امام پدری مهربان، همدمی شفیق و همراهی خیرخواه است. در حجم نگاه سبز او، افق ها، رنگ می بازد. دریغا! در گوش ما همواره، از قهر مهدی علیه السّلام گفته اند و ما را از شمشیر و جوی خون او ترسانده اند و از مهر و عشق او به انسان ها و تلاش و فریادرسی او به عاشقان و منتظران خود کم تر گفته اند! هیچ کس به ما نگفت که اگر او بیاید، فقیران را دستگیری، بی نمان ها را سامان، بی کسان را همدم، بی همسران را همراه، غافلان را تذکر، گم گشتان را راه، دردمندان را درمان و در یک کلام، خاک نشینان عالم را تاک نشین خواهد کرد. قهر او نیز جلوة محبت او است، چه این که قهر او بر جماعتی اندک و ناچیز از معاندان و نژادپرستانی خواهد بود که علی رغم رشد فکری انسان ها در آن عصر، و هدایت ها و معجزات آن حضرت و نزول مسیح از آسمان و اقتدایش به وی، باز هم به او کفر می ورزند و حکومت عدلش را گردن نمی گذارند و در زمین فساد می کنند، کسانی مانند صهیونیست ها که جز زبان زور، هیچ زبانی نمی فهمند، و این یعنی خارها را از سر راه انسان و انسانیت برداشتن و مهر در چهرة قهر. آری چه سخت است مولای مهربانی را که رحمت واسع حق است و در دل او عشق به انسان ها موج می زند، به چنین اتهام هایی خواندن و (میر مهر) را، (میر قهر) نشان دادن![1] در روایات متعددی وارد شده است که یاران حضرت 313 نفرند اما باید توجه داشت که این تعداد کارگزاران ویژة امام می باشند که هر کدام از آنان لیاقت آن را دارند که کشوری را طبق دستورات امام اداره نمایند و در واقع سپاه حضرت به این تعداد محدود نمی شود بلکه سپاهیانی چند هزار نفری دارد و از این رو در روایات سپاه چند هزاری ذکر شده است: ابوبصیر می گوید: مردی از اهالی کوفه، از امام صادق علیه السّلام پرسید: چند نفر با حضرت قائم (عج) قیام می کنند؟ مردم می گویند همراهان حضرت به تعداد سربازان پدر یعنی سی صد و سیزده نفرند. امام علیه السّلام فرمود: (حضرت مهدی (عج) ظهور نمی کند مگر با ارتشی قوی ونیرومند و ارتش قدرتمند کم تر از ده هزار نیروی رزمنده نخواهد داشت.[2] نیز آن حضرت می فرماید: (چون حضرت اجازة قیام بگیرد، سی صد و سیزده تن با او بیعت می کنند. آن حضرت در مکه توقف می کند تا اینکه عدد اصحابش به ده هزار نفر برسد. آن گاه به سوی مدینه حرکت می کند.)[3] گفتنی است رقم دوازده[4] هزار نفر و صد هزار[5] نفر هم در روایات آمده است. پس گرچه از شمشیر مهدی، برای خون آشامان پست، و درنگان متمدن و ابرقدرتان نا انسان خون و مرگ می بارد ولی برای انسانیت درد کشیدة خرد شده رحمت و حیات به ارمغان می آورد. از این رو (قدر مسلم این است که مردم از حیث استعداد و افکار در ترقی و تکامل هستند و برای پذیرفتن حق آماده تر می گردند. اکنون شنیده می شود که بسیاری از روشنفکران شرق و غرب، توجه پیدا کرده اند که ادیان و مسلک های خودشان قدرت ندارند وجدان آنان را قانع سازند و در جستجوی آیینی هستند که از هرگونه عقائد فاسد و خرافات منزه باشد. از طرفی از اوضاع عمومی زمان ظهور می توان پیش بینی نمود که وقتی مهدی موعود ظاهر شد و حقایق اسلام را به جهانیان عرضه داشت و برنامة انقلابی و اصلاحی اسلام را به سمع آنان رسانید بسیاری از مردم اسلام را قبول می کنند؛ زیرا از یک طرف، استعداد مردم برای درک حقایق به حد کمال رسیده و از طرف دیگر معجزاتی را به دست امام زمان (عج) مشاهده می کنند، و علاوه بر اینها اوضاع عمومی جهان را غیر عادی و فوق العاده می یابند و اعلام خطر رهبر انقلاب جهانی به گوششان می رسد. این اوضاع سبب می شود که مردم جهان فوج فوج به دست مهدی موعود اسلام اختیار نمایند و از قتل نجات یابند. و فقط کفار و ستمگران معاند به دست لشکر مهدی دادگشستر هلاک می گردند.[6] امام باقر علیه السّلام فرمودند: قائم ما چون قیام کند نیروهای عقلانی توده ها را تمرکز دهد. و خردها و دریافت های خلق را به کمال رساند.[7] بنابراین حضرت مهدی (عج) 313 یار کارگزار خالص و بسیار والامقام دارد و هزاران نفر سپاه او به حساب می آیند و علاوه بر اینها تودة رنج دیده و معتقدان منتظر همه از برکات وجودی آن امام عظیم الشأن و حکومت جهانی او بهره مند می شوند و معاندان صراط الهی به سزای عملشان می رسند گفتنی است حضرت در برخورد با دشمنان از یک نوع مجازات استفاده نمی کند؛ بلکه پس از اتمام حجت برخی از آنان را در جنگ نابود می سازد،[8] گروهی را اعدام نموده،[9] و گروهی را تبعید و دست برخی را قطع می کند[10] و بسیاری را هم با عفو عمومی می بخشد. برای مطالعة بیشتر به کتاب: 1. چشم اندازی به حکومت مهدی (عج) ، نجم الدین طبسی. 2. عصر زندگی، محمد حکیمی. پیامبر صلّی الله علیه و آله : مهدی، مردی از خاندان من است او بر طبق سنت من با مخالفین می جنگد، چنان که من بر طبق وحی الهی می جنگیدم[11] -------------------------------------------------------- [1] . فصلنامه تخصصی انتظار، سال دوم، ش پنجم، پاییز 81، مقالة میر مهر، پورسیدآقایی، ص 133. [2] . کمال الدین و تمام النعمة، ابوجعفر محمد علی بن بابویه قمی، ت 1381، ه . ق، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، ج 2، ص 654. [3] . حسن بن مطهر حلی، المستجاد من کتاب الارشاد، ت 726، ه . ق، ص 511. [4] . رضی الدین علی بن موسی بن طاووس الملاحم والفتن فی ظهور الغائب المنتظر، مؤسسه الاعلمی، بیروت، ص 65. [5] . مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 307، 367، مؤسسه الوفاءبیروت. [6] . امینی، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، چاپ 25، ص 310. [7] . بحارالانوار، ج 52، ص 336؛ در فجر ساحل، ص 45؛ و عصر زندگی، ص 190. [8] . مجلسی، بحارالانوار، ج 52،ص 628، مؤسسه الوفاء بیروت. [9] . همان، ص 338. [10] . همان، ص 338 349، مفید، الارشاد، ص 364. [11] . منتخب الاثر، ص 95، باب 2، حدیث 21. ( اندیشه قم )
هنگام ظهور حضرت حجت (عج) آیا فقط همان 313 نفر یار با ایشان در دنیا زندگی می کنند چون می گویند آن حضرت گردن افراد بدکار را جدا می کند؟
امام پدری مهربان، همدمی شفیق و همراهی خیرخواه است. در حجم نگاه سبز او، افق ها، رنگ می بازد. دریغا! در گوش ما همواره، از قهر مهدی علیه السّلام گفته اند و ما را از شمشیر و جوی خون او ترسانده اند و از مهر و عشق او به انسان ها و تلاش و فریادرسی او به عاشقان و منتظران خود کم تر گفته اند! هیچ کس به ما نگفت که اگر او بیاید، فقیران را دستگیری، بی نمان ها را سامان، بی کسان را همدم، بی همسران را همراه، غافلان را تذکر، گم گشتان را راه، دردمندان را درمان و در یک کلام، خاک نشینان عالم را تاک نشین خواهد کرد.
قهر او نیز جلوة محبت او است، چه این که قهر او بر جماعتی اندک و ناچیز از معاندان و نژادپرستانی خواهد بود که علی رغم رشد فکری انسان ها در آن عصر، و هدایت ها و معجزات آن حضرت و نزول مسیح از آسمان و اقتدایش به وی، باز هم به او کفر می ورزند و حکومت عدلش را گردن نمی گذارند و در زمین فساد می کنند، کسانی مانند صهیونیست ها که جز زبان زور، هیچ زبانی نمی فهمند، و این یعنی خارها را از سر راه انسان و انسانیت برداشتن و مهر در چهرة قهر.
آری چه سخت است مولای مهربانی را که رحمت واسع حق است و در دل او عشق به انسان ها موج می زند، به چنین اتهام هایی خواندن و (میر مهر) را، (میر قهر) نشان دادن![1] در روایات متعددی وارد شده است که یاران حضرت 313 نفرند اما باید توجه داشت که این تعداد کارگزاران ویژة امام می باشند که هر کدام از آنان لیاقت آن را دارند که کشوری را طبق دستورات امام اداره نمایند و در واقع سپاه حضرت به این تعداد محدود نمی شود بلکه سپاهیانی چند هزار نفری دارد و از این رو در روایات سپاه چند هزاری ذکر شده است: ابوبصیر می گوید: مردی از اهالی کوفه، از امام صادق علیه السّلام پرسید: چند نفر با حضرت قائم (عج) قیام می کنند؟ مردم می گویند همراهان حضرت به تعداد سربازان پدر یعنی سی صد و سیزده نفرند. امام علیه السّلام فرمود: (حضرت مهدی (عج) ظهور نمی کند مگر با ارتشی قوی ونیرومند و ارتش قدرتمند کم تر از ده هزار نیروی رزمنده نخواهد داشت.[2]
نیز آن حضرت می فرماید: (چون حضرت اجازة قیام بگیرد، سی صد و سیزده تن با او بیعت می کنند. آن حضرت در مکه توقف می کند تا اینکه عدد اصحابش به ده هزار نفر برسد. آن گاه به سوی مدینه حرکت می کند.)[3]
گفتنی است رقم دوازده[4] هزار نفر و صد هزار[5] نفر هم در روایات آمده است. پس گرچه از شمشیر مهدی، برای خون آشامان پست، و درنگان متمدن و ابرقدرتان نا انسان خون و مرگ می بارد ولی برای انسانیت درد کشیدة خرد شده رحمت و حیات به ارمغان می آورد. از این رو (قدر مسلم این است که مردم از حیث استعداد و افکار در ترقی و تکامل هستند و برای پذیرفتن حق آماده تر می گردند. اکنون شنیده می شود که بسیاری از روشنفکران شرق و غرب، توجه پیدا کرده اند که ادیان و مسلک های خودشان قدرت ندارند وجدان آنان را قانع سازند و در جستجوی آیینی هستند که از هرگونه عقائد فاسد و خرافات منزه باشد. از طرفی از اوضاع عمومی زمان ظهور می توان پیش بینی نمود که وقتی مهدی موعود ظاهر شد و حقایق اسلام را به جهانیان عرضه داشت و برنامة انقلابی و اصلاحی اسلام را به سمع آنان رسانید بسیاری از مردم اسلام را قبول می کنند؛ زیرا از یک طرف، استعداد مردم برای درک حقایق به حد کمال رسیده و از طرف دیگر معجزاتی را به دست امام زمان (عج) مشاهده می کنند، و علاوه بر اینها اوضاع عمومی جهان را غیر عادی و فوق العاده می یابند و اعلام خطر رهبر انقلاب جهانی به گوششان می رسد. این اوضاع سبب می شود که مردم جهان فوج فوج به دست مهدی موعود اسلام اختیار نمایند و از قتل نجات یابند. و فقط کفار و ستمگران معاند به دست لشکر مهدی دادگشستر هلاک می گردند.[6]
امام باقر علیه السّلام فرمودند: قائم ما چون قیام کند نیروهای عقلانی توده ها را تمرکز دهد. و خردها و دریافت های خلق را به کمال رساند.[7] بنابراین حضرت مهدی (عج) 313 یار کارگزار خالص و بسیار والامقام دارد و هزاران نفر سپاه او به حساب می آیند و علاوه بر اینها تودة رنج دیده و معتقدان منتظر همه از برکات وجودی آن امام عظیم الشأن و حکومت جهانی او بهره مند می شوند و معاندان صراط الهی به سزای عملشان می رسند گفتنی است حضرت در برخورد با دشمنان از یک نوع مجازات استفاده نمی کند؛ بلکه پس از اتمام حجت برخی از آنان را در جنگ نابود می سازد،[8] گروهی را اعدام نموده،[9] و گروهی را تبعید و دست برخی را قطع می کند[10] و بسیاری را هم با عفو عمومی می بخشد.
برای مطالعة بیشتر به کتاب:
1. چشم اندازی به حکومت مهدی (عج) ، نجم الدین طبسی.
2. عصر زندگی، محمد حکیمی.
پیامبر صلّی الله علیه و آله :
مهدی، مردی از خاندان من است او بر طبق سنت من با مخالفین می جنگد، چنان که من بر طبق وحی الهی می جنگیدم[11]
--------------------------------------------------------
[1] . فصلنامه تخصصی انتظار، سال دوم، ش پنجم، پاییز 81، مقالة میر مهر، پورسیدآقایی، ص 133.
[2] . کمال الدین و تمام النعمة، ابوجعفر محمد علی بن بابویه قمی، ت 1381، ه . ق، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، ج 2، ص 654.
[3] . حسن بن مطهر حلی، المستجاد من کتاب الارشاد، ت 726، ه . ق، ص 511.
[4] . رضی الدین علی بن موسی بن طاووس الملاحم والفتن فی ظهور الغائب المنتظر، مؤسسه الاعلمی، بیروت، ص 65.
[5] . مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 307، 367، مؤسسه الوفاءبیروت.
[6] . امینی، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، چاپ 25، ص 310.
[7] . بحارالانوار، ج 52، ص 336؛ در فجر ساحل، ص 45؛ و عصر زندگی، ص 190.
[8] . مجلسی، بحارالانوار، ج 52،ص 628، مؤسسه الوفاء بیروت.
[9] . همان، ص 338.
[10] . همان، ص 338 349، مفید، الارشاد، ص 364.
[11] . منتخب الاثر، ص 95، باب 2، حدیث 21.
( اندیشه قم )
- [سایر] آیا 313 نفر یار خاص امام زمان (عج) تکمیل نشده اند تا حضرت ظهور نمایند؟
- [سایر] آیا 313 یار خاص امام زمان (عج) قبل از ظهور با آن حضرت دیدار دارند؟
- [سایر] آیا در میان این همه افراد مومن، 313 نفر یار خاص برای امام زمان (عج) وجود ندارد؟
- [سایر] آیا 313 یار امام زمان علیه السلام قبل از ظهور با آن حضرت دیدار دارند؟
- [سایر] آیا این که 50 نفر از 313 یار خاص امام زمان (عج) زن هستند، صحیح است؟
- [سایر] 313 نفر یار خاص امام زمان بعد از ظهور چه میکنند و آیا الان هستند یا رجعت میکنند؟
- [سایر] اهمیت پرداختن به خود برای ظهور حضرت حجت (عج) چیست؟
- [سایر] آیا یاران زن امام زمان (عج) از جمله 313 یار خاص ایشان هستند؟
- [سایر] با وجود این همه مومن مشتاق شهادت، چگونه هنوز 313 نفر برای ظهور امام زمان (عج) فراهم نشده است؟
- [سایر] چرا یاران امام زمان (عج) در موقع ظهور، 313 نفرند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر یک نفر از طرف مرد و زن در خواندن صیغه عقد دائم وکیل شود، چنانچه مثلاً اسم مرد (احمد) و اسم زن (فاطمه) باشد و وکیل به قصد انشا بگوید: (زَوَّجْتُ مُوکِّلِی أَحْمَدَ مُوَکِّلَتِی فاطمَةَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلومِ) یعنی: (موکّل خودم فاطمه را به زوجیّت موکّل خود احمد در آوردم به مهری که معیّن شده) و بدون فاصله به قصد انشا بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْویجَ لِمُوکِّلِی أَحْمَدَ عَلیَ الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) یعنی: (قبول کردم ازدواج را برای موکّلم احمد به مهری که معیّن شده)، عقد صحیح میباشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط واجب آن است که صیغه طلاق خلع به صورت زیر باشد: اگر خود شوهر می خواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن مثلاً (فاطمه) است می گوید: (زوْجتی فاطمة خلعْتها علی ما بذلتْ هی طالقٌ) یعنی زنم فاطمه را در برابر چیزی که بخشیده است طلاق دادم، او رهاست و اگر وکیل او بخواهد صیغه را بخواند احتیاط واجب آن است که یک نفر از طرف زن وکیل شود و دیگری از طرف مرد، چنانچه مثلاً اسم شوهر (محمد) و اسم زن (فاطمه) است، وکیل زن می گوید: (عنْ موکلتی فاطمة بذلْت مهْرها لموکلک محمد لیخْلعها علیْه) پس از آن وکیل مرد بدون فاصله می گوید: (زوْجة موکلی خلعْتها علی ما بذلتْ هی طالقٌ) (و اگر زن چیز دیگری غیر از مهر را به شوهر ببخشد باید نام همان را در موقع خواندن صیغه ببرد).
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: اَشْهَدُ اَنْ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ و بعد از تکبیر دوم بگوید: اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد و بعد از تکبیر سوم بگوید: اللهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنینَ وَ الْمُؤمِناتِ و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: اللهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا الْمَیِّتِ و اگر زن است بگوید: اللهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّتِ و بعد، تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: اَشْهَدُ اَنْ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً بَیْنَ یَدَیِ الساعَةِ و بعد از تکبیر دوم بگوید: اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد کَاَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَ بارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلی إبْراهیمَ وَ آلِ اِبْراهیمَ إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ وَ صَلِّ عَلی جَمیعِ الاْنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصِّدیقینَ وَ جَمیعِ عِبادِ اللهِ الصالِحینَ بعد از تکبیر سوم بگوید: اَللهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنینَ وَ الْمُؤمِناتِ وَ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ الاْحْیاءِ مِنْهُمْ وَ الاْمْواتِ تابِعْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ بِالْخَیْراتِ إنَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدیرٌ و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: اَللهُمَّ إنَّ هذا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ اَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَ اَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِهِ اَللهُمَّ اِنا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلا خَیْراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنا اَللهُمَّ اِنْ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی اِحْسانِهِ وَ اِنْ کانَ مُسیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَ اغْفِرْ لَهُ اَللهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی اَعْلی عِلِّیینَ وَاخْلُفْ عَلَی اَهْلِهِ فِی الْغابِرینَ وَ ارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الراحِمینَ و بعد، تکبیر پنجم را بگوید ولی اگر میت زن است بعد تکبیر چهارم بگوید: اَللهُمَّ اِنَّ هذِهِ اَمَتُکَ وَ ابْنَةُ عَبْدِکَ وَ ابْنَةُ اَمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَ اَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِهِ اَللهُمَّ اِنا لا نَعْلَمُ مِنْها إلا خَیْراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنا اَللهُمَّ اِنْ کانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فی اِحْسَانِها وَ اِنْ کَانَتْ مُسیئَةً فَتَجاوَزْ عَنْها وَ اغْفِرْ لَها اَللهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی اَعْلی عِلِّیینَ وَ اخْلُفْ عَلی اَهْلِها فِی الْغابِرینَ وَ ارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الراحِمینَ و اگر نماز بر چند نفر مرد بخواند، می گوید: اَللّهُمَّ اِنَّ هوُلاءِ عَبیدُکَ وَ اَبْناءُ عَبیدِکَ وَ اَبْناءُ اِمائِکَ نَزَلُوا بِکَ وَ اَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِهْ... و بقیّه ضمیرها را جمع مذکر می آورد. و در مورد چند زن ضمیرها و اسماء اشاره را به صورت مؤنّث می آورد و در تثنیه به صورت تثنیه.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر صیغه دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگوید: زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَی الصَّداقِ الْمَعلُوم (یعنی خود را زن تو نموده به مهری که معیّن شده) پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: قَبِلْتُ التَّزْویجَ (یعنی قبول کردم این ازدواج را) عقد صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلا اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمةَ مُوَکِّلَکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُوم، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی اَحْمَدَ عَلَی الصَّدَاقِ صحیح می باشد، ولی باید کسی که این الفاظ را می خواند کاملاً معنی آنرا بفهمد و قصد انشاء کند. یعنی بخواهد با گفتن این الفاظ دو نفر را زن و شوهر کند. دستور خواندن عقد غیر دائم
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مساله 588 _مستحب است به امید این که مطلوب پروردگار باشد امور زیر را در دفن میت رعایت کنند: 1: قبر را به اندازه قامت انسان متوسط گود کنند. 2: میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد، مثل این که افراد خوب در آنجا دفن شده اند، یا مردم برای فاتحه بیشتر به آنجا می روند. 3: هنگام دفن، جنازه را در چند قدمی قبر بر زمین بگذارند و تا سه مرتبه، کم کم نزدیک ببرند و در مرتبه چهارم وارد قبر کنند. 4: اگر میت مرد است او را از طرف سر وارد قبر کنند و اگر زن است از طرف عرض بدن و به هنگام وارد کردن او پارچه ای روی قبر بگیرند. 5: جنازه را با آرامی از تابوت بردارند و با آرامی وارد قبر کنند، و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند. 6: قبر لحد داشته باشد، یعنی آن راطوری بسازند که خاک روی بدن میت نریزد،به این ترتیب که قسمت پایین قبررا باریکتر کنند و بعد از گذاشتن میت در قبر، بالای آن خشت یا آجر بچینند و یا طرف قبله قبر را کمی از پایین توسعه دهند به اندازه ای که میت در آن قرار بگیرد. 7: پشت سر میت مقداری خاک یا خشت بگذارند که وقتی او را به طرف راست می خوابانند به عقب برنگردد. 8: بعد از گذاشتن در قبر، گره کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او قرار دهند. 9: کسی که میت را در قبر می گذارد با طهارت و سربرهنه و پا برهنه باشد و غیر از خویشان میت، با پشت دست خاک بر قبر بریزند و بگویند: (انا لله و انا الیْه راجعون) و اگر میت زن است کسی که با او محرم است او را در قبر بگذارد و اگر محرم نباشد خویشانش او را در قبر بگذارند. 10: پیش از آن که (لحد) را بپوشانند دست راست به شانه میت بزنند و او را حرکت دهند و سه مرتبه بگویند:اسْمعْ افْهمْ یا فلان ابْن فلان (و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را ببرند) مثلاً سه مرتبه بگویند: (اسْمعْ افْهمْ یا محمد بْن علی) سپس به ترتیب زیر او را به عقاید حقه اسلامی تلقین دهند و بگویند:(هلْ انْت علی الْعهْد الذی فارقْتنا علیْه منْ شهادة انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له و ان محمداً صلی الله علیْه و آله عبْده و رسوله و سید النبیین و خاتم الْمرْسلین و ان علیاً امیر الْمؤمنین و سید الْوصیین و امامٌ افْترض الله طاعته علی الْعالمین، و ان الْحسن والْحسیْن و علی بْن الْحسیْن و محمد بْن علیٍ و جعْفر بْن محمد و موسی بْن جعْفر و علی بْن موسی و محمد بْن علیٍ و علی بْن محمد و الْحسن بْن علیٍ و الْقائم الحجة الْمهْدی صلوات الله علیْهمْ ائمة الْمؤمنین و حجج الله علی الْخلْق اجْمعین، و ائمتک ائمة هدیً ابْرارٌ یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) و بعد بگویند: اذا اتاک الْملکان الْمقربان رسولیْن منْ عنْد الله تبارک و تعالی و سئلاک عنْ ربک و عنْ نبیک و عنْ دینک و عنْ کتابک و عنْ قبْلتک و عنْ ائمتک فلاْ تخفْ و لا تحْزنْ و قلْ فی جوابهما: الله ربی و محمدٌ صلی الله علیْه و آله نبیی و الاْسْلام دینی و الْقرآن کتابی و الْکعْبة قبْلتی و امیرالْمؤمنین علی بْن ابی طالب امامی و الْحسن بْن علیٍ الْمجْتبی امامی و الْحسیْن بْن علیٍ الشهید بکرْبلاء امامی و علیٌ زیْن الْعابدین امامی و محمدٌ الْباقر امامی و جعْفرٌ الصادق امامی و موسی الْکاظم امامی و علیٌ الرضا امامی و محمدٌ الْجواد امامی و علیٌ الْهادی امامی و الْحسن الْعسْکری امامی و الْحجة الْمنْتظر امامی هؤلآء صلوات الله علیْهمْ اجْمعین ائمتی و سادتی و قادتی و شفعائی، بهمْ اتولی و منْ اعْدآئهمْ اتبرء فی الدنْیا و الاْخرة، ثم اعْلم یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) بعد بگویند: إن الله تبارک و تعالی نعْم الرب و ان محمداً صلی الله علیْه و آله نعْم الرسول و ان علی بْن ابیطالب و اوْلاده الْمعْصومین الاْئمة الإثْنی عشر نعْم الاْئمة و أن ما جاء به محمدٌ صلی الله علیْه و آله حقٌ و أن الْموْت حقٌ و سؤال منْکر و نکیر فی الْقبْر حقٌ و الْبعْث حقٌ و النشور حقٌ و الصراط حقٌ و الْمیزان حقٌ و تطایر الْکتب حقٌ و أن الْجنة حقٌ و النار حقٌ و أن الساعة آتیةٌ لا ریْب فیها و أن الله یبْعث منْ فی الْقبور. پس بگویند: افهمْت یا فلان (و به جای فلان اسم میت را بگوید) پس از آن بگویند: ثبتک الله بالْقوْل الثابت و هداک الله الی صراط مسْتقیم عرف الله بیْنک و بیْن اولیائک فی مسْتقرٍ منْ رحْمته. پس بگویند: اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیْه و اصْعدْ بروحه الیْک و لقه منْک برْهاناً اللهم عفْوک عفْوک). 11: قبر را به صورت مربع مستطیل بسازند به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که شناخته شود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب، کسانی که حاضرند دستها را بر قبر گذارند انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره (إنا انزلناه) بخوانند وبرای میت طلب آمرزش کنند. 12: :این دعا را بعد از آن بخوانند: (اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیه و اصْعدْ الیْک روحه و لقه منْک رضْواناً و اسْکنْ قبْره منْ رحْمتک ما تغْنیه به عنْ رحْمة منْ سواک). و سزاوار است چنانچه میت زن باشد ضمیرها و اسماء را به صورت مؤنث ذکر کند.
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله اردبیلی] خوب است به امید آن که مطلوب پروردگار باشد، قبر را به اندازه قامت انسان متوسط گود کنند و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد؛ مثل آن که افراد خوب در آن جا دفن شده باشند یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آن جا بروند و نیز بهتر است جنازه را در چند متری قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک قبر ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میّت مرد است، در دفعه سوم به گونهای او را زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم او را از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است، در دفعه سوم به طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و هنگام وارد کردن زن در قبر، پارچهای روی قبر بگیرند و نیز جنازه میت را به آرامی از تابوت بیرون آورند و وارد قبر کنند و دعاهایی را که دستور داده شده، پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میّت را در قبر گذاشتند، گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میّت، خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت برنگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند، دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را با قوت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: (اِسْمَعْ إفْهَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلان) و به جای فلان، اسم میّت و پدر او را بگویند؛ مثلاً اگر اسم میّت محمد و اسم پدر او علی است، سه مرتبه بگویند: (اِسْمَعْ إفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلی) و پس از آن بگویند: (هَلْ أنْتَ عَلی الْعَهْدِ الَّذی فارَقْتَنا عَلَیهِ مِنْ شَهادَةِ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأنَّ مُحَمَّدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیِّدُ النَّبیّینَ وَخاتَمُ الْمُرْسَلینَ وَأنَّ عَلیّا علیهالسلام أمیرُالْمُؤْمِنینَ وَسَیِّدُ الْوَصیّینَ وَإمامٌ افْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلَی الْعالَمینَ وَأنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَعَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَمُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَعَلِیَّ بْنَ مُوسی وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَعَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنَ بْنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ المَهْدیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ أئِمَّةُ الْمُؤْمِنینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلَی الْخَلْقِ أجْمَعینَ وَأئِمَّتُکَ أئِمَّةُ هُدیً بِکَ أبْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ) و به جای فلان بن فلان، اسم میّت و پدرش را بگوید و بعد ادامه دهد: (إذا أتاکَ الْمَلَکانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَألاکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ أئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فی جَوابِهِما: اللّهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلم نَبیّی وَالاْءسْلامُ دینی وَالْقُرْآنُ کِتابی وَالْکَعْبَةُ قِبْلَتی وَأمیرُالْمُؤْمِنینَ عَلِیُّ بْنُ أبی طالِبٍ علیهالسلام إمامی وَالْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْمُجْتَبی علیهالسلام إمامی وَالْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ الْشَّهیدُ بِکَرْبَلاءِ علیهالسلام إمامی وَعَلِیٌّ زَیْنُ الْعابِدینَ علیهالسلام إمامی وَمُحَمَّدٌ الْباقِرُ علیهالسلام إمامی وَجَعْفَرٌ الصّادِقُ علیهالسلام إمامی وَمُوسَی الْکاظِمُ علیهالسلام إمامی وَعَلِیٌّ الرِّضا علیهالسلام إمامی وَمُحَمَّدٌ الْجَوادُ علیهالسلام إمامی وَعَلِیٌّ الْهادی علیهالسلام إمامی وَالْحَسَنُ الْعَسْکَریُّ علیهالسلام إمامی وَالْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ علیهالسلام إمامی هؤُلاءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ أجْمَعینَ أئِمَّتی وَسادَتی وَقادَتی وَشُفَعائی بِهِمْ أتَوَلّی وَمِنْ أعْدائِهِمْ أتَبَرَّءُ فی الدُّنْیا وَالاْآخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ) و به جای فلان بن فلان، اسم میّت و پدرش را بگوید و سپس ادامه دهد: (أنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُ وَأنَّ مَحَمَّدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نِعْمَ الرَّسُولُ وَأنَّ عَلِیَّ بْنَ أبی طالِبٍ وَأوْلادَهُ الْمَعْصُومینَ الاَْئِمَّةَ الاْءثْنَیْ عَشَرَ نِعْمَ الاْءئِمَّةُ وَأنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلم حَقٌّ وَأنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَرٍ وَنَکیرٍ فی الْقَبْرِ حَقٌّ وَالْبَعْثَ حَقٌّ وَالْنُّشُورَ حَقٌّ وَالصِّراطَ حَقٌّ وَالْمیزانَ حَقٌّ وَتَطایُرَ الْکُتُبِ حَقٌّ وَأنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَالنّارَ حَقٌّ وَأنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لارَیْبَ فیها وَأنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فی الْقُبُورِ) و سپس بگوید: (أ فَهِمْتَ یا فُلانُ) و به جای فلان اسم میّت را بگوید، و پس از آن بگوید: (ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالْقَولِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ إلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیائِکَ فی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتَهِ) پس بگوید: (اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ إلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهانا أللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ).
- [آیت الله سیستانی] أمر به معروف و نهی از منکر ، در صورتی واجب میشود که انجام دادن معروف و انجام دادن منکر حرام باشد ، و در این صورت امر به معروف و نهی از منکر واجب کفائی است ، و اگر بعضی از افراد به این وظیفه عمل کند ، از دیگران ساقط میشود ، ولی بر همه لازم است که اگر با فعل حرام و ترک واجبی مواجه شدند بی تفاوت نباشند ، و انزجار خود را با گفتار و کردار ابراز نمایند و این مقدار واجب عینی است . و از حضرت امیر المؤمنین علیهالسلام چنین آمده است که : (أمرنا رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم أن نلقی أهل المعاصی بوجوه مکفهرّة) . (رسول أکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به ما دستور داد که با گنهکاران با صورتی درهم کشیده مواجه شویم) . در صورتی که انجام دادن معروف مستحب است نه واجب و انجام دادن منکر مکروه است نه حرام امر به معروف و نهی از منکر ، نیز مستحب است . و در أمر به معروف و نهی از منکر باید حیثیّت و شخصیّت خلافکار در نظر گرفته شود ، که به او اذیّت و اهانت نگردد ، همچنین نباید خیلی سخت و دشوار گرفت که سبب انزجار او از دین و برنامههای دینی شود .