرت استوار نبود، هیچ گاه اندیشه بشری در تمام جوامع و ملل، اینگونه هماهنگ و بر مدار واحد نخواهد بود.
4. ایمان به مصلح جهانی در تفکر غیر دینی؛ چنان که در بیان بزرگان آمده است، اندیشه اصلاح جهانی مربوط به نوع انسان بوده و مختص مؤمنین و متدینان نیست. (برتراند راسل) که یک انسان غیردینی است می‌گوید: (عالم در انتظار مصلح است که همه را به وحدت دعوت نموده و در تحت یک پرچم و یک شعار فراخواند.)[7]
و هم چنین، انیشتاین نیز می‌گوید: (بعید نیست، روزی بر جوامع عالم بیاید که همه با صفا و سلام و محبت زندگی کنند.)[8]
5. بشارت‌های ادیان گذشته؛ دلیل دیگری در این جهت که اندیشه مصلح کل و یا مهدویت خلاق ذهن بشری نمی‌باشد، بشارت‌های ادیان گذشته است. بسیاری از کتب ادیان، بشارتهائی از پیغمبر خاتم صلّی الله علیه و آله داده است و وعده داده‌اند که سلسله نبوت در او پایان یافته و نبی و پیامبر دیگر، بعد از او نخواهد بود و قرآن کریم نیز این وعده‌ها را تأیید کرده و از جمله قول عیسی بن مریم علیه السّلام را اینگونه می‌فرماید: حضرت عیسی بن مریم علیه السّلام فرمود: (ای فرزندان اسرائیل، من فرستاده خدا به سوی شما هستم، آنچه از تورات در دست دارم تصدیق کنید. و بعد از خودم به رسولی بشارت می‌دهم که اسم او احمد است.[9] و همان گونه که ادیان گذشته و پیامبران الهی از نبی خاتم صلّی الله علیه و آله خبر داده و از اوصیاء او نیز بشارت داده‌اند که به نمونه آن اینگونه اشاره می‌گردد:
کتاب مقدس در متن عبری و در سفر تکوین آیات: 17 20 اینگونه می‌گوید: (وعدة باری تعالی خطاب به حضرت ابراهیم علیه السّلام : (محمد صلّی الله علیه و آله خاتم رسولان و ائمه دوازده گانه، اوصیاء او می‌باشد. او از صلب تو و از نسل اسماعیل به وجود خواهد آمد.[10]) و این بشارت گذشتگان، از زبان پیامبر گرامی اسلام که زبان وحی است، تأیید گردیده و منابع دینی اعم از تمام فرق مسلمین از آن خبر داده است. و ممکن است شبهه‌ای به وجود بیاید که کتب انبیاء گذشته تحریف شده است. فلذا، بشارت‌های آنان نیز اعتبار ندارند، پاسخ این است که تحریف، یک امر مسلم و قطعی است. ولی مواردی را که قرآن و یا رسول گرامی صلّی الله علیه و آله آن را تأیید کرده، این نیز امر قطعی دیگری است که آن گونه موارد، از تحریف مصون مانده است. والّا قرآن و یا رسول گرامی صلّی الله علیه و آله از عمل تحریف شده هیچ گاه خبر نداده و آن را تأیید نمی‌کند. و در ثانی، اگر تمام کتب آسمانی را تحریف شده بدانیم، کلام رسول اکرم صلّی الله علیه و آله نقض می‌گردد.
چون پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله در ابتدای رسالتش، رسالتش را استناد می‌کرد به بشارتهای انبیاء قبل از خودش، فلذا مواردی را که قرآن و پیامبر صلّی الله علیه و آله خبر داده است. امر مسلم و قطعی خواهد بود.
بنابراین، اندیشه مصلح موعود و یا مهدی منتظر، یک اندیشه بشری و زاییدة ذهن ملل و جوامع نمی‌باشد وچنین نیست که این اندیشه زاییدة ذهن بوده و در اسلام نیز نفوذ کرده باشد. بلکه این اندیشه اگر در جوامع قبل از اسلام بوده بر اساس وعده الهی و حکمت حکیمانه او و بر مبنای فطرت بشری استوار بوده است. و این اندیشه فطری در زمانهای گوناگون بروز داده شده است. و علاوه بر آن، همة انبیاء گذشته و کتب آسمانی از آن خبر داده و به آن بشارت و وعده داده‌اند و قرآن کریم که کلام الهی و وحی منزل است، ریشه‌های این وعده الهی را بازگو نموده و با تأویل و تفسیر روایات عترت علیهم السّلام تبیین گردیده است.
منابعی که در این جهت معرفی می‌گردد:
1. ادیان و مهدویت، محمد بهشتی.
2. امامت و مهدویت، آیت الله صافی گلپایگانی.
3. مجله الفکر الاسلامی، شماره 28 و 29، ربیع الثانی، 1418 ق.
4. اهل بیت در کتاب مقدس، احمد واسطی.
5. بشارات عهدین، شیخ محمد صادقی و...
حضرت علی علیه السّلام :
ارادة حتمی خداوند بر این قرار گرفته است که دیر یا زود پایان حق، پیروزی و پایان باطل، نابودی باشد.
(نهج البلاغه، حکمت 281)
[1] . دکتر احمد امین، مهدی و مهدویت، ص 13، انتشارات مکتب الاسلام، تهران.
[2] . آیت الله مرعشی نجفی، شهاب الدین، ملحقات احقاق الحق، ج 13، ص 621، انتشارات مرعشی.
[3] . صادقی، محمد، نصوص خاصة مهدی موعود، از (بشارت عهدین)، ص 270.
[4] . صدر، آیت الله سید محمد باقر، بحث حول المهدی، ص 7 8، انتشارات جامعه مدرسین.
[5] . علامه طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام، ص 150، انتشارات دار الکتب الاسلامی، تهران؛ همان، تفسیر المیزان، ج 15، ص 155، موسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت.
[6] . صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت، ج 2، ص 139، جامعه مدرسین.
[7] . شهرستانی، عبدالرضا، مهدی موعود و دفع شبهات، ص 65، موسسه اعلمی، بیروت.
[8] . همان، ص 7.
[9] . صف، 60.
[10] . واسطی، احمد، اهل بیت در کتاب مقدس، ص 105 107.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین