دین اسلام، کامل ترین و آخرین دین الهی است که از سوی خداوند متعال و توسط پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله برای هدایت انسان ها به سوی کمالات دنیوی و اخروی، ابلاغ شده است، ولی ختم نبوت، به معنای ختم رهبری و امامت نیست؛ زیرا، وجود تکلیف، مستلزم وجود حجّت الهی بر روی زمین است. به همین دلیل، بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، امامان معصوم علیهم السلام، عهده دار هدایت انسان ها هستند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: (هرگز، روی زمین، از قیام کننده ای با حجّت و دلیل، خالی نمی ماند، خواه ظاهر و آشکار باشد، خواه بیمناک و پنهان. -چنین است- تا دلائل و اسناد روشن الهی، از بین نرود و به فراموشی نگراید.).[1] طبق فرمایش حضرت علی علیه السلام حجّت الهی، همیشه روی زمین هست و با وجود امام و حجّت الهی و دین اسلام، باید به تکالیفی که از سوی دین ابلاغ شده، عمل شود. بنابراین، از این لحاظ، مردم دوره ی غیبت، از حیث مکلّف بودن به تکالیف اسلامی، با مردم دوره ی حضور امام، هیچ فرقی ندارند و باید به همه ی تکالیف اسلامی که اصطلاحاً، فروع دین نامیده می شوند، عمل کنند، لکن در دوره ی غیبت و مستور بودن امام(علیه السلام) برخی از تکالیف، به دلیل مستور بودن امام، اهمّیّت بیش تری می یابد، به گونه ای که برخی از مؤلّفان، تعداد این تکالیف را هشتاد مورد دانسته اند.[2] چون تبیین همه ی آن ها در این موجز نمی گنجد، به تعدادی از مهم ترین این وظایف اشاره می شود: 1. شناخت و معرفت حجّت خدا مهمّ ترین وظیفه ای که هر شیعه بر عهده دارد، کسب معرفت نسبت به وجود مقدس حجة الله و امام عصر علیه السلام است. پبامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: (مَن مات و لم یعرف إمامَ زمانه مات میتة جاهلیة؛[3] هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است). چون در عصر ما، امام علیه السلام غایب است، پس شناخت آن، همّت بیش تری را می طلبد و بدون تردید، مقصود از شناختی که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله تحصیل آن را برای هر کس واجب دانسته، شناخت سطحی نیست، بلکه ما باید امام عصر خود را آن چنان که هست، بشناسیم، به گونه ای که این شناخت، موجب در امان ماندن ما از شبهه های ملحدان و مایه ی نجاتمان از اعمال گمراه کننده ی مدّعیان دروغین و رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی باشد. 2. تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی وظیفه ی مهم دیگری که هر شیعه بر عهده دارد، تهذیب نفس و آراستن خود به اخلاق نیکو است. چنانچه امام صادق علیه السلام در روایتی می فرماید: (... قال: من سر ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق؛[4] هر کس دوست دارد از یاران امام مهدی علیه السلام باشد پس منتظر (ظهور آن حضرت) باشد و به پرهیزگاری و اخلاق نیکو عمل کند...). توصیه به پرهیزکاری در عصر غیبت، نه تنها در کلام معصومان قبل از امام زمان علیه السلام آمده، بلکه در توقیعات هم ذکر شده است. در یکی از این توقعیات، امام علیه السلام می فرماید: (پس تقوای الهی پیشه کنید و به امر ما تسلیم شوید و امر را به ما واگذارید که بازگشت به سوی ما است...).[5] مسئله ی تهذیب نفس و دوری گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست، به عنوان یکی از وظایف منتظران در عصر غیبت از چنان اهمّیّتی برخوردار است که در توقیع شریفی که از ناحیه ی مقدسه امام زمان (علیه السلام) به شیخ مفید صادر گردید، اعمال ناشایست و گناهانی که از شیعیان سر می زند، یکی از اسباب طولانی شدن غیبت و دوری شیعیان از توفیق دیدار، شمرده شده است.[6] 3. انتظار فرج همان گونه که از امام صادق علیه السلام نقل شد، هر کس که دوست دارد از یاران امام باشد، باید منتظر باشد. بنابراین، یکی از وظایف مردم در دوره غیبت، انتظار فرج امام مهدی علیه السلام است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: أفضل أعمال أُمتی انتظار الفرج من الله عزّوجل؛[7] برترین اَعمال امّت من، انتظار فرج (حضرت مهدی) از نزد خداوند عزوجل است. آن چه از احادیث مذکور استفاده می شود، این است که ما، در عین عمل به تکالیف دینی خود، همیشه باید منتظر ظهور امام زمان علیه السلام باشیم و از رحمت واسعه ی الهی ناامید و مأیوس نگردیم. همین انتظار، خود، وظیفه ای است مستقل که دوره ی غیبت را به دوره ی تلاش برای رسیدن به دوره ی حکومت سراسر عدل امام مهدی علیه السلام تبدیل می کند و ضعف و سستی و ناامیدی را از جامعه ی اسلامی دور می سازد. پی نوشتها: [1]. شرح نهج البلاغه، ج 18، ص 347، حکمت 143. [2]. میرزا محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، ج 2، ص 104. [3]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 8، ص 368 و ج 32، ص 333. [4]. بحارالانوار، ج 52، ص 140. [5]. مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، ج 1، ص 308. [6]. همان، ج 53، ص 177. [7]. همان، ج 52، ص 128. منبع: امام مهدی علیه السلام، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
دین اسلام، کامل ترین و آخرین دین الهی است که از سوی خداوند متعال و توسط پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله برای هدایت انسان ها به سوی کمالات دنیوی و اخروی، ابلاغ شده است، ولی ختم نبوت، به معنای ختم رهبری و امامت نیست؛ زیرا، وجود تکلیف، مستلزم وجود حجّت الهی بر روی زمین است. به همین دلیل، بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، امامان معصوم علیهم السلام، عهده دار هدایت انسان ها هستند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: (هرگز، روی زمین، از قیام کننده ای با حجّت و دلیل، خالی نمی ماند، خواه ظاهر و آشکار باشد، خواه بیمناک و پنهان. -چنین است- تا دلائل و اسناد روشن الهی، از بین نرود و به فراموشی نگراید.).[1]
طبق فرمایش حضرت علی علیه السلام حجّت الهی، همیشه روی زمین هست و با وجود امام و حجّت الهی و دین اسلام، باید به تکالیفی که از سوی دین ابلاغ شده، عمل شود. بنابراین، از این لحاظ، مردم دوره ی غیبت، از حیث مکلّف بودن به تکالیف اسلامی، با مردم دوره ی حضور امام، هیچ فرقی ندارند و باید به همه ی تکالیف اسلامی که اصطلاحاً، فروع دین نامیده می شوند، عمل کنند، لکن در دوره ی غیبت و مستور بودن امام(علیه السلام) برخی از تکالیف، به دلیل مستور بودن امام، اهمّیّت بیش تری می یابد، به گونه ای که برخی از مؤلّفان، تعداد این تکالیف را هشتاد مورد دانسته اند.[2] چون تبیین همه ی آن ها در این موجز نمی گنجد، به تعدادی از مهم ترین این وظایف اشاره می شود:
1. شناخت و معرفت حجّت خدا
مهمّ ترین وظیفه ای که هر شیعه بر عهده دارد، کسب معرفت نسبت به وجود مقدس حجة الله و امام عصر علیه السلام است. پبامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: (مَن مات و لم یعرف إمامَ زمانه مات میتة جاهلیة؛[3] هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است). چون در عصر ما، امام علیه السلام غایب است، پس شناخت آن، همّت بیش تری را می طلبد و بدون تردید، مقصود از شناختی که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله تحصیل آن را برای هر کس واجب دانسته، شناخت سطحی نیست، بلکه ما باید امام عصر خود را آن چنان که هست، بشناسیم، به گونه ای که این شناخت، موجب در امان ماندن ما از شبهه های ملحدان و مایه ی نجاتمان از اعمال گمراه کننده ی مدّعیان دروغین و رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی باشد.
2. تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی
وظیفه ی مهم دیگری که هر شیعه بر عهده دارد، تهذیب نفس و آراستن خود به اخلاق نیکو است. چنانچه امام صادق علیه السلام در روایتی می فرماید: (... قال: من سر ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق؛[4] هر کس دوست دارد از یاران امام مهدی علیه السلام باشد پس منتظر (ظهور آن حضرت) باشد و به پرهیزگاری و اخلاق نیکو عمل کند...).
توصیه به پرهیزکاری در عصر غیبت، نه تنها در کلام معصومان قبل از امام زمان علیه السلام آمده، بلکه در توقیعات هم ذکر شده است. در یکی از این توقعیات، امام علیه السلام می فرماید: (پس تقوای الهی پیشه کنید و به امر ما تسلیم شوید و امر را به ما واگذارید که بازگشت به سوی ما است...).[5]
مسئله ی تهذیب نفس و دوری گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست، به عنوان یکی از وظایف منتظران در عصر غیبت از چنان اهمّیّتی برخوردار است که در توقیع شریفی که از ناحیه ی مقدسه امام زمان (علیه السلام) به شیخ مفید صادر گردید، اعمال ناشایست و گناهانی که از شیعیان سر می زند، یکی از اسباب طولانی شدن غیبت و دوری شیعیان از توفیق دیدار، شمرده شده است.[6]
3. انتظار فرج
همان گونه که از امام صادق علیه السلام نقل شد، هر کس که دوست دارد از یاران امام باشد، باید منتظر باشد. بنابراین، یکی از وظایف مردم در دوره غیبت، انتظار فرج امام مهدی علیه السلام است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید:
أفضل أعمال أُمتی انتظار الفرج من الله عزّوجل؛[7] برترین اَعمال امّت من، انتظار فرج (حضرت مهدی) از نزد خداوند عزوجل است.
آن چه از احادیث مذکور استفاده می شود، این است که ما، در عین عمل به تکالیف دینی خود، همیشه باید منتظر ظهور امام زمان علیه السلام باشیم و از رحمت واسعه ی الهی ناامید و مأیوس نگردیم. همین انتظار، خود، وظیفه ای است مستقل که دوره ی غیبت را به دوره ی تلاش برای رسیدن به دوره ی حکومت سراسر عدل امام مهدی علیه السلام تبدیل می کند و ضعف و سستی و ناامیدی را از جامعه ی اسلامی دور می سازد.
پی نوشتها:
[1]. شرح نهج البلاغه، ج 18، ص 347، حکمت 143.
[2]. میرزا محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، ج 2، ص 104.
[3]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 8، ص 368 و ج 32، ص 333.
[4]. بحارالانوار، ج 52، ص 140.
[5]. مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، ج 1، ص 308.
[6]. همان، ج 53، ص 177.
[7]. همان، ج 52، ص 128.
منبع: امام مهدی علیه السلام، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
- [سایر] علت غیبت حضرت مهدی علیه السلام چیست؟
- [سایر] حکمت غیبت حضرت مهدی(علیه السلام) چیست؟
- [سایر] غیبت حضرت مهدی علیه السلام به چه کیفیتی است ؟
- [سایر] چگونگی غیبت حضرت مهدی(علیه السلام) را توضیح دهید.
- [سایر] فلسفه غیبت حضرت مهدی(علیه السلام) چیست؟
- [سایر] وظایف یک زن مسلمان به عنوان یک منتظر واقعی ظهور امام زمان (عج) چیست؟
- [سایر] آیا امام عسکری علیه السلام برای غیبت فرزندشان، حضرت مهدی علیه السلام زمینه سازی نموده اند ؟
- [سایر] آیا امام باقر علیه السلام از غیبت حضرت مهدی علیه السلام خبر دادهاند؟
- [سایر] آیا امام رضا علیه السلام از غیبت حضرت مهدی علیه السلام خبر دادهاند؟
- [سایر] آیا امام صادق علیه السلام از غیبت حضرت مهدی علیه السلام خبر دادهاند؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.