بنابر آنچه از روایات استفاده میشود، یاران حضرت را سه گروه تشکیل میدهند: 1. 313 نفر یاران خاص که در ابتدای ظهور خدمت حضرت اجتماع میکنند؛ 2. لشکر و گروه ده هزار نفری که با اجتماع آنان خروج صورت میپذیرد؛ 3. عموم شیعیان و ارادتمندان که در طول حرکت امام مهدی(ع) به ایشان ملحق میشوند. اگر سخنی از پنجاه زن به میان آمده است، مربوط به گروه اول است. از امام باقر(ع) در روایتی بلند نقل شده است: "....قسم به خدا، 313 تن که در بین آنان، 50 زن هستند در مکه اجتماع میکنند ...."(1) و طبیعی است وقتی شمار زنان در گروه اول به این تعداد باشد در گروههای بعدی بیشتر خواهد بود. علاوه بر این که پرسش از کم بودن تعداد زنان نسبت به مردان در میان یاوران حضرت، حرف صحیح و پسندیدهای نیست، چرا که یاوری، نه فقط به معنای جنگیدن و سلاح برکشیدن است، بلکه یار و یاور واقعی، کسی است که با همهی وجود، در خدمت امام و اهداف او باشد و آن چه را که حضرت از او میخواهد، انجام دهد. در زمان غیبت و انتظار، به وظیفه یک منتظر واقعی آگاه باشد و آنچه را در این مدت بایسته است، انجام دهد و در زمان ظهور، گوش به فرمان و مطیع دستورهای او باشد و امر او را امتثال کند. مگر حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب کبری(س) از یاوران پیامبر و امام زمان خود نبودند؛ در حالی که جنگ ظاهری با اسلحه نداشتند؟ هر کس به تاریخ بنگرد به خوبی به نقش بارز و بی بدیل آنان، در یاری رهبر خود پی میبرد. یاری رهبر در رساندن پیام او و مکتبش بسیار ارزشمند است و اصولاً حرکت فرهنگی، پایه و اساس است و لذا در روایت، به علم و عالم و قلم او اشاره شده است: "مداد العلماء افضل من دماء شهداء"؛ چرا که اگر یاری امام در بعد فرهنگی و تبیین معارف دین او نباشد و مردم آگاه به اهداف و برنامههای امام نباشد، طبعاً، برای کمک به گسترش فرهنگ و مکتب او، سلاح به دست نمیگیرند. زنان در این عرصه مهم، به خوبی میتوانند ایفای نقش نموده و یاری امام خود را در حد اعلا، اعلام و آشکار کنند. در مواردی که یاری کردن مربوط به حالت جنگ و قیام و جهاد باشد، طبیعی است که مردان باید حضوری فعالتر داشته باشند؛ چرا که خداوند با توجه به ویژگیهای جسمی و روحی زنان و مردان وظایف و تکالیف را قرار میدهد و ویژگیها و مشکلات جنگ، به گونهای است که نه با جسم زن سازگاری دارد و نه با روح او هم خوان است. لذا وظیفه جهاد، از دوش آنان برداشته شده است(مگر در زمان ضرورت). پی نوشت: 1. بحار الانوار، ج52، ص223، ح87
بنابر آنچه از روایات استفاده میشود، یاران حضرت را سه گروه تشکیل میدهند:
1. 313 نفر یاران خاص که در ابتدای ظهور خدمت حضرت اجتماع میکنند؛
2. لشکر و گروه ده هزار نفری که با اجتماع آنان خروج صورت میپذیرد؛
3. عموم شیعیان و ارادتمندان که در طول حرکت امام مهدی(ع) به ایشان ملحق میشوند.
اگر سخنی از پنجاه زن به میان آمده است، مربوط به گروه اول است. از امام باقر(ع) در روایتی بلند نقل شده است: "....قسم به خدا، 313 تن که در بین آنان، 50 زن هستند در مکه اجتماع میکنند ...."(1) و طبیعی است وقتی شمار زنان در گروه اول به این تعداد باشد در گروههای بعدی بیشتر خواهد بود.
علاوه بر این که پرسش از کم بودن تعداد زنان نسبت به مردان در میان یاوران حضرت، حرف صحیح و پسندیدهای نیست، چرا که یاوری، نه فقط به معنای جنگیدن و سلاح برکشیدن است، بلکه یار و یاور واقعی، کسی است که با همهی وجود، در خدمت امام و اهداف او باشد و آن چه را که حضرت از او میخواهد، انجام دهد. در زمان غیبت و انتظار، به وظیفه یک منتظر واقعی آگاه باشد و آنچه را در این مدت بایسته است، انجام دهد و در زمان ظهور، گوش به فرمان و مطیع دستورهای او باشد و امر او را امتثال کند. مگر حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب کبری(س) از یاوران پیامبر و امام زمان خود نبودند؛ در حالی که جنگ ظاهری با اسلحه نداشتند؟ هر کس به تاریخ بنگرد به خوبی به نقش بارز و بی بدیل آنان، در یاری رهبر خود پی میبرد. یاری رهبر در رساندن پیام او و مکتبش بسیار ارزشمند است و اصولاً حرکت فرهنگی، پایه و اساس است و لذا در روایت، به علم و عالم و قلم او اشاره شده است: "مداد العلماء افضل من دماء شهداء"؛ چرا که اگر یاری امام در بعد فرهنگی و تبیین معارف دین او نباشد و مردم آگاه به اهداف و برنامههای امام نباشد، طبعاً، برای کمک به گسترش فرهنگ و مکتب او، سلاح به دست نمیگیرند. زنان در این عرصه مهم، به خوبی میتوانند ایفای نقش نموده و یاری امام خود را در حد اعلا، اعلام و آشکار کنند.
در مواردی که یاری کردن مربوط به حالت جنگ و قیام و جهاد باشد، طبیعی است که مردان باید حضوری فعالتر داشته باشند؛ چرا که خداوند با توجه به ویژگیهای جسمی و روحی زنان و مردان وظایف و تکالیف را قرار میدهد و ویژگیها و مشکلات جنگ، به گونهای است که نه با جسم زن سازگاری دارد و نه با روح او هم خوان است. لذا وظیفه جهاد، از دوش آنان برداشته شده است(مگر در زمان ضرورت).
پی نوشت:
1. بحار الانوار، ج52، ص223، ح87
- [سایر] صفات یاران خاص امام زمان علیه السلام چیست؟
- [سایر] آیا یاران خاص امام زمان (عج) با هم زندگی میکنند؟
- [سایر] آیا یاران خاص امام زمان (عج) همه شیعه هستند؟
- [سایر] آیا یاران زن امام زمان (عج) از جمله 313 یار خاص ایشان هستند؟
- [سایر] آیا انحصار یاران حضرت مهدی علیه السلام به 313 نفر، یک نوع تبعیض نیست؟
- [سایر] چرا وجود یاران خاص حضرت مهدی (عج) جزو شرایط ظهور است؟
- [سایر] منظور از غربال شدن یاران خاص امام زمان علیه السلام چیست؟
- [سایر] یاران خاص امام زمان (عج) چند نفرند و از کجا هستند؟
- [سایر] آیا ممکن است که رزمندگان مفقودالاثر جزو یاران خاص امام زمان (عج) باشند؟
- [سایر] آیا زنان نیز از یاران خاص امام زمان (عج) هستند؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد. دستور خواندن عقد موقت
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن (فاطمه) باشد، باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست) و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زن موکّلم فاطمه را در برابر مهر او، پس او رهاست) و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَهْرِها)، (بِمَهرِها) بگوید، اشکال ندارد و اگر مالی را که زن بخشیده مقداری از مهر باشد، باید به جای (مَهرِها) بگوید: (عَلی هَذَا الْمِقْدارِ مِنْ مَهْرِها) و اگر مالی که زن بخشیده از مهر نباشد باید به جای آن بگوید: (عَلی ما بَذَلَتْ).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.