شرح پرسش: چرا از امام زمان علیه السلام نام و نشانی در قرآن کریم نیست؟ مگر ایمان به وجود این امام از ایمان به وجود مردان گذشته که در جهان میزیستند و صدها سال از مرگشان گذشته مثل لقمان و ذوالقرنین ضرورت کمتری داشته که نام و نشان اینها برای عبرت و پند در قرآن کریم به تفصیل آمده ولی از نام و نشان امام با عظمت و غیبی مسلمانان که شب و روز باید چشم به ظهور دولت او بدوزند در قرآن کریم خبری نیست؟ آیا روش کتاب هدایت این باید باشد که هر چیز که مهمتر است آن را کمتر بیان فرماید یا به کلی مکتوم نماید و امور کم اهمیت را توضیح مفصل بدهد؟ پاسخ: آیات زیادی در قرآن کریم هست که وقتی به همدیگر ضمیمه شوند یا تدبر کافی در آنها بشود خصوصیات ظهور امام غائب عجل اللّه تعالی فرجه الشریف بهطور وضوح بهدست میآید. مانند آیه (یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه...)(1) و آیه (وعد اللّه الذین آمنوا...)(2) و آیه (و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر انبیاء)(3) و آیه (لیظهره علی الدین کله)(4) و غیر اینها با تقریباتی که در تفسیر کردیم در احتجاج طبرسی در یکی از احتجاجات امیرالمومنین علی علیه السلام جواب این شبهه را از آن حضرت نقل میکند مبنی بر این که خدای متعال میدانست که اگر ائمه هدی را بهطور صراحت در قرآن کریم معرفی میفرمود، دشمنان اهلبیت علیهم السلام بههر وسیله بود آن را از قرآن کریم اسقاط میکردند و قرآن تحریف میپذیرفت با این که خداوند وعده صریح داده که قرآن را از تحریف حفظ فرماید. لذا مسأله امامت را بهنحوی بیان فرموده که از راه تدبر در آیات بهدست آید نه بهطور صراحت. گذشته از اینها اشکالی که وارد شده نه تنها متوجه امامت امام غائب میباشد بلکه شامل امامت همه ائمه هدی علیهم السلام است که چرا باید با اهمیتی که امامت دارد نام و نشانشان صریحا در قرآن ذکر نشود. بنابر این اشکال مشترک الورود است زیرا نظر به آثار ناگوار اختلاف شیعه و سنی در مسأله امامت و انشعاب جهان اسلام به دو فرقه سنی و شیعه و دنبالههای تلخی که این انشعاب پدید آورد و خونهایی که در اثر فتنههای اختلاف نامبرده ریخته شد و ضربهها و محرومیتهایی که اسلام دید اگر امامت الهی انتصابی در بین نبود، ایجاب نمیکرد که صریحا در قرآن و بیانات نبوی امامت انتصابی نفی شود؟ و آیا در این صورت اهمیت نفی خلافت انتصابی از اهمیت بیان خلافت انتصابی بنا بهصحت و مشروعیت آن کمتر بود؟ و آیا مدعی حق نداشت بگوید که خلیفه اول (معاذاللّه) از خدا و رسول اکرم صلّی الله علیه و آله عاقلتر بود که خلافت خلیفه دوم را از راه وصیت تثبیت کرد نه از راه انتخاب مردم و در نتیجه بعد از ابی بکر در خلافت عمر هیچ گونه اختلافی در خلافت بهوجود نیامد لکن بعد از رحلت رسول خدا صلّی الله علیه و آله، این اختلاف خانمان سوز پیدا شد. پس اگر در صورت ثبوت خلافت انتصابی بیان آن صریحا در قرآن کریم اهمیت داشت در صورت عدم ثبوت آن، بیان آن نظیر و معادل همان اهمیت بود. پینوشتها: 1. سوره مائده، آیه 54. 2. سوره نور، آیه 55. 3. سوره انبیا، آیه 105. 4. سوره صف، آیه 9.
شرح پرسش:
چرا از امام زمان علیه السلام نام و نشانی در قرآن کریم نیست؟ مگر ایمان به وجود این امام از ایمان به وجود مردان گذشته که در جهان میزیستند و صدها سال از مرگشان گذشته مثل لقمان و ذوالقرنین ضرورت کمتری داشته که نام و نشان اینها برای عبرت و پند در قرآن کریم به تفصیل آمده ولی از نام و نشان امام با عظمت و غیبی مسلمانان که شب و روز باید چشم به ظهور دولت او بدوزند در قرآن کریم خبری نیست؟ آیا روش کتاب هدایت این باید باشد که هر چیز که مهمتر است آن را کمتر بیان فرماید یا به کلی مکتوم نماید و امور کم اهمیت را توضیح مفصل بدهد؟
پاسخ:
آیات زیادی در قرآن کریم هست که وقتی به همدیگر ضمیمه شوند یا تدبر کافی در آنها بشود خصوصیات ظهور امام غائب عجل اللّه تعالی فرجه الشریف بهطور وضوح بهدست میآید. مانند آیه (یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه...)(1) و آیه (وعد اللّه الذین آمنوا...)(2) و آیه (و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر انبیاء)(3) و آیه (لیظهره علی الدین کله)(4) و غیر اینها با تقریباتی که در تفسیر کردیم در احتجاج طبرسی در یکی از احتجاجات امیرالمومنین علی علیه السلام جواب این شبهه را از آن حضرت نقل میکند مبنی بر این که خدای متعال میدانست که اگر ائمه هدی را بهطور صراحت در قرآن کریم معرفی میفرمود، دشمنان اهلبیت علیهم السلام بههر وسیله بود آن را از قرآن کریم اسقاط میکردند و قرآن تحریف میپذیرفت با این که خداوند وعده صریح داده که قرآن را از تحریف حفظ فرماید. لذا مسأله امامت را بهنحوی بیان فرموده که از راه تدبر در آیات بهدست آید نه بهطور صراحت. گذشته از اینها اشکالی که وارد شده نه تنها متوجه امامت امام غائب میباشد بلکه شامل امامت همه ائمه هدی علیهم السلام است که چرا باید با اهمیتی که امامت دارد نام و نشانشان صریحا در قرآن ذکر نشود. بنابر این اشکال مشترک الورود است زیرا نظر به آثار ناگوار اختلاف شیعه و سنی در مسأله امامت و انشعاب جهان اسلام به دو فرقه سنی و شیعه و دنبالههای تلخی که این انشعاب پدید آورد و خونهایی که در اثر فتنههای اختلاف نامبرده ریخته شد و ضربهها و محرومیتهایی که اسلام دید اگر امامت الهی انتصابی در بین نبود، ایجاب نمیکرد که صریحا در قرآن و بیانات نبوی امامت انتصابی نفی شود؟ و آیا در این صورت اهمیت نفی خلافت انتصابی از اهمیت بیان خلافت انتصابی بنا بهصحت و مشروعیت آن کمتر بود؟ و آیا مدعی حق نداشت بگوید که خلیفه اول (معاذاللّه) از خدا و رسول اکرم صلّی الله علیه و آله عاقلتر بود که خلافت خلیفه دوم را از راه وصیت تثبیت کرد نه از راه انتخاب مردم و در نتیجه بعد از ابی بکر در خلافت عمر هیچ گونه اختلافی در خلافت بهوجود نیامد لکن بعد از رحلت رسول خدا صلّی الله علیه و آله، این اختلاف خانمان سوز پیدا شد. پس اگر در صورت ثبوت خلافت انتصابی بیان آن صریحا در قرآن کریم اهمیت داشت در صورت عدم ثبوت آن، بیان آن نظیر و معادل همان اهمیت بود.
پینوشتها:
1. سوره مائده، آیه 54.
2. سوره نور، آیه 55.
3. سوره انبیا، آیه 105.
4. سوره صف، آیه 9.
- [سایر] آیا آیاتی در قرآن هست که اشاره مستقیم به امام زمان(عج) دارد؟
- [سایر] آیا آیاتی در قرآن هست که اشاره مستقیم به امام زمان(عج) دارد؟
- [سایر] چرا در سلامها امام زمان(عج) را شریک قرآن میخوانند؟
- [سایر] آیا امام زمان (عج)، قرآن جدیدی می آورد؟
- [سایر] دین و قرآن جدید حضرت مهدی (عج) چیست؟
- [سایر] آیات قرآن که درباره امام زمان(عج) است، کدام هاست؟
- [سایر] آیا رجعت مؤمنان در زمان امام زمان(عج) است؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] آیا در قرآن کریم شواهدی بر وجود و ظهور امام مهدی (عج) یافت میشود؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله مظاهری] قسم خوردن باید به یکی از اسمهای خداوند تبارک و تعالی باشد و قسم خوردن به کلمة (اللَّه) بهتر است، و اگر قسم به یکی از مقدسات دین نظیر قرآن و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و ائمّه طاهرین علیهم السلام باشد فایدهای ندارد.
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.